موضوع: "معصوم شناسی"
معرفت نجات بخش انسان است
نوشته شده توسط12059m 26ام بهمن, 1393معرفت
حسن بن عبداللّه ، فردى زاهد و عابد بود و مورد توجّه عامّ و خاصّ قرار داشت .
روزى وارد مسجد شد، امام موسى كاظم علیه السلام همين كه حضرت او را ديد فرمود: نزد من بيا.
چون حسن بن عبد اللّه خدمت امام آمد، حضرت به او فرمود: اى ابوعلىّ! حالتى كه در تو هست ، آن را بسيار دوست دارم و مرا شادمان كرده است و تنها نقص تو آن ست كه شناخت و معرفت ندارى ، لازم است آن را جستجو كنى و بيابى .
حسن اظهار داشت: يابن رسول اللّه ! فدايت گردم، معرفت چيست و چگونه به دست مى آيد؟
فرمود: برو نسبت به مسائل دين فقيه شو و اهل حديث باش .
حسن توضيح خواست كه از چه كسى معرفت بياموزم ؟
حضرت فرمود: از فقهاء و دانشمندان اهل مدينه بياموز، و چون مطلبى را فراگرفتى ، آن را نزد من آور تا راهنمائيت كنم .
حسن بن عبداللّه حركت نمود و مسائلى را از علماء فراگرفت و نزد حضرت باز گشت ، وقتى حضرت چنين حالتى را از او ديد، فرمود: برو معرفت را فراگير و آن را بشناس .
اين حركت چند بار تكرار شد، تا آن كه روزى امام موسى كاظم علیه السلام در مزرعه اش بود، حسن با حضرت ملاقات كرد و گفت : فرداى قيامت در پيشگاه خداوند بر عليه تو شكايت مى كنم ، مگر آن كه مرا بر شناسائى حقيقت معرفت ، هدايت و راهنمائى كنى ؟
بعد از آن ، امام علیه السلام فرمود: اوّلين امام و خليفه رسول اللّه اميرالمؤمنين علىّ علیه السلام است ؛ و سپس امام حسن علیه السلام ، امام حسين علیه السلام ، امام علىّ ابن الحسين علیه السلام ، امام محمّد باقرعلیه السلام ، امام جعفر صادق (صلوات اللّه و سلامه عليهم ). حسن گفت : يا ابن رسوال اللّه ! امام امروز كيست ؟
حضرت فرمود: من امام و حجّت خدا هستم.
اصول كافى : ج 1، ص 286، ح 8، الثّاقب فى المناقب : ص 455، ح 383، خرائج : ج 2، ص 650، ح 2 إ علام الورى طبرسى : ج 2، ص 18.
طولانی روز عمر انسان
نوشته شده توسط12059m 22ام مرداد, 1393عمر انسان
شخصى محضر امام زين العابدين علیه السلام رسيد و از وضع زندگيش شكايت نمود.
امام فرمود: بيچاره فرزند آدم هر روز گرفتار سه مصيبت است كه از هيچكدام از آنها پند و عبرت نمى گيرد. اگر عبرت بگيرد دنيا و مشكلات آن برايش آسان مى شود.
مصيبت اول اينكه، هر روز از عمرش كاسته مى شود. اگر زيان در اموال وى پيش بيايد غمگين مى گردد، با اينكه سرمايه ممكن است بار ديگر باز گردد ولى عمر قابل برگشت نيست .
دوم : هر روز، روزى خود را مى خورد، اگر حلال باشد بايد حساب آن را پس بدهد و اگر حرام باشد بايد بر آن كيفر ببيند.
سپس فرمود:سومى مهمتر از اين است .
گفته شد، آن چيست ؟
امام فرمود:هر روز را كه به پايان مى رساند يك قدم به آخرت نزديك شده اما نمى داند به سوى بهشت مى رود يا به طرف جهنم .
آنگاه فرمود: طولانى ترين روز عمر آدم ، روزى است كه از مادر متولد مى شود. دانشمندان گفته اند اين سخن را كسى پيش از امام سجاد علیه السلام نگفته است .
بحار الانوار: ج 78، ص 160.
السلا م علیک یا سید الساجدین علیه السلام
نوشته شده توسط12059m 25ام آبان, 1392شهادت حضرت امام زین العابدین علیه السلام
امام علی بن حسین بن علی بن ابیطالب علیه السلام مشهور به سجاد، چهارمین امام شیعیان بنا به قولی مشهور، در پنجم شعبان سال 38 هجری قمری متولد شد و در 12 محرم سال 95 هجری قمری به دست ولید بن عبدالملك به شهادت رسید. امام زین العابدین علیه السلام زمانی دیده به جهان گشود كه زمام امور در دست جد بزرگوارش امام علی بن ابیطالب علیه السلام بود. آن حضرت 3 سال از خلافت علوی و حكومت چند ماهه امام حسن علیه السلام را درك كرد. امام سجاد علیه السلام در عاشورای سال 61 هجری قمری حضور داشت و در آن واقعه به صورتی معجزه آسا نجات یافت و پس از شهادت پدرش امام حسین علیه السلام مسئولیت زمامداری شیعیان از جانب خدا بر عهده او گذاشته شد و از آن روز تا روزی كه به شهادت رسید زمامدارانی چون یزید بن معاویه، عبدالله بن زبیر، معاویه بن یزید، مروان بن حكم، عبدالملك بن مروان و ولید بن عبدالملك، معاصر بود.
امام سجاد علیه السلام در اوضاع ناگوار اجتماعی آن روز كه ارزش های دینی دست خوش تغییر و تحریف امویان قرار گرفته بود، مهمترین كار خویش را در زمینه برقراری پیوند مردم با خدا، با دعا آغاز كرد.
چنین بود كه مردم تحت تأثیر رو حیات آن حضرت قرار گرفتند و شیفته مرام و روش او شدند و بسیاری از طالبان علم و دانش در مسلك راویان حدیث او در آمدند و از سرچشمه زلال دانش وی كه برخاسته از علوم رسول خدا (ص) و امیرالمؤمنین علیه السلام بود، بهره ها جستند.
