موضوع: "مشاوره"
دلواپسی مردان غربی برای زنان چادر به سر ایرانی
نوشته شده توسط12059m 26ام خرداد, 1398
⛔️ مارتین ایندیک
مارتین ایندیک، از عناصر اصلی محقق آمریکایی درباره اسلام و خاورمیانه در اظهاراتی آورده: دیگر وقت آن نیست که دانشجویان را به خیابان ها بکشانیم؛ بلکه باید چادر را از سر زنان برداشت و از این طریق می توان نظام اسلامی ایران را سرنگون کرد.
⛔️میشل هوئلباک
میشل نویسنده اسلام ستیز فرانسوی می گوید: جنگ بر ضد اسلام گرایی؛ با کشتن مسلمانان فایده ای ندارد؛ فقط با فاسد کردن آن ها میتوان به پیروزی دست یافت. پس باید به جای بمب بر سر مسلمانان دامن ها ی کوتاه فرو بریزیم.
⛔️جیمز لادن
خبرنگار رادیو ملی آمریکایی طی گزارشی با خوشحالی اعلام کرد: مردم ایران برای آزادی بیشتر فشار آورده اند. اکنون انواعی از موسیقی که قبلاً با مخالفت شدید رو به رو بود؛ عمومیت یافته؛ و زن ها حجاب را تعدیل می کنند و کت های آنان کوتاه و کوتاه تر می شود.
⛔️دیوید کیو
دیوید کیو مامور سابق سیا: مهم ترین حرکت در جهت براندازی جمهوری اسلامی، تغییر فرهنگ جامعه فعلی ایران است و ما مصمم به آن هستیم.
⛔️کنت دمارانش
کنت دمارانش رئیس سابق جاسوسی فرانسه در اظهاراتی به ریگان رئیس جمهور سابق آمریکا گفت: شما نمی توانید با یک عقیده به وسیله تانک و هواپیما مبارزه کنید. شما باید با هر عقیده ای به وسیله عقیده بجنگید. این بار دشمن ما مذهب است.
⛔️فرانتس فانون
جامعه شناس و فیلسوف فرانسوی: استعمار حداکثر کوشش خود را بر مسئله چادر تمرکز داده است. هر چادری که دور انداخته می شود افق جدیدی را که تا آن هنگام بر استعمارگر ممنوع بود در برابر او می گشاید. پس از دیدن هر چهره بی حجابی امید های حمله ور شدن اشغالگر ده برابر می گردد.
⛔️بنیامین نتانیاهو
به کمیته اصلاح دولتی آمریکا گفت: آمریکا می تواند با پخش سریال های فاکس که افراد زیبا روی جوان را در وضعیت های متنوعی از برهنگی نشان می دهند و زندگی های فریبنده و مادی گرایانه دارند و رابطه های بی قید جنسی برقرار می کنند یک انقلاب را علیه حکومت ایران به راه اندازد. این[سریال ها] واقعا براندازانه هستند. جوانان ایرانی دلشان از لباس های دلپسندی که دراین سریال ها می بینند خواهد خواست. آن ها استخرها و زندگی های پرزرق و برق راخواهند خواست.
⛔️مستر همفر
جاسوس معروف انگلیسی: زنان مسلمان دارای حجاب محکم هستند و نفوذ فساد در میانشان ممکن نیست. به هر وسیله ای شده باید آن ها را از حجاب اسلام خارج کرد. آنگاه مردان و جوانان فریفته می شوند و فساد در کانون خانواده ها رخنه می کند.
⛔️مقامات آمریکا
یکی از جاسوسان کاخ سفید در گزارش خود آورده است: ما موفق شدیم چادر مشکی زن ایرانی را به چادر توری و گل دار تبدیل کنیم چادر را هم به مانتو و مانتوهای بلند را به مانتوهای رنگین تنگ و خیلی کوتاه. اکنون از حجاب برخی زنان مسلمان فقط یک روسری مانده است.
یکی از مقامات بلند پایه آمریکا در ارتباط با پوشش در ایران گفت: هر زن چادری در کوی و برزن ایران؛ به منزله پرچم جمهوری اسلامی ایران است؛ لذا ما برای براندازی این نظام؛ باید حجاب را سست نماییم.
? حجاب پرچم مبارزه با تهاجم فرهنگی است.?
وصیت شهدا
نوشته شده توسط12059m 16ام مرداد, 1395شهید رجایی:
خواهران مادرحالی که چادر خود رامحکم برگرفته اند وخودرا همچون فاطمه وزینب (سلام الله علیها )حفظ می کنند
هدفدار در جامعه حاضر شده اند.
چگونه کودکان خوشبین داشته باشیم
نوشته شده توسط12059m 9ام تیر, 1395«خوشبینی باوری است که انسان را به موفقیت سوق میدهد. هیچ کاری بدون امید و اعتماد به نفس به سرانجام نمیرسد!» این جمله کوتاه کافی است تا به اهمیت و ارزش خوشبینی در زندگی هر فردی پی ببرید. تحقیقات نشان میدهد که افراد خوشبین طول عمر بیشتر و استرس کمتری دارند، با توجه به این گفتهها شما نیز سعی کنید خوشبینی و مثبتاندیشی را از کودکی در ذهن فرزندتان القا کنید. نکاتی که در مطلب زیر آمده است شاید بتواند تا حدودی شما را با القای خوشبینی و خوشباوری در فرزندتان آشنا کند. مطلب زیر را بخوانید و زندگی را به فرزندتان بیاموزید.
1- خودتان را مثالی در نظر بگیرید اگر شما فرد خوشبین و مثبتاندیشی هستید، برای فرزندتان شانس بسیار زیادی وجود دارد تا او هم مانند شما مثبتاندیش باشد. پس سعی کنید همواره مثال خانوادگی خوبی برای فرزندتان باشید. همواره در مورد موارد مثبت صحبت کنید و همیشه بهترینها را آرزو کنید. حتی اگر همه چیز در زندگیتان رو به راه نباشد! هنگامی که به موفقیت دست پیدا کردید به خودتان روحیه دهید و بگذارید فرزندانتان نیز از موضوع باخبر شوند. سعی کنید محیطی مثبت و پرانرژی را برای افراد خانواده و به خصوص فرزندتان فراهم کنید. حتی اگر همه چیز در زندگیتان رو به راه نباشد هنگامی که به موفقیت دست پیدا کردید به خودتان روحیه دهید و بگذارید فرزندانتان نیز از موضوع باخبر شوند.
2- از برچسب زدن منفی بپرهیزید متاسفانه بسیاری از والدین عادت دارند تا همواره نکات منفی فرزندانشان را گوشزد کنند، مثلاً همیشه به آنها میگویند: «خجالتی، سختکوش اما کم هوش و…» این عمل ممکن است تاثیرات منفی و مخرب بسیاری بر روی شخصیت فرزندتان بگذارد. برای مثال هنگامی که والدین همواره به فرزندانشان سرکوفت بزنند در ضمیر ناخودآگاه فرزندشان این مسئله بوجود میآید که واقعا انسان کند ذهن و کمهوشی است و شاید همین مسئله کل زندگی او را تحت تاثیر قرار دهد و برای همیشه خود را یک بازنده بداند. در مورد خجالتی بودن نیز همین طور است شاید این برچسب زدن باعث تخریب شخصیت او شود. پس هیچگاه برچسب منفی به فرزندانتان نزنید.
