چرا به امام رضا (علیه السلام)قبله هفتم می گویند؟

نوشته شده توسط 28ام شهریور, 1392

مدرس خاتون‌آبادي اصفهاني مؤلف کتاب «جنات الخلود» (تألیف شده در سال 1125 هجری) که از علمای برجسته عصر صفوی به شمار می‌رود، ‌در این باره می‌نویسد: حضرت علی‌بن موسی الرضا(ع) را بدین لحاظ قبله هفتم می‌گویند که مردم در روی زمین به هفت موضع توجه دارند یا هفت موضع از زمین، قبله‌گاه مسلمانان است: 1. مکه معظمه 2. مدینه منوره 3. نجف اشرف 4. کربلای معلی 5. مقابر قریش یعنی قبور کاظمین علیهما السلام 6. سامرا و 7. مشهدالرضا(ع). بدین جهت آن بزرگوار را قبله هفتم می‌نامند.
برخی از این نکته استفاده می‌کنند و می‌گویند شاید ثواب زیارت امام رضا(ع) با این هفت موضع برابر باشد، زیرا شیعیانی که به امامت امام رضا(ع) قائل هستند، امامتشان کامل است. برای اینکه بعد از آن حضرت فرقه دیگری در تشیع به وجود نیامد.
وجه تسمیه دیگری که برای اطلاق قید «قبله هفتم» برای حضرت رضا(ع) بیان می‌شود، این است: روزی امام موسی‌بن جعفر(ع) در برابر فرزندان خود موقع نماز فرمودند: باید فرزندم علی برای اقامه نماز جماعت باشد تا من به او اقتدا کنم. بنابراین، حضرت رضا(ع) امام جماعت شدند و از آنجا، حضرت را به قبله هفتم (یعنی قبله امام هفتم) ملقب می‌کردند.
حجت‌الاسلام فاضل بسطامی در کتاب «تحفه الرضویه» در این باره می‌نویسد: احتمالاً امام کاظم(ع) می‌‌خواستند به فرزندان و خویشان بفهمانند که امام بعد از ایشان، «علی‌بن موسی» است.

نشکن،نمی گویم .

نوشته شده توسط 27ام شهریور, 1392

نشکن ! نمی گویم

یکی از علما نقل می کند که در ایام طلبگی دوستی داشتم که روزی بیمار شد و بر اثر بیماری آنچنان حالش بد شدکه به حالت احتضار و جان دادن افتاد . در این هنگام یکی از علماء حاضر در مجلس ،او را تلقین می داد و می گفت: بگو لا اله الا الله .او در جواب می گفت :نشکن! نمی گویم
ما تعجب کردیم که چرا به جای ذکر خدا،می گوید! نشکن نمی گویم.همچنین این معما برای ما بدون حل ماند،تا اینکه حال آن دوست بیمارم اندکی خوب شد و من از او پرسیدم این چه حالی بود که پیدا کرده بودی ؟ما می گفتیم ،و تو در جواب می گفتی: نشکن! نمی گویم .
او در جواب گفت:اول فلان ساعت مرا بیاورید و پس از اینکه اهل خانواده اش ساعت مورد نظرش را آوردند،آنرا شکست و بعد گفت من علاقه و دلبستگی بسیار شدیدی به این ساعت داشتم.همواره به یاد آن بودم که گم نشود و آسیبی نبیند.هنگام احتضار ،شما می گفتید بگو لا اله الا الله ،ولی شخصی (شیطان)را می دیدم که همان ساعت را در یک دست خود گرفته و با دست دیگر چکشی بالای آن ساعت نگه داشته بود و می گفت اگر بگویی لا اله الا الله ،این ساعت را می شکنم! من هم به خاطر علاقه ی شدیدی که به ساعت داشتم می گفتم نشکن !نمی گویم.
امام صادق (علیه السلام):هر که خود را بیشتر در دام (تعلق به)دنیا بیاندازد،به هنگام جدایی از آن ،حسرت و اندوهش بیشتر خواهد بود.

پی نوشت:
1- اندرزها و حکایات(110 داستان اخلاقی و تربیتی)،میرعظیم قوام،انتشارات جمال الحق،1387،ص174
2- اصول کافی،ج4،ص9


شب مهتاب

نوشته شده توسط 26ام شهریور, 1392

شب مهتاب ، اقیانوس ، باران

به شوق جلوه ای مانوس ، باران

بگو کی افتابی می شوی ، کی

نگاهم می شود فانوس باران

زنهار از افکندن کار امروز به فردا...

