عید واقعی

نوشته شده توسط 4ام مرداد, 1393

امام علی علیه السلام :


إِنَّمَا هُوَ عِيدٌ لِمَنْ قَبِلَ اللَّهُ صِيَامَهُ وَ شَكَرَ قِيَامَه . نهج البلاغه ،حکمت 437


اين عيد كسى است كه خدا روزه اش را پذيرفته و نماز وى را سپاس گفته است.

روزهای پایانی ماه رحمت و مغفرت و آزادی

نوشته شده توسط 31ام تیر, 1393

در روایات اسلامی رمضان ماهی که ابتدایش رحمت و میانه اش مغفرت و پایانش آزادی از آتش جهنم است معرفی شده و تصریح گردیده است که درهای آسمان در اولین شب ماه رمضان گشوده می شوند و تا آخرین شب بسته نمی شوند؛ ماهی که خداوند در آن حسنات را می افزاید و گناهان را پاک می کند.

یکی از بافضیلت ترین ایام و لیالی ، دهه آخر ماه مبارک رمضان است . طبق روایات رسیده از اهل بیت (ع) پیامبر اکرم (ص) این دهه را به اعتکاف گذرانده و به عبادت و شب زنده داری مشغول بودند. امام رضا (ع) هم می فرماید: کانَ أَبى علیه ‏السلام یَزیدُ فى الْعَشْرِ الأَواخِرِ مِنْ شَهْرِ رَمَضانَ فى کُّلِ لَیْلَةٍ عِشْرینَ رَکْعَةً؛ پدرم در دهه آخر ماه رمضان در هر شب بیست رکعت به نمازهاى مستحبّى شبهاى ماه رمضان مى‏افزود.

همچنین امام رضا علیه السلام می فرماید: کانَ أمیرُ المؤمنینَ علیه السلام لایَنامُ ثلاثَ لیالٍ : لَیلةَ ثلاثٍ وعِشرِینَ مِن شَهرِ رَمَضانَ ، ولَیلةَ الفِطرِ ، ولَیلةَ النِّصفِ مِن شَعبانَ ، وفیها تُقسَمُ الأرزاقُ والآجالُ وما یَکونُ فی السَّنَةِ؛ امیر المؤمنین علیه السلام سه شب را نمى‏خوابید : شب بیست و سوم ماه رمضان ، شب عید فطر و شب نیمه ماه شعبان ؛ در این شبها ، روزیها تقسیم و مدّت عمر و هر آنچه در آن سال رخ خواهد داد ،تعیین مى‏شود .

ادامه »

گنج

نوشته شده توسط 29ام تیر, 1393

أن هنگام که خدا را از پشت حلقه های موج های چشمانتان بهتر شناختید


کسانی که دستشان از دعاهای خالص کوتاه است یاد کنید باشد مرواریدی از موجهایش گنجی برای دیگران باشد

نامه عمل و استغفار

نوشته شده توسط 29ام تیر, 1393


نامه اعمال

پیامبرصلی الله علیه و آله :


طوبى لمَن وُجِدَ في صَحيفَةِ عَمَلِهِ يَومَ القِيامَةِ تَحتَ كُلِّ ذَنبٍ أستَغفِرُ اللّه. بحارالأنوار،ج 5 ص 329


خوشا به حال كسى كه روز قيامت در نامه اعمالش، زير هر گناهى جمله «استغفر اللّه » يافت شود.

کمال فروتنی امام علی علیه السلام به مهمان خود

نوشته شده توسط 23ام تیر, 1393

على علیه السلام  دست مهمانش را مى شويد

روزى دو نفر مهمان كه با هم پدر و فرزند بودند، وارد خانه على«ع» شدند، مولاى متقيان شخصا از آن پذيرايى كرد، و با هم غذا خوردند، سپس قنبر غلام اميرالمؤمنين آب و لگن آوردند، تا ميهمانان دستهاى خويش را بشويند.
على علیه السلام  آب و لگن را از قنبر گرفت، و خواست دستهاى مهمان بزرگسالش را خود شخصا بشويد!! او فوق العاده احساس شرمندگى نمود و گفت : يا اميرالمؤمنين ! شما با اين همه عظمت و شخصيت مى خواهيد دست مرا بشوييد، خدا مرا مى بيند چگونه من اين اسائه ادب را انجام دهم ؟ حضرت فرمودند: آرام باش و دستهايت را بشوى ، من هم با شما تفاوتى ندارم !و برادر شما هستم ، بنابراين بايد تو را خدمت كنم ! و در عوض در بهشت برين به پاداش آن نائل گردم .

على  علیه السلام مهمان را به حق ولايت خود سوگندش داد كه آرام باشد بطورى كه براى قنبر آرام مى شد، سپس على  علیه السلام آب ريخت و مهمان دستهايش را شست !! آنگاه آب و ابريق را به پسرش محمد حنفيه داد و فرمود: پسرم محمد! تو نيز آب بريز تا اين پسر عزيز مهمان، دستهايش را بشويد، اين را بدان كه اگر او بدون همراهى پدرش به منزل ما مى آمد، من خود به دستهاى وى آب مى ريختم ، ولى خداوند دوست ندارد در كنار پدر فرزندش نيز همانند او تكريم گردد.
محمد حنفيه به دستور پدر آب ريخت، و پسر مهمان دستهايش را شست .

بحارالانوار، ج 41 ص 55 و 56 ح 5 ، به نقل از آفتاب ولايت ص 174 - 172.


  •