« وصیت نامه شهید جلیل گنجور امیننامه ای به کودکان سنگ »

خاطره شهید

نوشته شده توسط 10ام مهر, 1392

اوايل ازدواجمون بود برا خريد با سيد مجتبي رفتيم بازارچه.بين راه با پدر و مادر آقا سيد برخورد کرديم
سيد به محض اينکه پدر و مادرش رو ديد ، در نهايت تواضع و فروتني خم شد
روي زمين زانو زد و پاهاي والدينش رو بوسيد.آقا سيد با اون قامت رشيد و هيکل تنومند در مقابل والدينش اينطور فروتن بود.اين صحنه برا من بسيار ديدني بود …
سردار شهيد سيد مجتبي هاشمي

نظر از: گیلان غرب [عضو] 
گیلان غرب

سلام خسته نباشید

1392/07/11 @ 11:11
نظر از: محب الشهدا [عضو] 

خوش به حال شهدا

1392/07/10 @ 19:09
نظر از: یا لیتنا کنا معک [عضو] 

درود بر روح شهید هاشمی و همه شهدای انقلاب.
التماس دعا

1392/07/10 @ 10:33


فرم در حال بارگذاری ...


  •