3- به قسمت روشنتر زندگیتان بنگرید به فرزندانتان کمک کنید تا در هر موقعیت به «توفیق اجباری» دست پیدا کنند. آنها را طوری تربیت کنید تا در هر زمانی فقط به روشناییهای زندگی بنگرند. سعی کنید همیشه به جای تحمیل کردن، موقعیتهای مناسب و روشن به طور طبیعی به سراغ فرزندانتان بیایند. مثلا اگر بیمار هستند و نمیتوانند برای بازی و تفریح به بیرون از منزل بروند شرایطی را برایشان مهیا کنید که متوجه شوند شما در کنار آنها هستید برایشان کتاب بخوانید، آنها را به نقاشی کشیدن تشویق کنید و با آنها صحبت کنید. بگذارید تا از وجود شما و محبتهایتان لذت ببرند. اینگونه است که آنها از بیماری و خانهنشینی اظهارناراحتی نمیکنند.
4- به دنبال فرصتها بگردید فرزندانتان را منتقدانه نظاره کنید. نگاه کنید مشتاق به انجام دادن چه کاری هستند و در چه کاری تبحر دارند. برای مثال اگر علاقه و تبحر آنها در زمینه تحصیلی است فرصت درس خواندن در مدرسه خوب و مناسب و … را برایشان ایجاد کنید یا اگر در ورزش استعدادی از خود نشان می دهند سعی کنید آنها را به باشگاههای ورزشی درست و … بفرستید نگذارید استعدادها و تبحرهایشان به هدر رود، سعی کنید تا جایی که توان دارید برایشان موقعیت و فرصت مناسب فراهم کنید.
5- تشویق کنید به فرزندتان یاد بدهید و آنها را تشویق کنید تا راههای متفاوت را قاپ بزنند. تشویقشان کنید تا در فعالیتهای متفاوت شرکت کنند. به آنها یاد بدهید که شرکت کردن در فعالیت و کارهای متفاوت بسیار مهمتر و پرارزشتر از پیروز شدن است هر چند که پیروزی نیز بسیار خوب است. تشویقشان کنید تا خلاق باشند و کارهای خلاقانه انجام دهند. بگذارید بسیاری از کارهایشان را خودشان انجام دهند. بعضی از کارهای خانه را به آنها بسپارید تا مسئولیتپذیر شوند. برایشان از افراد خلاق و داستان زندگی آنها صحبت کنید و تشویقشان کنید تا به موفقیت دست پیدا کنند.
6- دورنمایی مثبت بوجود آورید بسیار مهم است تا دورنمایی مثبت را در ذهن و فکر فرزندتان تلقین کنید. به جای اینکه به آنها روش نشان دهید و راهنماییشان کنید، بگذارید تا خودشان روش را پیدا کنند و همواره به آنها بیاموزید تا با افکار منفی در زندگی مبارزه کنند و برای هر اتفاقی در زندگی راه حلی منطقی پیدا کنند و با پیدا کردن نکات مثبت، نقاط تاریک زندگی را برای خود آسان کنند. اگر مایلید کودکانی با اعتماد به نفس تربیت کنید کتاب ” چگونه در کودکان اعتماد به نفس ایجاد کنیم” را از کتابخانه تهیه و مطالعه نمایید. تبیان
اهل بیت عصمت
نوشته شده توسط12059m 17ام اسفند, 1394کریمان بابدان هم بدنکردند کسی را از درخود رد نکردند
اگرناقابلیم وشرمساریم به جز عشق شما چیزی نداریم
شما در ظاهروباطن امیرید عنایت کردهددست مابگیرید
ولایت سیدعلی
نوشته شده توسط12059m 17ام اسفند, 1394عبادت بی ولایت حقه بازیست
اساس مسجدش بتخانه سازیست
نمیخواهند نادانان بفهمند
وضوی بی ولایت آب بازیست
برگزاری کار گروه حضور قلب در نماز
نوشته شده توسط12059m 11ام اسفند, 1394لیلا شاه حسینی معاون فرهنگی مدرسه ی علمیه خاتم الاوصیاء(عج) فاضل آباد از برگزاری کارگروه “حضور قلب در نماز ” در روز سه شنبه 11 اسفند ماه در جمع طلاب مدرسه خبر داد
شاه حسینی هدف از برگزاری این کارگروه را مطالعه و بررسی عمیق و بر طرف کردن شبهات ایجاد شده در ذهن طلاب و نیز جامعه بیان کرد
وی دستاوردهای این کارگروه را حضور قلب در نماز ، توجیه افرادی که نماز را سبک می شمرند ،تاثیرات مثبت علمی نماز بر فرد و پاسخگویی به شبهات نماز و آثار نماز خواندن با حضور قلب دانست
معاون فرهنگی مدرسه تاکید کرد : در این کارگروه ها علاوه بر پاسخگویی به شبهات باید شبهات و چالش های جدید در ذهن طلاب ایجاد شود تا طلاب تشویق به مطالعه ی بیشتر شده و از این طریق بتوانند در برابر هجمه ی شبهات رد شده دشمن مسلح تر شوند
شاه حسینی در پایان اظهار داشت : برای رشد هر چه بیشتر طلاب در جلسات بعدی با حضور کارشناس پاسخگوی سوالات مطرح شده از سوی طلاب خواهیم بود
شهدا خوش قول بودن ماچی ....
نوشته شده توسط12059m 10ام اسفند, 1394
خدمت نمایندگان مجلس و خبرگان
به مادر قول داده بود برمی گرده …
چشم مادر که به استخوان های بی جمجمه افتاد
لبخند تلخی زد و گفت :
بچه ام سرش میره ولی قولش نه !
جواب این مادر رو چی بدیم
شهدا نظاره گر هستند ……
یا صاحب الزمان ....
نوشته شده توسط12059m 4ام اسفند, 1394فاطمیه آمده آن همدم و مونس کجاست
شمع می پرسد زپروانه گل نر گس کجاست
در عزای مادرت یابن الحسن یک دم بیا
تا نگویند این جماعت بانی مجلس کجاست
صورت هایی که دیگر واقعی و دلنشین نیستند
نوشته شده توسط12059m 27ام بهمن, 1394
زنان ایرانی چهره خود را پشت نقاب سنگینی از آرایش و عمل زیبایی مخفی می کنند. جای تعجب دارد که زنان این کشور علی رغم آموزه های دینی خود شبیه ستاره های فیلم های پورنو آمریکایی آرایش می کنند. فقط کافی است که چند ساعتی را در سطح شهر بچرخید تا دخترانی با قیافه های عجیب و آرایش های نامتعارف ببینید. دخترانی که اغلب به صورت اغراق آمیزی با انواع عمل های زیبایی در صورت خود تغییر ایجاد کرده اند. این گروه با اینکه تعدادشان کم است و در منطقه های خاصی از شهر بیشتر دیده می شوند؛ اما به دلیل چهره متفاوت و آرایش های خاصشان بسیار جلب توجه می کنند. اگر از آن ها بپرسید چرا خودشان را به این شکل و شمایل درآورده، می گویند که اینطور زیباتریم. اگر واقعا مفهوم زیبایی این است پس چرا اکثریت جامعه نظر دیگری دارند؟ شاید بتوان گفت «زیبایی چیزی است که انسان از آن لذت میبرد یا آن را میستاید.» البته زیبایی معیار، اندازه و قانون مشخصی ندارد که بشود افراد را با آن سنجید؛ بلکه تا حدودی به سلیقه افراد بستگی دارد. حتی ممکن است فردی در نظر کسی زیبا باشد و در نظر دیگری زشت. به عنوان مثال در گذشته اگر دختر جوانی صورت خود را اصلاح نمی کرد زشت به نظر نمی رسید و پسرها همان دختر را برای ازدواج انتخاب می کردند. اما متأسفانه در دنیای امروز استاندارهایی برای زیبایی تعریف شده است. اگر شکل بینی، گونه، لب ها، اندام و نوع آرایش یک زن با استاندارها مطابقت داشته باشد آن زن زیباست. تا جایی که دیگر حتی دختران ۱۳،۱۲ ساله هم بدون آرایش از خانه خارج نمی شوند. شاید جالب باشد که بدانید نظر مجله فرانسوی اکو مد در مورد وضعیت آرایش در ایران چیست؟ این مجله معتقد است که: «صورت هایی که دیگر واقعی و دلنشین نیستند. زنان ایرانی چهره خود را پشت نقاب سنگینی از آرایش و عمل زیبایی مخفی می کنند. جای تعجب دارد که زنان این کشور علی رغم آموزه های دینی خود شبیه ستاره های فیلم های پورنو آمریکایی آرایش می کنند. ما در خیابان های اروپا بسیار کم با چنین مواردی روبرو می شویم. در ایران صورت زنان بیشتر از آنکه حس خوبی القا کند حس شهوت را برانگیخته می کند. خرید و فروش کتاب در مقابل خرید و فروش لوازم آرایش بسیار کم و ناچیز جلوه می کند. در ایران مقدار خرید و فروش یک سال کتاب برابر است با میزان خرید و فروش یک روز یا نیمه ای از روز لوازم آرایش.»
