« روزی که حوادث بزرگ این ملت را در خود ثبت کرده | عید قربان،عید خوبان » |
امام باقر عليه السلام شکافنده علوم
نوشته شده توسط12059m 12ام آبان, 1390
امام باقرعليه السلام ، علاوه بر «شاکر» و « هادي » به ويژه به «باقر» به معناي شکافنده ملقب
است ، و جابرن يزيد جعفي در توضيح لقب اخير گويد : آن حضرت علم را شکافت و رموز و
دقائق آن را روشن ساخت . يعقوبي نيز مي نويسد : بدان سبب باقر ناميده شد که علم را
شکافت . راغب اصفهاني هم مانند اين عبارت را گفته است .ابن منظور در مورد کلمه «باقر»
مي گويد : «تبقر» ، داشتن علم و مال زياد را گويند و به محمد بن علي بن حسين بن علي عليه
السلام بدان جهت باقر گفته مي شود که آن حضرت علم را شکافت واصول آن را مشخص و
طرز استنباط فروع علم از اصول آن را بيان فرمود .
موقعيت علمي امام :
بي ترديد چنان که بسياري از علماي اهل سنت ، نيز گفته اند ، امام باقرعليه السلام در زمان
حيات خويش شهرت فرواني داشته و همواره محضر او از دوست دارانش ، از تمامي بلاد و
سرزمينهاي اسلامي ، پر بوده است . موقعيت علمي ايشان ، به مثابه شخصيتي عالم و فقيه ، به
ويژه به عنوان نماينده علوم اهل بيت ، بسياري را وا مي داشت تا از محضر او بهره گيرند و حل
اشکالات علمي و فقهي خود را از او بطلبند . در اين ميان ، اهل عراق که بسياري از آنان شيعه
بودند بيش از ديگران مفتون شخصيت آن حضرت شده بودند . مراجعه کنندگان ، خضوعي خاص
نسبت به شخصيت علمي امام داشتند چنان که عبدالله بن عطاي مکي گويد : علما را در محضر
هيچ کسي کوچکتر از زمان حضوردر محضر امام باقرعليه السلام نديدم . حکم بن عينيه با تمام
عظمت علمي اش در ميان مردم ، در برابر آن حضرت مانند دانش آموزي در مقابل معلم خود به
نظر مي رسيد . شهرت علمي امام، در حد تعبير ابن عنبة، مشهورتر از آن است که کسي بخواهد
آن را بيان کند . اين شهرت در زمان خود ايشان ، نه تنها در حجاز که «کان سيد فقهاء الحجاز
» بلکه حتي در عراق و خراسان نيز به طور گسترده فراگيرشده بود . چنانکه راوي مي گويد :
ديدم که مردم خراسان دور حضرت حلقه زده و اشکالات علمي خود را از ايشان مي پرسيدند.
ذهبي درباره امام باقر عليه السلام مي نويسد : ايشان از کساني است که بين علم و عمل ، سيادت
و شرف و وثاقت و متانت جمع کرده و براي خلافت اهليت داشت . ابرش کلبي از هشام بن
عبدالملک پرسيد: اين کيست که مردم عراق او را در ميان گرفته و مشکلات علمي خود را از
وي مي پرسيدند ؟ هشام گفت: اين پيامبر کوفه است ، خود را پسر رسول خدا و شکافنده علم و
مفسر قرآن مي داند.
مورد کلمه «باقر» مي گويد : «تبقر» ، داشتن علم و مال زياد را گويند و به محمد بن علي بن
حسين بن علي عليه السلام بدان جهت باقر گفته مي شود که آن حضرت علم را شکافت واصول
آن را مشخص و طرز استنباط فروع علم از اصول آن را بيان فرمود.
در مکارم اخلاق حضرت :
مردي از اهل شام در مدينه ساکن بود که به خانه امام بسيار مي آمد و به امام مي گفت: « … در
روي زمين بغض و کينه کسي را بيش از تو در دل ندارم و با هيچ کس بيش از تو و خاندانت
دشمن نيستم . و عقده ام آن است که اطاعت خدا و پيامبر و امير مؤمنان در دشمني با تو است ،
اگر به خانه ات رفت و آمد دارم ، بدان جهت است که تو مردي سخنور ، اديب و خوش بيان
هستي . »
درعين حال امام باقر عليها السلام با او مدارا مي فرمود و به نرمي سخن مي گفت . چندي گذشت
که مرد شامي بيمار شد و مرگ را روياروي خويش ديد پس از زندگي نااميد شد . وصيت کرد
که چون در گذرد « امام باقر» بر او نماز گزارد .
شب به نيمه رسيد و بستگانش او را مرده ، يافتند . بامداد وصي او به مسجد آمد و امام را ديد که
نماز صبح به پايان برده و به تعقيبات نماز نشسته است .
عرض کرد : آن مرد شامي به ديگر سراي شتافته و وصيت نموده که شما بر او نماز گزاريد .
امام فرمود : او نمرده است… شتاب مکنيد تا من بيايم.
پس برخاست ، دو رکعت نماز خواند و دستها را به دعا برداشت ، سپس به سجده رفت و تا
طلوع خورشيد ، در سجده ماند ، آنگاه به خانه شامي آمد ، بربالين او نشست ، او را صدا زد و
پاسخ داد ، امام او را نشانيد ، پشتش را بر ديوار تکيه داد و شربتي طلبيده ، به کام او ريخت و
به بستگانش فرمود : غذاهاي سرد به او بدهند و خود بازگشت .
پس از مدتي کوتاه ، مرد شامي شفا يافت ، به نزد امام آمد و عرض کرد : گواهي مي دهم که تو
حجت خدا بر مردماني .
فرم در حال بارگذاری ...