شرایط، مقتضیات و رسالتها در عصر امام سجاد علیه السلام:
اقتدار حكومتهای جبار و ظالم عصر، نظارت شدید و سختگیریهای بسیار بر مخالفان سیاسی بویژه شیعیان، سركوبی قیامها با كشتارهای بی رحمانه، جهالت سیاسی و مذهبی مردم، شیوع بی دینی و مفاسد اخلاقی، و قلت یاران و مجاهدان واقعی، از جمله موانعی بودند كه نگذاشتند امام سجاد علیه السلام به صورت مسلحانه قیام كنند.
مردم مسلمان عصر امام علیه السلام به علت تبلیغات و فعالیتهای سیاسی و فرهنگی حكومتهای نامشروع در برابر حقایق سیاسی و مذهبی در نهایت جهالت و بی دینی به سر می بردند. بدعتها و عقاید گمراه كننده و باطل به عنوان احكام و عقاید مذهبی، مورد اعتقاد و عمل مسلمانان قرار گرفته بود.
در چنین شرایطی، بزرگترین و مهمترین مسئولیت امام سجاد علیه السلام، احیای مجدد اسلام ناب محمدی (ص)، تبیین جایگاه امامت و رهبری اهل بیت علیه السلام، مبارزه با جهالت سیاسی و مذهبی مردم و تربیت مجاهدان واقعی بود.
امام علیه السلام می باید در برابر حقایق سیاسی اسلام روشنگری می كردند بویژه كه درباره امامت و رهبری و افشاگری علیه حكومتهای غاصب و ظالم و ترویج فرهنگ جهاد و شهادت لازم بود كه شیعیان و مسلمانان را برای مبارزه و جهاد علیه ظلم، بدعت و گمراهی آماده می ساختند.
آن حضرت موفق شدند كه در سخت ترین شرایط و با استفاده از ظریفترین شیوه های تبلیغاتی و مبارزاتی، در اهداف خویش موفق و پیروز شوند. سرانجام امام علیه السلام در راه پایداری و استقامت در این جهاد مقدس، به مقام والای شهادت نایل شدند.
زینت عبادت کنندگان
نوشته شده توسط12059m 13ام شهریور, 1392
لقب زين العابدين براي امام سجاد (ع)
چون زهري حديثي از حضرت علي بن الحسين نقل مي كرد و مي گفت : كه سفيان بن عُيَيْنَه پرسيد : چرا ايشان را زين العابدين مي گويي؟ گفت : « براي آنكه شنيده ام از سعيد بن المسيب كه روايت كرد از ابن عباس ، كه حضرت رسول فرمود : در روز قيامت منادي ندا كند، كجاست زين العابدين ، گويا مي بينم فرزندم علي بن الحسين بن علي بن ابيطالب در آن هنگام با تمام وقار و سكون صفوف اهل محشر را بشكافد و بيايد.» و در كشف الغمه است : سبب ملقب شدن آن حضرت به زين العابدين ، آن است كه شبي آن جناب در محراب عبادت به تهجّد ايستاده بود، پس شيطان به صورت مار عظيمي ظاهر شد و پاي حضرت را گزيد به نحوي كه حضرت ناراحت شد ولي توجه نكرد و پس از آنكه از نماز فارغ شد، فهميد كه او شيطان است، پس فرمود، « دور شو اي ملعون» و باز متوجه عبادت خود شد. پس شنيد كه هاتفي سه مرتبه او را ندا كرد : « اَنتَ زينُ العابدين ، زينت عبادت كنندگان» پس اين لقب ظاهر و در ميان مردم مشهور گشت .( بحارالانوار، ج 41، ص 3و5
و نيز آورده اند که : امام سجاد شبي در محراب به نماز شب ايستاده بود که شيطان به صورت مار بزرگي در نظرش جلوه کرد تا توجه او را از عبادتش سلب کند. اما امام به او هيچ توجهي نفرمود. شيطان انگشت پاي امام را گزيد، امّا امام همچنان به نمازش ادامه داد. پس از نماز، صدايي را شنيد که سه بار مي گفت:« انت زين العابدين» (تو زينت عبادتکنندگاني.)از آن به بعد اين لقب به امام سجاد اختصاص يافت. ( هداية الكبري حضيني: 214، س 11، بحارالا نوار: ج 46، ص 58، ح 11، به نقل از مناقب ابن شهر آشوب. 9
http://www.tebyan.net/newindex.aspx?pid=189693
داستانی از کودکی امام سجاد (ع)
نوشته شده توسط12059m 5ام شهریور, 1392
داستاني از کودکي امام سجاد (ع)
عبدالله مبارک در يکي از سال هايي که به سفر حج مي رفت، در ميان راه، کودک هفت يا هشت ساله اي را بدون توشه و مرکب ديد. بر او سلام کرد و گفت: با چه کسي بيابان ها را پيموده اي؟ گفت: با خداي متعال. سخن کودک که نشانه ي نيکي مقام او بود، در نظر عبدالله جالب بود. سپس درباره ي زاد و توشه اش پرسيد. کودک پاسخ داد: توشه ام تقوا و مرکبم، پاهايم و مقصدم پيشگاه مولاست. تعجب عبدالله بيشتر شد و بزرگي مقام و عظمت معنوي او بر وي آشکار گشت و بر آن شد که از نسب وي سئوال کند، لذا از آن کودک پرسيد: از چه طايفه اي ؟ گفت: از خاندان مطلب. از او خواست توضيح بيشتري بدهد. گفت: هاشمي هستم از او خواست تا بيشتر خود را معرفي کند. گفت: از خاندان علي و فاطمه هستم. عبدالله که علاوه بر آگاهي يافتن به نسب آن کودک، شاهد ادب و فن بيان آن کودک نيز بود، از اين رو در موردي شعري از او خواست. فورا شعري سرود: ما آب دهندگان بر سر حوض کوثريم و وارد شوندگان به آن را سيراب مي کنيم. هر کس رستگار شد، به وسيله ما رستگار شد، و هر کس توشه اي دوستي با ما باشد، زياني نمي بيند. هر کس ما را مسرور کند، از ما مسرور خواهد شد، و کسي که با ما بدي کند، براي او بدي است و هر کس حق ما را غصب کند، وعده گاه او روز قيامت است. عبدالله از او جدا شد و ديگر او را نديد تا در مکه، او را با حالتي غير از وضع ميان راه مشاهده کرد. او را ديد که نشسته است و اطراف او عده اي جمع شده اند و از او سئوال مي کنند. وقتي تحقيق کرد، فهميد او امام زين العابدين است . ( زندگاني امام زين العابدين، عبدالرزاق مقرم، ترجمه ي حبيب روحاني، ص 357(به نقل از: من لا يحضره الفقيه، ص 148)
http://www.rasekhoon.net/Article/Show-47776.aspx
عطش امام حسین (ع)
نوشته شده توسط12059m 30ام مرداد, 1392
عطش امام حسين (ع)
هلال ابن نافع گويد: هنگام شهادت حضرت امام حسين بالاي سر حضرت آمدم ، بخدا قسم كشته اي غرقه در خون ، نيكوتر و نوراني تر از او نديدم ، نور صورت و هيبت او مرا از تفكر در شهادتش مشغول كرد، و او در آن حال آب طلب مي كرد، شنيدم مردي گفت : بخدا سوگند از اين آب نياشامي تا به آب جوشان (جهنم ) وارد شوي حضرت فرمود: واي بر تو من از آب جوشان جهنم نمي نوشم ، من بر جدم پيامبر وارد مي شوم و در منزل او ساكن مي شوم ، در جايگاه صدق ، نزد مالك قدرتمند، و از آب صاف مي نوشم و از كارهاي شما شكايت مي كنم .
