شکرانه حضرت زهرا(س) ،امام حسن (ع)،امام حسین (ع)
نوشته شده توسط12059m 11ام خرداد, 1392
شکرانه تولد حضرت زهرا
از امام صادق عليه السلام سؤال شد كه: «لم صارت المغرب ثلاث ركعات و اربعا بعدها ليس فيها تقصير في حضر و لا سفر؟»
چرا نماز مغرب سه ركعت است و نافله اش چهار ركعت كه در سفر و حضر تقصير در آن نيست؟ (1)
آن حضرت فرمود: «ان اللَّه عز و جل انزل علي نبيه لكل صلاة ركعتين في الحضر فاضاف اليها رسول اللَّه لكل صلاه ركعتين في الحضر و قصر فيها في السفر الا المغرب و الغداه فلما صلي المغرب بلغه مولد فاطمه عليهم السلام فاضاف اليها ركعه شكراللَّه عز و جل فلما ان ولد الحسن عليه السلام اضاف اليها ركعتين شكر اللَّه عز و جل فلما ان ولد الحسين عليه السلام اضاف اليها ركعتين شكر اللَّه عز و جل فقال للذكر مثل حظ الانثيين فتركها علي حالها في الحضر والسفر.» (2)
خداوند تبارك و تعالي همه ي نمازها را بر پيامبر به صورت دو ركعتي نازل كرد. رسول خدا (به امر پروردگار) به همه ي نمازها به جز نماز مغرب و نماز صبح دو ركعت اضافه نمودند؛ كه در حضر به صورت تمام و در سفر به طور قصر خوانده شوند.
هنگامي كه رسول خدا مشغول برپائي نماز مغرب بود. فاطمه به دنيا آمد رسول خدا به شكرانه ي اين نعمت (و به امر پروردگار) يك ركعت به نماز مغرب اضافه فرمودند. پس چون حسن عليه السلام به دنيا آمد، دو ركعت ديگر (به عنوان نافله) به آن سه ركعت اضافه نمودند و زماني كه حسين عليه السلام به دنيا آمد، به نافله ي مغرب دو ركعت ديگر اضافه فرموده و آن را شكرانه تولد آن حضرت قرار دادند.
1- نماز مسافر را كه از چهار ركعت به دو ركعت شكسته مي شود نماز قصر گفته و اين عمل را تقصير گويند.
2- من لا يحضر الفقيه، ج 1، ص 454. تهذيب، ج 2، ص 113. وسائل الشيعه، ج 4، ص 88. علل الشرايع، ص 324.
مبعث و اعمال این روز
نوشته شده توسط12059m 9ام خرداد, 1392روز بيست و هفتم ماه
بيست و هفتم رجب، روز مبعث است كه روز بسيار شريف و با ارزشى است.
رسول خدا(صلى الله عليه وآله) هنگامى به رسالت مبعوث شد كه مردم در جهالت و گمراهى به سر مى بردند; آثار توحيد از ميان رفته و فروغ انسانيّت خاموش گشته بود; عقايد مردم دستخوش خرافات و تحريفات گشته و اهداف والاى انبياى پيشين، به فراموشى سپرده شده بود و بت پرستى، جنايت، زنده به گور كردن دختران، ظلم و بيدادگرى، غارت و خونريزى، پايمال كردن حقوق ضعيفان و فحشا و منكرات، بر سراسر جزيرة العرب حكومت مى كرد.
مردم ساير كشورها نيز، هر كدام به نوعى گرفتار چندگانه پرستى بودند و محبّت و عدالت از ميانشان رخت بربسته و فضايل و ارزش هاى انسانى به افول گراييده بود.
خداوند متعال، در چنين عصرى، حضرت محمّد(صلى الله عليه وآله) را براى هدايت بشر، به رسالت برگزيد تا مردم را از بت پرستى و شرك، به توحيد و خدا پرستى دعوت كند و آنان را از تاريكى گناه، و ظلمت هاى جهل، رهانيده و به سرچشمه ايمان و دانش، و پاكى و تقوا رهنمون گردد.
