دستورالعملى از حاج ميرزا ملكى تبريزى در رابطه با آداب قرآن و دعا
نوشته شده توسط12059m 4ام آذر, 1392 دستورالعملى از حاج ميرزا ملكى تبريزى در رابطه با آداب قرآن و دعا
عارف كامل و عوامل عالم مرحوم حاج ميرزا جواد ملكى تبريزى در كتاب المراقبات فى اعمال
السنه بعد از ذكر مطالبى به آداب و آيين قرآن و دعا مى پردازد و مى گويد:
… بجاست كه پاره اى از اداب و آيينهاى قرائت قرآن و دعا را در اينجا بياوريم و تفصيل آن را به جاى
خود واگذاريم ، و چون قرآن در فضيلت بر دعا تقدم و پيشى دارد، نخست از آداب قرائت قرآن سخن
مى گوييم :
آداب قرائت قرآن
از آنجا كه خداوند در ايه افلا يتدبرون القرآن ام على قلوب اقفالها آنان را كه در قرآن به تدبر نمى
نگرند، با زبانى سرزنش آميز نكوهيده است ، نخستين و مهمترين ادب و آيين تلاوت قرآن ، تدبر و
تامل در آن است ، زيرا آن كه در قرآن به تدبر بنگرد، ناگزير به اندازه تدبر و تامل خويش شكوه و
عظمت قرآن و آورنده قرآن و معانى و مفاهيم آن را در خواهد يافت ، و همين درك و دريافت سبب
خواهد شد تا به هنگام قرائت ، ذهن و ضمير خويش را از پراكندگى دور دارد و بر تامل و تدبر خويش
در فهم معانى و مقاصد قرآن بيفزايد، و از آنچه را فهم آن ها را مى بندد، بپرهيزد و هر امر و نهى و
حكم و دستور و پند و موعظه اى مى بيند، همه را ويژه خود بپندارد، اينجاست كه قرائت و تدبر
قرآن بر او اثر مى گذارد، و روح و جان او را بر مى انگيزد و از اين پس است كه به دنياهايى نيكو و
نورانى راه مى يابد، و به مقامهايى بس والا و بالا فرا مى رسد.
اينها پاره اى از آداب و آيينهاى قرائت قرآن كه برخى از آنها واجب و بايسته است و بر خى ديگر اگر
واجب نباشد، بس ارجمند و گرانبهاست .
بوسیدن ضریح
نوشته شده توسط12059m 4ام آذر, 1392بوسيدن ضريح
خدا رحمت كند علامه سيّد شرف الدّين جبل عاملى ، صاحب كتاب المراجعات را، ايشان يك بار به
مكه مشرف مى شوند. پادشاه عربستان هر ساله در ايّام حج ، يك ميهمانى با شكوه با حضور
علماى تمامى مذاهب برگزار مى كرد. در آن سال ، ايشان هم به عنوان عالم بزرگ شيعى ، به آن
مجلس دعوت مى شود. علامه هنگامى كه وارد مجلس مى شود، قرآنى را به شاه عربستان
هديه مى كند، شاه نيز قرآن را مى گيرد و مى بوسد.
علامه سيد شرف الدين بلافاصله به او مى گويد: تو چرم پرست هستى و مشركى ! پادشاه با
تعجب مى پرسد براى چه ؟ علامه جواب مى دهد: براى اينكه جلد اين قرآن را كه چرم است
بوسيدى ! پادشاه مى گويد: من به خاطر چرم نبوسيدم ، كفش هاى من هم چرمى است ، ولى
آن را نمى بوسم ! من چرمى را كه جلد قرآن است مى بوسم .
سيّد شرف الدّين جواب مى دهد: ما هم هر آهنى را نمى بوسيم . آهنى را كه ضريح پيامبر است
مى بوسيم ، ولى شما به ما مى گوييد: مشرك ! پادشاه اندكى تاءمّل كرده و مى گويد: شما
درست مى گوييد!
باب نجاه
نوشته شده توسط12059m 3ام آذر, 1392بسم الله الرحمن الرحیم
وَسَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنقَلَبٍ يَنقَلِبُونَ
و بزودي آنها كه ستم كردند خواهند فهمید كه بازگشتشان به كجاست
السلام علیک یا رحمه الله الواسعه و یا باب نجاه الامه المظلوم یا ابا عبد الله الحسین
سلام بر همه دوستداران محمد و ال محمد که در این ایام زانوی غم بغل گرفته اند و بر بزرگترین مصیبت عالم اسلام می گریند
نماز جماعت
نوشته شده توسط12059m 2ام آذر, 1392
شهادت خطى است كه از صدراسلام عاشقان الله به آن عشق مى ورزيدند و امام حسين (ع ) كسى بود كه جان و مال و همه چيز خود رابراى پيشبرد دين مبين اسلام قربانى نمود و به درجه شهادت رسيد و دنباله روامام حسين كسانى بودند كه مي خواستند دين مبين اسلام را پايدارتر كنند، ولى چون دژخيمان آن زمان قدرت را در دست داشتند آنها را زندانى و يا به شهادت مى رساندند. شهيد محمد ابراهيم
وقت نماز جماعت که مي شد، اصرار مي کرد من جلو بايستم. قبول نمي کردم. من يک بسيجي ساده بودم و آقا مهدي فرمانده لشکر. نمي توانستم قبول کنم . بهانه مي آوردم. اما تقريبا هميشه آقا مهدي زورش بيش تر بود. چند بار شد که با حرف هايش گريه م انداخت. مي گفت « شما جاي پدر و عموي ماهاييد شا بايد جلو وايستيد. » بعضي وقت ها خودش را از من قايم مي کرد، نماز که تمام مي شد، توي صف مي ديدمش يا بعضي وقت ها بچه ها مي گفتند که « آقا مهدي هم بودها! »
شهيد مهدي باکري
علم و دانش
نوشته شده توسط12059m 2ام آذر, 1392امام حسن مجتبي علیه السلام :
تَعَلَّمُوا الْعِلْمَ، فَإنْ لَمْ تَسْتَطيعُوا حِفْظَهُ فَاكْتُبُوهُ وَ ضَعُوهُ فى بُيُوتِكُمْ. (إحقاق الحقّ،ج 11،ص 235)
علم و دانش را ـ از هر طريقى ـ فرا گيريد، و چنانچه نتوانستيد آن را در حافظه خود نگه داريد، ثبت كنيد و بنويسيد و در منازل خود در جاى مطمئن قرار دهيد.