امسافرت در ماه رمضان
نوشته شده توسط12059m 6ام تیر, 1392كسى كه در ماه رمضان مسافرت كرده، آيا علاوه بر قضا، بايد كفّاره هم بدهد؟
خير، تنها قضاى روزه ها واجب است و كفّاره ندارد؛ ولى اگر قضاى روزه ها را تا ماه رمضان سال بعد به تأخير اندازد، به جهت تأخير، بايد براى هر روز يك مد طعام كفّاره بدهد.
پايگاه اطلاع رساني مقام معظم رهبري به آدرس:
http://www.leader.ir/tree/index.php?catid=49
راز هوش بز کوهی،روباه،دلفین
نوشته شده توسط12059m 6ام تیر, 1392راز هوش حيواناتى چون بز كوهى ، روباه و دلفين
اى مفضل! در هوش حيوانات انديشه كن و بنگر كه خداوند جل و علا چگونه از سر لطف و رحمت و براى آنكه حيوانات بى عقل و انديشه از نعمتى محروم نگردند در سرشت آنها هوش و كياست نهاد؟
نوعى بز نر كوهى از مارها تغذيه مى كند بر اثر آن، تشنگى سختى مى يابد. از هراس آن كه مبادا سمّ در جانش منتشر شود و او را هلاك گرداند، بر كرانه آب مى ايستد، بسيار ناله مى زند و صدا مى كند ولى ذره اى از آن نمى نوشد؛ زيرا اگر بنوشد به زودى هلاك مى گردد. بنگر كه سرشت اين حيوان چگونه آفريده شده كه از هراس زيان نوشيدن آب، آن تشنگى شديد را بر خود هموار مى سازد؟ براستى كه حتى انسان انديشمند و عاقل نيز غالبا در چنين زمانى تحمل و خويشتن دارى نمى تواند.
روباه نيز هنگامى كه گرسنگى شديد بر او غالب مى آيد، به پشت مى خوابد. شكمش را باد مى كند تا پرنده اى مرده اش بپندارد. وقتى كه بر آن نشست روباه بر آن مى جهد، به چنگش مى آورد و آن را مى خورد. جز آن كسى كه اين گونه و از راه اين حيله متكفل روزى روباه شده چه كسى روباه بى عقل و انديشه را بر اين نيرنگ يارى داده است؟ همچنين از آنجا كه روباه از آن صولت و قدرت و توان حمله ورى ديگر درندگان برخوردار نيست به او هوش و ذكاوت داده شده تا از راه نيرنگ و فريب زندگى كند.
دلفين هم كه پرنده شكار مى كند، هنگامى كه در ميان آب است، نيرنگ او براى شكار اين گونه است: يك ماهى را مى گيرد، مى كشد و آن را بر روى آب مى نهد تا بر آب بماند. آنگاه در زير آن مخفى مى شود. آب را حركت مى دهد تا از بيرون آب پيدا نباشد وقتى كه پرنده بر ماهى نشست حمله مى برد و آن را فرا چنگ مى آورد. [1]
پی نوشت :
[1] . رک: کتاب توحید مفضل ازامام صادق (ع)، نشر جمال، قم. توحيد مفضل (شگفتي هاي آفرينش)،مفضل بن عمرترجمه :
http://www.islamicecenter.com/ketaabkhaaneh/IMAM_SAADIQ
راز هوش بز کوهی،روباه،دلفین
نوشته شده توسط12059m 6ام تیر, 1392راز هوش حيواناتى چون بز كوهى ، روباه و دلفين
اى مفضل! در هوش حيوانات انديشه كن و بنگر كه خداوند جل و علا چگونه از سر لطف و رحمت و براى آنكه حيوانات بى عقل و انديشه از نعمتى محروم نگردند در سرشت آنها هوش و كياست نهاد؟
نوعى بز نر كوهى از مارها تغذيه مى كند بر اثر آن، تشنگى سختى مى يابد. از هراس آن كه مبادا سمّ در جانش منتشر شود و او را هلاك گرداند، بر كرانه آب مى ايستد، بسيار ناله مى زند و صدا مى كند ولى ذره اى از آن نمى نوشد؛ زيرا اگر بنوشد به زودى هلاك مى گردد. بنگر كه سرشت اين حيوان چگونه آفريده شده كه از هراس زيان نوشيدن آب، آن تشنگى شديد را بر خود هموار مى سازد؟ براستى كه حتى انسان انديشمند و عاقل نيز غالبا در چنين زمانى تحمل و خويشتن دارى نمى تواند.
