موضوع: "لذت مناجات"

آیین زندگی

نوشته شده توسط 25ام خرداد, 1398

يکي از علماي بزرگ قم که امام جماعت صحن کربلاي آقا ابا عبدالله عليه السلام بودند ميفرمودند پيرمرد مجردی در کربلا بود به نام حاج عباس رشتی که خيلی به امام حسين عليه السلام علاقه داشت. عشق امام حسين عليه السلام او را به کربلا کشيده بود و زندگي خيلی ساده‎ای داشت يک اتاقی هم اجاره کرده بود گاهی کارهای دستی انجام ميداد. مثلا يک چيزی خريد و فروش ميکرد. يک کارش خدمت به مجالس امام حسين عليه السلام بود و آب به عزاداران ميداد.
اين پيرمرد زيلوهای حرم را جمع ميکرد و پهن ميکرد و براي نمازجماعت خيلی هم سرحال و بانشاط بود. روز شهادت يکي از امامان عليهم السلام از خانه بيرون آمدم در بين راه يکي از وعاظ کربلا به من گفت حاج عباس رشتی مريض و در حال جان دادن است و در کربلا غريب است اگر ميشود از ايشان عيادتی داشته باشيد و ما چهار نفر بوديم وارد اتاق شديم ديديم لحاف و تشک و پتوی کهنه‎ای رويش کشيده و يکی از رفقايش هم از او پرستاری ميکند. حاج عباسی که هر وقت ما را ميديد سلام ميکرد دست به سينه ميشد خيلي سر حال بود اما ديديم الان در رختخواب افتاده و در حال جان دادن است ديگر نه ميتواند بنشيند نه ميتواند جواب سلام بدهد. حالش خيلی وخيم و در حال سکرات مرگ است دور بسترش نشستيم و به رفقا گفتم لحظه آخر خيلی مهم است که به چه حالت بميرد عبرت بگيريم به اين واعظ گفتم که الان فرصت خوبی است تا يک روضه برای امام حسين عليه السلام بخوانيم. واعظ گفت چشم و شروع کرد: السَّلامُ عَلَيْكَ يَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ هنگام روضه خواندن همه با چشم خود ديديم حاج عباس پتو را کنار زد و بلند شد و مودب نشست حالا ما هم داريم با تعجب نگاه ميکنيم رويش را به طرف راست چرخاند و شروع به گريه کرد و گفت السَّلامُ عَلَيْكَ يَا رَسُولَ اللَّهِ قربان قدمهايتان من پيرغلام چه لياقتی داشتم که به عيادت من بياييد السَّلامُ عَلَيْكَ يا امِيرَ الْمُؤْمِنِينَ السَّلَامُ عَلَيْكِ يَا فَاطِمَةُ الزَّهْرَاءُ همين طور سلام داد تا رسيد به امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشريف به آقا هم سلام داد گفت قربانتان بروم من کجا عيادت شما و از همه تشکرکرد و بعد دراز کشيد مثل اينکه صد سال است که مرده باشد نه قلبش کار ميکند نه نبضش کار ميکند و به رحمت خدا رفت. بعد از اينکه به رحمت خدا رفت من به رفيقش گفتم اين پير غلام امام حسين عليه السلام بوده امام حسين عليه السلام به او نظر کرده و قبولش کرده است چهارده معصوم عليهم السلام به ديدارش آمده است. بايد مثل يک مرجع تقليد تشييع جنازه اش کنيم.
گفت ما آمديم به منزل به وعاظ گفتيم که بالا منبر بگوييد به علمای نجف گفتيم که درستان را تعطيل بکنيد به بازاريها گفتيم بازار را ببنديد به هيئتيها گفتيم که فردا بايد يک دسته‎ای مثل عاشورا برای يک عاشق امام حسين عليه السلام راه بندازيد ميگفت کربلا يک حالت عجيبی پيدا کرده بود هيئتها مي آمدند به سروسينهاشان ميزدند چون براي همه جريانش را گفته بوديم. يا حسين يا حسين ميگفتند گريه ميکردند براي يک غلام غريب امام حسين عليه السلام غوغا شد.

در حوزه هم براي حاج عباس مجلس ختم گرفتيم. يک آيت اللهي در کربلا بود به نام آيت الله سيبويه عموی آيت الله سيبويه‎ای که در زمان ما بودند پيرمردی بود حدود نود سال ايشان هم در مجلس ختم شرکت کرد. به من فرمودند که منبر ختم اين آقا را من ميروم، همه تعجب کردند. ايشان عصازنان آمدند در پله اول منبر نشستند بعد از قرائت قرآن گفت که مردم ميدانيد که من اهل منبر و سخنراني نيستم ولي آمده ام جريانی از حاج عباس رشتی که برايتان بگويم. گفت که وقتی فلانی به من زنگ زد و گفت من در موقع جان دادن کنار بسترش بودم و چهارده معصوم به ديدنش آمدند؛ وقتی تلفن را قطع کردم خيلی گريه کردم دلم شکست که من اينقدر در حوزه بودم در حرم آقا امام جماعت بودم نکند من را قبول نکرده باشند من به حال خودم گريه کردم خسته شدم خوابم برد خواب ديدم حاج عباس در باغی از باغهای بهشت است خيلی سرحال و خوشحال جوان و زيبا. گفتم حاج عباس چطوری! گفت وقتی که من را در قبر گذاشتيد قبر من وسيع و باز شد نورانی شد ديدم آقا اباعبدالله الحسين عليه السلام تشريف آوردند فرمود تو غلام من بودی من را آورد در اين باغي که ميبيني از باغهای برزخی است اين باغ را به من مرحمت کردند. فرمودند حاج عباس همين جا باش در قيامت هم ميآيم تو را ميبرم در بهشت کنار خودم قرار ميدهم. بعد گفت آقاي سيبويه برو به مردم بگو هر چه هست در خانه سيدالشهدا عليه السلام است. جای ديگر خبری نيست کل الخير في باب الحسين هر خيری است در خانه امام حسين عليه السلام است

حق مردم

نوشته شده توسط 22ام خرداد, 1398

 

?✂️#حق_مردم✂️?

خیاط انگشتش را با آب دهان خیس کرد و به اتوی زغالی زد، اتو سرد شده بود، صدا زد:
_ محمود جان ! بابا ! این اتو یخ کرده ، ببر بیرون زغال تازه توش بریز.
_ چشم آقا جون!
می خواهد بیرون ببرد که یک مشتری پارچه به دست ، در آستانه در ظاهر میشود…
_ سلام حاج شیخ!
_ سلام علیکم و رحمة الله! بفرمایید آقاجون!
حتما نشانی دکان شیخ رجبعلی را از کسی گرفته بود تا مثل خیلی ها به بهانه ی دوختن لباس ،این مرد با خدا را از نزدیک ببیند.
همه دوست داشتند بدانند که او چه کار خاصی انجام میدهد؟
شیخ اهل کارهای زاهدانه عجیب و غریب نبود و مثل بقیه مردم زندگی میکرد فقط…
فقط هرگز گناه نمیکرد…
و#حق_خدا_و_مردم_را_زیر_پا_نمیگذاشت
#حق_خدا_و_مردم_را_زیر_پا_نمیگذاشت
#حق_خدا_و_مردم_را_زیر_پا_نمیگذاشت

_حاج شیخ اگه زحمتی نیست میخوام با این پارچه برام یه شلوار بدوزید
_ به روی چشم آقا جون!…
…مرد تشکر کرد و گفت فردا عصر می آید تا شلوار را ببرد…
فردا عصر⬅️
مرد سلام کرد و وارد شد.
شیخ از توی قفسه پشت سرش شلوار را که تا کرده بود برداشت و گفت :
_ ببرید منزل با خیال راحت امتحان کنید اگه اشکالی داشت من درخدمتم.
مرد تشکر کرد پول را داد… اما پیدا بود هنوز به دنبال پندی و نکته ای می گردد…