مصيبت عطش بر سيدالشهداء از همه سنگين تر بود، نه از آن جهت كه تشنگي سراسر وجودش را فراگرفته بود و لبها خشك و پژمرده و چه بسا دهان مجروح و سوي چشم كم شده بود، نه ، بلكه از آن جهت كه فرياد العطش اطفال مظلومش را مي شنيد، از آن جهت كه جوان برومند او علي اكبر، از پدر تقاضاي آب ، كه حق حيات است دارد، اما سيدالشهداء آبي نمي يابد، از آن جهت كه صورت طفل شيرخوار خود را مي بيند كه چگونه از تشنگي به كام مرگ فرو مي رود و آتش گرفته ، اما چاره اي ندارد، آري اگر براي ديگران آب براي رفع عطش بود، براي علي اصغر هم آب بود و هم غذا، چرا كه مادرش نيز شير نداشت ، چقدر سنگين است بر مثل سيدالشهداء كه از آن مردمان پست ، براي طفل خود تقاضاي آب كند، اما با تير به او پاسخ دهند، و بالاخره برادر گرامي خود را براي آوردن آب فرستاد، گويا اطفال منتظر آب بودند، كه ديدند سيدالشهداء برگشت و خبر شهادت برادر را آورد.
چهره درخشان حسين بن علي
تاليف : علي رباني خلخالي - http://www.ghadeer.org/site/dowran/masomin/ch_ehos/hosein04.htm
نمونه ای از فضایل امام حسین (ع)
نوشته شده توسط12059m 30ام مرداد, 1392
برخي از فضايل امام حسين (ع)
بانوي نمونه اسلام حضرت فاطمه زهرا -س - مي فرمايد:
هنگامي كه حامل نور وجود حسين - - بودم در شب تار، نياز به چراغ نداشتم چرا كه به هر طرف روي مي آوردم ، نور باران (1)مي گشت .
از خصوصيت ديگر نور وجود آن حضرت ، يكي هم اين بود كه نه تنها در تاريكي درخشندگي و جلوه گري داشت ، بلكه به گونه اي بود كه در زير نور شديد نيز ظاهر مي گشت .
و نيز داري اين ويژگي بود كه هيچ مانع و حجاب و پرده اي از تلالو و نور افشاني او مانع نمي شد؛همانگونه كه در مورد پيكر به خون آغشته اش گفتند كه :
تا كنون هيچ شهيد به خاك و خون آغشته اي به نورانيت چهره او نديده ام .(2) - 1- بحارالانوار، ج 45، ص 57 .
2- بحار الانوار، ج 45، ص 57.
اسرار عاشورا (جلد 1 و 2)
مؤ لف : سيد محمد نجفي يزدي - http://www.ghadeer.org/site/dowran/masomin/asrar/fehrest.htm
قائم از نسل امام حسین (ع)
نوشته شده توسط12059m 30ام مرداد, 1392
قائم از نسل امام حسين (ع)
در مورد آنكه چرا قائم آل محمد - - از نسل حسين - - زاده شده و از اولاد امام حسن - - زاده نشده و چه علل و عواملي باعث شده كه ذريه حسين - - به اين افتخار نايل شوند، بحث هايي شده ؛ليكن آنچه از اخبار استفاده مي شود حادثه كربلا اين امتياز و فضيلت را به فرزندان حسين اختصاص داده .
ابن شهر آشوب در مناقب از عبد الرحمن بن مثناي هاشمي نقل كرده كه وي گويد، به امام صادق - - گفتم : از كجا فضيلت و برتري به اولاد حسين - - نسبت به فرزندان امام حسن - - آمده ؟ در حالي كه هر دوي آنان در يك ماجرا جريان داشتند؟
فرمود: مگر اعتقاد نداريد آنچه را من مي گويم ؟ بدانيد كه همانا جبرئيل بر رسول خدا فرود آمد و از تولد حسين و كشته شدن او خبر داد و سه مرتبه اين خبر تكرار شد. رسول خدا گفت : من چنين فرزندي را نمي خواهم . آنگاه پيغمبر اكرم علي را طلبيد و او را مطلع ساخت . علي هم همان كلمه را گفت كه من به احتياج ندارم و به فاطمه - - مطلب را گفتند، او هم اظهار بي ميلي نمود.