شرکت در راهپیمایی 22 بهمن
نوشته شده توسط12059m 24ام بهمن, 1394طلاب مدرسه علمیه خاتم الاوصیاء (عج الله تعالی فرجه الشریف) فاضل آباد در راهپیمایی 22 بهمن شرکت نمودند.
حجت الاسلام والمسلمین نجفعلی قاسمی امام جمعه محترم شهرستان فاضل آباد و مسوول حوزه علمیه خاتم الاوصیاء(عج) گفت : 22 بهمن سرآغاز حکومت صالحان است و وعده خداوند را که صالحان باید در زمین حکومت کنند را همین پیروزی انقلاب اسلامی دانست.
مسوول مدرسه تاکید کرد شاه کلید خروج انقلاب روزی است که رهبر انقلاب را تنها بگذاریم زیرا که ولایت ریشه ی این انقلاب است .
قاسمی بیان کرد امروز دشمن داخلی و خارجی به دنبال تحریف اندیشه های امام و رهبری است و افزود : فتنه ی اکبر و شکست اقتدار کشور بحث شورای رهبری است پس هوشیار باشید که با تبعیت از رهبری نظام راه نفوذ دشمن را ببندیم.
وی اظهار داشت طبق فرمایشات مقام معظم رهبری (زید عزه) باید انقلابی حرکت کنیدو حزب اللهی باشید.
امام جمعه شهرستان در پایان گفت : منتظر حضور پرشور شما در انتخابات پیش رو هستیم و دو وظیفه مهم در عرصه ی انتخابات داریم یک حضور حداکثری زیرا رای هر یک از ما انقلاب را بیمه می کند و دیگری انتخابات اصلح که با معیارهای دینی و شرعی و عقلی و منطقی برابر باشد .
مهمترین راه مهارت افزایی مطالعه هدفمند و مستمر می باشد
نوشته شده توسط12059m 13ام بهمن, 1394
کارگاه مهارت افزایی با موضوع مطالعات اکتشافی ،منبع شناسی و جمع آوری اطلاعات در مدرسه ی علمیه خاتم الاوصیاء(عج) فاضل آباد در مورخ 13/11/94 با حضور طلاب و اساتید با هدف بالا رفتن کیفیت مطالعاتی طلاب برگزار شد
علیرضا ریاحی مسئول سازمان بسیج طلاب و کارشناس در این کارگاه ضمن تبریک ایام الله دهه فجر و بیان جایگاه انقلاب اسلامی از دیدگاه امام خمینی (ره) راه هایی مهارت افزایی را بیان کرد
وی مهم ترین راه مهارت افزایی را مطالعه ی هدفمند و مستمر دانست و افزود طلاب باید در حین مطالعه نکته برداری و جمع بندی مطالب مطالعه شده را داشته باشند
ایشان یکی دیگر از راههای مهارت افزایی مطالعاتی را تطبیق با مرجع دانست و تاکید کرد متن و یا روایتی را که می شنوید حتما با منبع اصلی آن تطبیق دهید
وی تفحص و جستجو را امری لازم دانست و افزود امروزه با پیشرفت و تکنولوژی این امر آسان شده است ریاحی مقایسه بین کتب مطالعه شده را یکی دیگر از راه های مهارت افزایی بیان کرد و گفت : باید در حوزه های علمیه کتاب ها مورد نقد کتاب را مطالعه ی کامل و دقیق کتاب و شجاعت پیدا کردن طلاب در بیان نظرات و احتیاط برای نویسنده عنوان نمود
دهه فجر انقلاب مبارک باد
نوشته شده توسط12059m 12ام بهمن, 1394خوش آمدى «روح الله»!
مىآيد؛ بر بام بلند آرزو و به جستوجوى شهيدانى كه مسيرش را با خون خويش مطهر كردند. خانههاى قلبمان، شانههاى مهربان او را مىجويند تا در سايه خورشيدىاش، طعم خوش آزادى را بچشند. اگرچه سيه مستان شب، با خنجر ظلم، سپيداران باغ را سر بريدهاند، دست نوازش باغبانى چون روح خدا، نگاهى سبز را به درختان آرزوهاىمان باز مىگرداند. خوش آمدى به وطن؛ پرسوختگان منتظرت، چشمانتظار دست نوازش تواند كه از بام بلند ديدار، بر خاطر مجروحشان بكشى، اى روح خدا!
طلوع فجر
اينك، برخيزيد اى شهيدان راه خدا؛ باغبان سبز عاطفه، براى دوباره روييدن دانه سرخ وجودتان، به ديدار آمده است. برخيزيد كه ذوالفقار عدالت، در دست فرزند على است! امروز، پرچم سه رنگ وطن، با نام سبز روح الله آغاز مىشود و با سپيدى صبح آزادى و سرخى خون عدالت خواهان، در مىآميزد تا بر قلّههاى رفيع شرافت و صداقت سرزمينمان برافراشته شود. مبارك باد طلوع فجر، در گلزار وطن. آن روز، پرنده آهنين، حامل فرشتهاى بود كه بر فرودگاه چشمان منتظرانش مىنشست و جادهها، شاخه شاخه گل در مسيرش مىريختند تا باغبان بازگشته از سفر را استقبال كنند. گلها، اشارهاى سرخ بود براى رسيدن او به بهشت زهرا؛ آنجا كه جوانان عاشق، قطعه به قطعه عشق خود را با نام و تاريخ شهادت، بر مزار پاكشان امضا كرده بودند. … و سرانجام، روح خدا بر بلنداى سخن خويش، اشتياق ديدار را به اوج تماشا رساند. آن روز، زنگ اول مدرسهاى بود كه استاد عشق با درس «اللّه اكبر»، تمام مسير را خلاصه مىكرد.
راز هایی مهم از زندگی همسران خوشبخت
نوشته شده توسط12059m 10ام بهمن, 1394
اولین راز:خوشبخت ها همدیگر را دوست دارند.
دومین راز:خوشبخت ها دوست داشتن خود را بر زبان جاری می کنند.
سومین راز:خوشبخت ها شخصیت یکدیگر را تحقیر نمی کنند .
چهارمین راز: خوشبخت ها می بخشند و بدی ها را فراموش می کنند .
پنجمین راز: خوشبخت ها مشکلات همسر را مشکل خود می دانند.
ششمین راز: خوشبخت ها با یکدیگر خوش اخلاق هستند.
هفتمین راز:خوشبخت ها یک شریک خوب و قدر شناس هستند.
هشتمین راز: خوشبخت ها همسر را فدای خواسته های دیگران نمی کنند.
نهمین راز: خوشبخت ها از ذهن خوانی وبد گمانی می پرهیزند.
