موضوع: "سخن بزرگان"

آخوندا ما رو ول نمی کنند...

نوشته شده توسط 14ام تیر, 1396

یکی از اساتید ریاضی دانشگاه تهران نقل می‌کرد:

قرار بود جمع منتخبی از اساتید و نخبگان ریاضی برای شرکت در کنفرانسی بین المللی به یکی از کشور های غربی برن.

وقتی سوار هواپیما شدم دیدم یه روحانی تو هواپیماست.

به خودم گفتم بفرما؛ اینا سفر خارجی هم ما رو ول نمیکنن.

رفتم پیشش نشستم بهش گفتم: حاج آقا اشتباه سوار شدید مکه نمیره
گفت: میدانم
گفتم: حاجی قراره ما بریم کنفرانس علمی؛ شما اشتباهی نیاین
گفت: میدانم
دیدم کم نمیاره.

جدیدترین و پیچیده ترین مساله ریاضیمو که قرار بود تو کنفرانس مطرح کنم داخل برگه نوشتم دادم بهش، گفتم شما که داری میای کنفرانس بین المللی ریاضی اونم تو یه کشور خارجی حتما باید ریاضی بلد باشید.
اگر ریاضی بلدید این سوال رو حل کنید ، برگه رو بهش دادم و خوابیدم.

از خواب که بیدار شدم دیدم داره یه چیزایی تو برگه مینویسه.

گفتم: حاجی عجله نکن اگه بعدا هم حلش کردی من دکتر فلانی هستم از دانشگاه تهران. جوابشو بیار اونجا بده.

دوباره خوابیدم.
بیدار که شدم دیگه نمی نوشت، گفتم چی شد؟

? برگه رو بهم داد و گفت:
سوالت چهار راه حل داشت سه راه حل نوشتم و اون راهی هم که ننوشتم بلد بودی.

شوکه شده بودم
ادامه داد: این هم مساله منه اگر تونستی حلش کنی من حسن زاده آملی هستم از قم………

بعدها فهمیدم که به ایشون لقب ذوالفنون را دادند و ایشان در تمامی علوم صاحب نظر بود.

تا جایی که دورانی که پا تو سن نذاشته بود در هفته روزی یکبار عده ای از پروفسور های فرانسه و سایر کشور های اروپایی برای کسب علم و ریاضی و نجوم خدمت ایشان میرسیدند.

حالا نظر این عالم بزرگ درباره رهبر معظم انقلاب امام خامنه‌ای مدظله العالی:

“گوش‌تان به دهان رهبر باشد. چون ایشان گوششان به دهان حجت‌بن‌الحسن(عج) است.”

این جملات وقتی بیش‌تر معنا پیدا می‌کند که بدانیم صاحب تفسیر المیزان، علامه عارف آیت‌ا… طباطبایی درباره شاگردش علامه حسن‌زاده فرموده‌اند: حسن‌زاده را کسی نشناخت جز امام زمان(عج).

توصیه‌های مرحوم حاج اسماعیل دولابی در ماه مبارک رمضان

نوشته شده توسط 9ام خرداد, 1396

 

حاج میرزا اسماعیل دولابی رحمة الله علیه،  اهل ایمان، عمل صالح، معرفت، عشق و خلوص بود، سخنان و  نصایحش نیز سخن دل صاف بود، از دل بر می‌خواست و لاجرم به دل می‌نشیند. چند فرازی از بیانات ایشان در ماه مبارک رمضان، تقدیم حضورتان.

 *شب‌های ماه رمضان است، اغلب شما جوان هستید. وضو بگیرید. نماز بخوانید. کم حرف بزنید. کم قصه بگویید. این چیزهایی که در تلویزیون نشان می‌دهند برای تفریح است یا برای بچه‌ها. شما که روزه دارید کمتر این و آن را گوش دهید.

 

*کمی به کارهایتان برسید. نیم ساعت یا یک ساعت بعد از نماز در سجاده بنشینید و خدا را یاد کنید. افطار که کردید، بدنتان که آرام گرفت، يه دعایی، يه ثنایی یک دقیقه خدا را یاد کنید. با خودتان خلوت کنید. به قرآن نگاه کنید. يا اینکه اصلا ساکت بنشینید. این خیلی قیمتی است. آدم افطار حقیقی را با خدا می‌کند. افطار حقیقی که خوردن نیست. ابعث حیا، آن افطار است . نماز پیامبر(ص) است. روزه علی(ع) است. افطار خداست. از افطار بالاتر هم چیزی نیست.

 

*علی (علیه السلام) روزه است؛ یعنی هر که علی (علیه السلام) را قبول کند در دنیا کم حرف می‌زند، آلوده نمی‌شود. ذکر دنیا را کم می‌کند ادعایش از بین می‌رود.