«مبعث» تحوّلى شگرف در زندگى جامعه بشرى و رستاخيزى عظيم در روح انسانها به وجود آورد و جا دارد كه روز بعثت رسول خدا(صلى الله عليه وآله)را روز «توحيد» و «احياى ارزشهاى انسانى» بناميم.
گرامى داشتِ اين روز و تجليل از رسول گرامى اسلام و تشكيل مجالس و محافلِ جشن و سرور، در حقيقت تجليل از اهداف بلند آن معلّم بشريّت و اعلام وفادارى به توحيد، نبوّت و همه ارزشهاى والايى است كه از سوى نبىّ مكرّم اسلام(صلى الله عليه وآله)به جامعه بشرى عرضه شده است.
در روايتى از امام صادق(عليه السلام) روز مبعث به عنوان شريفترين اعياد ياد شده است.(1) در هر حال بزرگان براى اين روز، اعمالى ذكر كرده اند:
اوّل: غسل كردن در اين روز مستحب است.(2)
دوم: روزه; اين روز در ميان روزهاى سال يكى از چهار روزى است كه روزه گرفتن آن فضيلت بسيار دارد و پاداش فراوانى براى آن نقل شده است.
در روايتى از امام صادق(عليه السلام) مى خوانيم: «هر كس در روز بيست و هفتم رجب روزه بگيرد، خداوند براى او پاداش روزه هفتاد سال را مى نويسد».(3)
سوم: زياد صلوات فرستادن.
در روايتى از امام صادق(عليه السلام) نقل شده است كه: «در اين روز روزه مى گيرى و بر محمّد و آلش زياد صلوات مى فرستى».(4)
چهارم: زيارت رسول خدا و امير مؤمنان(عليهما السلام) است.(5)
پنجم: دوازده ركعت نماز است.
از «ريّان بن صلت» نقل شده است كه هنگامى كه امام محمّد تقى(عليه السلام) در بغداد بود، روز نيمه رجب و روز بيست و هفتم رجب را روزه مى گرفت و همه ملازمان و ياران آن حضرت نيز روزه گرفتند; آنگاه به ما فرمودند، دوازده ركعت نماز بجا آوريم (هر دو ركعت به يك سلام) كه در هر ركعت، «حمد» و «سوره اى» بخوانيم و هنگامى كه نمازها به پايان رسيد، هر يك از سوره هاى حمد، توحيد و معوّذتين (فلق و ناس) را چهار مرتبه بخوانيم; آنگاه چهار مرتبه گفته شود:
لا اِلـهَ اِلاَّ اللهُ واللهُ اَكْبَرُ، وَسُبْحانَ اللهِ وَ الْحَمْدُ لِلّهِ، وَ لا حَوْلَ وَلا قُوَّةَ اِلاَّ بِاللهِ الْعَلِىِّ الْعَظِيمِ; و چهار مرتبه: اَللهُ اَللهُ رَبِّى لا اُشْرِكُ بِهِ شَيْئاً و چهـار مرتبـه: لا اُشْرِكُ بِرَبّى اَحَـداً.(6).
1. اقبال، صفحه 673.
2. مصباح المتهجّد، صفحه 814.
3. اقبال، صفحه 673. (به همين مضمون چند روايت ديگر را نيز نقل كرده اند).
4. همان مدرك، صفحه 674 و زاد المعاد، صفحه 40.
5. زاد المعاد، صفحه 40.
6. مصباح المتهجّد، صفحه 814، و زاد المعاد، صفحه 40.
