خاطرات سرداران شهید
نوشته شده توسط12059m 8ام مهر, 1392خاطراتی ازشهید سرتیپ خلبان سید موسی نامجو
از نظر ابعاد مذهبی، ایشان هیچ كم و كسری نداشت. مرتب روزه میگرفت و خیلی وقتها نماز شب میخواند. نماز شب او نماز معمولی نبود؛ طوری گریه میكرد كه اتاق به لرزه میافتاد. ما گاهی از صدای گریه او بیدار میشدیم.
زندگی نامه شهید ولی الله فلاحی
آن قدرعاشق و دلباخته ی امام(ره)بود که همه جا ارادت خودش را به ایشان نشان می داد. یکبار که بنی صدر به دانشگاه افسری آمده بود، با شجاعت شعار داد: فرمانده کل قوا، خمینی روح خدا وقتی بنی صدر این را شنید فقط یک چیز گفت: دانشکده افسری هم از دست رفت…
زندگینامه شهید یوسف کلاهدوز
مونس و همدم او در تمامي اوقات قرآن كوچكي بود كه پيوسته همراه داشت و هرگاه فرصت مييافت آن را ميگشود و از سرچشمه زلال اين وحي الهي سود ميجست. همين امر يعني پيروي جزء بجزء احكام الهي و دستورات قرآن او را به گونهاي ساخته بود كه زندگي وي پر از خير و بركت باشد.
خاطراتی ازشهید سرتیپ جواد فکوری
یکروز جواد هراسان به خانه آمد و گفت: ساک مرا ببند میخواهم با تیمسار فلاحی به جبهه بروم. برخلاف همیشه نگران شدم و خواهش کردم نرود. به او گفتم: تو مدت ها در جبهه بودی، من و بچهها دوری تو را زیاد تحمل کردیم….
زندگینامه و وصیت نامه شهید محمد جهان آرا
ای امام! درد تو را، رنج تو را می دانم چه کسانی با جان می خرند، جوان با ایمان، که هستی و زندگی تازه ی خویش را در راه هدف رسیدن حکومت عدل اسلامی فدا می کند. بله ای امام! درد تو را جوانان درک می کنند، اینان که از مال دنیا فقط و فقط رهبری تو را دارند و جان خویش را برای هدفت که اسلام است فدا می کنند.
تهذیب نفس
نوشته شده توسط12059m 7ام مهر, 1392
خدايا در هر کجا که بوده ام به يادت بوده ام و در راهت قدم گذاشتم و اميدوارم تا هر موقع که خون در رگم باشد به ياد تو باشم. تو هم مرا در اختيار خودم مگذار که منحرف شوم. شهيد ناصر آقايي
رفتيم توي شهر و يک اتاق کرايه کرديم. بهم گفت: « زندگي اي که من مي کنم سخته ها .» گفتم: « قبول» براي همه کاراش برنامه داشت؛ خيلي منظم و سخت گير. غذا خيلي کم مي خورد. خيلي مطالعه مي کرد. خيلي وقت ها مي شد روزه مي گرفت. معمولا همان روزهايي هم که روزه بود مي رفت کوه. به ياد ندارم روزي بوده باشد که دونفرمان دو تا غذا از سلف دانشگاه گرفته باشيم. هميشه يک غذا مي گرفتيم، دو نفري مي خورديم .خيلي وقت ها مي شد نان خالي مي خورديم. شده بود سرتاسر زمستان ، آن هم توي تبريز ، يک ليتر نفت هم توي خانه مان نباشد.کف خانه مان هم نم داشت، براي اين که اذيتمان نمکند چند لا چند لا پتو و فرش و پوستين مي انداختيم زمين.همه اينها يکي بخاطر اين بود که به نفسشو تربيت کنه در عين حال فقرا رو درک کنه.(شهيد باکري)
نماز روز یکشنبه این ماه
نوشته شده توسط12059m 7ام مهر, 1392
ذکر یک نکته :
روز 23 ماه ذی القعده روز زیارتی امام رضا علیه السلام مقارن شده با روز یک شنبه این ماه ، همانطور که عزیزان مستحضر هستند ، برای یک شنبه های این ماه نمازی بسیار با فضیلت وارد شده است بدین شرح که :
روایت شده که رسول خدا صلوات الله علیه در روز یکشنبه ماه ذیالقعده فرمود: مردم! کدام یک از شما میخواهید توبه کنید؟ راوی میگوید: گفتیم: رسول خدا! همه ما میخواهیم توبه کنیم. حضرت فرمودند: غسل کرده، وضو گرفته و چهار رکعت نماز به جا آورید. در هر رکعت یک بار (فاتحةالکتاب)، سه بار (قل هو الله احد) و یک بار معوذتین (قل اعوذ برب الناس و قل اعوذ برب الفلق) بخوانید. آنگاه هفتاد بار استغفار نموده و در پایان (لا حول و لا قوة الا بالله) بگویید. سپس بگویید: «یا عزیز! یا غفار! اغفرلی ذنوبی و ذنوب جمیع المۆمنین و المۆمنات فانه لا یغفر الذنوب الا انت» ای عزیز! ای بخشاینده! گناهان من و گناهان تمام مردان و زنان مۆمن را ببخش که جز تو کسی گناهان را نمیبخشد.