 

*هر که پیغمبر را نگاه کند نماز خوانده است. ذکر خدا می‌گوید، دعا می‌کند، صلوات می‌فرستد . همینطور می‌آید جلو تا خدا را ملاقات می‌کند و می‌گوید اشهد، خدا را دیدم. اشهد ان لا اله الا الله می‌گوید و بالا می‌رود .

 

*نگویمت که همه ساله می پرستی کن / سه ماه “می” خور و نه ماه پارسا باش

 تفسیر این بیت حافظ این است که سه ماه رجب و شعبان و رمضان فصول اهل محبت است. سه ماه کافی است تا نه ماه دیگر را شراب صافی: “یامن یکفی من کل شی و لا یکفی منه شی، اکفنی ما اهمنی من امر الدنیا و الآخرة” آنچه نادیدنی است برایت به تماشا بگذارد .

 

*اولیای خدا چه چیزی برداشت کردند که وقتی به این ماه می‌رسیدند مثال بارز “وَاشتاقُ الی قُربِکَ فِی المَشتاقین” بودند. بی شک به خدا اطمینان داشتند و در هر حال رضا بودند. آدم‌ها برایشان فرقی نمی‌کرد و همه را به دید الهی می‌دیدند . مریضی و بی پولی و مرگ و غم و غصه و حتی شادی‌ها برای آنها نشانه است از سلطان السلاطین .

 

*چرا ما به خدا اعتماد و اتکا نمی کنیم در صورتی که می دانیم کسی ما را اندازه او دوست ندارد و به فکر ما نیست و توکل بر غیر او خسران دنیا و عقباست. “خابَ الوافِدونَ عَلی غَیرِکَ وَ خَسُرَ المُتَعَرِضُونَ الاّ لَک” یک راهنمایی برای آنهایی که دلشان در حال تپش است: عارف فانی سید هاشم حداد (ره) میفرمایند: همت عالی دار، به چیزهای کوچک قانع مشو ، اینقدر دور خود نگرد‌، به اوبسپار و جلو برو .

 

*مرد باید عالی همت باشد. حیف است کسی که می‌خواهد به محضر سلطان السلاطین حضور یابد در راه مثلا از گدای سر گذر چیزی بخواهد.”

 

*هر جا غصّه دار شدی استغفار کن. استغفار امان انسان است.

 

ادامه »

چه شده که آیات الهی در ما اثر ندارد ؟؟

نوشته شده توسط 29ام فروردین, 1396

 

  چه شده که آیات الهی در ما اثر ندارد؟!

 

ای عزیز! اگر به هر یک از ما یک طفل ده ساله (ای) اطلاع د هد که خانه ات آتش گرفت یا پسرت در آب افتاد و الان غرق می شود، آیا اگر اشتغال به هر کار مهمی داشته باشیم، دست از آن برداشته، در تعقیب این اخبار هولناک سراسیمه می دویم یا آن که با اطمینانِ نفس نشسته اعتنا نمی کنیم؟ اکنون چه شده است، تمام آیات و اخبار و برهان و عیان به قدر خبر یک بچه ده ساله در ما تاثیر نکرده، اگر تاثیر کرده بود، راحتی را از ما سلب نموده بود. آیا این کوری باطن … را باید به چه نحو معالجه کرد؟ آیا این مرض قلبی محتاج به علاج و طبیب (نیست)؟

 

(امام خمینی -ره ، شرح حدیث جنود عقل و جهل، ص 286)

 

صورت حیوانی زنان کذاب

نوشته شده توسط 6ام شهریور, 1395

امیرالمومنین علی (ع)فرمود: یک روز من و فاطمه (ع) به حضور رسول خدا (ص) شرفیاب شدیم و آن حضرت را در حالی دیدیم که به شدت گریه می کرد . 

من گفتم : پدر و مادربه فدایت ای رسول خدا ، چرا گریه می کنید؟

رسول خدا(ص) فرمود : یاعلی ، سبب گریه ی من این است که در شب معراج وقتی که مرا به آسمان بردند ، عده ای از زنان امت خود را دیدم که به عذاب سختی گرفتارند.زنی را دیدم که سرش مانند سرخوک و بدنش مانند بدن الاغ ، و به انواع عذابها گرفتار و معذب بود.

فاطمه (ع) گفت: ای حبیب و نور دیده ی من ، بفرمایید کار این زنان در دنیا چه بودکه خداوند انواع عقوبتها را برای ایشان مقرر کرده و این چنین آنها را شکنجه و مجازات می کند . حضرت فرمود: ای دخترم، زنی که سرش مانند سرخوک و بدنش مانند بدن الاغ ، و به انواع عذاب و شکنجه ها گرفتار بود، زنی است که در دنیا سخن چین و دروغگو بوده است.