کرامات قبر امیرمومنان (علیه السلام ) در شب مبعث
نوشته شده توسط12059m 9ام خرداد, 1392
كرامات قبر امير مؤمنان(عليه السلام) در شب مبعث، به روايت ابن بطوطه
«ابن بطوطه»(1) در سفرنامه خود، درباره كراماتى كه در شب بيست و هفتم رجب، از حرم امير مؤمنان(عليه السلام) ديده شده چنين نقل مى كند:
همه مردم اين شهر (نجف) شيعه اند و از اين حرم، كرامت ها ظاهر مى شود كه منشأ عقيده مردم، به وجود قبر على(عليه السلام) در آن جا، همين كرامت هاست. از جمله آن كه، در شب بيست و هفتم ماه رجب كه آن را «ليلة المحيا» مى نامند، گروه بسيارى از سراسر عراق و فارس و روم بعد از نماز «عشا» در كنار روضه على(عليه السلام) گرد مى آيند و بيماران سخت، مثل افراد فلج و زمين گير را كنار ضريح مى گذارند و خود به نماز و ذكر و قرآن و زيارت، مشغول مى شوند و چون پاسى از شب بگذرد، مريض ها شفا مى يابند و صحيح و سالم مى شوند و با ذكر لا إلهَ اِلاَّ اللّه، مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللّه وَ عَلِىٌّ وَلِىُّ اللّه، برمى خيزند، اين حكايت در ميان آنها بسيار معروف است. هرچند من خود، آن شب را درك نكردم، ولى داستان آن را از افراد مورد اعتماد شنيدم، همچنين در مدرسه حرم، سه تن از افراد زمين گير را ديدم كه يكى از «روم» آمده بود و ديگرى از «اصفهان» و سوّمى از «خراسان» از حالشان جويا شدم، گفتند امسال به «ليلة المحيا» نرسيده اند و منتظرند تا سال آينده، اين شب را درك كنند و شفا يابند، در اين شب مردم از شهرهاى مختلف در نجف جمع مى شوند و بازار بزرگى نيز در آن شهر برپاست كه تا ده روز ادامه دارد.(2)
1. محمّد بن عبداللّه، معروف به ابن بطوطه، عالم و سيّاح معروف، اهل مراكش بوده و در قرن هشتم هجرى مى زيسته است; مدّت سياحت او سى سال طول كشيد. او آنچه را در اين مدّت ديده بود، تدوين كرد كه تحت عنوان «رحلة ابن بطوطه» منتشر شده و كتاب او به فارسى به نام «سفرنامه ابن بطوطه» ترجمه شده است.
2. سفرنامه ابن بطوطه، جلد 1، صفحه 185 و انوار البهيّة، صفحه 80 (با اندكى تصرّف).
برنامه زندگی
نوشته شده توسط12059m 9ام خرداد, 1392بعد معنوی ما
روان شناسان دنیا انسان را دارای سه بعد می دانستند، بعد زیستی و بعد اجتماعی و بعد روانی. در سال های اخیر بعد معنویت را هم به آن اضافه کرده اند.
قرآن ذکر را مایة آرامش می داند و علمای ربانی آرامش و عمر طولانی دارند.
حس پرستش، معنایابی، حقیقت جویی، کمال خواهی و میل به زیبایی از ابعاد فطری انسان است.
دین به زندگی، درد، رنج، کار و حتی مرگ معنا می بخشد.
جوان و نوجوان با «بحران هویت» در مسیر رشد روبرو می شود که تا رسیدن به تعادل شناختی خودش مضطرب است. او می خواهد ارزش ها و باورهایی را که از والدین دریاف کرده است تخریب کند و از نو با تفکر خود بازساز کند. به همین دلیل است که کارشناسان اسلام شناس می گویند اصول دین تقلیدی نیست بلکه تحقیقی است. او به دنبال رسیدن به پاسخ برای اساسی سؤالات زندگی اش مانند من کی ام، از کجا آمده ام، به کجا خواهم رفت، هدف زندگی چیست و… است باید به او جهت داد تا راه را بیابد. نباید باورهای دینی را به زور به او تحمیل کرد بحث منطقی غیرمستقیم، معرفی کتاب و کارشناس مذهبی، تقویت باورهای درست، جهت دادن در مسیر الگویابی و همراهی کردن با او در تفریح و گردش و ورزش و… مفید است.