نوشته شده توسط 26ام شهریور, 1392

إيّاكَ و التَّسويفَ ؛ فإنّهُ بَحرٌ يَغرَقُ فيهِ الهَلْكى ( ميزان الحكمة ، ج 5، ص 443)


زنهار از افكندن كار امروز به فردا ، زيرا اين كار دريايى است كه مردمان در آن غرق و نابود مى شوند.

معلم امت

نوشته شده توسط 26ام شهریور, 1392

به مناسبت روز بزرگداشت شیخ مفید

ابو عبدا… محمد بن نعمان مشهور به شیخ مفید از بزرگان شیعه و از نوادر علم كلام و فقه است. وی به سال 336 یا 338 ه ق پا به هستی نهاد. محل تولد او در ناحیه جیل در ده فرسنگی بغداد بود. بعدها همراه پدرش كه مقلب به العلم بود به بغداد آمد و نزد استادهای عصر خویش تحصیل نمود از معروفترین استادان وی می توان به ابوالقاسم جعفر بن مجمد بن قولوی قمی و شیخ صدوق اشاره كرد در زمان وی آل بویه بر بغداد حاكم شدند كه حامی تشیع بودند بنابراین زمینه بیان عقاید و نشر اندیشه های شیعی پدید آمد شیخ مفید از این محیط آزاد در عصر خویش سود جست و در مسجد براثا در بغداد به تدریس و وعظ و جدل با معارضین پرداخت و توانست تشیع و فرقه های آن را با هم متحد كند وی فِرَق مختلف اسلامی را تشویق نمود كه اختلافات جزئی را كنار نهاده و در اصول متحد شوند. آثار شیخ مفید متجاوز از دویست تألیف می باشد

شیخ مفید در شب جمعه 3 رمضان سال 413 ه.ق در گذشت هشتاد هزار نفر جنازه او را تشیع كرد و وی را در مقابر قریش نزدیك ضریح حضرت جواد (ع) به خاك سپردند.

معلم امت:

تاریخ شیعه سرشار از افتخارات بسیار و تحولات چشمگیر است. تحولاتی كه به دست عالمان متعهد و فرزانگان اندیشمند پدید آمده است.در این میان به سده چهارم هجری بر می خوریم كه «فتح الفتوح» تاریخ شیعی است؛ روزگاری كه مردی بزرگ و اندیشمندی سترگ «دائره المعارفی جامع» از معارف اسلامی تدوین كرد و قریب 50 سال پرچمدار عرصه های علمی، فكری و فرهنگی مسلمین گردید و سرانجام بدانجا رسید كه دوست و دشمن زبان به تمجید او گشودند و قلم به تعریف او برگرفتند و او را «مفید» لقب دادند.

بینش افروزی و دانش آفرینی وی به همراه آگاهی از اوضاع دشمنان و اطلاع از جهان اطراف دست به دست هم داد و او را سلسله جنبان نهضت فكری و رُنسانس علمی در قرن چهارم كرد و بدانجا رسید كه «صحیفه های سبز مهدوی» عجل الله تعالی فرجه الشریف به افتخار او صادر شد و حضرت ولی عصر (ع) وی را برادری گرامی و استوار خواند.

تولد:

… این مشعل تابناك و فروزنده در یازدهم ذیقعده 336 قمری در عُكبرای بغداد پای هستی بر جهان گذارد و «محمد» نام وی گردید. از آنجا كه پدر او شخصی پارسا و مذهبی بود و به تعلیم و تربیت اشتغال داشت؛ «ابن المعلم» لقب وی شد و پس از چندی «عُكبری» و «بغدادی» دو لقب او گردید.

محمد دوران كودكی خود را با «بزرگی» می گذراند. فراست و تیزهوشی او خبر از گذشته ای پاك؛ از خاندان خویش و آینده ای روشن؛ در بغداد و جهان اسلام می داد. عشق و شورفراوان به تحصیل موجب شد كه همراه پدر به بغداد رفته و فراگیری علم و دانش را آغاز كند.

او از نشاط وافر و فرح بخش بسیاری در مطالعه برخوردار بود. عطر اخلاص در وجود محمد كار را بدانجا رسانید كه در پنج سالگی برای او از ابن ابی الیاس اجازه روایت گرفته اند و در حالی كه هفت سال و چند ماه داشت از ابن سماك نقل روایت كرده است. وی فرزانه ای تلاشگر گردید به طوری كه پیش از دوازده سالگی از برخی محدثان روایت اخذ كرده و از استاد خویش، شیخ صدوق قبل از بیست سالگی حدیث شنیده است.