دهمین راز: خوشبخت ها به نیاز های یکدیگر توجه دارند.
یازدهمین راز: خوشبخت ها رازدار یکدیگرند.
دوازدهمین راز: خوشبخت ها شاید دعوا کنند ،اما از هر اشتباه تجربه به دست می آورند.
سیزدهمین راز: خوشبخت ها در زندگی شان معنویت دارند.
چهاردهمین راز: خوشبخت ها درکنار هم احساس امنیت و آرامش می کنند.
خوشبختی
نوشته شده توسط12059m 6ام بهمن, 1394خوشبختی ما در سه جمله است :
تجربه از دیروز
استفاده از امروز
امید به فردا
ولی ما با سه جمله ی دیگر زندگیمان را
تباه می کنیم :
حسرت دیگر
اتلاف امروز
ترس از فردا
هستی برای معلم خیر ،استغفار طلب می کند
نوشته شده توسط12059m 3ام بهمن, 1394
همزمان با شروع نیمسال دوم جلسه ی نشست اساتید مدرسه علمیه خاتم الاوصیاء(عج) فاضل آباد با مسئول حوزه و امام جمعه شهر فاضل آباد قاسمی در مورخ 4/11/94 با حضور مدیر و اساتید و مسئولین آموزش حوزه برگزار شد
قاسمی مسئول حوزه در این نشست بیان داشت :جایگاهی که اساتید در آن قرار دارند جایگاه بسیار والایی است و کسی که برای خدا درس می دهد و کار می کند دیگر یک فرد زمینی نیست و جایگاهی ملکوتی دارد
وی افزود هستی برای معلم خیر ،استغفار طلب می کندو قطعا هر چقدر جایگاه بالا باشد مسئولیت هم بالا می رود
ایشان اضافه نمود :طلاب در نزد اساتید امانت های الهی هستند و باید علاوه بر تعلیم تزکیه رانیز فرا بگیرند ، در این امر باید توجه داشت تزکیه بر تعلیم مقدم است و علم علم بدون ایمان و تزکیه فساد آورو خطرناک می باشد
قاسمی امام جمعه شهرستان فاضل آباد تاکید نمود :وظیفه ی دیگر اساتید حوزه تلاش برای بارور کردن استعدادهای علمی و بالا بردن قدرت تجزیه و تحلیل و فهم طلاب که همان بصیرت افزایی است می باشد اساتید باید به طلاب بیاموزند محفوظاتشان را مانند زنبور عسل تجزیه و تحلیل کنند و به کمک پرورش عقل ونیروی فکر به ابتکار تبدیل نمایند
وی یکی دیگر از وظایف خطیر اساتید حوزه را زنده کردن روحیه پرسشگری در طلاب دانست و بیان کرد : اصل پرسش گری یکی از اصول مهم یاد گیری می باشد چرا که سوال کردن دروازه ی علوم را به سوی انسان باز می نماید
ایشان در پایان با اشاره به نزدیک شدن لنتخابات بیان نمود : باید حب و بغض های شخصی را کنار گذاشت تا انتخاب اصلح و شایسته داشته باشیم این دوره از انتخابات بسیار حساس است و وظیفه ی همه ما روشنگری و بصیرت افزایی مردم جامعه مممی باشد
هر گز نگذاریم علم حجاب شود زیرا علم بدون ایمان هیچ ارزشی ندارد
نوشته شده توسط12059m 30ام دی, 1394
همزمان با میلاد امام حسن عسکری (ع) جلسه ی فصلی اساتید حوزه علمیه خاتم الاوصیاء(عج) فاضل آباد در مورخ 28/10/94 با حضور مدیر و اساتید و کادر آموزشی با هدف نقد و بررسی برنامه ها ی نیمسال اول و دریافت پیشنهادات و نظرات کاربردی برای نیمسال دوم برگزار شد
سکینه حاجی آبادی مدیر مدرسه علمیه خاتم الاوصیاء(عج) در این جلسه بیان کرد : شهید مطهری معتقد بودند که شهرت داشتن چندان اهمیتی ندارد و از طریق بار علمی خویش سوء استفاده دنیایی نمی کرد ند .وی افزود :اگر باید کاری انجام شود حتما رضای الهی مد نظر گرفته شود و تاکید کردند کتابهای استاد مطهری حتما مطالعه شود
حاجی آبادی گفت :هرگز نگذاریم علم حجاب شود زیرا علم بدون ایمان هیچ ارزشی ندارد
ایشان در این جلسه پیشنهاد تشکیل هیات علمی را مطرح کرده و از اساتید در این باره درخواست نمودند تا نظرات خود را بیان نمائید
وی انتظارات خود را از اساتید مبنی بر هر چه بهتر و پر بارتر شدن نیمسال دوم بیان داشت و افزود یکی از وظایف شما اهمیت به نظم و انظباط در امور مدرسه است ایشان گفت :استاد به عنوان الگو و نمونه برای طلاب است بنابراین از اساتید انتظار می رود به موقع در کلاس درس حاضر شوند و امور مرتبط به خود در موقع انجام دهند
وی یکی دیگر از انتظارات را مشاوره تحصیلی اساتید به طلاب دانست و گفت :اساتید حتما باید در کنار تدریس نکات و توصیه های اخلاقی را نیز بیان کنند
ایشان تاکید کردند که ولایت مداری از ضروریات جامعه می باشد و باید طلاب نسصبت به این مساله آگاه شوند
وی شرکت در انتخابات را امری مهم و ضروری دانست و بیان داشت که روشنگری طلاب در این زمینه بر عهده اساتید می باشد
و در ادامه معاون آموزش نیز مطالبی را در خصوص مسائل آموزشی و در پایان نیز اساتید نظرات ،انتقادات و پیشنهادات خود را در ارتباط با موضوعاتی که به آنها داده شده بود مطرح کردند
قوانین ده گانه شهید سید مجتبی علمدار برای نزدیکی به خدا
نوشته شده توسط12059m 19ام دی, 1394
قانون اول
خداوندا ! اعتراف می کنم به این که قران را نشناختم و به آن عمل نکردم .حداقل روزی ۱۰ آیه قران را باید بخوانم ، اگر روزی کوتاهی کردم و به هر دلیل نتوانستم این ۱۰ آیه را بخوانم روز بعد باید حتما یک جزء کامل بخوانم
تاریخ اجرا : ۴/۵/۱۳۶۹
قانون دوم
پروردگارا اعتراف می کنم از این که نمازم را به معنا خواندم و حواسم جای دیگری بود در نتیجه دچار شک در نماز شدم . حداقل روزی دو رکعت نماز قضا باید بخوانم اگر به هر دلیل نتوانستم این دو رکعت نماز را بخوانم روز بعد باید نماز قضای یک ۲۴ ساعت را بخوانم .
تاریخ اجرا : ۱۱/۵/۱۳۶۹
قانون سوم
خدایا اعتراف می کنم از این که مرگ را فراموش کردم و تعهد کردم مواظب اعمالم باشم ولی نشد.حداقل هر شب قبل از خواب باید دو رکعت نماز تقرب بخوانم اگر به هر دلیل نتوانستم روز بعد باید ۲۰ ریال صدقه و ۸ رکعت نماز قضا به جا بیاورم.
تاریخ اجرا ۲۶/۵/۱۳۶۹
قانون چهارم
خدایا اعتراف می کنم از این که شب با یاد تو نخوابیدم و بهر نماز شب هم بیدار نشدم حداقل در هر هفته باید دو شب نماز شب بخوانم و بهتر است شب پنج شنبه و شب جمعه باشد اگر به هر دلیل نتوانستم شبی را به جا بیاورم باید به جای هر شب ۵۰ ریال صدقه و ۱۱ رکعت نماز را به جا بیاورم .