گناه زبان در حکایات هاو روایت ها، معصومه بیگم آزرمی، ص210

8نکته از 400 هزار نکته

نوشته شده توسط 27ام مرداد, 1395

 

روزی لقمان به پسرش گفت :

ای فرزندم من در زندگی 400 هزار نکته آموختم و از آن هشتصد نکته که به نظرم  افضل و اهم بقیه بود انتخاب کردم و آن این است : دو چیز را هرگز فراموش نکن : خدا را و مرگ را . دو چیز را همیشه فراموش کن : نیکی تو به دیگران را و بدی دیگران نسبت به خودت را و چهار نکته را بیش از پیش مراقبت کن : بر سفره ای وارد شدی شکم نگهدار ، بر مجلسی وارد شدی زبان نگهدار ، بر خانه ای وارد شدی چشم نگهدار ، بر نماز وارد شدی دل نگهدار

​پرسش از محضر آیت الله خوشوقت (ره)

نوشته شده توسط 29ام خرداد, 1395


چگونه دائم الذکر باشیم؟
اگر گناه نکنیم ، ایمان بالا می رود و ایمان که بالا رفت عقربه ی دل خود به خود رو به خدا میرود ، و ارزش خدا و عظمت خدا در چشم انسان زیاد می شود.
انسان عاقل اگر چیز قابل توجه داشته باشد ، هیچ موقع دنبال آشغال نمی رود.
ترک گناه ، راه رسیدن به این نقطه است.

 

آقا اعلام جنگ کرده

نوشته شده توسط 11ام بهمن, 1394

در مملکت ما فقط یک نفر حق داره اعلام جنگ کنه، اون هم فرمانده معظم کل قواست، و در مملکت ما فقط دو بار اعلام جنگ شده …
یه بار زمان حضرت امام اعلام جنگ شده یه بار هم حضرت آقا اعلام جنگ همه جانبه کردند …
آقا گفت شبیخون، نگاش کردیم
آقا گفت تهاجم فرهنگی، نگاش کردیم
آقا گفت ناتوی فرهنگی، نگاش کردیم
آقا گفت جنگ همه جانبه نرم، نگاش کردیم سید چه حرفای قشنگی قشنگی می زنه
ناتو،ناتو،ناتو ة شبیهخون ،شبیهخون ، شبیهخون …….
ما همه شدیه اکو ٰدالبی، صدا رو تکرار میکنیم ..
تو میدون عمل اینجور نیست
جنگ همه جانبه ی فرهنگی اعلام شده
تعابیر آقا همه همه جنگی شده ، افسران جنگ نرم ….
پریشون نیستیم !
ما میخوایم با این سید یه کاری کنیم
مثل اون سید بشه ،نمیخوایم ؟؟؟!
حرکت های ما اینجوری نشون میده
بطی حرکت میکنیم ،کند داریم حرکت می کنیم
“حاج حسین یکتا”

چرا نماز شب قضا شد؟

نوشته شده توسط 15ام دی, 1394

 

فرزند شیخ عباس قمی می گوید: یک روز صبح پدرم برخاست و شروع به گریه کرد. از او پرسیدم چرا اشک می ریزید؟

فرمود: برای اینکه شب گذشته نماز شب نخواندم.

گفتم: پدر جان! نماز شب که مستحب است و واجب نیست ، شما که ترک واجب نکرده اید و حرامی به جا نیاورده اید؛ چرا این طور نگرانید.

فرمود : فرزندم ! نگرانی من از این است که من چه کرده ام که باید توفیق نماز شب خواندن از من سلب شود.

توصیه آیت الله بهجت در مورد نماز

نوشته شده توسط 15ام آذر, 1394

نماز به منزله کعبه و تکبیره الاحرام یعنی پشت سرانداختن همه چیز غیر از خدا و داخل شدن در حرم الهی است.

و قیام به منزله صحبت دو دوست و رکوع، خم شدن در مقابل مولای خویش، سجده نهایت خضوع و خاک شدن در مقابل اوست.

وقتی بنده در آخر نماز از پیشگاه خدا باز می گردد سوغات، سلامی از ناحیه او می آورد.

ایشان از قول مرحوم آیت اله سید علی قاضی می فرماید:

اگر کسی نماز واجبش را اول وقت بخواند و به مقامات عالیه نرسد مرا لعن کند.
اگر انسان دریابد که خداوند متعال همیشه و در همه حال از هر زیبایی زیباتر است از انس او هرگز جدا نمی شود.

