« بیداری شیعه | کتاب یا دوست خاموش: » |
معرفی کتاب
نوشته شده توسط12059m 22ام آبان, 1390
حبيب خراسان / گزيده شعر حاجي ميرزا حبيب خراساني ( صدسال شعر فارسي ) / 14
پژوهش و گزينش : ساعد باقري – سهيل محمودي
چاپ و تيراژ : 90 / 3000 نسخه
ناشر : شركت سهامي كتابهاي جيبي وابسته به موسسه انتشارات اميركبير
مقدمه ، غزلها ، قصايد ، رباعيها ، قالبهاي ديگر و واژهنامه عناوين كتاب حاضر را تشكيل ميدهد . نويسندگان كتاب در مقدمه خود بيان ميكنند كه اهل ادب و فرهنگ شعرهاي باارزش حاجي ميرزا حبيب خراساني را كه بازتاب خلاقيتي اعجابآور است قدر ميشناسند . غزل معروف وي هم هم كمتر كسي است از عموم مردم كه جايي نخوانده و يا نشنيده باشد ؛ شعري كه آهنگسازان و خوانندگان عرصه موسيقي ايراني هم آن را با هنر خويش درآميخته و عرضه كردهاند .
امروز امير در ميخانه تويي تو
فريادرس ناله مستانه تويي تو
مرغ دل ما را كه به كس رام نگردد
آرام تويي ، دام تويي ، دانه تويي
ويرانه بود هر دو جهان نزد خردمند
گنجي كه نهان است به ويرانه تويي تو
حبيب خراساني در روز نهم جمادي الاولي ، در نوروز سال 1266هجري قمري در مشهد بدنيا آمد . جد او سيدمهدي شهيد از عالمان بزرگ خراسان بود و همين شهيد بزرگوار سرسلسله خانداني است كه بعدها به علماي شهيدي خراسان معروف شدند . نسب خاندان حبيب به امام ششم شيعيان ،حضرت امام جعفر صادق ( ع ) ميرسد . در جواني براي تكميل دانش خود و ادامه تحصيل علوم ديني ، چنان كه رسم آن روزگار بود به عتبات عاليات سفر كرد و در نجف اشرق اقامت گزيد . اغلب اوقات به كاظمين و بغداد رفت و آمد ميكرد تا كم كم با فضلا و ادباي عراق در بغداد و نيز با پيروان شرايع و اديان و نحلههاي فكري و عرفاني كه در اين شهر زندگي ميكردند آشنا شد . از دانشهايي كه در اين دوران آموخت ، زبان فرانسه بود و معروف است كه به اين زبان تكلم ميكرد و مطالبي مينوشت .
حبيب مدتي در مشهد با همفكران و دوستان و همدلان خود حلقهاي ايجاد كردند كه به اصحاب « سراچه » معروف شدند. اين جمع شبها در حرم متهجد بودند و نماز صبح را همانجا اقامه ميكردند ، روزها را اغلب روزه ميگرفتند و در افطار نيز از غذاهاي چرب و سنگين وگاه از همه غذاهاي حيواني پرهيز ميكردند . ميرزا حبيب پس از ازدواج در مشهد ، اسبات عزيمت به بيتالله الحرام را فراهم آورد و به حج مشرف شد . حاجي ميرزا حبيب خراساني با كسب درجه اجتهاد درسال 1298 يا 1299 قمري به مشهد بازگشت . از اين تاريخ ، كم و بيش ، چهارده پانزده سال متوالي ، ميرزا حبيب به كارهاي رياست روحاني و حكومت شرعيه در مشهد پرداخت و با نفوذ معنوي خود ملجا و پناه مردم رنجديده و ستم كشيده شد . حبيب پس از آنكه برخي از خواص شاگردانش را به جانشيني خود به رسيدگي به مراجعات مردم برگماشت ، كم كم مقدمات انزوا و گوشهگيري خود را فراهم ساخت . در ايام عزلت حاجي حبيب بزرگان از بلاد و شهرهاي ايران به ديدارش در روستاها و كوهپايههاي اطراف مشهد ميآمدند . در هر ماه رمضان در مسجد گوهرشاد حاجي به منبر ميرفت و ايام محرم و صفر نيز در برخي اماكن ديگر به موعظه ميپرداخت . جمعيتي چند هزار نفره ، در اين مواقع مخاطبان او بودند و از كلام معنوي حبيب بهرده ميبردند .