بهر حال مرد خداحافظی کرد و رفت.
هنوز چند قدمی دور نشده بود که دید شیخ دوان دوان به سوی او می آید و او را صدا می زند:
_ ببخشید آقا جون! این پنج قرونی رو باید برگردونم!
_چرا؟؟!!
_ من فکر می کردم دوخت این شلوار وقت بیشتری از من بگیره؛ ولی اون قدرها هم وقت نگرفت.
⏪این خصلت شیخ بود که مزد کارش را به اندازه ی وقتی که صرف آن کرده بود میگرفت⏩
مرد با تعجب اسکناس پنج ریالی را گرفت. شیخ خداحافظی کرد و برگشت.
اما مرد هنوز هاج و واج او را از پشت سر تماشا میکرد…
حالا او پند خود را گرفته بود✔️


#کیمیای_محبت ص 26
#شیخ_رجبعلی_خیاط
#ابوالفضل_هادی_منش

 

خدایا ما یاغی نیستیم

نوشته شده توسط 22ام خرداد, 1398

✨﷽✨
روزی مرحوم آخوند کاشی مشغول وضو گرفتن بودند که شخصی باعجله آمد، وضو گرفت و به داخل اتاق رفت و به نماز ایستاد…
با توجه با این که مرحوم کاشی خیلی بادقت وضو می‌گرفت و همه آداب و ادعیه‌ی وضو را بجا می‌آورد؛ قبل از اینکه وضوی آخوند تمام شود، آن شخص نماز ظهر و عصر خود را هم خوانده بود…! به هنگام خروج، با مرحوم کاشی رو به رو شد. ایشان پرسیدند: «چه کار می‌کردی؟!» گفت: «هیچ!» فرمود: «تو هیچ کار نمی‌کردی؟!» گفت: «نه!» می‌دانست که اگر بگوید نماز می‌خواندم، کار بیخ پیدا می‌کند!!!
آقا فرمود: «مگر تو نماز نمی‌خواندی؟» گفت: «نه!» آخوند فرمود: «من خودم دیدم داشتی نماز می‌خواندی…!». گفت: «نه آقا اشتباه دیدید!» سؤال کردند: «پس چه کار می‌کردی؟» گفت: «فقط آمده بودم به خدا بگویم من یاغی نیستم، همین!» این جمله در مرحوم آخوند خیلی تأثیر گذاشت. تا مدت‌ها هر وقت از احوال آخوند می‌پرسیدند، ایشان با حال خاصی می فرمود: «من یاغی نیستم!»
? خدایا ما خودمون هم می‌دونیم که عبادتی در شان خدایی تو نکردیم. نماز و روزه‌مان اصلاً جایی دستش بند نیست! فقط اومدیم بگیم که: «خدایا ما یاغی نیستیم. بنده‌ایم. اگه اشتباهی کردیم مال جهلمون بوده. لطفا همین جمله را از ما قبول کن…»


@zeinabion.bsj

آثار و برکات ذکر یونسیه

نوشته شده توسط 13ام آبان, 1396

 

۱- پیامبر گرامى صلى الله علیه و آله وسلم : هر بیمار مسلمانى که این دعا را بخواند، اگر در آن بیمارى (بهبودى نیافت و) مرد پاداش شهید به او داده مى شود و اگر بهبودى یافت خوب شده در حالى که تمام گناهانش آمرزیده شده است .

۲- رسول خدا صلى الله علیه و آله وسلم : آیا به شما خبر دهم از دعایى که هرگاه غم و گرفتارى پیش آمد آن ادعا را بخوانید گشایش ‍ حاصل شود؟ اصحاب گفتند: آرى اى رسول خدا. آن حضرت فرمود: دعاى یونس که طعمه ماهى شد:«لا اله الا انت سبحانک انى کنت من الظالمین»

۳- امام صادق علیه السلام : عجب دارم از کسى که غم زده است چطور این دعا را نمى خواند «لا اله الا انت سبحانک انى کنت من الظالمین» چرا که خداوند به دنبال آن مى فرماید: ما او را پاسخ دادیم و از غم نجات دادیم و این چنین مؤ منان را نجات مى دهیم .

۴- برای تقویت نفس و قلب و مکاشفات بسیار خوب است و برای رفع حجب و نورانیت موثر است و استجابت دعا و نجات مؤمنین از طرف خدا شامل گوینده آن می شود.

ختم های ذکر یونسیه
ختم های این ذکر شریف ۴۰۰ /۷۰۰/۷۰۰۰/۴۰۰۰/۳۰۰۰/۱۰۰۱/  بار گفته اند که بستگی به دستور استاد و قابلیت طالب دارد . اما عدد ۴۰۰ برای همه  آن هم شب ها بعد از نماز عشاء تا هر وقت شب در سجده نافع است .

چون این ذکر به معنی استغفار است در آن هیچ عوارضی نیست . برای دیدن حالات برزخی مؤثر است،

تجرد، با مداومت این ذکر حاصل می شود ، چنانکه برای مرحوم سید هاشم حداد سه روز حالت تجرد برزخی اتفاق افتاد که البته مکاشفه این طول زمانی را ندارد.

مرحوم آخوند ملا حسنقلی همدانی: هر قدر در هر وقت بتوانید این ذکر را بگوئید.

مرحوم سید هاشم حداد نقل کردند که ذکر یونسیه برای معرفت نفس و معرفت رب مؤثر است و خودش به ذکر یونسیه مشغول بود .

از وی سئوال شد در ایام فراغت همانند راه رفتن و نشستن چه ذکری برای نورانیت قلب و رفع حجب خوب است ؟ فرمود : ذکر یونسیه

می فرمود: عدد ۳۰۰۰ به بعد برای کاملین “سالکینی که از مراحلی و منازلی عبور کرده اند “می باشد. جناب استاد مدت زیادی در نجف ۳۰۰۰ مرتبه این ذکر را در سجده می گفتند.

از بسیاری از بزرگان این ختم با عدد ۴۰۰ مرتبه در سجده خصوصا” در میان نماز مغرب و عشاء و یا قبل از اذان صبح و یا بین الطلوعین جهت افاضات روحانی نقل شده است و این یکی از ختوماتی است که معمولا” اساتید در ابتدای سلوک به شاگردانشان توصیه می کنند. ناگفته نماند که این ختم به منزله توبه ای حقیقی است. اگر خالصانه برای خدا بجای آورده شود اثر شگرفی در پیشبرد انسان دارد .

وقتی از مرحوم آیت الله کشمیری پرسیدند بهترین کار برای سالک در کدام یک از اعمال عبادی است؟ فرمودند : بهترین آن سجده است که ذکر یونسیه در آن گفته شود. و فرمودند : امان ذکر یونسیه موجب اتصال به ارواح و باز شدن چشم برزخی می گردد.

این ذکر شریف اثر بسیار عجیبی در رفع غم و اندوه دارد.

امام صادق علیه السلام فرمودند : تعجب می کنم از چهار کس که چهار نوع گرفتاری دارند چگونه به این چهار چیز پناه نمی برند.

از جمله اینها فرمودند : تعجب می کنم از کسی که دچار غم و اندوه شده است اما به این سخن پناه نمی برد، زیرا که حق تعالی در دنباله آن فرموده: ” وَ نَجَّیناهُ مِنَ الغَمِّ وَ کَذلِکَ نُنجِی المُؤمِنینَ “ (آيه ۸۸، سوره انبيا)
یعنی ما او را ” حضرت یونس را به سبب این سخن ” از غم و اندوه نجات دادیم و اینگونه ما مؤمنان را نجات می بخشیم.

