موضوع: "حرف دل"
ماه رمضان بعضی ها
نوشته شده توسط12059m 25ام خرداد, 1395دیدین تا ماه رمضان میشه یه عده غم دنیا رو سرشون خراب میشه که وای ما نمیتونیم روزه بگیریم،
ما توانش رو نداریم و ازین دست از حرف ها.
دیدین تا ماه رمضان میشه یه عده غم دنیا رو سرشون خراب میشه که وای ما نمیتونیم روزه بگیریم،
ما توانش رو نداریم و ازین دست از حرف ها.
قبول، باشه شما اگه نمیتونی بگیری نگیر گناهش هم پای خودت،
اما حق نداری با روزه نگرفتنت روزه دیگران رو هم مشکل دار کنی.
یا صاحب الزمان ....
نوشته شده توسط12059m 4ام اسفند, 1394فاطمیه آمده آن همدم و مونس کجاست
شمع می پرسد زپروانه گل نر گس کجاست
در عزای مادرت یابن الحسن یک دم بیا
تا نگویند این جماعت بانی مجلس کجاست
بخواب که همه خوابیم و کور .
نوشته شده توسط12059m 17ام آبان, 1394آبی برای نظافت و جایی برای خوابیدن و لبی برای لبخند زدن درین دنیای نامردی ها نیست …… آرزویی که مگر تو و برادرت در خواب ببینید . بخواب که همه خوابیم و کور .
امام حسین (علیه السلام)مشتری زیادی دارد،اما....
نوشته شده توسط12059m 25ام مهر, 1392بسم الله الرحمن الرحیم
شيخ رجبعلي خياط (ره) :
« امام حسين عليه السلام مشتری زيادی دارد، ممكن است امامهای ديگر هم همين طور باشند، ولی خدا مشتری ندارد! من دلم برای خدا میسوزد كه مشتریهايش كم است، كمتر كسی میآيد بگويد: كه من خدا را میخواهم و میخواهم با او آشنا شوم. »
کلاس تعطیل...
نوشته شده توسط12059m 2ام مهر, 1392معلم اومد سر كلاس و حاضر غايب كرد:
بزرگراه همت………………..حاضر
غيرت همت……………..غايب
ورزشگاه همت………….حاضر
مردونگي همت…………غايب
مرام همت…………..غايب
سمينار همت………….حاضر
اقايي همت…………….غايب
صداقت همت………….غايب
همايش همت…………حاضر
صفاي همت………..غايب
عشق همت…………غايب
آرمان همت…………غايب
ياران همت………….غايب
تيپ همت………….حاضر
غايبا از حاضر ها بيشتر بودن…….كلاس تعطيل
باز هم کبوترانه
نوشته شده توسط12059m 24ام شهریور, 1392
باز هم کبوترانه !
پیامبر اسلام دو نفر را به عنوان پاره ی تن خود معرفی کردند؛
یکی، حضرت زهرا سلام الله علیها؛ و دیگری کسی بود که درباره او فرمودند:
پاره ی تن من در خراسان دفن خواهد شد.
به ارتباطش دقیق باش.
.
.
.
به مادر تبریک می گویم میلاد پسر را؛ و میلاد معصومه ی کریمه اش را. عیدی چه می دهی به “مــا"؛ مادر؟!
.
.
.
ایام پیچیده ای است؛ از آن ایامی که عالم غیب و عالم عیان می پیچد به هم !
بوی جنــــون می دهم این روزهـــا !
سرم داغ شــده!
نمی فهمم حال خودم را !
اشکم دم مشکم است و دلم گرفته و فکرم دائما مشغول پردازش …
دست خودم نیست؛ سر به هــــوا شده ام بــاز!
سر به هوای حرم …
آهــــــــــــ…
امام مهربان من!
همیشه مدیون نگاه پرمهرت بوده ام؛ در تمام لحظه های خرد و کلان حیاتم.
به قول هم سِـــرَم، هرچه که داریم از توست… هرچه! هرچه …
نظر تو برنگردد ما را؛ امام رئوف من!
.