اگر پادشاهان جهان می دانستند که انسان ممکن است در حال عبادت به چه لذتهای برسد هیچ گاه دنبال مسائل مادی و دنیوی نمی رفتند.

اگر کسی مقید به نماز باشد نماز اول وقت بخواند به جایی که باید برسد خواهد رسید.

کسی که بداند هر که خدا را یاد کند خدا همنشین اوست احتیاج به هیچ وعظی ندارد.

اول وقت با توجه به نماز وارد شوید و هنگام خواندن حمد و سوره به معنای آن توجه داشته باشید تا این ارتباط حفظ شود.

برای حال پیداکردن در نماز:

الف) در خارج از نماز گناه نکنیم.

ب) در هنگام نماز حصاری دور خود بکشیم تا غیر خدا داخل نشود.

ج) باید علم و عملتان از هم جلو نرود.

برای داشتن خشوع در نماز در اول نماز باید توسلی حقیقی به امام زمان (عج) بکنیم و عمل را تمام و کمال انجام دهیم.

برای حضور قلب در نماز به محض اینکه متوجه شدیم حضور داریم از آن حال خارج نشویم.

 

 

پانزده توصیه حاج محمد اسماعیل دولابی (ره) در خصوص زندگی مومنانه

نوشته شده توسط 11ام آبان, 1394

پانزده توصیه حاج محمد اسماعیل دولابی (رحمة الله عليه) در خصوص زندگی مومنانه:

1-هر وقت در زندگی‌ات گیري پیش آمد و راه بندان شد،

بدان خدا کرده است؛ زود برو با او خلوت کن و بگو با من

چه کار داشتی که راهم را بستی؟ هر کس گرفتار است، در واقع گرفته ي یار است.

2-زیارتت، نمازت، ذکرت و عبادتت را تا زیارت بعد، نماز

بعد، ذ کر بعد و عبادت بعد حفظ کن؛ کار بد، حرف بد،

دعوا و جدال و… نکن و آن را سالم به بعدي برسان. اگر این کار را بکنی، دائمی

می شود؛ دائم در زیارت و نماز و ذکر و عبادت خواهی بود.

3. اگر غلام خانه‌زادي پس از سال ها بر سر سفره صاحب خود نشستن و خوردن،

روزي غصه دار شود و بگوید فردا من چه بخورم؟ این توهین به صاحبش است و ب

این غصه خوردن صاحبش را اذیت می کند. بعد از عمري روزي خدا را

خوردن، جا ندارد براي روزي فردایمان غصه دار و نگران باشیم.

4. گذشته که گذشت و نیست، آینده هم که نیامده و نیست.

غصه ها مال گذشته و آینده است. حالا که گذشته و آینده نیست، پس چه غصه

اي؟ تنها حال موجود است که آن هم نه غصه دارد و نه قصه.

5. موت را که بپذیري، همه ي غم و غصه ها می رود و بی اثر می شود.

وقتی با

حضرت عزرائیل رفیق شوي، غصه هایت کم می شود. آمادگی موت خوب است، نه

زود مردن. بعد از این آمادگی، عمر دنیا بسیار پرارزش خواهد بود. ذکر موت، دنیا را

در نظر کوچک می کند و آخرت را بزرگ. حضرت امیر علیه السلام

فرمود:یک ساعت

دنیا را به همه ي آخرت نمی دهم. آمادگی باید داشت، نه عجله براي مردن.

6.اگر دقّت کنید، فشار قبر و امثال آن در همین دنیاقابل مشاهده است؛

مثل بداخلاق که خود و دیگران را در فشار می گذارد.

7. تربت، دفع بلا می‌کند و همه ي تب ها و طوفان ها و زلزله ها با یک سر

سوزن از آن آرام می شود. مؤمن سرانجام تربت می‌شود.

اگر یک مؤمن در شهري بخوابد، خداوند بلا را از آن شهر دور می‌کند.

8. هر وقت غصه دار شدید، براي خودتان و براي همه مؤمنین و مؤمنات از زنده ها و

مرده ها و آنهایی که بعدا خواهند آمد، استغفار کنید. غصه‌دار که

می‌شوید، گویا بدنتان چین می‌خورد و استغفار که می‌کنید، این چین ها باز می شود.

9. تا می گویم شما آدم خوبی هستید، شما می گویید خوبی از خودتان است و

خودتان خوبید. خدا هم همین طور است. تا به خدا می گویید خدایا تو غفّاري، تو

ستّاري، تو رحمانی و…خدا می فرماید خودت غفّاري، خودت ستّاري، خودت رحما

نی و… . کار محبت همین است.