تاریخ اجرا :۱۶/۶/۱۳۶۹
قانون پنجم
خدایا اعتراف میکنم به اینکه (خدا میبیند ) را در همه کارهایم دخالت ندادم و برای عزیز کردن خود کار کردم.حداقل در هر هفته باید دو صبح زیارت عاشورا و صبحهای جمعه سوره الرحمن را بخوانم.اگر به هر دلیلی نتوانستم زیارت عاشورا را بخوانم باید هفته بعد ۴ صبح زیارت عاشورا و یک جز قران بخوانم و اگر صبح جمعه ای نتوانستم سوره الرحمن بخوانم باید قضای آنرا در اولین فرصت به اضافه ۲ حزب قران بخوانم.
تاریخ اجرا :۱۳/۷/۱۳۶۹
اینجاست که شیعه وسنی، بزرگ و کوچک ،مرد و زن به صدا می آیند
نوشته شده توسط12059m 14ام دی, 1394چرا نمی شنوی آل سعود چرا ….؟
آیه های زندگی
نوشته شده توسط12059m 1ام دی, 1394« باسم ربِّ المهدی »
خودنمایی زنان مؤمن در برابر نامحرمان، حرامی آشکار است.
وَقَرنَ فی بُیوتِکُنَّ ولا تَبَرَّجنَ تَبَرُّجَ الجاهِلیَّةِ الاولی وَاَقِمنَ الصَّلوةَ وَءاتینَ الزَّکوةَ وَاَطِعنَ اللّهَ وَرَسولَه.احزاب: 33
درخانه هایتان بمانید ومانند روزگارجاهلیت قدیم زینتهای خود را آشکارمکنید و نماز برپا دارید و زکات دهید و خدا ورسولش را اطاعت کنید…
قرآن کریم ضمن اینکه درسوره مبارکه احزاب آیه: 55 رخصتهای مسأله حجاب زنان رابیان کرده است، آنان را امرفرموده که با پوشش باشند وعلت وجوب حجاب برای آنهارا شناخته نشدن آنان با زیباییها و زینتهایشان و یاشناخته شدنشان به عفت و پاکدامنی بیان کرده و درآیه59 فرموده فایده حجاب هم به خودآنان برمی گردد،زیرا باحجاب ازدرمعرض آزارجنسی واخلاقی واقع شدن آنان جلوگیری می شود. «یا اَیُّهَاالنَّبِّیُّ قُل لِاَزواجِکَ وَبَناتِکَ وَنِساءِ المُؤمنینَ یُدنینَ عَلَیهِنَّ مِن جَلابیبِهِنَّ ذلکَ اَدنی ان یُعرَفنَ فَلایوذَینَ»
( ای پیامبربه زنان ودخترانت وبه زنان مومنان بگو:روسری های بلند[وپوششهای ]خودرابرخویش فروافکنند،این کاربرای اینکه شناخته شوندوموردآزارقرارگیرند بهتراست ).
درباره ضرورت پوشش داربودن زنان درمعرض نامحرم ادلّه عقلی ونقلی فراوان است ، من جمله اینکه امام علی (علیه السّلام) می فرمایند :«من وپیامبرروزی دربقیع نشسته بودیم که زنی سوار بر الاغ از آنجا گذشت وپای الاغش در گودالی فرو رفت وزن به زمین افتاد .پیامبر رویش را برگرداند.حاضران عرض کردند:ای رسول خدا آن زن شلوار به پا دارد پیامبر سه بارفرمودند :خدایا،زنان شلوار پوش را بیامرز. شلوار بپوشید که شلوار پوشاننده ترین جامه های شماست؛ وزنان خود را در موقعی که بیرون می آیند با شلوار حفظ کنید.»
درحدیث دیگری از رسول خدا( صلّی الله علیه وآله) آمده است که فرمودند:«دو گروه از دوزخیان رامن ندیده ام؛ یکی از آنها زنانی که پوشش دارند ،اما برهنه اند ،کجراهه میروند و دیگران را به کجروی تشویق می کنند، سرهایشان همچون کوهان شتر خراسانی فروهشته است. اینان به بهشت نمی روند وبوی بهشت راکه از فاصله چندان به مشام می رسد استشمام نمی کنند.»
منبع : آیه های زندگی ، اسکندری،حسین ، ص 257 .
آیه های زندگی
نوشته شده توسط12059m 1ام دی, 1394« باسم ربِّ المهدی »
خودنمایی زنان مؤمن در برابر نامحرمان، حرامی آشکار است.
وَقَرنَ فی بُیوتِکُنَّ ولا تَبَرَّجنَ تَبَرُّجَ الجاهِلیَّةِ الاولی وَاَقِمنَ الصَّلوةَ وَءاتینَ الزَّکوةَ وَاَطِعنَ اللّهَ وَرَسولَه.احزاب: 33
درخانه هایتان بمانید ومانند روزگارجاهلیت قدیم زینتهای خود را آشکارمکنید و نماز برپا دارید و زکات دهید و خدا ورسولش را اطاعت کنید…
قرآن کریم ضمن اینکه درسوره مبارکه احزاب آیه: 55 رخصتهای مسأله حجاب زنان رابیان کرده است، آنان را امرفرموده که با پوشش باشند وعلت وجوب حجاب برای آنهارا شناخته نشدن آنان با زیباییها و زینتهایشان و یاشناخته شدنشان به عفت و پاکدامنی بیان کرده و درآیه59 فرموده فایده حجاب هم به خودآنان برمی گردد،زیرا باحجاب ازدرمعرض آزارجنسی واخلاقی واقع شدن آنان جلوگیری می شود. «یا اَیُّهَاالنَّبِّیُّ قُل لِاَزواجِکَ وَبَناتِکَ وَنِساءِ المُؤمنینَ یُدنینَ عَلَیهِنَّ مِن جَلابیبِهِنَّ ذلکَ اَدنی ان یُعرَفنَ فَلایوذَینَ»
( ای پیامبربه زنان ودخترانت وبه زنان مومنان بگو:روسری های بلند[وپوششهای ]خودرابرخویش فروافکنند،این کاربرای اینکه شناخته شوندوموردآزارقرارگیرند بهتراست ).
درباره ضرورت پوشش داربودن زنان درمعرض نامحرم ادلّه عقلی ونقلی فراوان است ، من جمله اینکه امام علی (علیه السّلام) می فرمایند :«من وپیامبرروزی دربقیع نشسته بودیم که زنی سوار بر الاغ از آنجا گذشت وپای الاغش در گودالی فرو رفت وزن به زمین افتاد .پیامبر رویش را برگرداند.حاضران عرض کردند:ای رسول خدا آن زن شلوار به پا دارد پیامبر سه بارفرمودند :خدایا،زنان شلوار پوش را بیامرز. شلوار بپوشید که شلوار پوشاننده ترین جامه های شماست؛ وزنان خود را در موقعی که بیرون می آیند با شلوار حفظ کنید.»
درحدیث دیگری از رسول خدا( صلّی الله علیه وآله) آمده است که فرمودند:«دو گروه از دوزخیان رامن ندیده ام؛ یکی از آنها زنانی که پوشش دارند ،اما برهنه اند ،کجراهه میروند و دیگران را به کجروی تشویق می کنند، سرهایشان همچون کوهان شتر خراسانی فروهشته است. اینان به بهشت نمی روند وبوی بهشت راکه از فاصله چندان به مشام می رسد استشمام نمی کنند.»
منبع : آیه های زندگی ، اسکندری،حسین ، ص 257 .