سپس جبرئيل نازل شده و فرمود: اين پسر و فرزندان او وارث من و پيشوايان دين من خواهند بود. فاطمه عرض نمود: اي پدر! به قضاي خدا رضا دادم . پس به حسين - - حمل يافت و بعد از شش ماه او را فرو گذاشت و فرزند شش ماهه اي زنده نمانده جز حسين - - و عيسي و به روايتي يحيي .( ناسخ التواريخ ، ج 6، ص 4. )
فضائل و سيره امام حسين - - در كلام بزرگان - مؤ لف : عباس عزيزي - http://www.ghadeer.org/site/dowran/masomin/f_hosein/fehrest.htm
اوج مصیبت امام حسین (ع)
نوشته شده توسط12059m 26ام مرداد, 1392
اوج مصيبت امام حسين (ع)
شيخ صدوق قدس سره در علل الشرايع به اسناد خود از عبدالله بن فضل هاشمي روايت كرده كه گفت : به امام صادق عرض كردم : يا بن رسول الله ، چه شد روز عاشورا روز شهادت حسين است روز بزرگ مصائب است ، و حال آن كه روز وفات رسول الله و روزي كه فاطمه جهان را وداع گفت و روزي كه اميرالمومنين شهادت يافت و روزي كه حسن بن علي به ضربت ستم شهيد گشت واجب مي كند كه مصائب اين روزها بزرگ تر باشد ؟
امام فرمود: مصيبت روز قتل امام حسين بزرگ تر است از جميع ايام ، زيرا كه اصحاب كساء كه در نزد خداوند بهترين آفريدگانند، فزون از پنج تن نباشند و آنها محمد و علي فاطمه و حسن و حسين عليهم السلام هستند و جود عالم منوط به وجود ايشان بود چون رسول خدا جهان را وداع كرد مردمان به بقاي چهار تن ديگر شاد بودند و چون فاطمه از دنيا رفت مردمان به وجود حسن و حسين عليهماالسلام تسليت مي يافتند چون علي به شهادت رسيد، امام حسن و امام حسين عليهماالسلام به جاي او بودند و بعد از شهادت حسن مردم چشمشان به جمال حسين بود اما چون حسين را به قتل رساندند كسي از اصحاب كساء باقي نماند تا مردم را در سوگواري آن حضرت سير و سلوكي باشد ولي شهادت حضرت حسين چنان بود كه پيامبر و علي و فاطمه و حسن و حسين عليهم السلام همگان را شهيد كرده باشند اين جاست كه مصيبت روز شهادت حسين بزرگترين ايام و برزگترين مصائب است . ( وقايع الايام ، ص 371.)
http://www.ghadeer.org/site/dowran/masomin/maso_feh.html
نام فرزندان امام حسین (ع)
نوشته شده توسط12059m 9ام مرداد, 1392
نام فرزندان امام حسين (ع)
1. علي بن الحسين، و كنيه او ابو محمد و ملقب به زين العابدين است و مادرش شاه زنان، شهر بانو دختر يزدگرد شاه ايران است.
2. علي بن الحسين الاصغر، معروف به علي اكبر كه در كربلا شهيد شد و مادرش ليلي، دختر ابو مرّة بن غزوة بن مسعود ثقفيه است.
3. جعفر بن الحسين، مادرش قضاعيه از قبيله قضاعه است.
4. عبد الله بن الحسين، و نام مادرش رباب، دختر امرء القيس است. كه همان عبدالله رضيع (شيرخوار) است و به علي اصغر معروف است.
5. سكينه بنت الحسين، مادر او نيز رباب، دختر امرء القيس است.
6. فاطمه، نام مادرش ام اسحاق دختر طلحه بن عبيد الله تيميه است.
7. محمد، كه در كربلا شهيد شد و مادر او رباب، دختر امرء القيس است.
8. علي اصغر، نام مادرش رباب. همان عبدالله بن حسين يا عبدالله رضيع است.
9. زينب، نام مادر او معلوم نيست.
10. رقيه مرحوم حائري مادرش را شهربانو دختر يزدگرد سوم ذكر كرده است، و مطابق بعضي از نقلها ام اسحاق نام داشت.
11. ديگر از زوجات حضرت ابا عبدالله، زني بوده كه نامش معلوم نيست و حامله بوده بعد از شهادت امام حسين ـ ـ اسير شده و هنگاميكه اهل بيت ـ عليهم السلام ـ را از كوفه به شام مي بردند در نزديكي حلب طفل خود را سقط كرده و اسمش محسن ابن حسين است. و اين محل فعلاً در سوريه زيارتگاه است.
