موضوع: "مشاوره"

اتفاقاتی که ناگوار است ولی ما از خیرش خبر نداریم

نوشته شده توسط 26ام دی, 1394


گنجشک با خدا قهر کرد
روزها گذشت و گنجشگ با خدا هیچ نگفت.فرشتگان سراغش را از خدا می گرفتند و خدا هر بار به
فرشتگان این گونه می گفت: می آید ؛ من تنها گوشی هستم که غصه هایش را می شنود و یگانه قلبی هستم که دردهایش را در خود نگاه میدارد…..و سرانجام گنجشک روی شاخه ای از درخت دنیا نشست. فرشتگان چشم به لب هایش دوختند، گنجشک هیچ نگفت و خدا لب به سخن گشود : با من بگو از آن چه سنگینی سینه توست.
گنجشک گفت : لانه کوچکی داشتم، آرامگاه خستگی هایم بود و سرپناه بی کسی ام. تو همان را هم از من گرفتی. این طوفان بی موقع چه بود؟ چه می خواستی؟ لانه محقرم کجای دنیا را گرفت ه بود؟ و سنگینی بغضی راه کلامش بست.سکوتی در عرش طنین انداخت فرشتگان همه سر به زیر انداختند.

خدا گفت:ماری در راه لانه ات بود. باد را گفتم تا لانه ات را واژگون کند. آن گاه تو از کمین مار پر گشودی.

هفت کار ساده برای تبدیل کردن مهربانی به یک عادت

نوشته شده توسط 5ام دی, 1394


1- هرکاری را ازته دل انجام دهید

راحت ترین راه برای تبدیل کردن هر کاری به یک عادت این است که اول از همه برای انجامش دلیلی بیابید.

وقتی از ظاهر دیگران تعریف می کنید یا به دوستی به خاطر پیشنهاد شغلی خوبی که دریافت کرده است تبریک می گویید، این کار خود را با احساس ناخشنودی همراه نکنید

اگر از چیزی تعریف می کنید اجازه دهید از ته دل باشد. با این کار لذت تجربه ی چندباره ی این احساس شما را به تکرارآن تشویق خواهد کرد

2- در نظر داشته باشید که مهربانی کردن به دیگران لزوماً زحمتی ندارد

محبت کردن به دیگران هزاران شیوه ی مختلف دارد که با کمی توجه به اطراف، آنها را بسیار ساده و دست یافتنی خواهید یافت.

اغلب افراد این تصور را دارند که مهربانی کردن به دیگران کاری پر دردسر و زحمت آفرین است. این در حالی است که می توان برای محبت کردن به اطرافیان، هر روز قدم های کوچک و مؤثری برداشت

باز نگه داشتن در برای کسی که بعد از شما قصد ورود به ساختمان را دارد، احوالپرسی صبحگاهی از راننده ی تاکسی، و هزاران کار کوچک دیگر مثل اینها شاید خیلی به چشم شما نیایند، اما تأثیر قابل توجهی روی زندگی شما خواهند گذاشت.


3-هرروزصبح هدفی محبت آمیز برای خود مشخص کنید

هر روز صبح که از خواب بر می خیزید، یک اقدام محبت آمیز برای روز خود در نظر بگیرید. تقویت این حس نیز مثل خلق هر عادت دیگری نیازمند اقدامات عملی است و هدفگذاری راه آسانی برای رسیدن به این موفقیت است.

پیدا کردن یک دلیل برای مهربان بودن می تواند هر روز هنگام بیدار شدن از خواب، تمام زیبایی های زندگی را به شما یادآور شود.

مهربانی کردن به دیگران لزوماً زحمتی ندارد

4- از دیگران تشکر کنید

فراموش شده ترین ویژگی مهربانی شاید قدردانی باشد، چون آنقدر به این موضوع توصیه شده است که برای هر کسی عادی می شود. یک تشکر خشک و خالی کمتر از ده ثانیه زمان شما را خواهد گرفت، اما تأثیر آن می تواند مدتها ادامه داشته باشد

هیچکس نمی تواند بگوید عبارت ساده ای مثل این چقدر می تواند احساس خوبی به دیگران ببخشد. بنابراین از کارکنان خود به خاطر زحماتی که برای شما می کشند، هرچند کوچک، تشکر کنید. آنها نیز به مرور دلایلی برای تشکر کردن از شما خواهند یافت

5- برای خود آرمان داشته باشید

داشتن باور هایی که بتوانیم نیت خیرمان را از آن طریق ابراز کنیم اهمیت زیادی دارد. آرمان شما چه کمک به یک مؤسسه ی خیریه باشد، چه کمک به یک دوست برای حل مشکلاتش، باعث می شود از هر کاری لذت بیشتری ببرید. همه از کمک به دیگران لذت می برند