بنابراین آیه شریفه دارای سه پیام اساسی و مهم می باشد:

۱- علّت گرفتاری:فَظَنَّ أَن لَّن نَّقْدِرَ عَلَیْهِ؛ چنین پنداشت که ما بر او تنگ نمی گیریم».
چه بسیار افرادی هستند که در وقت تنگ دستی و نداشتن امکانات مادی به خدا متوجه می شوند و به درگاه او سر بندگی فرود می آورند و به راز و نیاز می پردازند؛ ولی همین که به مال و منال، جاه و مقام، رفاه و شهرت، مسکن و مکنت ظاهری می رسند، اسیر این امور و زندانی آنها می گردند و خود را در حصار آنها قرار می دهند و چنین می پندارند که این امور برای آنها جاودانه است و هیچگاه از آنها گرفته نخواهد شد و از اینکه ممکن است روزی بیاید و این امور را نداشته باشند، کاملاً غافل اند و دچار غرور و تکبّر و عجب و خودبینی گردیده اند در حالی که شایسته آنست که انسان شکرگذار باشد و هیچگاه صاحب نعمت را از یاد نبرد و در پیشگاه او اظهار کند که: خداوندا! این نعمت از آن توست و ما از باریدن رحمت تو سرسبز و خرم هستیم و هر وقت که بخواهی می توانی آن را بگیری که در آن صورت ما پژمرده و ناتوان خواهیم شد.

حضرت یونس (ع) احساس ایمنی می کرد؛ زیرا می پنداشت که مقام بس ارجمندی نزد خدا دارد و همواره او در پناه رحمت خدا خواهد بود و پروردگار بر او تنگ نخواهد گرفت و از این رو هر چه قومش از او خواستند برگردد، قبول نکرد و آنان را رها کرد و به راه خود رفت. خداوند به خاطر این پنداشت، او را در دل ماهی گرفتار کرد تا متنبّه گردد.

۲- سبب نجات: «لا إِلهَ إِلاَّ أَنْتَ سُبْحانَکَ إِنِّی کُنْتُ مِنَ الظَّالِمِینَ»
پس از آنکه حضرت یونس (ع) را به دریا افکندند، ماهی عظیمی او را بلعید و به امر خداوند در دل خود، برای حضرت یونس (ع) پناهگاهی قرار داد. شبها و روزها می گذشت و یونس (ع) در دل ماهی و ماهی در دل دریا به شکافتن و پیمودن ظلمتهای قعر دریا مشغول بود در آن زندان عجیب و غم انگیز، اندوهی بزرگ بر یونس (ع) غالب شد و با حال غم و افسردگی ندا برآورد «لا إِلهَ إِلاَّ أَنْتَ سُبْحانَکَ إِنِّی کُنْتُ مِنَ الظَّالِمِینَ؛ خدایی جز تو نیست و تو از هر عیب منزهی و من از ستمکارانم».

حضرت یونس (ع) با این ذکر به درگاهی شتافت که پناهگاه بی پناهان و یاور غم دیدگان است؛ زیرا خداوند دارای رحمتی فراگیر و همه جانبه است. پس از آن خداوند دعای او را مستجاب کرد و یونس (ع) را از غم و گرفتاری نجات داد و به ماهی الهام کرد تا یونس (ع) را در کنار دریا بگذارد. خداوند در آیه دیگری در باب قدرت وقوت این ذکر می فرماید: «اگر یونس این تسبیح را نمی داشت تا قیامت دردل ماهی می ماند». بنابراین سبب نجات یونس (ع) این ذکر شریف است که از آن به عنوان «ذکر یونسیه» یاد می شود.

۳- قانون کلی: «وَ کَذلِکَ نُنجِی المُؤمِنینَ» ؛ وبدین سان مؤمنان را نجات می دهیم».
خداوند این داستان را در کتاب جاودانه خویش قرآن کریم می آورد تا راه روشنی را فراروی همه مؤمنان در تمام زمانها بگشاید؛ زیرا قرآن کریم، کتابی که فقط به نقل حوادث و رویدادها بپردازد نیست، بلکه کتاب هدایت و رحمت است و غرض اصلی از نقل رویدادهای تاریخی، قراردادن چراغی فروزنده فراراه انسانهاست که همگان در طول تاریخ از آن بهره مند گردند و برای همیشه درس سازندگی و زندگی برای انسان باشد. روی این جهت خداوند در پایان داستان یونس (ع) بیان می دارد که بدین سان ما مؤمنان را نجات می دهیم. یعنی در سراسر تاریخ تکرار این تسبیح و ذکر باعث نجات می گردد. از این روی بزرگان اهل معرفت و معنا گفته اند: این ذکر در راه سیر سلوک معنوی و طی درجات روحانی مقامی بس والا و موقعیتی ممتاز دارد و تکرار آن موجب رهیدن از هر غم و غصه و رسیدن به هر مقصد است.

 

چکار کنیم که فرشتگان در خانه هایمان رفت و آمد کنند

نوشته شده توسط 29ام مهر, 1396

علت خیلی از مشکلاتی که ما  در زندگی ها و خانواده هایمان داریم، درگیری ها، بداخلاقی ها، عصبانیت ها، بی حوصلگی ها، غرغرها و دل شکستن ها…. این است که خانه هایمان از حضور فرشته ها خالی شدند و این موجودات مهربان جایشان را به شیاطین داده اند، چرا که ما فضا را برایشان آماده نکرده ایم و آنها هم چاره ای جز ترک نداشتند.

با وجود شیطان، فرشته جایی ندارد

با توجه به روایات و آموزه‌های دینی می ‌دانیم که فرشتگان در مکان‌ های مقدس رفت و آمد دارند. بنابراین وجود فرشتگان در مکان هایی که معنویت و تقدسی ایجاد نشده باشند ،غیر ممکن است.

امام صادق(علیه‌السلام) فرمودند: خانه‌ای که در آن غنا و ساز و آواز نواخته شود، از مصیبت‌ها و بلاهای دردناک در امان نیست و دعا در آن خانه مستجاب نمی‌گردد و فرشتگان به آن خانه وارد نمی‌شوند. (دعائم الاسلام، ج 2، ص 280)

از پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله) سوال شد: «آیا شیطان می‌تواند با انسان هم‌ غذا شود؟» فرمود: «آری»، هر غذائی که نام خدا بر آن برده نشود، شیطان با آنان هم غذا می‌گردد و خداوند برکت را از آن سفره بر می‌دارد.» (بحارالانوار، ج 92، ص 258)

نمازمان قضا نشود!!

نماز قضا داشتن در زندگی اثرات بدی دارد. در این باره این داستان خالی از لطف نیست:

مرد تاجری تصمیم داشت برای تجارت به سفر برود. به همین منظور خدمت امام صادق (علیه السلام) رسید و درخواست استخاره ای کرد، استخاره اش بد آمد، آن را نادیده گرفت و به سفر رفت، اتفاقا به او خوش گذشت و سود فراوانی هم برد اما ار آن استخاره در تعجب بود.

پس از مسافرت خدمت امام (علیه السلام) رسید و عرض کرد: یابن رسول الله! یادتان هست چندی پیش خدمت شما رسیدم، برایم استخاره کردید و بد آمد، استخاره ام برای سفر تجارت بود، به سفر رفتم، سود فراوانی بردم و به من خوش گذشت.ا مام صادق (علیه السلام) تبسمی کرد و به او فرمود: در سفری که رفتی یادت هست در فلان منزل خسته بودی، نماز مغرب و عشایت را خواندی، شام خوردی و خوابیدی و زمانی بیدار شدی که آفتاب طلوع کرده و نماز صبح تو قضا شده بود؟

عرض کرد: آری، ای فرزند رسول خدا. حضرت فرمود: اگر خدا دنیا و آنچه را که در دنیاست به تو داده بود جبران آن خسارت (قضا شدن نماز) نمی شد. (کتاب هزار و یک نکته درباره ی نماز)

به نمازهای صبحمان بها دهیم

نماز صبح مشهود ملائکه است

قرآن مجید: نماز فجر (نماز صبح) مشهود ملائکه است (بنی اسرائیل/ آیه77) گر چه تمام نمازها مشهود ملائکه است ولی نماز صبح در این وادی از ویژگی خاصی بهره مند است.