آنگاه فرمود: بندهای از امت من چنین عملی را انجام نمیدهد مگر این که از آسمان به او ندا میرسد: بنده خدا! عمل را از نو شروع کن که توبه تو قبول، و گناهانت بخشیده شد. فرشته دیگری از زیر عرش ندا میکند: ای بنده! مبارک باد بر تو و بر خانواده و خاندانت. منادی دیگری صدا میزند: در روز قیامت، دشمنانت را از تو راضی مینمایند. فرشته دیگری ندا میکند: ای بنده! با ایمان از دنیا میروی؛ دینت از تو گرفته نشده و قبر تو نورانی و وسیع خواهد شد. منادی دیگر صدا میزند: پدر و مادرت از تو راضی میشوند، گرچه خشمگین باشند؛ پدر و مادر و خاندانت بخشیده شده و در دنیا و آخرت خوش رزق خواهی بود. جبرئیل ندا میکند: من با فرشته مرگ پیش تو آمده و به او دستور میدهم که با تو خوش رفتار بوده، به خاطر مرگ آسیبی به تو نرسانیده و به نرمی روح را از بدنت خارج نماید….(کتاب مفاتیح الجنان ، اعمال ماه ذی القعده )
چه خوب است که در این روز با برکت پیش از زیارت امام عزیزمان با این نماز بر درگاه خداوند متعال از گناهانمان توبه کنیم باشد که از برکت این روز بزرگ روح و جان ما رنگ معنویت و ایمان به خود بگیرد.
فرصت استثنایی
نوشته شده توسط12059m 7ام مهر, 1392امروز، فرصت استثنایی زیارت امام رضا (علیهالسلام)
امروز یک فرصت استثنایی است ،یک بار عام است برای شرف یابی خدمت شاه خراسان ، هر گوشه عالم ، چه در مشهد الرضا باشیم چه در دورترین نقطه این کره خاکی ، یک سلام که بدهیم جواب می شنویم .
امام رضا
ما انسان ها همه به نوعی تنهاییم ، حس غریبی و غربت گاه گاهی به سراغمان می آید و ما را در افق های زندگیمان بی کس و تنها نشان می دهد.
گاهی در کنج این تنهایی ها با خدای خود خلوتی می کنیم و اشکی می ریزیم ، و اما گاهی چنان دلتنگیم که هیچ اشک و گریه ای سبکمان نمی کند.
روحمان طالب پرواز است و قفس جسم را بر نمی تابد ، دلمان پر پر می زند و نمیداند کجا برود آرام و قرار نداریم ساعت ها به سختی می گذرند و ثانیه ها در گذر خود نیشی به تن رنجورمان می زنند .
اما در حوالی این چنین احساساتی گاه درهای نوری گوشیده می شود ، گاه بغضی از دل سرچشمه می گیرد و جاری می شود و دلتنگی ها را با خود می برد ، گاه در آغوش خدا جا می شوی و گرم ، گرم که میشوی یخ دلت آب می شود ، پرنده بی تاب دل آرام می گیرد و نغمه می خواند « الا بذکر الله تمطئن القلوب» در آشیانه یاد خدا آرام می گیرد .
و گاهی صدایی ، راهی نشانت می دهد در کویر دلتنگی ها و سردرگمی ها، چون قطب نمایی آسمانی مقصد آرامش را نشان می دهد «ای حرمت ملجأ درماندگان»
در این زمان هاست که همه وجود ما عزم و ارداه می شود به سمت قبله دل های غریب به صحن غریب اهل بیت(علیهم السلام) ، و چشم ها دو دو می زند که هر چه زودتر منور به نور گنبد طلایش شوند و جان ها در فضای پر نور و متبرک آرامگاهش آرام گیرند.
این دلتنگی ها به سراغ خیلی از ما می آید، و حال و هوایمان را عوض می کند ، دلمان را راهی مشهد مقدس می کند .
اذان
نوشته شده توسط12059m 6ام مهر, 1392اذان و نازایی
هشام بن ابراهیم از بیماری اش و از اینکه فرزندی برایش زاده نمی شد ، به امام رضا (ع) شکوه کرد ؛ به او دستور داد که با صدای بلند در منزلش اذان دهد !
هشام می گوید : این کار را کردم ، خدا بیماری ام را زودود و فرزندانم زیاد شد . 1
کتاب پژوهشی درباره اذان ، استاد سید علی شهرستانی ،ترجمه : سید هادی حسینی ،ص : 178