http://www.askdin.com/thread1569.html
سیره اخلاقی امام حسین (ع)
نوشته شده توسط12059m 5ام مرداد, 1392
رويکردهاي فرهنگي امام حسين در کودکي و نوجواني - سيره اخلاقي
در سيره امام حسين عليه سلام هرگز ديده نشد که به کسي ناسزا بگويند و چنين سخني به هيچ وجه در هيچ شرايطي از ايشان سر نزد. با آنکه هنوز به سن تکليف نرسيده بودند بازهم بسيار دقت مي کردند که سخن ناشايستي از ايشان شنيده نشود.با آنکه با امام حسن کشتي مي گرفتند اما هرگز دعوي نکردند و يک بار که قهر کردند، داستانش از زبان امام رضا عليه السّلام اين گونه آمده است: حسن و حسين عليهما السّلام با هم ترك رابطه كردند، محمّد بن حنفيه نزد امام حسين عليه السّلام آمد و عرض كرد: اي ابا عبد اللَّه! چرا نزد ابا محمّد نمي روي، او بزرگتر است، امام حسين عليه السّلام فرمود: از جدّم رسول خدا صلّي اللَّه عليه و آله شنيدم كه مي فرمود: هر گاه دو نفر ترك رابطه كنند، هر كدام كه زودتر آمد و به ديگري سلام كرد زودتر به بهشت رود، و من نخواستم زودتر از ابا محمّد به بهشت روم، محمّد بن حنفيه قضيّه را به امام حسن عليه السّلام گفت، حضرت فرمود: ابا عبد اللَّه راست گفته، بيا تا با هم نزد او رويم.عَنِ الرِّضَا ع قَالَ اهْتَجَرَ الْحَسَنُ وَ الْحُسَيْنُ ع فَجَاءَ مُحَمَّدُ بْنُ الْحَنَفِيَّةِ إِلَي الْحُسَيْنِ فَقَالَ يَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ أَ لَا تَذْهَبُ إِلَي أَبِي مُحَمَّدٍ فَإِنَّ لَهُ سِنّاً فَقَالَ لَهُ الْحُسَيْنُ سَمِعْتُ جَدِّي رَسُولَ اللَّهِ يَقُولُ- مَا مُتَهَاجِرَانِ يَبْدَأُ أَحَدُهُمَا صَاحِبَهُ بِالسَّلَامِ إِلَّا كَانَ الْبَادِئُ السَّابِقُ إِلَي الْجَنَّةِ وَ قَدْ كَرِهْتُ أَنْ أَسْبِقَ أَبَا مُحَمَّدٍ إِلَي الْجَنَّةِ قَالَ فَمَضَي مُحَمَّدٌ إِلَي الْحَسَنِ فَأَخْبَرَهُ فَقَالَ صَدَقَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ اذْهَبْ بِنَا إِلَيْه (مشکات الانوار في غرر اخبار، فضل بن حسن حفيد شيخ طبرسي ، ص 209) گرچه اين سند مربوط به دوران بزرگسالي امام است چرا که محمد حنفيه با آن حضرت فاصله سني با آن حضرت تقريبا 17 سال بود- چنانکه زرکلي مي گويد: ابن الحَنَفِيَّة (21- 81ق) محمد بن علي بن أبي طالب، الهاشمي القرشي، أبو القاسم المعروف بابن الحنفية در سال 21 متولد شده است (زرکلي، الأعلام،ج 6،ص270)- اما با اين حال نشان مي دهد که اين کار شيوه و روش امام حسين بود و در همه احوال احترام برادر بزرگتر خويش را داشت و حتي در صورت ترک رابطه اين کار خيلي کوتاه بود.
http://www.askdin.com/thread14826.html
ثواب نود حج
نوشته شده توسط12059m 2ام مرداد, 1392
علاقه شديد پيامبر به حسين (ع)
عصر رسول خدا بود، حسين دوران كودكي را مي گذرانيد، روزي حسين در آغوش گرم پيامبر بود و پيامبر با او بازي مي كرد و او را مي خندانيد.
عايشه گفت : (اي رسول خدا! چقدر اين كودك را دوست داري ، و با ديدار او شادمان مي شوي ؟)
پيامبر در پاسخ فرمود: (چرا او را دوست نداشته باشم و با ديدار او شاد نگردم با اينكه او ميوه قلبم و نور چشمم است ، ولي امتم او را خواهند كشت كسي كه بعد از وفات او مرقد او را زيارت كند خداوند ثواب يك حج ، از حجهاي مرابراي زيارت كننده مي نويسد.
عايشه گفت : ثواب يك حج از حج تو؟!
پيامبر فرمود: بلكه ثواب دو حج من
عايشه با تعجب بيشتر پرسيد: ثواب دو حج تو؟!
پيامبر فرمود: بلكه ثواب سه حج من ، اين موضوع همچنان تكرار شد، تا اينكه پيامبر فرمود: (بلكه خداوند ثواب نود حج از حج رسول خدا با ثواب عمره هاي آنها را به زيارت كننده خواهد داد). ( كامل الزيارات ، ص 68 )
داستانهاي شنيدني از چهارده معصوم عليهم السلام
نوشته : محمد محمدي اشتهاردي
فرزندان امام حسن (ع)
نوشته شده توسط12059m 13ام تیر, 1392
فرزندان امام حسن (ع)
الف) پسران: 1. زيد. 2. حسن مثني. 3. عمر. 4. قاسم. 5. عبدالله. 6. عبدالرحمن. 7. ابوبكر. 8. حسين اثرم. 9. طلحه.
ب) دختران: 1. ام حسن. 2. ام حسين. 3. فاطمه. 4. ام سلمه. 5. ام عبداللّه. 6. رقيه. برخي مورخان تعداد فرزندان امام حسن را بيش از اين مي دانند؛ اما همگي اتفاق دارند كه نسل آن حضرت، تنها از طريق حسن مثني و زيد ادامه يافته است. از ميان فرزندان امام حسن چهار تن در سرزمين كربلا، در ركاب عمويشان، امام حسين به شهادت رسيده و يكي از آنان (حسن مثني) نيز در آن معركه به شدت زخمي شد و سپس بهبودي يافت.
شناسنامه اجمالي از دوران زندگي امام مجتبي - http://www.aviny.com
لقب مجتبی(ع)
نوشته شده توسط12059m 10ام تیر, 1392
القاب امام حسن مجتبي (ع)
القاب امام حسن : مجتبي ، سبط ، زکي ، تقي ، کريم اهل بيت
مجتبي از ريشه جبي و از باب افتعال است که در قرآن نيز از اين ماده چند مورد به کار رفته از جمله :
1.آيه 6سوره يوسف « وَ كَذلِكَ يَجْتَبيكَ رَبُّك »
2.آيه 50 سوره قلم «فَاجْتَباهُ رَبُّهُ فَجَعَلَهُ مِنَ الصَّالِحين »
در روايات نيز فراوان استفاده شده از جمله در کافي امام صادق در حق رسول خدا صلي الله و عليه وآله مي فرمايد : …اصطفاه الله وارتضاه و اجتباه
معاني مختلف براي اين کلمه گفته شده که همه يک مفهوم را مي رسانند ، زجاج در معناي«يجتبيک» در آيه 6 يوسف مي نويسد: معناه و کذلک يختارک و يصطفيک و هو مشتق من جبيت الشيء اذا خلصته لنفسک . يعني چيزي را براي خودت برگزيدن وخالص کردن.
در کتاب العين در معناي «فاجتباه» در آيه 50 قلم مي نويسد : اجتبي الرجل الرجل اذا قرّبه . يعني ديگري را به خودت نزديک و مقرب ساختن .