سلام کردن را فراموش نکنیم

وقتی وارد خانه می شویم با صدای بلند سلام کنیم حتی اگر به ظاهر هیچ کس در خانه نباشد. (فرشتگان انشالله در خانه ی ما هستند)

پیامبر خدا صلى الله علیه و آله  می فرماید: هرگاه یکى از شما وارد خانه خود شد ، سلام کند ؛ زیرا سلام بر آن برکت فرود مى آورد و فرشتگان با آن انس مى گیرند. (کتابخانه احادیث شیعه)

در خانه صلوات زیاد بفرستیم

در قرآن، سوره احزاب، آمده است که: «خداوند و فرشتگانش بر نبی و سفیر الهی درود و تحیت و سلام و صلوات می ‌فرستند و شما نیز ای مومنان بر او درود و تحیّت فرستید.»

خدای مهربان

نوشته شده توسط 14ام تیر, 1395

خدا: بنده ی من نماز شب بخوان و آن یازده رکعت است.
بنده: خدایا ! خسته ام! نمی توانم.
خدا: بنده ی من، دو رکعت نماز شفع و یک رکعت نماز وتر بخوان.
بنده: خدایا ! خسته ام برایم مشکل است نیمه شب بیدار شوم…
خدا: بنده ی من قبل از خواب این سه رکعت را بخوان
بنده: خدایا سه رکعت زیاد است
خدا: بنده ی من فقط یک رکعت نماز وتر بخوان
بنده: خدایا ! امروز خیلی خسته ام! آیا راه دیگری ندارد؟
خدا: بنده ی من قبل از خواب وضو بگیر و رو به آسمان کن و بگو یا الله
بنده: خدایا!من در رختخواب هستم اگر بلند شوم خواب از سرم می پرد!
خدا: بنده ی من همانجا که دراز کشیده ای تیمم کن و بگو یا الله
بنده: خدایا هوا سرد است! نمی توانم دستانم را از زیر پتو در بیاورم
خدا: بنده ی من در دلت بگو یا الله ما نماز شب برایت حساب می کنیم
بنده اعتنایی نمی کند و می خوابد.
خدا: ملائکه ی من! ببینید من آنقدر ساده گرفته ام اما او خوابیده است چیزی به اذان صبح نمانده او را بیدار کنید دلم برایش تنگ شده است امشب با من حرف نزده
ملائکه: خداوندا! دوباره او را بیدار کردیم ،اما باز خوابید
خدا: ملائکه ی من در گوشش بگویید پروردگارت منتظر توست
ملائکه: پروردگارا! باز هم بیدار نمی شود!
خدا: اذان صبح را می گویند هنگام طلوع آفتاب است ای بنده ی من بیدار شو نماز صبحت قضا می شود خورشید از مشرق سر بر می آورد
ملائکه: خداوندا نمی خواهی با او قهر کنی؟
خدا: او جز من کسی را ندارد…شاید توبه کرد…

ان شاا لله گفتن فراموش نشود

نوشته شده توسط 4ام بهمن, 1394

درباره ی هیچ چیز و هیچ کار ،مگو که من آن را فردا انجام می دهم ؛مگر آنکه بگویی :اگر خدا بخواهد و اگر فراموش کردی گفتن ان شاالله همین که یادت آمد پروردگارت را یاد کن و بگو :امید است که پروردگارم مرا به راهی که نزدیک تر است راهنمایی کند .(کهف23-24)
گفتن ” ان شاالله ” که اعتقاد به مشیت الهی را می رساند ،تکیه کلام اولیای الهی است
چنانکه در قرآن نیز از زبان پیامبران نقل شده است ؛حضرت یعقوب به فرزندانش می گوید)ادخلومصر ان شاالله آمنین )وارد مصر شود، ان شاالله در امانید( یوسف 99)
حضرت موسی به خضر میگوید (ستجدونی ان شاالله صابرا )اگر خدا بخواهد ،مرا شکیبا خواهی یافت (کهف 69)
البته مراد از گفتن “ان شاالله ” و"اعوذ بالله ” و امثال آن ،لقلقه زبان نیست ،بلکه داشتن چنین بینشی در تمام ابعاد زندگی و در باور ودل انسان است

منبع :دقایقی با قرآن محسن قرائتی ص 332

مناجات

نوشته شده توسط 25ام آذر, 1394

 

بار الها
از کوی تو بیرون نشود پای خیالم
نکند فرق به حالم
چه برانی
چه بخوانی
چه به اوجم برسانی
چه به خاکم بکشانی
نه من آنم که برنجم
نه توانی که برانی
نه من آنم که ز فیض نگهت چشم بپوشم
نه توانی که گدا را ننوازی به نگاهی
در اگر باز نگردد نروم باز بجایی پشت دیوار نشینم چو گدا بر سر راهی
کس به غیر از تو نخواهم
چه بخواهی ؛چه نخواهی ؛باز کن در
که جز این خانه مرا نیست پناهی   

                                                                                                                              خواجه عبدالله انصاری

 

ای رفیقان که سوی شهر حسین در سفرید...

نوشته شده توسط 17ام آبان, 1394

ای رفیقان که سوی شهر حسین در سفرید…
این دل غمزده و زار مرا هم ببرید…

زیر یک پرچم و بیرق، همگی سینه زدیم…
شرط و انصاف نبوده که شما ها بپرید…

فکر این مساله بدجور خرابم کرده…
که چرا شاه کرامت دل من را نخرید…

من شنیدم که در این خانه بد و خوب یکیست…
ولی فهمیده ام انگار شما خوب ترید…

و ببالید به خود چون که رسیدید حرم…
بین خوبان زمان از همه خوبان به سرید…

به مقام علی اکبر که رسیدید مرا یاد کنید…
جان زینب به سوی مقتل ارباب نرید…

یک نصیحت کنم و از همگی ذکر دعا…
مدیونید از آن شهر کفن ها بخرید…

☆ به وقت مرگ مبادا مرا کفن بکنید…
که من غلامَمو ، ارباب بی کفن دارم ☆


التماس دعا

بخواب که همه خوابیم و کور .

نوشته شده توسط 17ام آبان, 1394

آبی برای نظافت و جایی برای خوابیدن و لبی برای لبخند زدن درین دنیای نامردی ها نیست …… آرزویی که مگر تو و برادرت در خواب ببینید . بخواب که همه خوابیم و کور .

اینها بروند بهشت

نوشته شده توسط 8ام تیر, 1394

   در روز قیامت ما سنگ قبر نداریم،شناسنامه نداریم،اسم مردم،سن مردم،عناوین مردم،پست مردم،مقام مردم و منصب مردم و اینکه آیت الله باشند یا نباشند،وزیر باشند یا نباشند،فقیر باشند یا نباشند،ثروتمند باشند یا نباشند،قدرت داشته باشند و یا نداشته باشند و … اینها نیست،اینها اصلا ملاک نیست.اول از همه می گویند آنهایی که پدر و مادرشان از آنها راضی هستند،دستها بالا،اینها بروند بهشت!دوم آنهایی که در طول عمر خود ،به مردم منفعت رسانده اند و مردم از آنها راضی هستند بروند بهشت! سوم آنهایی که در طول عمر خود یک یا حسین شهید گفته اند دستها بالا،اینها هم بروند بهشت!چهارم آنهایی که یک قطره اشک برای فاطمه زهرا سلام الله علیها ریخته اند دستها بالا ، اینها (هم)بروند بهشت و بهشت جای این آدمهاست.بعد ملائکه به حرف درمی آیند که خدایا ،ای خدای مهربان پس این شهدا و رزمندگانف اینها چطور؟اینها به بهشت نروند؟خداوند می فرماید مقام و منزلت اینها قابل مقایسه نیست و احترام و عزت اینها خیلی مهم است.با اینها بایستی معامله کنیم.با اینها بایستی صحبت کنیم.کجا خوششان می آید و کجای بهشت می خواهند بروند.احترام اینها به خاطر عملکرد خوب اینها قابل مقایسه نیست و احترام و عزت اینها خیلی مهم است.با اینها بایستی معامله کنیم،کجا خوششان می آید و کجای بهشت می خواهند بروند.احترام اینها به خاطر عملکرد خوب اینها قابل مقایسه نیست.مقام و منزلت اینها که قبلا گفته بودم خیلی بالاست.بایستی معامله کنیم.رضایت اینها را بایستی جلب کنیم.