خطر ناک ترین ناشنوایی ناشنوایی دل است
نوشته شده توسط12059m 23ام آذر, 1394
زیرا درمان آن سخت تر خواهد بود
از امام صادق (ع) روایت شده است :"اگر خداوند متعال هدایت بند های را اراده کند گوش های قلب او را باز می کند و هنگامی که هدایت اورا نخواهد بر گوش های قلبش مهر می زند “
هرچند که اراده خداوند بر اساس حکمت و عدالت است ،لذا بی جهت بر گوش کسی مهر نمی زند
و سبب مهر نهادن بر گوش جان چیزی جز گناه نیست
در روایتی از امام علی (ع) آمده که می فرمایند “محبت دنیا دل را کر می کند ” زیرا خاستگاه هر گناهی محبت دنیاست
برگرفته از کتاب تاثیر گناه در معرفت از منظر قرآن و حدیث 306 نویسنده مصطفی جعفر طیاری ص
بیست وپنج گنج بزرگ دنیا از زبان امام صادق (ع)
نوشته شده توسط12059m 16ام آذر, 1394
امام صادق علیه السلام فرمودند:
1- طلبتُ الجنة، فوجدتها فی السخأ : بهشت را جستجو نمودم، پس آن را در بخشندگی و جوانمردی یافتم.
2- و طلبتُ العافیة، فوجدتها فی العزلة:و تندرستی و رستگاری را جستجو نمودم، پس آن را در گوشه گیری (مثبت و سازنده) یافتم.
3- و طلبت ثقل المیزان، فوجدته فی شهادة «ان لا اله الا الله و محمد رسول الله»: و سنگینی ترازوی اعمال را جستجو نمودم، پس آن را در گواهی به یگانگی خدا تعالی و رسالت حضرت محمد (صلی الله علیه و آله) یافتم.
4- و طلبت السرعة فی الدخول الی الجنة، فوجدتها فی العمل لله تعالی: سرعت در ورد به بهشت را جستجو نمودم، پس آن را در کار خالصانه برای خدای تعالی یافتم.
5- و طلبتُ حب الموت، فوجدته فی تقدیم المال لوجه الله: و دوست داشتن مرگ را جستجو نمودم، پس آن را در پیش فرستادن ثروت (انفاق) برای خشنودی خدای تعالی یافتم.
برگ عیشی به گور خویش فرست کس نیارد ز پس، تو پیش فرست
6- و طلبت حلاوة العبادة، فوجدتها فی ترک المعصیة: و شیرینی عبادت را جستجو نمودم، پس آن را در ترک گناه یافتم.
7- و طلبت رقة القلب، فوجدتها فی الجوع و العطش: و رقت (نرمی) قلب را جستجو نمودم، پس آن را در گرسنگی و تشنگی (روزه) یافتم.
8- و طلبت نور القلب، فوجدته فی التفکر و البکأ: و روشنی قلب را جستجو نمودم، پس آن را در اندیشیدن و گریستن یافتم.
9- و طلبت الجواز علی الصراط، فوجدته فی الصدقة: و (آسانی) عبور بر صراط را جستجو نمودم، پس آن را در صدقه یافتم.
10- و طلبت نور الوجه، فوجدته فی صلاة اللیل: و روشنی رخسار را جستجو نمودم، پس آن را در نماز شب یافتم.
11- و طلبت فضل الجهاد، فوجدته فی الکسب للعیال: و فضیلت جهاد را جستجو نمودم، پس آن را در به دست آوردن هزینه زندگی زن و فرزند یافتم.
12- و طلبت حدب الله عزوجل، فوجدته فی بغض اهل المعاصی: و دوستی خدای تعالی را جستجو کردم، پس آن را در دشمنی با گنهکاران یافتم.
13- و طلبت الرئاسة، فوجدتها فی النصیحة لعبادالله: و سروری و بزرگی را جستجو نمودم، پس آن را در خیرخواهی برای بندگان خدا یافتم.
14- و طلبت فراغ القلب، فوجدته فی قلة المال: و آسایش قلب را جستجو نمودم، پس آن را در کمی ثروت یافتم.
15- و طلبت عزائم الامور، فوجدتها فی الصبر:و کارهای پر ارزش را جستجو نمودم، پس آن را در شکیبایی یافتم.
16- و طلبت الشرف، فوجدته فی العلم: و بلندی قدر و حسب را جستجو نمودم، پس آن را در دانش یافتم.
17- و طلبت العبادة فوجدتها فی الورع: و عبادت را جستجو نمودم، پس آن را در پرهیزکار یافتم .
18- و طلبت الراحة، فوجوتها فی الزهد: و آسایش را جستجو نمودم، پس آن را در پارسایی یافتم.
19- و طلبت الرفعة، فوجدتها فی التواضع: برتری و بزرگواری را جستجو نمودم، پس آن را در فروتنی یافتم.
20- و طلبت العز، فوجدته فی الصدق: و عزت (ارجمندی) را جستجو نمودم، پس آن را در راستی و درستی یافتم.
21- و طلبت الذلة، فوجدتها فی الصوم: و نرمی و فروتنی را جستجو نمودم، پس آن را در روزه یافتم.
22- و طلبت الغنی، فوجدته فی القناعة: و توانگری را جستجو نمودم، پس آن را در قناعت یافتم.
قناعت توانگر کند مرد را خبر کن حریص جهانگرد را
23- و طلبت الانس، فوجدته فی قرائة القرآن: و آرامش و همدمی را جستجو نمودم، پس آن را در خواندن قرآن یافتم.
24- و طلبت صحبة الناس، فوجدتها فی حسن الخلق: و همراهی و گفتگوی با مردم را جستجو نمودم، پس آن را در خوشخویی یافتم.
25- و طلبت رضی الله، فوجدته فی برالوالدین: و خوشنودی خدا تعالی را جستجو نمودم، پس آن را در نیکی به پدر و مادر یافتم.
منبع: مستدرک الوسائل، ج 12، ص 173 - 174، ح 13810
كشته اى كه زنده شد!