در روايات اين لقب(مجتبي) براي رسول خدا و امير المومنين و امام حسن صلوات الله عليهم به کار رفته اما اين لقب درباره امام دوم شهرت يافته و به تعبير صحيح اين لقب براي همه ائمه صحيح وشايسته است چون همه آن بزرگواران برگزيدگان الهي و مقربين درگاه اوهستند. آنچنان که در زيارت جامعه مي خوانيم :
«…اصطفاكم بعلمه، و ارتضاكم لغيبه، و اختاركم لسرّه، واجتباكم بقدرته، و أعزّكم بهداه، و خصّكم ببرهانه، و انتجبكم لنوره، و أيّدكم بروحه، و رضيكم خلفاء في أرضه …»
http://www.askdin.com/thread2922.html
نامگذاری امام حسن (ع)
نوشته شده توسط12059m 4ام تیر, 1392
داستان نامگذاري امام حسن (ع)
از امام سجاد روايت شده است که فرمودند: چون فاطمه فرزندش حسن را به دنيا آورد،به پدرش علي (ع)عرض كرد:نامي براي او بگذار،علي فرمود:من چنان نيستم كه در مورد نامگذاري او به رسول خدا پيشي گرفته و سبقت جويم.در اين وقت رسول خدابيامد،و آن كودك را در پارچه زردي پيچيده،به نزد آن حضرت بردند.حضرت فرمود:مگر من به شما نگفته بودم كه او را در پارچه زردنپيچيد؟سپس آن پارچه را به كناري افكند و پارچه سفيدي گرفته و كودك را در آن پيچيد،آنگاه رو به علي كرده فرمود:آيا او را نامگذاري كرده اي؟
عرض كرد:من در نامگذاري وي به شما پيشي نمي گرفتم!
رسول خدافرمود:من هم در نامگذاري وي بر خدا سبقت نمي جويم!
در اين وقت خداي تبارك و تعالي به جبرئيل وحي فرمود كه براي محمد پسري متولد شده،به نزد وي برو و سلامش برسان و تبريك و تهنيت گوي و به وي بگو:براستي كه علي نزد تو به منزله هارون است از موسي،پس او را به نام پسر هارون نام بنه!
جبرئيل از آسمان فرود آمد و از سوي خداي تعالي به وي تهنيت گفت و سپس اظهار داشت:خداي تبارك و تعالي تو را مأمور كرده كه او را به نام پسر هارون نام بگذاري.رسول خداپرسيد :نام پسر هارون چيست؟عرض كرد:«شبر».فرمود:زبان من عربي است؟عرض كرد:نامش را«حسن»بگذار،و رسول خدااو را حسن ناميد…
زندگاني امام حسن مجتبي، ص 3
نويسنده: سيدهاشم رسولي محلاتي
امام حسن در یک نگاه
نوشته شده توسط12059m 1ام تیر, 1392
امام حسن در يک نگاه
نام :امام حسن
لقب هاي معروف :مجتبي سبط اكبر
پدر و مادر :علي و فاطمه
كنيه :ابومحمد
وقت و محل تولد :نيمه رمضان سال سوم هجرت در مدينه .
وقت و محل شهادت :28 صفر سال 50 هجري در سن حدود 47 سالگي به دستور معاويه ، توسط جعده ، در مدينه ، مسموم و به شهادت رسيد.
مرقد :در قبرستان بقيع ، واقع در مدينه
دوران زندگي :در سه بخش ؛
1 - عصر پيامبر (حدود 8 سال )
2 - ملازمت با پدر (حدود 37 سال )
3 - عصر امامت (ده سال )
داستانهاي شنيدني از چهارده معصوم عليهم السلام
نوشته : محمد محمدي اشتهاردي
بیت الاحزان
نوشته شده توسط12059m 29ام خرداد, 1392
بيت الاحزان حضرت زهرا
حضرت فاطمه نه اشکش مي خشکيد و نه ناله اش فرو مي نشست. لذا گروهي از بزرگان مدينه خدمت حضرت علي آمده، عرضه داشتند: اي ابوالحسن، فاطمه شب و روز گريه مي کند و ما نه شب ها خواب و آرام و خوشي داريم و نه روزها به هنگام کار و فعاليت آسايش خاطر. خدمت شما رسيده ايم تا بگوييم که از فاطمه بخواهيد يا شب گريه کند يا روز.
حضرت علي بن ابي طالب در پاسخشان فرمود: «پيغامتان را به او مي رسانم». سپس به خانه نزد حضرت فاطمه که همچنان به عزاداري مشغول بودند تشريف آوردند. چون حضرت فاطمه متوجه حضور مولا شدند، براي آسايش و راحتي ايشان اندکي سکوت اختيار کردند. امام به ايشان فرمودند: اي دخت پيامبر خدا! بزرگان مدينه از من خواسته اند که از تو تقاضا کنم يا شب گريه کني يا روز». حضرت فاطمه عرضه داشتند: «اي ابوالحسن! زندگي و ماندن من در ميان اينان بسي کوتاه خواهد بود و به زودي از ميانتان غروب خواهم کرد. به خدا سوگند، نه شب ساکت مي مانم نه روز تا اين که به پدرم رسول خدا بپيوندم.»
اميرالمومنين فرمودند: «اي دخت رسول خدا! هرآنچه خواهي بکن.»
سپس حضرت علي دور از شهر مدينه، در بقيع اتاقي براي حضرت فاطمه برپا داشتند که «بيت الاحزان» نام گرفت. حضرت زهرا هر روز صبح امام حسن و امام حسين را جلو انداخته، گريه کنان به بقيع و محل «بيت الاحزان» مي رفتند و تا شب ميان قبرها به گريه و زاري مي پرداختند. شب هنگام، امام تشريف آورده، آنان را به منزل بازمي گرداندند.
آغاز ناله هاي فاطمه پس از غم هجران پدر-
خواب امام حسین (ع)
نوشته شده توسط12059m 28ام خرداد, 1392حضرت علی اکبر(ع)؛ دلاوری با بصیرتهای دینی و سیاسی
حضرت علی اکبر(ع) شبیهترین فرد به پیامبر اسلام بود که در کارزار کربلا رشادت بینظیری از خود نشان داد و با مجاهدت بسیار، به دفاع از ارزشهای دینی و حراست از امام حسین(ع) پرداخت و در این راه نیز به شهادت رسید .