 

(این جملات ارزشمند سخنان مرحوم حضرت آیت الله العظمی بهجت(ره)در حضور سردار صفوی و جمعی از فرماندهان و رزمندگان دوران دفاع مقدس بود.)

سحرخیزی

نوشته شده توسط 8ام تیر, 1394

اول سفر الی الله ، سحرخیزی است و آب حیات در درون تاریکی شب به دست می آید.شیطان سعی فراوانی دارد که ما را از سحرخیزی بازدارد.امام حسن عسکری(علیه السلام)می فرماید:سفر الی الله جز به احیای شب طی نمی شود.»روزی فرمود:«فرشهای خانه من شاهد اشکها و نماز شب من بوده است.من از اعضا و جوارح خود شرمنده ام که این همه به آنها زحمت دادم.»

 

(آیت ا… حق شناس(ره)،به نقل از سایت دفتر تهذیب حوزه علمیه قم)

بیاموزید که ....

نوشته شده توسط 3ام تیر, 1394

شبی در خواب دیدم مرا می‌خوانند، راهی شدم، به دری رسیدم، به آرامی در خانه را کوبیدم.
ندا آمد: درون آی.
گفتم: به چه روی؟
گفت: برای آنچه نمی‌دانی.
هراسان پرسیدم: برای چو منی هم زمانی هست؟
پاسخ رسید: تا ابدیت
تردیدی نبود، خانه، خانه خداوندی بود، آری تنها اوست که ابدی و جاوید است.
پرسیدم: بار الهی چه عملی از بندگانت بیش از همه تو را به تعجب وا می‌دارد؟
پاسخ آمد: اینکه شما تمام کودکی خود را در آرزوی بزرگ شدن به سر می‌برید و دوران پس از آن در حسرت بازگشت به کودکی می‌گذرانید.
اینکه شما سلامتی خود را فدای مال‌اندوزی می‌کنید و سپس تمام دارایی خود را صرف بازیابی سلامتی می‌نمایید.
اینکه شما به قدری نگران آینده‌اید که حال را فراموش می‌کنید، در حالی که نه حال را دارید و نه آینده را.
این که شما طوری زندگی می‌کنید که گویی هرگز نخواهید مرد و چنان گورهای شما را گرد و غبار فراموشی در بر می‌گیرد که گویی هرگز زنده نبوده‌اید.
سکوت کردم و اندیشیدم،
در خانه چنین گشوده، چه می‌‌طلبیدم؟ بلی، آموختن.
پرسیدم: چه بیاموزم؟
پاسخ آمد: بیاموزید که مجروح کردن قلب دیگران بیش از دقایقی طول نمی‌کشد ولی برای التیام بخشیدن آن به سالها وقت نیاز است.
بیاموزید که هرگز نمی‌توانید کسی را مجبور نمایید تا شما را دوست داشته باشد، زیرا عشق و علاقه دیگران نسبت به شما آینه‌ای از کردار و اخلاق خود شماست .
بیاموزید که هرگز خود را با دیگران مقایسه نکیند، از آنجایی که هر یک از شما به تنهایی و بر حسب شایستگی‌های خود مورد قضاوت و داوری ما قرار می‌گیرد.
بیاموزید که دوستان واقعی شما کسانی هستند که با ضعف‌ها و نقصان‌های شما آشنایند ولیکن شما را همانگونه که هستید و دوست دارند.
بیاموزید که داشتن چیزهای قیمتی و نفیس به زندگی شما بها نمی‌دهد، بلکه آنچه با ارزش است بودن افراد بیشتر در زندگی شماست.
بیاموزید که دیگران را در برابر خطا و بی‌مهری که نسبت به شما روا می‌دارند مورد بخشش خود قرار دهید و این عمل را با ممارست در خود تقویت نمایید.
بیاموزید که دونفر می‌توانند به چیزی یکسان نگاه کنند ولی برداشت آن دو هیچگاه یکسان نخواهد بود.
بیاموزید که در برابر خطای خود فقط به عفو و بخشش دیگران بسنده نکنید، تنها هنگامی که مورد آمرزش وجدان خود قرار گرفتید، راضی و خشنود باشید.
بیاموزید که توانگر کسی نیست که بیشتر دارد بلکه آنکه خواسته‌های کمتری دارد.
به خاطر داشته باشید که مردم گفته‌های شما را فراموش می‌کنند، مردم اعمال شما را نیز از یاد خواهند برد ولی، هرگز احساس تو را نسبت به خویش از خاطر نخواهند زدود.

با اين كار دعاي شما هرگز رد نمي‌شود

نوشته شده توسط 4ام شهریور, 1393

در روايات آمده است كه دعاي آغاز شده با «بسم الله الرحمن الرحيم» رد نمي‌گردد و كساني كه آن را با خط خوش بنگارند و يا ببوسند و روي چشم گذارند، از آمرزش خداوند بهره‌مند مي‌شوند.

عاشقان ، عید مبارک

نوشته شده توسط 6ام مرداد, 1393

عید فطر ضیافتی است برای پایان این میهمانی
عید فطر پاداش افطارهای خالصانه و بجاست
عید فطر قبولی انفاقهای به قصد قربت است
عید فطر پایان نامه دوره ایثار و گذشت است
پیشاپیش عید بر همه مبارک

اعمال سحر و آداب خوردن سحری در ایران

نوشته شده توسط 21ام تیر, 1393

رمضان در فرهنگ مردم
اعمال سحر و آداب خوردن سحری در ایران
نحوه به جا آوردن سحر و سحری خوردن در شهرها و روستاهای مختلف و میان خانواده ها یکسان نیست و تفاوتهایی دارد.اما آنچه بیشتر معمول و متداول است از این قرار است.قریب دو ساعت به سحر مانده اهل خانه از خواب بیدار می شوند و قبل از هر کار وضو می گیرند.زیرا عقیده به جا آوردن اعمال سحر و سحری خوردن با وضو ثواب بیشتری دارد.بعد بزرگترها اگر سواد داشته باشد با صدای بلند مشغول خواندن دعاهای مخصوص سحر می شود و بقیه اعضای خانواده دعا را آهسته با او زمرمه می کنند.این دعاها عبارتند از دعای سحر که با این جمله آغاز می شود.«اللهم انی اسئلک بابها و کل بهائک بهی»دعای معروف ابوحمزه ثمالی که جز دعاهای شب احیا نیز می باشد.بعضیها هم سوره مبارکه انا انزلناه را که ثواب بسیار دارد قرائت می کنند.اما از زمانی که رادیو آمده است بیشتر مردم دعاهایی که از رادیو پخش می شود گوش می دهند.

ادامه »

«مَنْزُوراً أُكُلُهُ»

نوشته شده توسط 18ام فروردین, 1393

«مَنْزُوراً أُكُلُهُ»

آدم‌های با تقوی پرخور نیستند، صبح چه بخورم ظهر چه بخورم، شب چه بخورم، کتاب طبّاخی را جلویش باز کند، صبحانه آن گونه، ناهار آن گونه، شام هم آنگونه، این علامت این است که عمر را دارد در راه خوردن تلف می‌کند، چون این برنامه‌ریزی‌ها مقدماتی هم دارد، آن مقدمات هم وقت می‌برد، پول می‌برد، باید بروی این‌ها را بخری، باید بروی کاری انجام دهی اینها به این صورت دربیاید بعد بخوری.

