« عشق و محبت | گربه اى براى گربه كورى غذا مى برد » |
آنقدر غمت به جان پذیریم ،تا قبر تو را بغل بگیریم حـسـین (علیه السلام)
نوشته شده توسط12059m 5ام آذر, 1392همین طور که دراز کشیده بود گفت: «رضا! دوست دارم موقع شهادت،تیر درست بخوره به قلبم همین جایی که این شعر رو نوشتم.» کنجکاو شدم سرم رو گرفتم بالا. تو تاریکی سنگر نگاه کردم به پیرهنش. روی سینه اش نوشته بود:
آنقدر غمت به جان پذیریم حسین (علیه السلام)
تا قبر تو را بغل بگیریم حـسـین (علیه السلام)
موقع عملیات از هم جدا شدیم. چند روز بعد عملیات، رفتم مقر سراغ بچه های امدادگر،دلم برای محمد شور می زد. پرسیدم: « کسی محمد مصطفی پور رو دیده یا نه؟ روی سینه اش یه بیت شعر نوشته بود.» تا اینو گفتم، یکی جواب داد: « آهان دیدمش برادر! شهید شد…» پرسیدم: چطوری؟ گفت: « تیر خورد روی همون بیتی که رو سینه اش نوشته بود… »
راوی: رضادادپور کتاب دل و دریا
فرم در حال بارگذاری ...