[ چهارشنبه بیستم شهریور 1392 ] [ 1:20 ] [ ” کبوتر حرم “
عشق به حجاب
نوشته شده توسط12059m 24ام شهریور, 1392
عشق به حجاب
شاید آقایونی را دیده باشی که وقتی یه دختر کوچولوی چادری می بینن گل از لباشون شکفته میشه
شاید شنیده باشی حتی بعضی از این خانمهای به اصطلاح بدحجاب ؛ به حجاب و نوع پوشش خوب محجبین غبطه می خورن و اونو ابراز می کنن
و شاید شنیده و یا دیده باشی بعضی ها …
خاطره 1- وارد مغازه ساندويچي شدم يه ساندويچ با دو تا نوشابه سفارش دادم و به مغازه دار گفتم ما بيرون منتظريم. زياد طول نکشيد رفتم تو و ديدم حاضره، گفتم آقا چقدر ميشه گفت فلان قدر 10% هم تخفيف حجاب
خاطره 2- رستورانی در اصفهان همراه با خانواده مشغول غذاخوردن هستی، یکی از مسئولان رستوران آرام و مودب کنار میز میایستد، از خانمهای با حجاب، بابت حفظ شئونات اسلامی تشکر و به هرکدام از آنها یک کارت تخفیف ۱۵ درصدی اهدا میکند
خاطره 3- سه چهار دختر چادری داخل مغازه بستنی فروشی مشغول خوردن بستنی بودند مرد میانسالی که از اونجا می گذشت داخل مغازه شد و به بستنی فروش گفت حساب این دخترا با من
او را می شناختم عشق خدمت به دختران چادری ها رو داشت
خاطره 4- راننده یه ماشین شخصی بود می گفت هر وقت می بینم یه خانم محجبه می خواد از عرض خیابون رد بشه
ماشینو آروم نگه می دارم تا براحتی …
خاطره 5- برای مشتری ها فاکتور خرید ؛ صادر می کرد یه تخفیف ویژه هم برای خانمهای چادری می نوشت تخفیف ویژه
وقتی عزیز مهربون از دست می دیم باید بدونیم ...
نوشته شده توسط12059m 9ام مرداد, 1392شمع خاموش
چند ماهی بود دخترشو از دست داده بود و دست از کارو زندگی کشیده بود.
گوشه گیر شده بود و با هیچ کس حرف نمی زد و کارش شده بود اشک و آه.
خیلی ها سعی کردند اونو به زندگی عادی برگردونن و موفق نشدند.
شبی خواب دید توی بهشته و صفی از فرشته ها شاد و خندون و شمع
به دست به سمت دشتی پر گل و سرسبز حرکت می کنند.
خوب که دقت کرد، دید شمع همه روشنه جز یکی شون.
جلوتر رفت تا علت رو بپرسه ، با تعجب دید، اون فرشته ، دختر کوچولوی
خودشه که بر خلاف بقیه اندوه عمیقی هم توی چهره اش دیده می شد.
پرسید دخترم چرا غمگینی؟! چرا شمعت خاموشه؟!
جواب شنید :
پدر این شمع شادی منه ، همیشه هم همراهمه و باید روشن باشه.
وقتی شما بخاطر من گریه می کنی ، اشک هات اونو خاموش می کنه.
و با دلتنگی های تو منم غمگین می شم.
……………
آره عزیز دلم، وقتی یه عزیز مهربون رو از دست می دیم، باید بدونیم
اون جائی رفته که درد و غم رو تجربه نمی کنه.
جائی که کسی نمی تونه بهش آزار یا آسیبی برسونه.
جائی که باید شاد باشه ، شاد شاد.
ولی اندوه ما اونو اندوهگین می کنه.
غصه ما ، اونو غصه دار می کنه.
و اگه واقعا دوستش داریم و آرامشش رو می خوایم.
حق نداریم با رفتارمون شادی رو ازش بگیریم.
براش هدیه بفرستیم، براش دعا کنیم،
از دیگران حلالیت بطلبیم براش
و بادادن خیرات شادش کنیم. [1]
پی نوشت :
[1] . سایت خانه تحول) با کمی تغییر(
آن یار پنهان رخسار
نوشته شده توسط12059m 7ام مرداد, 1392
شب قدر ، شبی که باید به یاد روی محبوب عزیز ، آن یار پنهان رخسار ، با دردمندی های عاشقانه نالید و دیدار او را از خدای طلبید .
« اللهم عجل لولیک الفرج »
میهمانی اختصاصی شیطان
نوشته شده توسط12059m 29ام تیر, 1392میهمانی اختصاصی شیطان
غذاهای جهنمی در این دنیا هم هست
میتونی این روزها
ببینی در خیابان
از گلوی چه کسانی پایین می رود
حساب کسانی که عذر شرعی دارند جداست …
خودتان می دانید با چه کسانی هستم …