خوب چقدر باید برای خریدن اینها بیرون بروی ، چقدر پول خرج کنی اینها همه اتلاف وقت و عمر است بدون اینکه لزومی داشته باشد و بعد آدم پرخور با پرخوری خودش را طوری فراهم می کند که مبتلا به بیماری‌های صعب العلاج می‌شود، چاقی نتیجه پرخوری است، چاقی یکی از عوامل بسیار بزرگ بروز بیماری‌های قلبی و عروقی، کبدی، کلیوی است و تمام اعضاء و جوارح در اثر پرخوری خسته می‌شوند بالاخره انسان فلج می‌شود و از کار می‌افتد، بنابراین اینها در زندگی پرخور نیستند، به اندازه ای که لازم است غذا می‌خورند.


شرح خطبه متقین از حضرت آیت الله خوشوقت اعلی الله مقامه



سحرخیز باشید كه روزى ها تقسیم مى‌شود

نوشته شده توسط 10ام اسفند, 1392

آیت الله میرزا جواد تبریزی قبل از اذان صبح بیدار مى‌شدند و به تهجد و عبادت مى‌پرداختند و مى‌فرمودند: «به طلبه ها بگویید سحرخیز باشند كه روزى ها در آن ساعات تقسیم مى‌شود».

میرزا جواد تبریزی

طلاب به خصوص طلاب جوان همواره از میرزاى تبریزى سؤال مى‌كردند : ” انجام چه كارهایى سبب ترقى انسان به درجات رفیع علمى و معنوى و كسب موفقیت و خدمت به دین را فراهم مى آورد؟ ” پاسخ این پرسش را از سیر زندگى فقیه مقدس راحل میرزا جواد تبریزى مى‌توان داد:

ادامه »

انگار فقط خدای شماست!!!

نوشته شده توسط 24ام دی, 1392

یک روز علامه جعفری سوار تاکسی شده بودند ، در مسیر راه نفس عمیقی میکشه و از ته دل میگه : ای خدای من !
راننده تاکسی با اعتراض میگه یه جوری میگی ای خدای من که انگار فقط خدای شماست !!!
ایشان در جواب فورا دو بیت از سعدی می خواند :


چنان لطف او شامل هر تن است
که هر بنده گوید خدای من است
چنان کار هرکس به هم ساخته
که گویا به غیری نپرداخته

خداجون دوستت دارم ...

نوشته شده توسط 30ام آذر, 1392

آنكس كه تو را شناخت جان را چه كند

فرزند و عيال و خانمان را چه كند

ديوانه كني هر دو جهانش بخشي

ديوانه تو هر دو جهان را چه كند


چرا لقمان، حکیم شد؟!

نوشته شده توسط 25ام مهر, 1392

چرا لقمان، حکیم شد؟!

حکایت کرده اند که لقمان روزی در راهی می گذشت، پس قطعه کاغذی دید به روی زمین افتاده، چون آن را برداشت و ملاحظه نمود دید: ((بسم الله الرحمن الرحیم)) بر او ثبت شده است، پس آن را شسته و آبش را تناول نمود و به برکت این احترام، خداوند عالم، او را حکمت تلقین فرمود.
و لقد آتینا لقمان الحکمه**سوره لقمان، آیه 12


الهی...

نوشته شده توسط 2ام مهر, 1392

الهي…
من نه آنم که زفيض نگهت چشم بپوشم
نه تو آني که گدا را ننوازي به نگاهي
در اگرباز نگردد نروم باز به جايي
پشت ديوار نشينم چو گدا برسر راهي
کس به غيرازتو نخواهم چه بخواهي چه نخواهي
باز کن در…
که جز اين خانه مرا نيست پناهي……..

خداوند... دوست دارد.

نوشته شده توسط 14ام شهریور, 1392

گفتنی نیست،عمل کردنی است...

نوشته شده توسط 10ام شهریور, 1392


حضرت آیت الله جوادی آملی یک روز در کلاس تفسیرشان فرمودند :

« خیلی اوقات ما به علامه طباطبایی (ره) عرض می کردیم ؛ آقا درس اخلاق بفرمایید . ایشان می فرمودند : اخلاق ، گفتنی نیست ، عمل کردنی است . اخلاق را باید به کار بست . شما این حضرت آیت الله بهجت را ببینید تمام زندگی اش درس اخلاق است . رفت و آمد ایشان ، برخوردهایشان ؛ همه درس اخلاق است . از سویی مانند دیگر فقها تدریس می کند و از سوی دیگر بسان ائمه (ع) نماز می خواند . (1)


…………………………………..

1- فریادگر توحید ، ص 170



عاشق بنده ای هستم و تو را ندیدم...

نوشته شده توسط 10ام شهریور, 1392

روزی مجنون از سجاده ی شخصی عبور کرد ؛ مرد نماز را شکست و گفت :

« مردک در حال راز و نیاز با خدا بودم! تو چگونه این رشته را بریدی؟! »

مجنون لبخندی زد و گفت : « عاشق بنده ای هستم و تو را ندیدم؛ چگونه عاشق خدایی و مرا دیدی ؟! … »

سبب عزت موجود

نوشته شده توسط 6ام شهریور, 1392

سبب عزت موجود نماز است نماز                                           زینت درگه معبود نماز است نماز

بی نماز از نظر لطف خدا محروم است                                      شرع را مقصد ومقصود نماز است نماز

گفتم ای عقل زطاعت همگی افضل چیست؟                            عقل یکبار بفرمود نمازاست نماز به نماز

عذر نباشد چو به تن جان داری                                               آنچه حق از همه بستود نماز است نماز

دعای امام سجاد (ع)

نوشته شده توسط 20ام تیر, 1392

دعایی از امام سجاد (ع)

بارالها برمحمد و آلش دورد فرست ، و معرفت برتری این ماه و بزرگداشت احترامش ، و خودداری از محرمات در آن را به ما الهام کن ، و ما را به روزه داشتن در آن با حفظ جوارح از گناهان و به کار بردن آنها در آنچه که تو را خشنود می نماید یاری ده ، تا با گوشمان به گفتار لغو گوش نکنیم ، و با چشمانمان به تماشای لهو نشتابیم ، و دستهایمان را به حرامی دراز نکنیم ، و به سوی ممنوع تو گام بر نداریم ، و شکمهایمان جز به حلال پر نشود ، و زبانمان به غیر آنچه تو گفته ای گویا نگردد ، و جز در کاری که به ثواب تو نزدیک می کند به کوشش بر نخیزیم ، و جز آنچه از عقوبت نگاه دارد فرا نگیریم ، آنگاه این همه را از خود نمایی ریاکاران و شهرت خواهی شهرت طلبان خالص و پاک گردان ، به گونه ای که کسی را با تو در این امور شریک نکنیم ، و مقصد و مقصودی غیر تو نداشته باشیم .

صحیفه سجادیه ، دعای 44

خدا خیلی نزدیک شده است!

نوشته شده توسط 1ام تیر, 1392


خدا خیلی نزدیک شده است!

ما خلق نشده ایم که چند روزی را به خوردن و آشامیدن بگذریم و عمر خود را در پی آرزوهای شیرین و واهی سر کنیم.ما خلق شده ایم که راه تعالی را طی کرده و محبوب حضرت دوست شویم.

امام علی علیه السلام در خطبه همام یکی از صفت های متقین را ، تجارت پر سود (تجارة مربحه) بیان می دارند.متقین در این تجارت پر سود و منفعت ، دنیا را می دهند و در برابرش بهشت و رضوان الهی را به دست می آورند.

 

باید زندگی کرد اما آن گونه که بتوان از دنیا پلی ساخت که ما را به بهشت برین متصل سازد و خوشبختی و کامیابی را نصیب ما سازد.

ادامه »

ماه شعبان ،ماه رسول خدا(صلی الله علیه و آله)

نوشته شده توسط 19ام خرداد, 1392



حلول ماه شعبان و فرخنده ایام اعیاد شعبانیه بر عاشقان خجسته و

میمون باد

التماس دعا.