ديوان اشعار حاجي ميرزا حبيب خاموش است . او نه شعري در مدح شاهان و اميران دوران قاجار دارد و نه كلامي درباره مشروطيت . حاجي ميرزا حبيب خراساني سرانجام در عصر 27 شعبان 1327 قمري با وجود سلامت مزاج و صحت بدن ، پس از دوبار حمله و تشنج كه با ساعتي فاصله رخ داد به ديدار معبود و محبوب رهسپار شد . نويسندگان كتاب حاضر در ادامه مقدمه خود يادآور ميشوند كه حاجي ميرزا حبيب خراساني شعر بسيار ميگفت ولي در جمعآوري و ضبط آنها اهتمامي نداشت . در شعر « حبيب » تخلص ميكرد ولي كمتر از تخلص در غزل و قصيده استفاده ميكرد
به حسب حال شعر ميگفت . آنرا به خط خود مينوشت و يا گاهي به خط ديگران مينويساند و به پاكنويس و ضبط اشعارش مقيد نبود . ساعد باقري و سهيل محمودي تاكيد ميكنند كه تنها عالم بزرگ و نامداري كه در روزگار خود شان و اعتباري كم نظير داشته و جز اشعارش از او در دست نيست حاجي ميرزا حبيب خراساني است . حاجي ميرزا حبيب در همان روزگار حياتش به سرودههايش شناخته ميشد و هر كه بدان زمان از او ياد كرده ، بيش از هرچيز ديگر بر وجه شاعري اين عالم نامدار تاكيد ورزيده است . باقري و محمودي سالهاي مهم و چشمگير شعري حاجي ميرزا حبيب خراساني را در عصري ميدانند كه در ادبيات به آن « دوره بازگشت » ميگويند . در اين دوره شعر دچار نوعي فترت و در تنگناي دايره « رسميت » است . فضا و مجالي براي نوانديشي نيست و طبعاً نوآوري دغدغه جدي شاعران آن روزگار نيست . شعر حبيب هم بايد در محدوده همين دوره و با همان امكانات ذوقي و انديشه آن عصر بررسي شود شعر حاجي حبيب خراساني ، ادامه سنتي است كه آنرا شعر صوفيانه – عارفانه مينامند . اما كار او در اين عرصه ، تقليد صرف از تجربههاي پيشينيان و تكرار آن نيست . شعر حاجي حبيب ، نوعي روايت شخصي از مفاهيم عرفاني شكل گرفته كه به نظر ميرسد حاصل تجربه خود شاعر است ؛ اگرچه موضوع ، ابداع او نيست و ريشه در همان عرفان محيالديني دارد كه در ادب مسبوق به سابقه است .
نويسندگان كتاب حبيب خراسان در بررسي شعر و انديشه وي بيان ميكنند كه با دقت در سرودههاي حبيب شوريده خراسان ، ميتوان در سير دنياي سرشار از دستافشانيها و بيخوديهايش تكفريمهايي را برگزيد و در قابهايي مجزا به تماشا نشست ، گاه اين لحظهها حاصل غافلگيري و حيرت خود اوست ؛ شهودي كه او را به حقيقتي متناقضنما ميرساند . از ديدگاه ساعد باقري و سهيل محمودي از ديگر ويژگيهاي بارز شعر حبيب خراساني درآميختگي نوع مفاخرههاي عرفاني با حس و حالي قلندرانه است . اين دو فضا دلپذير و جذاب در شعر حبيب با هم نسبتي كاملكننده دارند . از سويي ديگر شاعر به تجربههايي در علمالنفس و معرفت شان انساني رسيده كه اين شناخت فراتر از آن چيزي است كه در متون فلسفي و يا كتابهاي متاخر نظريهپردازي اهل تصوف آمده است . شرح مقام فقر و فنا كه با عجز آدمي ظهور پيدا ميكند ، يكي از دستمايههاي شعر عرفاني – صوفيانه و همين طور شعر حاجي ميرزا حبيب است .
ساعد باقري و سهيل محمودي در پايان مقدمه خود اظهار ميكنند كه حبيب ، سخن نو و تازهاي شايد نگويد ، اما لحن و لهجه شعرش و نحوه بيان و اظهارش ، به شيوه تجربه شده خود اوست . هيجان و لذتي كه از خواندن شعرهاي حاجي ميرزا حبيب خراساني به خواننده علاقهمند و صاحب ذوق دست ميدهد بيگمان برآمده از تجربههاي شخصي و شهود فردي شاعر است .
در غزل « سرگردان » از حاج ميرزا حبيب خراساني ميخوانيم كه :
خداوندا ! عجب شوريدهراييم
چنين بيدانش و بيدل چراييم
يكي پوييده ره مسجد ، يكي دير
از اين سو رانده ، زآن سو مانده ماييم
نه راه خلق پويان ، ني ره حق
نميدانم در اين عالم ، كه راييم ؟
حقير و ناتوان و زار و بيبار
اسير و دردمند و بينواييم
به سوي درگهت راهي نداريم
جز اين ره كه تو شاهي ، ما گداييم
حبيب خراسان / گزيده شعر حاجي ميرزا حبيب خراساني ( صدسال شعر فارسي ) / 14 با پژوهش و گزينش ساعد باقري و سهيل محمودي در چاپ اول خود با تيراژ 3000 نسخه و با قيمت 25000 ريال توسط شركت سهامي كتابهاي جيبي وابسته به موسسه انتشارات اميركبير انتشار يافته است .
باعرض سلام وخسته نباشد موفق باشید.
فرم در حال بارگذاری ...