تحصیلات و استادان:

«ابن المعلم» سرو وجود خود را از چشمه دانش بغداد طراوت و شادابی بخشید و از محضر بیش از هفتاد نفر از بزرگان بهره علمی برد. از محضر مظفر بن محمد، ابویاسر و ابن جنید اسكافی «كلام و عقاید» آموخت و از درس حسین بن علی بصری و علی بن عیسی رمانی بهره جست. «فقه» را نزد جعفربن محمد بن قولویه فرا گرفت و از محضر ادیب و مورخ چیره دست محمد بن عمران مرزبانی «علم روایت» آموخت.

ابن حمزه طبری، این داود قمی، صفوان و شیخ صدوق دیگر اساتید «محمد» بودند كه شهد شیرین دانش را در كام جان او ریختند. در میان استادان وی عالمانی از شهرهای مختلف مانند قم، كوفه، بصره، ساری، طبرستان، حلب، قزوین، بلخ، مراغه، همدان و شهر زور دیده می شوند.

صحیفه های سبز:

دفتر زندگی معلم امت، شیخ مفید، صحیفه ای سپید و نورانی است كه دستخط مبارك سلاله یاسین، حضرت بقیه ا… الاعظم ارواح العالمین له الفداء در آن به چشم می خورد.

در اواخر ماه صفر 416 هجری بود كه نامه ای از طرف حضرت برای شیخ فرستاده شد. بوسه سپاس و اشك شوق او بر نامه آمد و جون آن را گشود دست خط زیبایی رخ نمود:«للاخ السدید و الولی الرسید الشیخ المفید….. برادر گرامی، استوار و دوست راه یافته شیخ مفید…..» و در توقیعی دیگر و لطفی افزون تر؛ در پنج شنبه 23 ذی حجه هجری نامه ای دیگر از طرف حضرت به افتخار شیخ صادر شد:«بسم الله الرحمن الرحیم سلام الله علیك ایها الناصر للحق الداعی الیه بكلمه الصدق.. » بنام خداوند بخشنده بخشایشگر، سلام خدا بر تو ای یاری كننده حق و دعوت كننده به سوی او از كسی كه با صدق و راستی به سوی خدا دعوت می كنی….»

برخی بر این باورند كه در طول 30 سال، 30 توقیع و نامه شریف از ناحیه مقدس حضرت ولی عصر(عج) برای شیخ مفید صادر شده كه در عنوان بسیاری این جمله نورانی دیده می شود؛ «برادر گرامی و استوار؛ شیخ مفید»

 

داستانهایی از زندگی شیخ:

«ایمان راسخ » و « انبوه دانش » شیخ به همراه اخلاص و پشتکار کیمیایی چشمگیر بود که وجود شیخ را نورانیتی خیره کننده بخشیده بود و کار وی را بدانجا رسانید که چون فتوایی را بطور غیر عمد به اشتباه جواب داد حضرت ولی عصر (عج) خود با پیغامی آن را اصلاح فرمود، پس از مدتی که مرحوم مفید آگاه شد و در پی آن از دادن فتوا منصرف گردید آن حضرت طی نامه ای به شیخ فرمود:« بر شماست که فتوا بدهید و بر ماست شما را استوار کرده و نگذاریم در خطا بیفتید»

مقام علمی و منزلت معنوی شیخ در آن حد بود که در خواب دخت رسول الله (ص) حضرت زهرا (ع) را دید که دست عزیزان خود امام حسن و امام حسین (ع) را در دست داشته و خطاب به شیخ فرمود: « ای شیخ به این دو فقه بیاموز».

ساعتی بعد حیرت مرحوم مفید برطرف شد، چرا که مادر سید مرتضی و سید رضی را دید که دست دو فرزند خود را در دست داشته و به شیخ گفت: ای شیخ به این دو فقه یاد بده، و آنگاه که در مساله ای فقهی بین استاد و شاگرد؛ شیخ مفیدو شیخ مرتضی اختلاف نظر و با بحث و ارائه دلیل مشکل حل نشد، هر دو راضی به قضاوت امام امیرالمومنین علی (ع) می شدند. مساله را بر کاغذی نوشته و بالای ضریح مقدس حضرت گذاردند. صبح روز بعد که کاغذ را برداشتند دستخطی مزین به چنین نوشته ای دیدند که:«شَیخی وَ مُعْتَمِدی وِ الحَقُّ مَعَ وَلَدی عَلَمُ الهُدی» با فرزندم سید مرتضی؛ علم الهدی است.