10. با تکرار کردن کارهاي خوب، عادت حاصل می شود. بعد عادت به عبادت منجر

می شود. عبادت هم معرفت ایجاد می کند. بعد ملکات فاضله در فرد به وجود می

آید و نهایتا به ولایت منجر می شود.

11. خدا عبادت وعده ي بعد را نخواسته است؛ ولی ما روزي سال هاي بعد را هم

می خواهیم، در حالی که معلوم نیست تا یک وعده ي بعد زنده باشیم.

12. لبت را کنترل کن. ولو به تو سخت می گذرد، گله و شکوه نکن و از خدا خوبی

بگو. حتّی به دروغ از خدا تعریف کن و این کار را ادامه بده تا کم کم بر تو

معلوم

شود که به راست ی خدا خوب خدایی است و آن وقت هم که به خیال

خودت به

دروغ از خدا تعریف می کردي، فی الواقع راست می گفتی و خدا خوب خدایی بود.

13. ازهر چیز تعریف کردند، بگو مال خداست و کار خداست. نکند خدا را

بپوشانی و

آنرا به خودت یا به دیگران نسبت بدهی که ظلمی بزرگ تر از این نیست. اگر این

نکته را رعایت کنی، از وادي امن سر در می آوري. هر وقت خواستی از کسی یا

چیزي تعریف کنی، از ربت تعریف کن. بیا و از این تاریخ تصمیم بگیر حرفی نزنی مگر

از او. هر زیبایی و خوبی که دیدي رب و پروردگارت را یاد کن، همانطور که

امیرالمؤمنین علیه السلام در دعای دهه ي اول ذیحجه می فرماید: به

عدد همه چیزهاي عالم لا اله الا الله

14. “دل هاي مؤمنين كه به هم وصل مي‌شود، آب كُر است. وقتي به علــي عليه

السّلام متّصل شد، به دريا وصل شده است…شخصِ تنها ، آب قليل است و در

تماس با نجاست نجس مي شود ، ولي آب كُر نه تنها نجس نمي شود ،

بلكه متنجس را هم پاك مي كند.”

15. هر چه غیر خداست را از دل بیرون کن. در “الا"، تشدید را محکم ادا

کن، تا اگر

چیزي باقی مانده، از ریشه کنده شود و وجودت پاک شود. آن گاه “الله"را

بگو همه ي دلت را تصرف کند

 

مرنج و مرنجان

نوشته شده توسط 1ام تیر, 1394

بسم الله الرحمن الرحیم

اگر خواهی نرنجی در میان رنج و ناکامی

مرنجان و مرنج و هـر که رنجاند مرنجانش

حاج آقا دولابی فرمودند: لُبِّ اخلاق این دو چیز است: مرنج و مرنجان

آیت الله امجد فرمودند: کلید حل بسیاری از مشکلات در زندگی این است که مرنج و مرنجان

از مرحوم حاج آقا مجتهدی نقل شد که میفرمودند: آقای آخوند از آقای نخودکی

خواست که او را موعظه کند. آقای نخودکی گفت:

مــــــــرنــــــــــج و مـــــــــرنجـــــــان

آقای آخوند گفت مرنجان را فهمیدم یعنی کسی را اذیت نکنم. ولی مرنج یعنی چی؟ چطور میتوانم ناراحت نشوم؟ مثلا وقتی بفهمم کسی مرا غیبت کرده یا فحش داده چطور میتوانم نرنجم؟!

آقای نخودکی گفت: علاج ، آن است که خودت را کسی ندانی. اگر خودت را کسی ندانستی دیگر نمی رنجی. اگر ما خودمان را دارای عزت و مقام خاصی در این دنیا ندانیم و خودمان را در برابر خداوند هیچ بدانیم دیگر هیچگاه از سخن دیگران ناراحت نمی شویم.

ادامه »

با خدا دعوا نکن ...

نوشته شده توسط 1ام تیر, 1394

با خدا دعوا نکن …

دعا کن؛

ولی اگر اجابت نشد؛

با خدا دعوا نکن؛

میانه ات با او به هم نخورد؛

چون تو جاهلی؛

و او عالم و خبیر …


«میرزا اسماعیل دولابی»

ما خودمان گم شده ايم

نوشته شده توسط 1ام تیر, 1394

ما خودمان گم شده ايم

ما مثل بچه اي هستيم كه پدرش دست او را گرفته است تا به جايي ببرد و در طول مسير از بازاري عبور مي كنند.بچه شيفته ويترين مغازه ها مي شود و دست پدر را رها مي كند و در بازار گم مي شود. وقتي هم متوجه مي شود كه ديگر پدر را نمي بيند، گمان مي كند پدرش گم شده است؛ در حالي كه در واقع خودش گم شده است. انبياء و اولياء، پدران خلقند و دست خلائق را مي گيرند تا آنها را به سلامت از بازار دنيا عبور دهند. غالب خلائق، شيفته متاع هاي دنيا شده اند. امام زمان(عج الله تعالي فرجه الشريف) هم گم و غائب نشده است؛ ما گم و محجوب گشته ايم.