6-با خودتان مهربان باشید

در گیر و دار کمک به دیگران، مهربان بودن با خودتان را از یاد نبرید. همه ی ما موجودات مهم و منحصر به فردی هستیم که لیاقت برخوردی مناسب و توأم با احترام را داریم

با بالا گرفتن مشغله ها و درگیری های روزانه، خیلی راحت ممکن است این را از یاد ببریم، اما تنها راه حقیقی کمک به دیگران این است که اول به خودمان کمک کنیم. بنابراین، با خودتان مهربان باشید. جسم و ذهن شما قدردان این توجه خواهند بود

7- بیشتر لبخند بزنید

شاید بتوان گفت آسانترین کار این فهرست، یعنی داشتن لبخندی روی لب، بیشترین تأثیر را دارد. حتی اگر گاهی اوقات انرژی درونی لازم برای قرار دادن لبخند روی لبهای خود را ندارید، تلاشی عمدی برای این کار، بی آنکه کلامی رد و بدل شود برای مخاطبین شما این پیام را در بر خواهد داشت که شما سعی دارید با آنها مهربان باشید.

اگر تا به حال لبخند غریبه ای در خیابان باعث شده است شما هم در جواب به او لبخند بزنید، از این کار خودداری نکنید. لبخند بزنید. همین کار کوچک می تواند روز شما را از این رو به آن رو کند.

شوک کودکانه

نوشته شده توسط 16ام فروردین, 1394


بعد از نماز داشتم تند تند زیارت عاشورا می خواندم که کودک خردسالم آمد کنارم نشست و گفت بابا چه کار می کنی؟ گفتم دارم با خدا و امام حسین (ع) حرف می‌زنم. با تعجب گفت: بابا! باباجون! زیارتم رو قطع کردم و گفتم باز چی شده؟ گفت: اونا می فهمند چی بهشون میگی؟ گفتم بله؟ بعد که احساس کردم سئوالش عجیب است گفتم: چرا این رو بپرسیدی؟! گفت: خب خیلی تند تند باهوشون حرف می زنی و معلوم نیست چی می خونی؟ اگه من جای اونا بودم که اصلاً نمی فهمیدم چی داری میگی؟[1]

پی نوشت :
1.محمدحسين قديري، ماهنامه خانه خوبان، ش 21، مؤسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني(ره)

 

خدایا بهشتت کجاست ؟

نوشته شده توسط 30ام آذر, 1392

خدایا بهشتت کجاست ؟

بهلول هر وقت دلش می گرفت به کنار رودخانه می آمد.
در ساحل می نشست و به آب نگاه می کرد.
پاکی و طراوت آب، غصه هایش را می شست.
اگر بیکار بود همانجا می نشست و مثل بچه ها گِل بازی می کرد.

آن روز هم داشت با گِل های کنار رودخانه، خانه می ساخت.
جلوی خانه باغچه ایی درست کرد و توی باغچه چند ساقه علف و گُل صحرایی گذاشت.

ناگهان صدای پایی شنید برگشت و نگاه کرد.
زبیده خاتون (همسر خلیفه) با یکی از خدمتکارانش به طرف او آمد.
به کارش ادامه داد. همسر خلیفه بالای سرش ایستاد و گفت:
- بهلول، چه می سازی؟
بهلول با لحنی جدی گفت:
- بهشت می سازم.

همسر هارون که می دانست بهلول شوخی می کند، گفت:
- آن را می فروشی؟!
بهلول گفت:
- می فروشم.
- قیمت آن چند دینار است؟
- صد دینار.
زبیده خاتون گفت:
- من آن را می خرم.

بهلول صد دینار را گرفت و گفت:
- این بهشت مال تو، قباله آن را بعد می نویسم و به تو می دهم.
زبیده خاتون لبخندی زد و رفت.

بهلول، سکه ها را گرفت و به طرف شهر رفت.
بین راه به هر فقیری رسید یک سکه به او داد.
وقتی تمام دینارها را صدقه داد، با خیال راحت به خانه برگشت.

زبیده خاتون همان شب، در خواب، وارد باغ بزرگ و زیبایی شد.
در میان باغ، قصرهایی دید که با جواهرات هفت رنگ تزئین شده بود.
گلهای باغ، عطر عجیبی داشتند.
زیر هر درخت چند کنیز زیبا، آماده به خدمت ایستاده بودند.
یکی از کنیزها، ورقی طلایی رنگ به زبیده خاتون داد و گفت:
- این قباله همان بهشتی است که از بهلول خریده ای.
وقتی زبیده از خواب بیدار شد از خوشحالی ماجرای بهشت خریدن و خوابی را که دیده بود برای هارون تعریف کرد.