ختم سوره واقعه،رفع هر گونه گرفتاری

نوشته شده توسط 19ام خرداد, 1392

طریقه ختم سوره واقعه

در هرماهی که اول آن با روز دوشنبه آغازمی شودبرای هر حاجت مهم و رفع هر گونه گرفتاری از اولین روز آن ماه تا چهارده روز سوره واقعه خوانده می شود بدین ترتیب که روز اول یک مرتبه سوره واقعه ،روز دوم دو مرتبه سوره واقعه،…….وروزچهاردهم چهارده مرتبه سوره واقعه قرائت می شود

بعد از هر مرتبه خواندن سوره مبارکه واقعه،این دعا نیز خوانده شود:

اللّهم ارزُقْنی رزقاً حلالا ًطیبا ًواسعاً مِنْ غیرِ کدٍٍّ واستَجِب دَعْوَتی مِن غَیرِ ردٍّ وأَعُوذُبِکَ مِنَ الفَضیحَتَیْن الفقرِوالدَّیْنِ وَادْفَعْ عنّی هذ َیْن بحق الأِمامَیْن السِبْطَیْنِ اَلحَسنِ والحُسَین علیهماالسلام

اَللّهم یا رازقَ المُقلّین و یا راحِمَ الْمَساکین ویا ذاالقُوهِ المَتین ویا غیا ثَ المُسْتَغیِثین ویا خیرَ النّاصرین ایّاکَ نَعْبُدُ وایاک نَسْتَعین

اللهم إنْ کانَ رزقی فِی السّماء فَأَنْزِلْهُ وإن کان فِی الأَرضِ فأخْرِجْهُ و إن کان بعیداً فَقَرّّبْهُ وإن کان قریبا فیَسِّرْهُ وإن کان یسیرا فَکَثِّرْهُ وإن کان کثیرا فَحَلّلهُ وإن کان حلالا فَطَیّبْهُ و إن کان طیبا فَبارِکْهُ لنا برحمتک یا أَرْحَمَ الرّاحمین وصَلِّ علی محمدٍ وآله الطاهرین.


خواص خواندن سوره واقعه

1. از حضرت رسول اکرم (ص) نقل شده که هرکه سوره واقعه بخواند در هر شب به او پریشانی نمی رسد
2. از امام جعفر صادق(ع) نقل شده است که هرکه سوره واقعه بخواند در هر شب پیش از آنکه بخوابدملاقات کند خداوند را در حالتی که روی آن چون ماه باشد
3. از امام جعفر صادق(ع) نقل شده که هرکه مشتاق بهشت است سوره واقعه بخواند
4. خواندن این سوره موجب ازدیاد رزق می گردد

التماس دعا

خوش به سعادت معتکفین

نوشته شده توسط 4ام خرداد, 1392


تعریف اعتکاف

اعتکاف از ماده «عکف » در لغت به معنای اقبال و روی آوردن به چیزی و ملازمت آن بر سبیل تعظیم است .
و«اعتکاف در شرع، التزام به توقف و درنگ در مسجد به قصد قربت است .» (1)
در یک تعریف جامع اعتکاف عبارتست از: «اقامت کردن برای حداقل سه روز در مسجد به قصد عبادت با مراعات شرایط لازم .» (2)

 

پي نوشت:
1) مفردات راغب، ص 350 .
2) دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج 9، ص 355 .

لیله الرغائب

نوشته شده توسط 24ام اردیبهشت, 1392

اولین شب جمعه ماه رجب را لیله الرغائب نامند.در این شب ملائکه برزمین نزول می کنند .برای این شب عملی از رسول خدا (صلی الله علیه وآله ) ذکر شده است که فضیلت بسیاری دارد و بدین قرار است :

روزپنج شنبه اول آن ماه -درصورت امکان وبلامانع بودن - روزه گرفته شود .چون شب جمعه شد مابین نماز مغرب و عشا دوازده رکعت نماز اقامه شود که هر دو رکعت به یک سلام ختم می شود و درهر رکعت یک مرتبه سوره حمد،سه مرتبه سوره قدر ، دوازده مرتبه سوره توحید خوانده شود . وچون دوازده رکعت به اتمام رسید ، هفتادبارذکر «اللهم صل علی محمد النبی الامی و علی آله » گفته شود . پس از آن در سجده هفتاد بار ذکر «سبوح قدوس رب الملائکه والروح » گفته شود . پس از سر برداشتن از سجده ،هفتاد بار ذکر « رب اغفر و ارحم و تجاوز عما تعلم انک انت العلی الاعظم » گفته شود .دوباره به سجده رفته و هفتاد مرتبه ذکر«سبوح قدوس رب الملائکه والروح »گفته شود .  در اینجا می توان حاجت خود را از خدای متعال در خواست نمود . ان شاء الله به استجابت می رسد .

خدا بي نهايت است...

نوشته شده توسط 19ام اردیبهشت, 1391

 

       خدا بي نهايت است؛به قدر نيازت فرود مي آيد؛به قدر آرزويت گسترده ميشود؛                و به قدر ايمانت کار گشاست
  

دلم را آهسته حمل کنید، شكستنی‌ست!

نوشته شده توسط 19ام اردیبهشت, 1391

… نگاه می‌کنم به خودم و به دور و برم… سیاهی… سیاهی… شده‌ام مشکی پررنگ… پرکلاغی… آی که دستت می‌رسد کاری بکن! تشنه‌ام… تشنه کمی سپیدی که از خویش دریغ کرده‌ام… می‌خواهم بگویم از آنچه در دلم جاری است… اما مگر من و شما یکی نیستیم؟ اگر این گونه است پس خبر داری از آنچه بر من رفته و می‌رود… دستم بگیر، مگذار غرق شوم… اینجا میان مردم، در تنهایی… آه تنهایی!… هیچ‌گاه دست از سر دلم بر نمی‌داری.

صورت خیس از اشکم زیر هجوم داغ غربت به سله نشسته… نمی‌دانم پشت کدام دیوار این شهر آهنی، یاد شما را جا گذاشته‌ام… دیوارها چقدر بلندند… بلند به اندازه قامت گناهانم… قد و قامت توبه‌هایم آنقدر کوتاه شده که حتی پرچین‌های باغ سرما زده همسایه هم برایم به دیوارهای برجی می‌ماند تسخیر ناشدنی.

 

آقا جان دست دلم را بگیر… همان که توبه‌هایش مایه خنده فرشته‌ها شده… همان که هیچ آبرویی ندارد پیش خدا… همان که هنوز به عشق جمعه‌هایت زنده است… همان که دیشب برای آخرین بار توبه‌اش را ریختم توی جعبه‌ای از امید و دادمش دست فرشته‌ای که برساندش دست خدا… روی جعبه نوشته شده بود… «آهسته حمل کنید، محتویات این جعبه شکستنی است».


فصلنامه عصر آدینه- شماره اول

ختم 124 میلیون صلوات

نوشته شده توسط 21ام فروردین, 1391

ختم 124 میلیون صلوات تقدیم به حضرت فاطمه (سلام الله علیها) و حضرت نرجس (علیها السلام) و سلامتی ولی عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف)سهم شما 10 صلوات و لطفا به دوستان و عاشقان آقا نیز بگویید و قطع کننده این زنجیر باشید.

از نان و پنير امام زمان (عج) صفا ديديم

نوشته شده توسط 10ام اسفند, 1390

مرحوم آيت لله العظمي محمد کوهستاني از علماي عارف مازندراني در سلسله توصيه هاي خود به طلاب و روحانيون وظايف و راه طلبگي را مقدس دانسته و شرايط آن را بيان کرده اند.