کلمات قصار از مرحوم حاج اسماعیل دولابی

تار و تور و تیر

نوشته شده توسط 31ام خرداد, 1394

بنگرید که چه زیباست جاذبه ی الهی:

ازمرحوم حاج اسماعیل دولابی منقول است:

خداوند تبارک و تعالی بندگانی را که بسیاردوست دارد و می خواهد همیشه آنها را درکنارخود نگه دارد،ازسه طریق آنها را جذب خود می کند:

1) تارالهی: تارالهی همان کتاب قرآن مجید است که این وسیله ی جذب کننده فقط مال بزرگان است. خداوند ازطریق هشدارها ومژده هایی که درکتابش داده است بندگانش را جذب خود می کند وباآن تارالهی خودش آهنگی دلنشین را می نوازد تا به دل بندگانش نشیند،و درمیان انسان های جاهل بسیار اندک است که از این راه دشوارجذب خداوند شوند.

2) تورالهی: (اگه می خواین بدونین شما جذب کدوم وسیله ی جاذبه ی الهی شدید ادامه مطلبو حتما بخونین و درنظرات بگید که کدوم یکی شما رو جذب کرده)

ادامه »

دو عمل برای پیشرفت در زندگی:

نوشته شده توسط 31ام خرداد, 1394

دو عمل برای پیشرفت در زندگی:

اولین عملی که باعث خوب شدن کار و بار انسان در زندگی می‌شود، راضی نگهداشتنِ پدر و مادر است.

دومین عمل نمازِ اولِ وقت است! کسانی که به هر دری می‌زنند ولی کارشان درست نمی‌شود برای این است که نماز اول وقت نمی‌خوانند.

حضرت آیت الله مجتهدی تهرانی

واژه شیطان بزرگ،ابداعی عجیب از سوی امام(ره)

نوشته شده توسط 18ام خرداد, 1394

واژه «شیطان بزرگ» برای آمریکا، یک ابداع عجیبی از سوی امام بود، وقتی شما یک دستگاهی را، شیطان دانستید، معلوم است که باید رفتار و احساسات شما، در مقابل او چگونه باشد، امام تا روز آخر نسبت به آمریکا، همین احساس را داشت، عنوان «شیطان بزرگ» را هم به کار می‌برد.
1

اثبات اسلام ناب محمدی
و نفی اسلام آمریکایی

اسلام ناب از نظر امام بزرگوار، آن اسلام متکی به کتاب و سنت است که با فکر روشن، با آشنایی با زمان و مکان، با شیوه و متد علمی جاافتاده و تکمیل شده در حوزه‌های علمیه استنباط می‌شود و به‌دست می‌آید.
اسلام آمریکایی دوشاخه بیشتر ندارد: یکی اسلام سکولار و دیگری اسلام متحجر.

ادامه »

نامه یک جوان به استاد گرانقدر

نوشته شده توسط 3ام اسفند, 1392

بسم الله الرحمن الرحیم

محضر مبارک نخبه الفلاسفه آیه الله العظمی جناب آقای طباطبائی ادام الله عمرکم ماشاءالله

سلام علیکم و رحمة الله و برکاته.

کوتاه سخن آنکه جوانی هستم 22 ساله، …چنین تشخیص می دهم که تنها ممکن است شما باشید که به این سؤال من پاسخ دهید. در محیط و شرایطی که زندگی می کنم، هوای نفس و آمال و آرزوها بر من تسلط فراوانی دارند و مرا اسیر خود ساخته‌اند و سبب آن شده‌اند که مرا از حرکت به سوی الله، و حرکت در مسیر استعداد خود بازداشته و می‌دارند. درخواستی که از شما دارم، برای من بفرمایید بدانم به چه اعمالی دست بزنم تا بر نفس مسلط شوم و این طلسم شوم را که همگان گرفتار آنند بشکنم و سعادت بر من حکومت کند؟

یادآور می شوم نصیحت نمی خواهم و اِلّا دیگران ادعای نصحیت فراوان دارند. دستورات عملی برای پیروزی لازم دارم. همان گونه که شما در تحصیلات خود در نجف پیش استاد فلسفه داشتید، همان شخصی که تسلط به فلسفه اشراق داشت. (مسموع است).