صبح زود، هارون یکی از خدمتکارانش را به دنبال بهلول فرستاد.
وقتی بهلول به قصر آمد، هارون به او خوش آمد گفت و با مهربانی و گرمی از او استقبال کرد.

بعد صد دینار به بهلول داد و گفت:
- یکی از همان بهشت هایی را که به زبیده فروختی به من هم بفروش.
بهلول، سکه ها را به هارون پس داد و گفت:
- به تو نمی فروشم.
هارون گفت:
- اگر مبلغ بیشتری می خواهی، حاضرم بدهم.
بهلول گفت:
- اگر هزار دینار هم بدهی، نمی فروشم.
هارون ناراحت شد و پرسید:
- چرا؟
بهلول گفت:
- زبیده خاتون، آن بهشت را ندیده خرید، اما تو می دانی و می خواهی بخری، من به تو نمی فروشم.

 

هدف

نوشته شده توسط 25ام آبان, 1392

هدف، مستقیم ترین خط

زنگ ورزش بود و بچه ها ناراحت!
آخه حالا که برف اومده و نمی شه توی حیاط ورزش کرد ، چکار کنیم؟
معلم فکری کرد و گفت :
بچه ها بیاید یه مسابقه بدیم.
می خوام یکی یکی روی برف های حیاط ، مستقیم راه برید تا به دیوار روبرو برسید
برنده کسی می شه که مستقیم ترین خط رو با قدم هاش ایجاد کنه
بچه ها با خنده و هیجان و به نوبت روی برف ها حرکت می کردند
آخرین نفر که به دیوار رسید ، معلم خواست تا همه بالای سکو بیان و با دقت به خط ها نگاه کنند
تقریبا همه مسیرهای طی شده منحنی و کج بودند
و فقط یه رد پا بود که خیلی صاف و مستقیم تا دیوار امتداد داشت
بچه ها با تعجب از دوست شون پرسیدند ، آخه چجوری این کار رو کردی؟
اون لبخندی زد و گفت خیلی ساده!
به نوشته روی دیوار روبروئی دقت کنید
من یه کلمه رو انتخاب کردم و به یکی از نقطه هاش خیره شدم و به سمتش رفتم
عزیز دلم تا حالا هدفی رو توی زندگیت انتخاب کردی؟
تا بتونی بهش زل بزنی و صاف صاف به سمتش حرکت کنی
تا با قدم هات بهترین خط رو روی زمین زندگیت رسم کنی
نکنه یه روز که پشت سرمون رو نگاه می کنیم
کلی خط منحنی ببینیم و کج و شکسته
باید زودتر دست به کار بشیم
مگه نه؟
نکته: ما از خداییم و به سوی او با می گردیم ، بله دین به زندگی  توهدف و معنا می دهد. همه کارها و فعالیت های ما یک سمت و سو پیدا می کند و آن خدایی شدن.

انواع ارتباطات غيرکلامي

نوشته شده توسط 16ام تیر, 1392

انواع ارتباطات غيرکلامي

انواع ارتباطات غيرکلامي، که در جلسات مشاوره و به‌ويژه در جلسة مصاحبة تشخيصي بايد مورد توجه مشاور و روان‌درمانگر قرار گيرد، عبارت‌اند از:
رفتارهاي غير‌کلامي با استفاده از زمان (کندي و سرعت)؛
رفتارهاي غير‌کلامي با استفاده از اجزاي بدن (تماس چشمي، حالات چشم‌ها، پوست و رنگ آن، عرق کردن، وضعيت دست و پا و سر، حالات چهره، اشارات و حرکات بازو و دست، رفتارهاي خودآزارگري مانند کندن مو و جويدن ناخن، رفتارهاي تکراري مانند بازي با دکمه، اشاره‌ها يا دستورها و لمس کردن)؛
رفتارهاي غير‌کلامي با استفاده از مصوت‌هاي واسطه‌اي (لحن، سرعت، بلندي و بيان)؛
رفتارهاي غيرکلامي با استفاده از محيط (فاصله، موقعيت در اتاق، لباس، ترتيب قرار گرفتن در محيط). [1]

پی نوشت :
[1] . سعيد شاملو، كاربرد روان‌درماني، ص‌128. مشاوره زیر گنبد فیروزه ای، محمدتقی علوی و محمدحسین قدیری، مرکز مشاوره مؤسسه امام خمینی قم، ص70.


  •