 

عصر دانه و دام

اهل علم در هر زماني در معرض اغفال و فريب قرار دارند، منتها زمان ها فرق مي کند در عصر و زمان ما، توبيخ و ملامت در کار بود، مي گفتند شغل قحط است که انسان آخوند بشود و از همه چيز محروم گردد و بدين وسيله روحيه را سست مي کردند و اميدها را مبدل به يأس و نا اميدي مي نمودند، ولي ما از ملامت و سرزنش آنان اغفال نشديم و با نان و پنير آقا امام زمان عليه السلام ساختيم وفا نشان داديم و صفا ديديم،اما عصر و زمان شما عصر دانه و دام است، هم حقوق و پول را مطرح مي کنند و هم مقام و پست وعده مي دهند، تا شما را فريب دهند، مراقب باشيد نسبت به امام زمان (عج) بي وفايي نکنيد، استقامت کنيد؛ وفادار باشيد تا به مقصد برسيد.

ذکر دائمي

انسان بايد عادت به ذکري داشته باشد که در مواقع حساس مرگ و انتقال از اين عالم بتواند طبق عادت هميشگي آن ذکر را بگويد.

سنگيني وظيفه روحانيون

روحانيت مثل پارچه سفيدي است که اگر لکه يا سياهي کوچکي به آن برسد، فوراً از دور پيدا مي شود، پس روحانيت بايد وظيفه خود را بدانند و مواظب باشند.

معراج السعاده  فراموش نشود

به طلبه ها سفارش کنيد همان طور که بعد از نماز صبح قرآن قرائت مي کنند دو صفحه کتاب اخلاقي مرحوم ملا احمد نراقي را هم مطالعه کنند.

نکند تشنه برگردي

به يکي از طلابي که جهت ادامه تحصيل عازم مشهد مقدس بود، چنين موعظه کرد

اگر آدم کنار چشمه اي باشد و تشنه هم باشد، آب نخورد و از تشنگي بميرد مردم او را ملامت مي کنند و او را عاقل نمي دانند. شما داري مي روي کنار چشمه جوشان امامت و ولايت نکند که از آب زلال ولايت استفاده نکني و تشنه برگردي.

گفتني است مرحوم آيت‌الله العظمي محمد کوهستاني در سال 1308 ه ق در روستاي کوهستان از توابع استان مازندران چشم به جهان گشود و بعد از اتمام علوم پايه و ادبيات به مشهد مقدس هجرت کرد و بعد از کسب فيوضات علمي و معنوي در جوار مضجع شريف امام رضا (ع) به نجف اشرف مهاجرت نمود و سپس به زادگاه خود بازگشت.

پیام قرآنی

نوشته شده توسط 3ام اسفند, 1390

چه کسانی غافل نیستند؟


مردانی که نه تجارت و نه معامله ای آنان را از یاد خدا و برپاداشتن نماز و ادای زکات غافل نمی کند؛ آنها از روزی می ترسند که در آن دلها و چشم ها زیر و رو می شود.

 

 

نور – 37

 

 

***********************

یاد خداوند سبب دوری از غفلت


پروردگارت را در دل خود، از روی تضرع و خوف، آهسته و آرام، صبحگاهان و شامگاهان، یاد کن و از غافلان مباش.

 

 

اعراف – 205

 
************************

برکت قرآن برای خانواده


برای خانواده خود بهره ای از قرآن قرار دهید تا برای خانواده گشایش حاصل شود، خیر فراوان گردد و اهل خانه در برکت و فزونی باشند.

امام هشتم، امام رضا (ع)

المحجه البیضاء، ج2، ص220


لذت مناجات

نوشته شده توسط 22ام آبان, 1390

 

عقوبت غفلت از احکام الهی
اگر من برای شما احکام را بیان نکنم؛ پروردگار مرا گرفتار خواهد کرد. و اگر شما هم برای یادگرفتن این احکام نیایید؛ گرفتار خواهید شد. این حرف را از من بشنوید.
با عبادت من، معاشرت نکردن با دیگران ضرری نخواهد داشت
پروردگار در حدیث قدسی می‌فرماید: به بندگان من بگو آن اشخاصی که به محبت من متوجه هستند، اگر در اثر عبادت من با یک کسی معاشرت نکنند؛ به آن‌ها ضرری وارد نخواهد شد. «قل لعبادی المتوجهین الی بمحبتی ما شرکم اذا احتجبتم عن خلقی»

چرا این بنده نمازش را تند می‌خواند؟!
اگر نمازت را تند بخوانی، پروردگار به ملائکه می‌فرماید: چرا این بندهٔ من نمازش را تند می‌خواند؟! مگر رفع شداید او، مگر انجام حاجات و مقاصد او به دست کسی غیر از من است؟! این روایتی که خواندم را مرحوم حاج میرزا جواد آقا در اسرار الصلاه آورده است و همین در حجیتش کافی است

لذت مناجات
حضرت اباعبدالله (ع) می‌فرماید: «و ما الذی فقد من وجدک» خدایا کسی که تو را دارد، چه کم دارد؟!
همه این‌ها برای این است که ما لذت مناجات با پروردگار را نچشیده‌ایم!

داستانی از شفاعت نماز اول وقت
آی رفقایی که به نماز اول وقت عادت کرده‌اید، همین نماز اول وقت شما را نزد ملک‌الموت شفاعت می‌کند. یک کسی گفت: من یک کسالتی داشتم-ظاهرا یرقان گرفته بود و کسانی که یرقان می‌گیرند کبدشان حساس می‌شود و فقط باید شیر و شیر برنج بخورند، آن وقت چنین کسی یک اشتهای قوی پیدا می‌کند برای خوردن گوشت-گفت: اشتهای زیادی به گوشت پیدا کرده بودم، گفتم: یک لقمه گوشت به من بدهید! گفتند: اگر ما به تو گوشت بدهیم؛ تو از بین خواهی رفت. گفت: بالاخره آهسته، بدون اینکه کسی بفهمد، محل گوشت کوبیده را پیدا کردم و از آن خوردم! تا خوردم، دل درد سختی گرفتم! طبیب آمد آهسته به اطرافیان من گفت: این مریض چه کار کرده که در مخاطره افتاده است؟ گفتند: از خودش بپرس. به طبیب گفتم: آقا من گوشت خورده‌ام. طبیب گفت: امیدی به درمانت نیست! ایشان به امام زمان (ع) متوسل می‌شود. گفت:‌‌ همان شب دیدم یک شخص فوق العاده زیبارو با یک شخص دیگر که چنگکی در دستش بود، وارد شدند. -این شخص حضرت ملک الموت (ع) بوده است و شخص زیبا رو هم نماز اول وقتش- هر چه ملک الموت (ع) می‌خواست که این چنگک را بیندازد و از نوک پنجه روح را بکشد، آن شخص زیبارو جلوی دست او را می‌گرفت! بالاخره مانع از قبض روح توسط ملک الموت (ع) شد. نماز اول وقت بین شما و مرگ شما شفاعت می‌کند. مبادا از دست دهید.

شیطان هم دنیا را گرفت و هم نماز اول وقت را
یک آقای فرش فروش که اهل نماز اول وقت بود به بنده گفت: یک کسی برای خریدن فرش وارد مغازهٔ بنده شد. گفتم: وقت نماز است. گفت: من وقت ندارم، مسافرم و می‌خواهم بروم. هر چه اصرار کردم، دیدم نمی‌شود و گول شیطان را خوردم و یک قدری که از نماز اول وقت گذشت، دیدم همین آقای مشتری که خیلی شیفتهٔ این معامله بود، گفت من باید قدری تامل بکنم! و از خرید منصرف شد!!
شیطان هم دنیا را گرفت و هم نماز اول وقت را.
امیرمومنان فرمودند: اگر مومن، دنیا را مانع از آخرت خودش قرار بدهد؛ پروردگار او را از هر دو باز می‌دارد.
پروردگار می‌فرماید: چرا این شخص نماز را تند می‌خواند؟! مگر رفع شداید و حوائج او و قضای حاجات او در دست کسی غیر از من است؟!

منبع: کتاب زملک تا ملکوت/ سخنان اخلاقی مرحوم آیت الله حق شناس تهرانی


  •