ادامه »

حج از منظر امام خمینی (ره)

نوشته شده توسط 16ام مهر, 1392

امام خمینی(ره)

«حج تنظیم و تمرین و تشکیل یک زندگی توحیدی است؛ مهم این است که زائر بیت الله الحرام بداند کجا می رود و دعوت چه کسی را اجابت می کند و میهمان چه کسی است. آداب این میهمانی چیست؟ اگر لبیک به راستی مقرون به ندای حق تعالی تحقق حقیقی یابد انسان در تمامی میدان های سیاسی و اجتماعی و فرهنگی پیروز می شود و برای چنین انسانی شکست مفهومی ندارد».[1]

«از همه ابعاد حج مهجورتر و مورد غفلت تر، بعد سیاسی این مناسک عظیم است که دست خیانت کاران برای مهجوریت آن بیشتر در کار بوده و هست و خواهد بود و مسلمانان امروز در این عصر… بیشتر از هر زمان، موظف به اظهار آن و رفع ابهام از آن هستند».[2]

«با حال شعور و عرفان به مشعرالحرام و عرفات روید و در هر موقف به اطمینان قلب بر وعده های حق و حکومت مستضعفان بیفزایید و با سکوت و سکون تفکر در آیات حق کنید و به فکر نجات محرومان و مستضعفان جهان از چنگال استکبار جهانی باشید».[3]

[1]. صحیفه نور، ج 19، ص 43.      [2]. همان.      [3]. همان، ج 20، ص 18.

نبات متبرک

نوشته شده توسط 12ام شهریور, 1392

نبات متبرک
مسئول چراغهای آستانه مقدس حضرت رضا علیه السلام ( در آن دوران ) نقل کرده است :
« آقای دولتشاهی رئیس تشریفات آستانه، مدتی مرا از کار برکنار کرده بود، روزی در صحن مطّهر خدمت مرحوم حاج شیخ حسنعلی(ره) رسیدم و از حال خود به او شمّه ای عرض کردم. نباتی مرحمت فرمود که در چای به دولتشاهی بخورانم. گفتم: اینکار برای من میسر نیست.
فرمودند: تو برو خواهی توانست، بیدرنگ به دفتر تشریفات رفتم. پیشخدمت مخصوص دولتشاهی بدون مقدمه به من اظهار کرد: اگر می خواهی چیزی به « آقا» بخورانی، هم اکنون وقت آن است.

من نبات را به وی دادم، در چای ریخت و نزد «آقا» بردم. از دفتر به صحن آمدم. چند لحظه نگذشته بود که دولتشاهی مرا نزد خود احضار کرد و کار سابقم را مجدداً به من واگذاشت. »



از روی عمد و دانسته گناه نکرده ام

نوشته شده توسط 12ام مرداد, 1392

يكى از علماى بزرگ و اهل معنى شخصى را در صحن مبارك حضرت اميرعليه السّلام ديد كه از نهايت تواضع و ادب و ذلّت در برابر مقام شامخ ولايت مولى الموحدين ايستاده و چنان سر به زير و افتاده و خاضع بود كه گويى با سر راه مى رود.

آن عالم عابد ربّانى پيش آن مرد شريف و بزرگوار كه عمرش ‍ از هفتاد به بالا بود رفت و از وضع حال و كيفيت زندگى او جويا شد. آن مرد شريف فرمود:

از زمانى كه پا به تكليف گذاشتم تاكنون از روى عمد و دانسته گناه نكرده ام .

البته آن طور مواظبت و دقت و مراقبت اين گونه نتيجه را دارد.

یک تجربه شگفت انگیز

نوشته شده توسط 26ام خرداد, 1392

یک تجربه شگفت انگیز

مرا در ایام تحصیلم در نجف اشرف «شیخی» بود که در تربیت ،مرجع طلاب متقی زمان خود بود و از آنچه از اعمال بدنی در تاثیر به حال سالک الی الله تجربه کرده بود از او پرسیدم دو امر را بیان کرد: -یکی آنکه در هر روز و شبی یک سجده طولانی کند و در آن بسیار بگوید : « لا اله الا انت سبحانک انی کنت من الظالمین » و در آن قصد کند که روح من در زندان طبیعت ، اسیر و مقید به این قیود است و پروردگار من پاکتر از این است که به من ستم کند و من هستم که به خودم ستم کرده ام و آن را در این مهلکه ها انداخته ام و او یاران خود را به این سجده توصیه می کرد و هر کس به آن عمل می کرد تاثیر آن را در حالات خود - بویژه کسی که طول سجودش بیشتر بود - می فهمید و بعض از یاران او این ذکر را هزار مرتبه در سجده می گفتند و بعضی کمتر و بعضی بیشتر و شنیدم که بعضی از آنها سه  هزار مرتبه در سجده این ذکر را تکرار می نمود . 1

