« راز هوش بز کوهی،روباه،دلفینبند کفش »

داستانی از کودکی امام حسن مجتبی (ع)

نوشته شده توسط 6ام تیر, 1392


داستاني از کودکي امام حسن مجتبي
امام مجتبي در دامان حضرت زهرا بزرگ شد. او از همان دوران كودكي از نبوغ سرشاري برخوردار بود وي با حافظه ي نيرومندش، آياتي را كه بر پيامبر اكرم نازل مي شد، مي شنيد و همه را حفظ مي كرد و وقتي به خانه مي رفت براي مادرش مي خواند و حضرت فاطمه آن آيات و سخنان رسول الله را براي حضرت علي نقل مي كرد و علي به شگفتي مي پرسيد: اين آيات را چگونه شنيده است؟ و زهراي مرضيه مي فرمود: از حسن شنيده ام. (1)
به داستاني در اين مورد توجه كنيد:
«روزي علي پنهان از ديدگان فرزندش به انتظار نشست، تا ببيند فرزندش چگونه آيات را بر مادرش تلاوت مي كند.
امام حسن به خانه آمد و خواست آيات قرآن را براي مادرش بخواند ولي زبانش به لكنت افتاد و از گفتار باز ماند و چون مادرش علت را پرسيد، گفت: مادر جان! گويا شخصيت بزرگي در اين خانه است كه شكوه وجودش، مرا از سخن گفتن باز مي دارد(2)
1) ترجمه ي زندگاني امام حسن، ص 59، باقر شريف القرشي.
2) همان، ص 60.

پرتوي از زندگاني امام حسن مجتبي - سيد عباس رفيعي پور -


فرم در حال بارگذاری ...


  •