جمیع محاسن نسبى و حسبى، مجسمه فضل و شجاعت پسر شریفترین مردم و شهید در کربلا، جگر گوشه اباعبد الله الحسین، على اکبر(ع)، در یازدهم شعبان سال 33 هجرى قمرى متولد شد. پدرش سید الشهداء حسین بن على و مادرش لیلى دختر ابومرّه ثقفى بود. نام این بزرگوار على و کنیه اش ابوالحسن است
ایشان جوانى بسیار خوش صورت و شبیه ترین مردم به پیامبر(ص) و در شجاعت مشهور بود، هرگاه از پشت دیوار حرف مى زد خیال مى کردند که پیامبر است، وقتى پیامبررا مى خواستند یاد کنند، به على اکبر(ع) نگاه مى کردند و زمانى که امام حسین براى صوت قرآن پیامبر(ص) دلش تنگ مى شد، مى فرمود: على براى من قرآن بخوان.( حوادث الایام، صفحه 167)
بزرگ امام حسین در سال 33 هجری قمری در مدینه دیده به جهان گشود.
حضرت علی اکبر در کربلا حدود 25 سال داشت. برخی راویان سن وی را 18 سال و 20 سال هم گفته اند . او اولین شهید عاشورا از بنى هاشم بود. شجاعت و دلاورى حضرت على اکبر و رزم آورى و بصیرت دینى و سیاسى او در سفر کربلا به ویژه در روز عاشورا تجلى کرد. سخنان و فداکاریهای وی نیز به خوبی مؤید این مطلب است .
چادر حضرت زهرا(س)
نوشته شده توسط12059m 26ام خرداد, 1392
چادر حضرت زهرا(س) و اسلام آوردن يهوديان
يك بار حضرت علي مقداري جو از يك يهودي به وام گرفت، يهودي در گرو وام چيزي طلبيد، علي چادري پشمين متعلق به فاطمه را نزد يهودي به گرو نهاد.
يهودي آن را در اطاقي گذاشت و چون شب شد زن او براي كاري به آن اطاق وارد شد و مشاهده كرد نوري در آنجا مي درخشد كه همه اطاق، از آن روشن است. نزد شوهر خود بازگشت و خبر داد كه در آن اطاق نوري بزرگ و درخشان ديده است، يهودي از گفتار زنش شگفت زده شد و فراموش كرده بود كه در آن اطاق چادر فاطمه است. با شتاب برخاست و به آن اطاق آمد و مشاهده كرد نور چادر حضرت زهرا است كه از هر سو پرتو افكن است، چنان كه گويي ماه درخشاني از نزديك مي تابد! تعجب كرد و بيش از پيش در محل چادر خيره شد و دريافت كه آن نور از چادر فاطمه است. از خانه بيرون آمد و نزد وابستگانش شتافت و زنش نيز وابستگان خود را خبر كرد و حدود هشتاد تن از يهوديان گرد آمدند و اين موضوع را مشاهده كردند و همه به دين اسلام در آمدند.»بحار، ج 43، ص 40 و خلاصه اي از اين روايت در مناقب شهر آشوب، ج 3، ص 117 و 118 ـ منتهي الآمال، ص 160.
هيئت تحريريه موسسه در راه حق- پيشوايان معصوم، ص118
دستبد نقره ای
نوشته شده توسط12059m 26ام خرداد, 1392
اخلاق حضرت زهرا
حاكم در مستدرك به سند خود روايت كرده است كه:«رسول خدا بر فاطمه وارد شد.فاطمه گردنبندي از طلا را كه به گردن داشت به دست گرفت و گفت:اين را ابو الحسن به من تحفه داده است.رسول خدا به او فرمود:فاطمه آيا خوشحال مي شوي كه مردم بگويند فاطمه دختر محمد است و در دست تو زنجيري از آتش است.آنگاه ننشست و از خانه بيرون آمد.فاطمه زنجير را گرفت و با آن غلامي خريد و آزاد كرد.چون پيامبر را از اين امر آگاه كردند،فرمود:خدا را شكر كه فاطمه را از آتش رهانيد.»حاكم گويد:«اين حديث بنا به شرط شيخين صحيح است.»
احمد بن حنبل در مسند از ثوبان،آزاد كرده رسول خدا نقل كرده است كه گفت:«هنگامي كه پيامبر قصد سفر داشت آخرين كسي را كه ديدار مي كرد فاطمه بود و چون باز مي گشت نخست به ديدار فاطمه مي رفت.يكبار از جنگي بازگشت و به خانه فاطمه رفت و ديد كه بر در خانه پرده اي آويخته شده است.همچنين بر دست حسن و حسين دو دستبند نقره اي ديد.آن حضرت با مشاهده اين موارد به خانه داخل نشد و از راه بازگشت.فاطمه دانست كه پيامبر به خاطر ديدن پرده و دستبندها به خانه قدم ننهاده.از اين رو پرده را پاره كرد و دستبندها را از دست كودكانش به در آورد و قطعه قطعه كرد.حسن و حسين گريستند فاطمه دستبند را ميان آن دو تقسيم كرد.آنان هر دو،در هر حالي كه گريه مي كردند،به سوي رسول خدا رفتند.پيامبر دستبند را از آنان گرفت و به ثوبان گفت:اينها را نزد بني فلان ببر و براي فاطمه گردنبندي از عصب (دندان جانوري دريايي) و دو دستبند از عاج بخر.زيرا اينان اهل بيت من هستند و من دوست ندارم آنان طيبات خود را در زندگي دنيويشان بخورند.»