سازنده یک سیستم بهتر از دیگران با کار آن آشنایی دارد او می داند که چه چیزی بازده آن را بالا می برد و چه چیزی سبب از بین رفتن آن می شود سیستم خلقت را خداوند ایجاد کرده برنامه رسیدن به موفقیت و سعادت از دفترچه راهنمای او؛ قرآن و حدیث، برگیریم.
گاهی سخن یک انسان متدین که مبلغ دین نیست ولی در جهتی الگوی جوان است اثر بسیار سازنده ای در ارشاد و تربیت دینی دارد.
در ارتباط با افراد موفق و الگوها گرفتار «خطای هاله ای» نشویم؛ مثلا اگر فوتبالیست یا هنر پیشه محبوب ما در کارش برجسته است به این معنی نیست که او حتما در باورهای دینی و هدف در زندگی هم موفق است. همین طور اگر فردی جایی بد عمل کرد به این معنی نیست که کل شخصیت او منفی باشد. باید رفتار منفی را از کل شخصیت جدا کنیم.
در سختی های زندگی باید با مسأله مداری(تفکر، مشاوره، مطالعه، کمک از حامی باتجربه) استفاده کنیم البته هیجان مداری مثبت مثل توسل، دعا و راز و نیاز و تضرع در برابر خدا مفید است. باید از هیجان مداری منفی مانند کشیدن سیگار، نوشیدن مشروب، عیاشی برای فرار از مشکل، گریه های مکرر، اجتناب از اجتماع، رو آوردن به فال گیری و طالع بین ، اعتقاد افراطی به بسته شدن بخت و سحر به شدت اجتناب کنیم.
دعا در حد متعادل اگر با کار و تلاش و مشاوره گره بخورد مطلوب است.
براساس معارف اسلام ما باید برای زندگی ما برنامه داشته باشیم و گرفتار افراط و تفریط نشویم. کل خلقت ما، برای بندگی خداست. ساعات شبانه روز را باید چهار قسمت کنیم: الف-عبادت(بندگی خاص)، ب- کار و تلاش( بندگی عام)، ج- ارتباط با همنشینان سالم( بندگی عام)، د- استفاده از تفریحات سالم برای نشاط و تجدید قوا در سه بخش اول( بندگی عام).
همان گونه که گوشی همراه نیاز به شارژ دارد و بدون شارژ تماس مقدور نیست ما نیز در شبانه روز نیاز داریم خودمان را سه بار با نماز شارژ کنیم و گرنه به آرامش، ارتباط عمیق تر با خدا، مقاومت دربرابر سختی ها و… نخواهیم رسید. [1]
پی نوشت :
[1] ماهنامه فرهنگی، اجتماعی و آموزشی قدر، شماره 58، بهمن 1391
آشنا در آمدیم
نوشته شده توسط12059m 9ام خرداد, 1392
اي امت اسلام! اي ملت ايران! هرگز فريب منافقين و روشنفكران غرب زده و شرق زده را نخوريد و براي دفاع از اسلام و انسانيت و آزادي دريغ نورزيد كه (الاسلام يعلو و لايعلي عليه) شهيد روحاني شهيد قدمعلي رييسي
يک روز سيد حسن حسيني از بچه هاي گردان رفته بود ته دره براي ما يخ بياورد. موقع برگشتن با خمپاره پيش پاي او را هدف گرفتند، همه سراسيمه از سنگر آمديم بيرون، خبري از سيد نبود، بغض گلوي ما را گرفت، بدون شک شهيد شده بود.
آماده مي شديم برويم پايين که حسن بلند شد سرپا و لباسهايش را تکاند، پرسيدم: حسن چه شد؟
گفت: آشنا در آمديم، پسر خاله زن عموي باجناق خواهر زاده نانواي محلمان بود. خيلي شرمنده شد، فکر نمي کرد من باشم والا امکان نداشت بگذارد بيايم، هر طور بوده مرا نگه ميداشت!