روباه نيز هنگامى كه گرسنگى شديد بر او غالب مى آيد، به پشت مى خوابد. شكمش را باد مى كند تا پرنده اى مرده اش بپندارد. وقتى كه بر آن نشست روباه بر آن مى جهد، به چنگش مى آورد و آن را مى خورد. جز آن كسى كه اين گونه و از راه اين حيله متكفل روزى روباه شده چه كسى روباه بى عقل و انديشه را بر اين نيرنگ يارى داده است؟ همچنين از آنجا كه روباه از آن صولت و قدرت و توان حمله ورى ديگر درندگان برخوردار نيست به او هوش و ذكاوت داده شده تا از راه نيرنگ و فريب زندگى كند.
دلفين هم كه پرنده شكار مى كند، هنگامى كه در ميان آب است، نيرنگ او براى شكار اين گونه است: يك ماهى را مى گيرد، مى كشد و آن را بر روى آب مى نهد تا بر آب بماند. آنگاه در زير آن مخفى مى شود. آب را حركت مى دهد تا از بيرون آب پيدا نباشد وقتى كه پرنده بر ماهى نشست حمله مى برد و آن را فرا چنگ مى آورد. [1]
پی نوشت :
[1] . رک: کتاب توحید مفضل ازامام صادق (ع)، نشر جمال، قم. توحيد مفضل (شگفتي هاي آفرينش)،مفضل بن عمرترجمه :
http://www.islamicecenter.com/ketaabkhaaneh/IMAM_SAADIQ
داستانی از کودکی امام حسن مجتبی (ع)
نوشته شده توسط12059m 6ام تیر, 1392
داستاني از کودکي امام حسن مجتبي
امام مجتبي در دامان حضرت زهرا بزرگ شد. او از همان دوران كودكي از نبوغ سرشاري برخوردار بود وي با حافظه ي نيرومندش، آياتي را كه بر پيامبر اكرم نازل مي شد، مي شنيد و همه را حفظ مي كرد و وقتي به خانه مي رفت براي مادرش مي خواند و حضرت فاطمه آن آيات و سخنان رسول الله را براي حضرت علي نقل مي كرد و علي به شگفتي مي پرسيد: اين آيات را چگونه شنيده است؟ و زهراي مرضيه مي فرمود: از حسن شنيده ام. (1)
به داستاني در اين مورد توجه كنيد:
«روزي علي پنهان از ديدگان فرزندش به انتظار نشست، تا ببيند فرزندش چگونه آيات را بر مادرش تلاوت مي كند.
امام حسن به خانه آمد و خواست آيات قرآن را براي مادرش بخواند ولي زبانش به لكنت افتاد و از گفتار باز ماند و چون مادرش علت را پرسيد، گفت: مادر جان! گويا شخصيت بزرگي در اين خانه است كه شكوه وجودش، مرا از سخن گفتن باز مي دارد(2)
1) ترجمه ي زندگاني امام حسن، ص 59، باقر شريف القرشي.
2) همان، ص 60.
پرتوي از زندگاني امام حسن مجتبي - سيد عباس رفيعي پور -
بند کفش
نوشته شده توسط12059m 6ام تیر, 1392
ايمان ها با يكديگر فرق دارند و هر يك در مقابل خداوند يك نوع ارزش دارند، كه به يكي پاداش و به ديگري كيفر تعلق مي گيرد. بعضي ها فقط در جايي ايمان دارند كه به نفعشان هست! و بعضي ديگرش رزمندگان كه حاضرند جان خود را در راه ايمانشان و در راه خدايشان بدهند. شهيد مهدي دهقان مرد
سال 61 پادگان 21 حضرت حمزه آقاي « فخر الدين حجازي » آمده بودند منطقه براي ديدار رزمندگان. ايشان در سخناني خطاب به بسيجيان و از روي ارادت و اخلاصي که داشتند گفتند : من بند کفش شما بسيجيان هستم!يکي از برادران نفهميدم خواب بود يا عبارت را درست متوجه نشد . از آن ته مجلس با صداي بلند و رسا در تأييد و پشتيباني از اين جمله تکبير گفت . جمعيت هم با تمام توان الله اکبر گفتند و بند کفش بودن او را تأييد کردند!