« مرده ميان زندگان !راز سلامتی »

امام سجاد(ع) سرچشمه کمالات انساني

نوشته شده توسط 5ام تیر, 1391

 امام سجاد(ع) در عين آن که زينت عبادت کنندگان، بزرگمرد عبادت، عرفان وسجده بود، مجاهد بزرگ في‏سبيل‏الله بود، او در عين آن که کانون علم و انديشه ومعرفت‏بود، تواضع ويژه‏اي داشت، و در عين آن که شکوه و جلال و ابهت‏خاصي داشت،داراي حلم و بردباري و سعه صدر مخصوصي بود، و در يک کلمه کانون همه کمالات‏انساني و ارزش‏هاي والاي معنوي، و زيبنده اين شعر معروف بود که:

رخ زيبا يد بيضا دم عيسي داري آن چه خوبان همه دارند تو تنها داري

زينت پرستش کنندگان الهي
آن حضرت با عنوان زين‏العابدين و سجاد خوانده مي‏شود،چرا که او قبل از هر چيز بنده خالص و صالح خدا بود، و سجده‏هاي طولاني او، هربيننده را به سوي خدا و پرستش خدا جذب مي‏کرد.

خداوند در حديث لوح که آن نامه‏اي از سوي خدا به پيامبر اکرم(ص) است او راچنين معرفي کرده است: «سيد العابدين و زين اوليائي الماضين; او آقاي عبادت‏کنندگان و زينت اولياي پيشين من است.» يوسف بن اسباط مي‏گويد، پدرم گفت:

نيمه‏هاي شب به مسجد رفتم، جواني را که به سجده افتاده بود ديدم که چنين باخدا راز و نياز مي‏کرد: «سجد وجهي متعفرا في‏التراب لخالقي و حق له; صورتم خاک‏آلود، براي آفريدگارم سجده کرد، که خداوند سزاوار سجده است.» به محضرش رفتم،دريافتم امام سجاد(ع) است، صبر کردم تا هوا روشن شد، به نزد ايشان رفتم و عرض‏کردم: «اي فرزند پيامبر! چرا آن همه به خود زحمت مي‏دهي با اين که خداوند تورا برتري بخشيده و تو در پيشگاه خدا مقام بسيار ارجمندي داري؟» او با شنيدن‏اين سخن منقلب شده و گريه کرد و فرمود: پيامبر(ص) فرمود:

«هنگامي که روز قيامت‏برپا گردد هر چشمي جز چهار چشم گريان است:

1- چشمي که از خوف خدا بگريد;

2- چشمي که در راه (جهاد) براي خدا نابينا شده باشد;

3- چشمي که از حرام‏هاي خدا پوشيده شده باشد;

4- چشمي که شب تا صبح در حال سجده بيدار باشد… .»

عبادت امام سجاد(ع) پرستش کاملا آگاهانه و بسيار عميق بود،او با لذت و شيفتگي مخصوص، آميخته با عرفان کامل، خدا را عبادت مي‏کرد. ارتباطو پيوند او با خدا به گونه‏اي بود که روايت‏شده:

شبي براي عبادت برخاست، هنگام وضو، چشمش به ستارگان آسمان افتاد، و هم چنان‏به ستارگان مي‏نگريست ، و در انديشه آفريدگار و آفرينش آنها فرو رفت، حيران وبهت زده در حالي که دستش در آب بود، به آسمان چشم دوخته بود تا صداي اذان صبح‏را شنيد.

توجه عميق به بينوايان

امام سجاد(ع) به تامين معاش زندگي افراد بي‏بضاعت ومستمند، توجه عميق و اقدام همه جانبه داشت، علاوه بر اين‏که با نظم خاصي از صدخانواده فقير مدينه به طور مستمر سرپرستي مي‏کرد، به بينوايان ديگر نيز توجه‏داشت، او نان و آذوقه را در انبان مي‏کرد و خودش آن را بر دوش مي‏گرفت و به صورت‏ناشناس و محرمانه براي آنها مي‏برد، نيازمندان هرگاه او را مي‏ديدند به همديگرمي‏گفتند صاحب الجراب (صاحب انبان) آمد. آن بزرگوار وقتي که فقير را مي‏ديد نه‏تنها با نظر خشمگين يا تحقيرآميز به او نگاه نمي‏کرد، بلکه با شادماني مي‏گفت:

«مرحبا بمن يحمل زادي الي الاخره; آفرين به کسي که توشه مرا به سوي آخرت حمل‏مي‏کند.» يکي از شخصيت‏هاي عصر آن حضرت به نام زهري مي‏گويد: در يک شب سرد وتاريک زمستاني امام سجاد(ع) را ديدم; بار آرد و هيزم بر پشت گرفته بود و عبورمي‏کرد، پرسيدم: اين بار چيست؟

فرمود: قصد سفر دارم، اين توشه راه سفر است که آماده کرده‏ام تا به محله حريزببرم.

غلام خود را به آن حضرت معرفي نمودم و عرض کردم: «شما زحمت نکشيد، اين غلام من‏است که آن بار شما را حمل مي‏کند.» فرمود: نه. عرض کردم: پس اجازه بدهيد خودم‏آن را حمل کنم، فرمود: «من زحمتي را که موجب نجات من در سفر خواهد شد، وپيمودن راه سفر مرا نيکو کند، از خود دور نمي‏کنم.» پس از چند روزي او را درمدينه ديدم، پرسيدم شما فرموديد به مسافرت مي‏روم، پس چرا مسافرت نکردي؟ فرمود:

اي زهري، منظورم از مسافرت، آن سفري که تو گمان کردي نبود، بلکه منظورم سفرمرگ بود که خود را براي آن آماده مي‏ساختم، آن‏گاه فرمود:

«انما الاستعداد للموت تجنب الحرام و بذل الندي في الخير; همانا آمادگي براي‏سفر مرگ، اجتناب از کارهاي حرام، و بخشش عطاياي نيک به مردم است.» آن حضرت برهمين اساس از بيماران عيادت مي‏کرد، و اگر با خبر مي‏شد که آنها مقروض هستند،قرض آنها را ادا مي‏نمود، چنان‏که روايت‏شده شنيد که «محمدبن اسامه‏» بيمار وبستري شده، به عيادتش رفت، وقتي فهميد او مقروض است و دوست دارد قبل از مرگش،قرض‏هايش پرداخته شود، همه قرض‏هاي او را برعهده گرفت و پرداخت.

پس از آن که آن بزرگوار مهربان، به شهادت رسيد، هنگامي که پيکر پاکش را غسل‏مي‏دادند، خراش‏هايي در پشت مبارکش ديدند، بعضي از حاضران از علت آن پرسيدند،يکي از حاضران پاسخ داد:

«اين سياهي‏ها و خراش‏ها از آثار انبان‏هاي طعام است که آن حضرت آن را به طورمکرر حمل مي‏کرد و به خانه مستمندان مي‏برد، و نيز از آثار آب‏کشي آن حضرت از چاه‏است که براي همسايگان، از آن چاه آب مي‏کشيد، و اينک جاي طناب آب‏کشي در پشتش‏باقي‏مانده است‏».


فرم در حال بارگذاری ...


  •