« امام را تنها نگذارید و ...بانوی خانه »

سرّ این که برخی از درختان میوه دار وبعضی بدون میوه و....

نوشته شده توسط 24ام اردیبهشت, 1392

سرّ این که برخی از درختان میوه دار وبعضی بدون میوه وپاره ای تیغ دارند:

سلیمان بن داوود مفتری،از سفیلان بن عینیه از حضرت ابی عبد الله (علیه السلام) نقل کرد ه که آن جناب فرمودند:
حق عزوجل درختی نیاورد مگر آنکه داری میوه خوراکی بود،پس از آن که مردم برای خدا فرزند اتخاذ کردند حق تعالی نیمی از درختان ر ابی میوه نمود وبعد از آنکه برای خدا ،اله وشریکی قرار دادند، پاره ای از درختان را تیغ دار گردانید.
ابوالحسن احمد بن محمد بن عیسی بن علی بن ابی طالب (علیه السلام) می فرماید:
ابو عبد الله محمد بن ابراهیم بن اسباط ،از احمد بن محمد بن زیاد قطان ، از ابو الطیب احمد بن محمد بن عبدالله ،از عیسی بن جعفر بن محمدبن عبدالله بن علی بن ابی طالب از پدرانش ازعمربن علی فاز پدر بزرگوارش حضرت علی بن ابی طالب (علیه السلام) نقل کرده که آن حضرت فرمودند: از پیامبر اکرم (علیه السلام) سوال شد: چگونه برخی از درختان بارداروبرخی بدون بار می باشند؟حضرت فرمود: هرگاه جناب آدم (علیه السلام) تسبیح می گفتنددر قبال هر تسبیحش یک درخت باردار(میوه) دردنیا پدید می آمد وهر زمانی که حوا تسبیح می گفت دراذاآن یک درخت بدون بار پیدا می شد.(1)

>


سرزرد بودن رنگ زرد آلو وشیرین بودن هسته ی بعضی از آنها:

احمد بن عیسی بن علوی حسینی از محمد بن اسباط ،از احمد بن محمد بن زیاد قطان ، از ابوالطیب احمد بن محمد بن عبدالله،از عیسی بن جعفر علوی عمری،از پدرانش ،از عمربن علی از پدر بزرگوارش حضرت علی بن ابی طالب (علیه السلام) نقل کرده که آن جناب فرمودند:
خداوند عزوجل پیامبری از پیامبران را به سوی قومش مبعوث نمود،وی مدت چهل سال در میان قوم خود به ارشاد آنها همت گماشت ولی احدی به او ایمان نیاورد در یکی از سالها که مردم در کلیسا ومعبدی عیدی گرفته بودند آن پیامبرنیز به متابعت ایشان در آن عید شرکت نمود وبه آنها گفت:به خدا ایمان آورید .گفتند:تو اگر پیامبر خدا هستی برای ما دعاکن که طعامی همرنگ لباس ما حاضر کند ،لباس آنها رنگ زرد بود.
آن پیامبر چوب خشکی را آورد سپس خداوند را خواند واز ذات جلالش خواست آن چوب را سبز کند ،چوب سبز شد ومیوه در آورد ومیوه اش زرد آلو بود آنها جملگی از آن میوه خوردند،هرکس از آن میوه خورد ونیت داشت کهایمان بیاورد هسته زرد آلویی که خورده یت داشت که بدست آن پیامبر ایمان نیاورد هسته هسته زردآلویی که خورده بود تلخ از کار در آمد.(2)
پی نوشت :
1-شیخ صدوق،ترجمه سید محمد جواد ذهنی تهرانی،علل الشرایع ،ج2چاپ دهم 1388انتشارات مومنین ص825
2- همان ص825

آراي كاربران براي اين مطلب
5 ستاره:
 
(1)
4 ستاره:
 
(0)
3 ستاره:
 
(0)
2 ستاره:
 
(0)
1 ستاره:
 
(0)
1 رأی
ميانگين آراي اين مطلب:
5.0 stars
(5.0)
نظر از: مطهره [بازدید کننده]  
مطهره
5 stars

فقط میتونم بگم خوشا به سعادت صاحب چنین باغی !

1393/04/10 @ 11:31


فرم در حال بارگذاری ...


  •