همچنين احمد بن حنبل از جعفر بن محمد،از پدرش روايت كرده است كه گفت:«گروهي از مردم برهنه از روم نزد رسول خدا آمدند.آن حضرت بر فاطمه وارد شد،فاطمه پرده اي آويخته بود پيامبر به او فرمود:آيا خوشحال خواهي شد اگر خداوند روز قيامت تو را بپوشاند؟اين پرده را به من بده.فاطمه پرده را به رسول خدا داد و آن حضرت آن را به اندازه دو ذراع در يك ذراع بريد و به هر يك از برهنگان داد.»
راستي در گفتار
مؤلف استيعاب به سند خود از عايشه نقل كرده است كه گفت:كسي را راست گفتارتر از فاطمه نديدم، مگر پدرش را.
كتاب: سيره معصومان جلد 2، ص 20 تا 21
نويسنده: سيد محسن امين
ترجمه: علي حجتي كرماني
اقدامات حضرت زهرا در دفاع از ولایت
نوشته شده توسط12059m 26ام خرداد, 1392
اقدامات حضرت زهرا در دفاع از ولايت
زندگي هجده ساله تنها يادگار پيامبر بزرگوار اسلام پر از افتخارات منحصر به فرد است كه در زندگي بانوي ديگري هرگز چنين افتخاراتي مشاهده نشده است .
او پس از پيامبر نخستين پشتيبان و مدافع ولايت و رهبري اميرمؤ منان بود و در مدت كوتاهي كه پس از پدر زنده بود، هرگز آرام ننشست و به شيوه هاي گوناگون پيام مظلوميت علي بن ابي طالب را به آيندگان منتقل كرد و در اين راستا آسيب هاي فراواني را متحمل شد
اينك اشاره اي به گوشه اي از اين دفاع مقدس خواهيم داشت :
1- نقل روايت درباره جانشيني علي
2- ياد آوري ماجراي غدير خم
3- گام در گام علي در مجالس انصار
4- فرياد بر حريم شكنان
5- دفاع از علي و شلاق قنفذ
6- حفاظت از جان امام
7- سكوت فاطمه براي حفظ اسلام
8- رد بيعت ابوبكر
9- انتقاد شدديد از زنان مهاجر و انصار
فاطمه الگوي حيات زيبا
محمد جواد مروجي طبسي
شکرانه حضرت زهرا(س) ،امام حسن (ع)،امام حسین (ع)
نوشته شده توسط12059m 11ام خرداد, 1392
شکرانه تولد حضرت زهرا
از امام صادق عليه السلام سؤال شد كه: «لم صارت المغرب ثلاث ركعات و اربعا بعدها ليس فيها تقصير في حضر و لا سفر؟»
چرا نماز مغرب سه ركعت است و نافله اش چهار ركعت كه در سفر و حضر تقصير در آن نيست؟ (1)
آن حضرت فرمود: «ان اللَّه عز و جل انزل علي نبيه لكل صلاة ركعتين في الحضر فاضاف اليها رسول اللَّه لكل صلاه ركعتين في الحضر و قصر فيها في السفر الا المغرب و الغداه فلما صلي المغرب بلغه مولد فاطمه عليهم السلام فاضاف اليها ركعه شكراللَّه عز و جل فلما ان ولد الحسن عليه السلام اضاف اليها ركعتين شكر اللَّه عز و جل فلما ان ولد الحسين عليه السلام اضاف اليها ركعتين شكر اللَّه عز و جل فقال للذكر مثل حظ الانثيين فتركها علي حالها في الحضر والسفر.» (2)
خداوند تبارك و تعالي همه ي نمازها را بر پيامبر به صورت دو ركعتي نازل كرد. رسول خدا (به امر پروردگار) به همه ي نمازها به جز نماز مغرب و نماز صبح دو ركعت اضافه نمودند؛ كه در حضر به صورت تمام و در سفر به طور قصر خوانده شوند.
هنگامي كه رسول خدا مشغول برپائي نماز مغرب بود. فاطمه به دنيا آمد رسول خدا به شكرانه ي اين نعمت (و به امر پروردگار) يك ركعت به نماز مغرب اضافه فرمودند. پس چون حسن عليه السلام به دنيا آمد، دو ركعت ديگر (به عنوان نافله) به آن سه ركعت اضافه نمودند و زماني كه حسين عليه السلام به دنيا آمد، به نافله ي مغرب دو ركعت ديگر اضافه فرموده و آن را شكرانه تولد آن حضرت قرار دادند.
1- نماز مسافر را كه از چهار ركعت به دو ركعت شكسته مي شود نماز قصر گفته و اين عمل را تقصير گويند.
2- من لا يحضر الفقيه، ج 1، ص 454. تهذيب، ج 2، ص 113. وسائل الشيعه، ج 4، ص 88. علل الشرايع، ص 324.
دردانه بی همتای خداوند منان
نوشته شده توسط12059m 2ام خرداد, 1392
مادر فاطمه زهرا
در ميان ميليونها بانوي با فضيلت جهان، تنها يک بانو اين افتخار را پيدا کرد که دُرِّ شاهوار جهان آفرينش، دُردانه بي همتاي خداوند منّان باشد و سرور بانوان عالم، دخت گرانمايه پيامبر خاتم، وجود اقدس فاطمه اطهر را در صدف خود بپروراند، و او کسي جز حضرت خديجه نيست.
از رسول اکرم احاديث فراواني در مناقب حضرت خديجه رسيده است که فقط به شماري از آنها اشاره مي کنيم:
1. خديجه، صدّيقه امّت من است.
2. هر روز چندين بار خداوند به خديجه بر فرشتگان مباهات مي کند.
3. خديجه برترين امّهات مؤمنين است.
4. هرگز خدا همسري بهتر از او براي من جايگزين نکرده است.
5. برترين بانوان بهشتي، خديجه دخت خويلد و فاطمه دخت محمّد است.
6. خديجه بر بانوان امّت من برتري داده شده است.
7. خداوند محبّت خديجه را بر من ارزاني داشت.
8. خديجه در ايمان به خدا و من، گوي سبقت را از همه بانوان عالم ربود.
9. خداوند شکم مادرت را (خطاب به حضرت فاطمه ظرف امامت قرار داد.
برگرفته از کتاب « صدف کوثر» اثر علي اکبر مهدي پور ، نسخه pdf سايت خديجه کبري