معنویت «شیخ» و اخلاق «مفید»:

اشتغالات اجتماعی و دل مشغولیهای تحصیلی و علمی شیخ را از فتوحات معنوی غافل نساخته بود. هر روز که می گذشت شکوفایی اخلاقی و عطر ملکوتی بر شاخسار وجود این فقیه فرهیخته بیشتر و افزون تر می گردید.

صدقات بسیار، خشوع و خضوع فراوان، روزه ها و نمازهای بیشمار و ساده پوشی شیخ اثری ژرف در دیدگان دوست و دشمن گذارده بود. هم رنگی او با اقشار کم درآمد و فقیر جامعه و دوری گزیدن از دنیای فانی موجب آرامش نفس و اطمینان خاطر آن فرزانه والا گوهر شده بود. بطوری که رسیدن به قله تکامل و تهذیب نفس برای او آسان شده و ارجمندی شخصیت شیخ را پدید آورد. سخنان و دستور العملهای شیخ نه تنها «نسخه ای کار آمد»، بلکه «دارویی شفابخش» حساب می شد و نورانیتی ویژه برای خود داشت. از تأثیر کلام شیخ و تربیت اخلاقی وی همین بس که «ابوالقاسم علی» فرزند شیخ راه روشن و نورانی پدر را ادامه داد و صاحب شخصیت قابل توجهی در جامعه شیعی به حساب آمده است.

در عرصه تألیف و تدریس:

جاذبه فوق العاده و پشتکار فراوان شیخ مفید موجب جذب بسیاری به حوزه درس وی گردید؛ این عالم فهیم و بلند همت با احاطه و تسلطی اندیشمندانه پای به میدان نبرد علمی فرهنگی گذارد و با استفاده از مبانی علم کلام و اصول فقه، راهی هموار و روشن در بحث و استدلال بر روی شیعیان گشود.

از یک سو گروه بی شماری از دانشمندان مذاهب مختلف را تربیت نمود و مشعل های فروزانی چون سید مرتضی، سید رضی، شیخ طوسی، نجاشی و دهها نفر دیگر را تحویل حوزه های علمی و دینی داد و از سوی دیگر قلم به دست گرفت و با این سلاح برق آسا و ژرف، تحولی بهنگام ایجاد کرد.اصول فقه را با سبکی شیوا و دلپذیر فراهم آورد، علم کلام را از غنای بیشتری برخوردار کرد و در اصول دین و عقاید موضوعات خاصی چون اثبات امامت امیر المومنین علی(ع) را از قرآن به طور بسیار نفیس مزین نمود.

قلم روان و دلپذیر این شیخ اندیشمند بود که غیبت امام زمان (ع) را زیبا توضیح داد و تاریخ زندگانی ائمه معصومین (ع) را در کتابهای گوناگونی - چون ارشاد و جَمَل - به رشته تحریر در آورد.

تأثیر بخشی و انسان سازی آثارمفید، محصول معجونهایی معنوی چون اخلاص در نوشتار، اطلاع از ادیان و مذاهب مختلف، محوریت عقاید، توجه و تأکید بر رهبری و فلسفه سیاسی در اسلام است. جامعیت این فرزانه سخت کوش به همراه عقل گرایی و استدلالات منطقی و شناخت مقتضیات زمان، جامه جاودانگی بر آثار وی پوشانید. و زینت های مختصر گویی، روان نویسی، آزاد نوشته های مرحوم مفید بخشید.

و)غیبت امام دوازدهم :

در کار گلاب و گل حکم ازلی این بود ___ کان شاهد بازاری وین پرده نشین باشد

شیخ مفید از سر ارادت و عشق از مولای خود حضرت مهدی (عج) نام برده و پیرامون شخصیت آسمانی آن امام آثاری پدید آورده است. بخشی از «ارشاد» کتاب «الفصول العشره فی الغیبه»، و «الجوابات فی الخروج المهدی(عج)» به همراه پنج اثر دیگر از این علامه و شیفته اهل بیت (ع) درباره حضرت بقیه الله(عج) است.