1- جوا آقا ملکی تبریزی ،ترجمه:علیرضا خسروی ،المراقبات ،انتشارات مومنین چاپ پنجم ،ص: 255-254

 

توصیه آیت‌الله جوادی به خواندن این دعا

نوشته شده توسط 26ام خرداد, 1392


به گزارش جهان به نقل از تسنیم، آیت الله جوادی آملی در درس اخلاق هفتگی خود ضمن تبریک اعیاد شعبانیه به بیان نکات اخلاقی صلوات شعبانیه امام سجاد علیه السلام پرداخته گفت: وجود مبارک امام سجاد(ع)، دعای او و زیارت او، با تعلیم آمیخته است. آن امام همام در لابه‌لای دعا همان ﴿یُعَلِّمُهُمُ الْکِتَابَ وَالْحِکْمَةَ﴾ را بیان می‌کردند.

آیت‌الله جوادی آملی ادامه داد: در صلوات شعبانیه، انسان خود را در سایه رحمت بی‌انتهایی که خدا نصیب پیامبر می‌کند مشمول ادعیه سِعه رحمت ذات اقدس الهی می‌نماید. در این دعا به خداوند عرض می‌کنیم که پیامبر (ص) را شفیع ما قرار بده؛ «وَاجْعَلْهُ لی‏ شَفیعاً مُشَفَّعاً وَطَریقاً اِلَیْکَ مَهیَعاً»، در این جمله حضرت سجاد علیه السلام به خدا عرض می‌کند: خدایا این ماه ماه پیامبر و صدر و ذیل این ماه، رحمت است و رحمت بودنِ صدر و ذیل این ماه برای این است که نبیّ رحمت شب‌ها را به نماز و روزها را به روزه می‌گذراند. یعنی این زمان را این متزمّن پربرکت کرد، همان‌طوری که مکان را این متمکّن پربرکت می‌کند.

وی در بیان دلایل عظمت و رحمت ماه شعبان گفت: شب و روز ماه شعبان با عبادت پیغمبر زینت گرفت، یعنی سنّت او, عادت مستمرّ او، این بود که شب‌ها را زنده‌دار, روزها را روزه می گرفت، و لذا این پیامبر است که این این ماه را ماه رحمت کرده است.

این استاد برجسته حوزه علمیه قم در ادامه با اشاره به فرازهایی از صلوات شعبانیه که در آن بندگان از درگاه خداوند همراهی و تبعیت از وجود مبارک پیامبر را می خواهند، افزود: در همین دعای نورانی، وجود مبارک امام سجاد(سلام الله علیه) به ما آموخت که بگوییم خدایا اولاً ما را همراه و در کنار پیامبر قرار بده ، ثانیاً نبوّت، رسالت و وحی او را برای من یک طریق باز قرار بده که من اگر بخواهم آن را بپیمایم هیچ کسی مزاحم من نباشد.

وی با بیان اینکه خدمت به وحی و نبوت بهترین راه رسیدن به مقصد الهی است، گفت: اگر کسی واقعاً در خدمت وحی و نبوت بود این شخص یک طریق مهیعه و راحت دارد، که نه بیراهه می‌رود نه راه کسی را می‌بندد و اگر ـ خدای ناکرده ـ مشکلی داشت این راه بسته می شود و این راهِ بسته به مقصد نمی‌رسد همان که فرمود: ﴿فَهُمْ فِی رَیْبِهِمْ یَتَرَدَّدُونَ﴾؛ شک و تردید باعث عجز است، ولی اگر انسان وارد یک طریق مهیعه شد مرتب بدون مزاحمت به مقصد می‌رسد.

مگر نمى بينيد از روى قرآن مى گويم؟!

نوشته شده توسط 26ام اردیبهشت, 1392


در استخاره به قرآن عجايب و غرايب ديده شده است. آقايى مى گفت: با قرآن براى مطلبى استخاره كردم، درست اسم همان مطلب درآمد!
اين قرآن است كه اين وضعيّت را دارد، و اين غيبگويى خاصيّتِ قرآن است، ولى مردم آن را از استخاره كننده مى دانند كه چه قدر فلانى آدم خوبى است و از غيب خبر مى دهد. اگر اين گونه است پس چرا همين آدم بدون قرآن نمى تواند از غيب خبر دهد. به آقاى شيخ كه استخاره مى كرد و پاسخ استخاره را مى داد: گفتند: مگر غيب مى دانى؟ گفت: مگر نمى بينيد كه از روى قرآن مى گويم؟!

 

فرمایشات آیت الله بهجت«قدّس سرّه»


  •