 

غروب نابهنگام:

نخستین روزهای رمضان 413 هجری آغاز شده بود که غبار غم سراسر دلهای پاک را فرا گرفت. شهر بغداد جامه سیاه به تن کرد ورودهای مصیبت و اندوه از گوشه و کنار سیل ماتم و عزا به سوی میدان شهر روانه ساخت. هشتاد هزار سوگوار اشک یتیمی ریخته و عاشورایی دیگر در ماه صیام به پا کردند.

پیكر شیخ مفید بر دستان انبوه خلایق تشییع شد و همگان به امامت سید مرتضی بر او نماز گزاردند. ساعاتی بعد بدن آن فرزانه آسمانی در کاظمین دفن شد. دلهای پر از کینه و تهی از احساس، کیاست و حکمت این را پایان کار آن بزرگ مرد شمرده و ساده اندیشان جشن گرفتند اما شخصیت سترگ او پنهان کردنی و فراموش شدنی نبود.

… و امروز پس از قرنهای متمادی «مفید» هنوز «مفید» است در معرکه آراء ، کلام وی خورشید مناظرات و آفتاب گفتگوهاست و فردا و فرداها از آن او و راهیان او خواهد بود.

سوگ سروده های مرگ مفید:

سر سلسله داغداران و سوگواران این ماتم عظمی، قلب عالم وجود و در دانه خلقت؛ حضرت بقیه الله (عج) بود که با اشعاری حزن آلود، احساس خویش را بیان فرمود:

لا صَوّتَ النّاعی بِفَقْدِكَ اِنَّهُ

یومٌ عَلی آلِ الرّسولِ عظیمُ…

صدای آنکه خبر مرگ تو را اطلاع داد به گوش نرسد که مردن تو روزی است که بر آل رسول مصیبت بزرگی است، اگر در زیر خاک پنهان شده ای حقیقت دانش و خدا پرستی در تو اقامت گزیده است قائم مهدی(عج) خوشحال می شد هرگاه تو از انواع علوم تدریس می کردی.

سید مرتضی که خود سالیانی از پهنه علم و دانش او خوشه چینی کرده بود به شیوا ترین و زیباتر از هم گنان زبان سوگ گشود و قصیده ای با این مطلع سرود:

من علی هذه الدیار اقاما

اوضفا ملبس علیه وداما

در این دیار چه کسی ساکن شده است، جامه جاودانگی پوشیده و همیشه باقی مانده است.

کنگره جهانی هزاره شیخ:

رسالت معرفی تشیع راستین و اندیشمندان شیعی که عظمت دانش، تفکر زاینده، رفعت تقوا و ژرفایی فراوان آنها بیرق بزرگی و بزرگواری تشیع را هماره بر بلندای تاریخ پدیدار ساخته است موجب شد که کنگره ای جهانی و هزاره ای بین المللی به مناسبت هزارمین سالگرد دانشمند فرهیخته، شیخ مفید در قم بر پا شود. این حرکت عظیم که به همت جامعه مدرسین حوزه علمیه قم انجام شد برکات بسیاری را در پی داشت. حدود صد عنوان از اهم موضوعاتی که در آثار شیخ مفید پیرامون افکار تشیع مطرح بوده به صورت مقاله تهیه شد و با موضوع بندی آثار آن عالم فرزانه با کامپیوتر اقدامی شایسته و جاودان صورت گرفت. تمامی آثار مرحوم مفید تجدید چاپ گردید و بهارانی دیگر از گلواژه های حکمت افروز آن اندیشمند فرهیخته پدید آمد. پیام جامع و بینش آفرین مقام معظم رهبری حضرت آیت الله خامنه ای دیباچه معرفت آموزی بود که در اولین روز این کنگره (28 فروردین 1372 شمسی) قرائت گردید و بدنبال آن صدای سبز و شب شعر بر پا شد. شعرای شیرین سخن ایران چکامه ها و سروده هایی زیبا قرائت کردند و شیخ الشیوخ شیعه را ارج نهادند. همگان رفعت و «مقام آدمیت» را دیدند و «جاودانگی حقیقت» را نظاره کردند و مکنونات قلبی آن شیخ «مفید» دریافته اند که

کیمیاست عجب بندگی پیر مغان

خاک او گشتم و چندید در جانم دادند

برکات الهی و درجات خداوندی نصیب همیشه او باد.

منبع: خبرگزاری جمهوری اسلامی


  •