نوشته شده توسط12059m 4ام آذر, 1394ميثم گفت : روزى در پيش مولاى خود (اميرالمؤمنين عليه السلام ) بودم در كوفه . جماعتى نزد وى بودند. مردى بيامد قباى سبز پوشيده و عمامه زرد بر سر نهاده و شمشيرى قلاده حمايل كرده گفت : كدام يك است از شما كه در مجلس شجاعت ، حيات ساخته است و عمامه براعت (135) و كمال فصاحت در بسته است ؟ كدام يك است از شما كه ولادتش در حرم كعبه بوده است و در اخلاق پسنديده به محل رسيده ؛ و كرم ؛ صفت لازم وى شده ؟ كدام است از شما كه محمد را نصرت كرد و سلطانى محمد بر او عزيز شد و كارش بر او عظيم گشت ؟ كدام است از شما كه عمرو را اسير گرفت ؟ شاه مردان گفت : منم ، يا سعد بن الفضل بن فضيل بن ربيع . بپرس از هر چه خواهى . منم پناه اندوهناكان ، منم موصوف به معروف ، منم كه بلاهاى عظيم بر من گمارد و تحمل و مقاسات (136) منم كه در جمله كتابها صفت من كرده اند، منم ق ، و القرآن المجيد، (137) منم صراط مستقيم ، منم على برادر رسول خداى . اعرابى گفت : به ما رسيده كه تو معجز رسول خدايى و امام اولياى خدايى و حكم زمين ، بعد از رسول صلى الله عليه و آله و سلم تو را باشد، چنين است ؟ امير عليه السلام گفت : آرى ، بپرس از آنچه خواهى . اعرابى گفت : من رسولم به نزد تو از نزديك شصت هزار مردم كه ايشان را عقيمه خوانند، كشته اى آورده ام كه در كشتن او خلاف افتاده است . اگر تو وى را زنده گردانى ، بدانيم كه تو حجت خدايى و در اين دعوى صادقى . و اگر نه ، از خود ظاهر مى كنى چيزى را كه ندانى . ميثم گفت : شاه مردان مرا گفت : بر اشتر نشين و در كوچه ها و محله هاى كوفه بگرد و ندا در ده كه هر كه مى خواهد كه بيند آنچه حق تعالى على بن ابى طالب را داده است ، بايد كه فردا به نجف آيد. ميثم گويد: ندا در دادم و به حضرت شاه مردان آمدم . گفت : اعرابى را به خانه بر و جنازه اى كه با خود آورده است ، بيار. به خانه بردم . ديگر روز شاه مردان ، چون نماز بگزارد، روى به صحرا نهاد و اهل كوفه به يكبار روى به صحرا نهادند. شاه مردان بفرمود تا اعرابى و جنازه را حاضر كردند. سر جنازه برداشت ، جوانى بود - سرش از گوش تا گوش بريده . شاه مردان فرمود كه چندگاه است كه وى را كشته اند؟ اعرابى گفت : چهل و يك روز است . گفت : كيست كه طلب خون وى مى كند؟ گفت : پنجاه كس اند از قوم وى . شاه مردان و شير يزدان و امير همه مومنان فرمود كه عمش وى را كشته است ، حديث بن حسان كه دخترى به وى داده بود و وى دختر عم (خود) را رها كرده بود و زنى ديگر خواسته . اعرابى گفت : من بدين راضى نشوم ، تا كه وى را زنده گردانى . شاه مردان روى به اهل كوفه كرد و گفت : اى اهل كوفه ! بقره بنى اسرائيل نزديك حق تعالى بزرگتر نيست از سخن على بن ابى طالب كه برادر رسول صلى الله عليه و آله و سلم است . پاره اى از آن بقره بركشته زدند كه هفت روز بر آمده بود از كشتن وى . حق تعالى او را زنده گردانيد. من نيز بعضى از خود برين مرده مى زنم - كه بعضى از من فاضل تر است از آن - و پاى راست بر وى زد و گفت : بر خيز يا مدركة بن حنظلة بن حسان ! جوان باز نشست و گفت : لبيك لبيك يا حجة الله فى الانام و المنفرد بالفضل و الانعام .(138) حضرت امير عليه السلام فرمود: كه ؛ تو را كشت ؟ گفت : عمم ، حديث من حسان ! گفت : برو نزديك قوم خود و ايشان را خبر ده . گفت : يا اميرالمؤمنين ! نمى خواهم و مى ترسم كه بار ديگر بكشند و تو حاضر نباشى كه زنده اى كنى . اعرابى را گفت : تو برو. گفت : من نيز مى خواهم كه در خدمت تو باشم . پس هر دو در خدمت شاه مردان بودند تا در صفين شهيد شدند. اميرالمؤمنين عليه السلام گفت : فرداى قيامت با ما باشند و در درجه ما.
داستان عارفان
كاظم مقدم
نظر در رخسار على عليه السلام
نوشته شده توسط12059m 4ام آذر, 1394آورده اند كه رسول صلى الله عليه و آله و سلم را گفتند: يا رسول الله ! فلان كس را ديدى كه به سفر دريا شد به اندك سرمايه اى و زود باز آمد و چندان سود آورد كه همسايگان و خويشان وى بر وى حسد مى بردند؟ خواجه صلى الله عليه و آله و سلم گفت : من شما را خبر دهم از كسى كه باز آمدنش زودتر بود و غنيمتش عظيم تر؟ گفتند: بلى يا رسول الله ! گفت : بنگريد بدين مرد كه روى به شما دارد، نگاه كرديم مردى را ديديم كه مى آمد از انصار جامه اى كهنه پوشيده پيش وى باز شديم و وى را بشارت داديم . چون به حضرت رسول صلى الله عليه و آله و سلم آمد، خواجه صلى الله عليه و آله و سلم گفت : ياران را خبر ده كه امروز چه كار كرده اى . گفت : هر روز دينارى كسب مى كردم . امروز آن كسب از من فوت شد. گفتم : بروم و عوض آن در روى على عليه السلام نگاه كنم كه رسول صلى الله عليه و آله و سلم فرموده است كه : انظر الى وجه على عباده (93) يعنى : نظر در روى على عليه السلام عبادت است . برفتم و ساعتى در روى على نگريستم . خواجه صلى الله عليه و آله و سلم گفت : تو هر روز دينارى زر كسب مى كردى ، امروز آن از تو فوت شد و تو به عوض ، در روى على عليه السلام نگاه كردى . تو را چندان ثواب حاصل شده است كه اگر بر اهل زمين قسمت كنند، كمترين نصيبى كه يكى را رسد آن بود كه گناهش را بيامرزند و بر وى رحمت كنند.
مناظره حضرت رضا عليه السلام با مرد ناصبی
نوشته شده توسط12059m 4ام آذر, 1394مناظره حضرت رضا عليه السلام با مرد ناصبى بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ مناسب ديدم در خاتمه اين فراز براى تكميل آنچه ذكر شد جريان اعتراض يكى از مخالفين را با حضرت رضا عليه السلام بطور اختصار ذكر كنم . محد بن فضل هاشمى گويد: بعد از وفات موسى بن جعفر عليه السلام به مدينه آمدم ، خدمت حضرت رضا عليه السلام رسيدم ، به عنوان امام بر حضرت سلام كردم . آنچه نزد من بود (از امانات مردم ) به ايشان دادم و گفتم : من مى خواهم به بصره بروم و ميدانى كه خبر رحلت موسى بن جعفر به آنها رسيده است و آنها به شدت اختلاف دارند، مطمئن هستم كه از من در مورد ادله امامت سؤ ال مى كنند، اى كاش چيزى از آن (معجزات ) را به من نشان دهى ؟ حضرت رضا عليه السلام فرمود: اين مساءله بر من پوشيده نيست ، به دوستان ما در بصره و غير بصره برسان كه من نزد آنها خواهم آمد. ولا قوة الا بالله ، آنگاه تمامى آنچه از پيامبر صلى الله عليه وآله نزد امامان مى باشد كه عبارت است از لباس و چوبدستى و اسلحه و ديگر اشياء، به من نشان داد. عرض كردم : شما كى مى آييد؟ حضرت فرمود: وقتى به بصره رسيدى ، سه روز بعد من به بصره خواهم آمد انشاء الله تعالى . محمد بن فضل به بصره آمد و خبر آمدن حضرت رضا عليه السلام را به مردم داد و اينكه حضرت سه روز ديگر وارد مى شود. در اين ميان مرد ناصبى بنام عمربن هذاب كه خود را زاهد معرفى مى كرد، حضرت را تحقير نموده و گفت : او جوانى است كه اگر مسائل مشكل از او سؤ ال شود شايد درمانده و متحير شود. حضرت رضا عليه السلام بر سر موعد، سه روز بعد از آمدن من ، به بصره آمد و دستور داد تا رئيس نصارى و راءس الجالوت عالم يهود را همراه با همين عمربن هذاب براى مناظره بياورند. مجلسى آراستند كه از شيعه و زيديه و يهود و نصارى پر بود، وقتى مجلس آماده شد حضرت رضا عليه السلام وارد شده پس از سلام فرمود: منم على بن موسى بن جعفر بن محمد بن على بن الحسين بن على بن ابى طالب و پسر پيامبر صلى الله عليه و آله . من امروز صبح نماز را در مدينه با والى خواندم و او پس از نماز، نامه اى از خليفه به من داد و قرار شد بيايد به منزل من و جواب نامه را در حضور من بنويسد و انشاءالله امروز عصر مى روم و به قرار خود عمل مى كنم . سپس فرمود: شما را جمع كردم تا اشكالها و سؤ الهاى خود را از من بپرسيد و من پاسخ دهم ، از علائم نبوت و امامت كه آنها را جز نزد ما اهل البيت عليهما السلام نخواهيد يافت . هر كه مى خواهد سؤ ال كند كه من آماده شنيدن و دادن جواب هستم . حاضرين گفتند: اى پسر پيامبر با اين دليل ديگر دليلى نمى خواهيم و شما نزد ما راستگويى و خواستند بلند شوند. حضرت فرمود: متفرق نشويد. من شما را جمع كردم تا هر چه از آثار نبوت و نشانه هاى امامت كه جز نزد ما خانواده نخواهيد يافت بپرسيد. زودتر از همه آن مرد ناصبى عمر بن هذاب سخن را آغاز كرده و گفت : محمد بن فضل هاشمى از شما سخنانى نقل مى كند كه عقل ما آنرا نمى پذيرد و قبول نمى كنيم . حضرت فرمود: چه سخنانى ؟ گفت : شما مى گوئيد: من هر چه خداوند بر پيامبر اكرم (ص ) فرستاده مى دانم و به جميع زبانها و لغتها آگاهم . حضرت فرمود: آرى چنين است ، هر چه مى خواهيد بپرسيد. عمر بن هذاب گفت : اولا همين آگاهى و علم خود را به لغات (زبانهاى گوناگون ) ثابت كنيد، در مجلس ما افراد رومى و هندى و فارسى هستند، با آنها به زبان خودشان صحبت كنيد. حضرت فرمود: بسم الله ، هر كدام به زبان خود صحبت كند تا جوابش را به زبان خودش بشنود، آنگاه حضرت با زبان هر كدام با آنها صحبت كرد به گونه اى كه اهل مجلس حيران شده و همگى اقرار كردند كه حضرت بهتر از آنها به زبان آنها صحبت مى كند. آنگاه به آن مرد ناصبى فرمود: اكنون به تو خبر ميدهم كه در اين روزها به خون يكى از بستگان مبتلا شده و مرتكب قتل مى شوى . مرد ناصبى گفت : اين خبر را از شما باور نمى كنم چون علم غيب مخصوص خداوند است . حضرت فرمود: آيا خداوند نفرموده : است : ((عالم الغيب فلا يظهر على غيبه احدا الا من ارتضى من رسول ؛ خداوند آگاه به غيب است و او هيچكس را بر غيب آگاه نمى كند مگر كسى كه بپسندد چون پيامبر.)) بدان كه پيامبر اكرم (ص ) مورد رضاى خداست و ما هم وارثهاى او مى باشيم ، كه نسبت به وقايع گذشته و آينده تا قيامت آگاه هستيم . من آنچه به تو خبر دادم تا پنج روز ديگر واقع خواهد شد. اگر چنين نشد من دروغگو و افترا زننده هستم و اگر واقعيت داشت بدان كه تو بر خدا و رسول او انكار كرده اى . و علامت ديگر آنكه به زودى مبتلا به كورى مى شوى و هيچ چيز نمى بينى ، نه كوهى ، نه دشتى ، و اين خبر تا چند روز انجام مى شود، و همچنين قسم دروغى خواهى خورد و به مرض برص مبتلا مى گردى . محمد بن فضل و عده اى ديگر گفتند: به خدا قسم هر چه حضرت رضا عليه السلام فرموده بود در آن ماه به او رسيد و مبتلا به قتل و كورى و برص شد. به او گفتند: حضرت رضا راست گفت يا دروغ ؟ پاسخ داد: به خدا سوگند همان وقت كه حضرت خبر داد مى دانستم كه واقعيت خواهد داشت ولى من مقاومت و لجبازى مى كردم .(39) پيشگوئيهاى اميرالمؤمنين عليه السلام از حوادث آينده كه در زمان حضرت به وقوع پيوسته است از نسل شما تا قيامت كسى به خلافت نخواهد رسيد بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ از جمله پيشگوئيهاى اميرالمؤمنين عليه السلام در مورد ابوبكر و عمر اين بود كه فرمود: بخدا سوگند هيچيك از نسل شما تا قيامت به حكومت نخواهد رسيد (خلافت را عهده دار) نمى شود.(40) مؤ لف گويد: اين جمله را حضرت على عليه السلام در هنگامى كه حضرت را بعد از پيامبر اكرم (ص ) با زور به مسجد آورده و شمشير بر سر او نگهداشته بودند تا براى ابوبكر بيعت بگيرند بيان فرمود، و اينك مناسب است برخى از آن جريان در اين مقام ذكر شود، وقتى حضرت على عليه السلام مشاهده نمود كه مردم او را رها كرده ، اطراف ابوبكر را گرفته اند، در خانه نشست ، عمر به ابوبكر گفت : چرا نمى فرستيد على بيايد و بيعت كند؟ همه بيعت كرده اند جز او و آن چهار نفر (سلمان ، ابوذر، مقداد و زبير) ابوبكر از عمر دل نازكتر و نرمتر و دورانديش تر بود ولى آن ديگرى (عمر) خشن تر و سنگدلتر و ستمكارتر بود، ابوبكر به عمر گفت : كه را بفرستيم ؟ عمر گفت : قنفذ را بفرست و او مردى از قبيله بنى تيم و از آزاد شده هاى مكه و انسانى سخت و سنگدل بود. قنفذ را با عده اى فرستاد تا اينكه به در خانه على عليه السلام آمده ولى حضرت به آنها اجازه نداد، ياران قنفذ نزد ابوبكر و عمر كه در مسجد بودند و مردم اطراف آنها قرار داشتند آمده گفتند: على بما اجازه نداد، عمر گفت : اگر اجازه داد وارد شويد وگرنه بى اجازه اين كار را انجام دهيد!! تهاجم دشمنان و استقامت دختر پيامبر (ص ) بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ آنها به كنار خانه آمدند و اجازه ورود خواستند، حضرت فاطمه عليهاالسلام فرمود: نمى گذارم بى اجازه وارد خانه ام شويد، همگى آنها (حيا كردند و) برگشتند، اما قنفذ ايستاد، تا آن عده به عمر گفتند: فاطمه چنين مى گويد و نمى گذارد بى اجازه وارد شويم ، عمر در خشم شد و گفت : ما را با زنها چه كار؟ سپس به عده اى كه اطراف او بودند دستور داد تا هيزم برداشتند، خودش نيز هيزمى برداشت و آنرا اطراف خانه على عليه السلام قرار دادند در حاليكه در خانه ، على فاطمه و دو پسر او بودند، عمر صدا زد به گونه اى كه به گوش حضرت على عليه السلام رسيد: به خدا سوگند يا بيرون مى آئى و با خليفه پيامبر! بيعت مى كنى وگرنه خانه ات را به آتش مى كشم ، سپس خودش كه از هيبت حضرت على عليه السلام آگاه بود و مى ترسيد كه على عليه السلام با شمشير بيرون آيد به پيش ابوبكر برگشت ولى به قنفذ گفت : اگر خارج نشد، به زور وارد شو، اگر امتناع كرد خانه را بر آنها آتش برن . قنفذ و ياران او با زور وارد شدند، على عليه السلام خواست شمشير خود را بردارد، مانع شدند شمشير برخى از افراد را برداشت ، انبوه جمعيت بر او ريختند و مانع شدند.
سيد محمد نجفى يزدى
امام مهدی(ع) ذخیره امامت
نوشته شده توسط12059m 27ام آبان, 1394امام زمان واسطه فیض و ناظر اعمال
به اعتقاد ما ادامه حیات بر کره زمین وابسته به حجت خداست .
بشر و همه موجودات محتاج واسطه ای هستند که فیض را از مبداء فیاض گرفته به آنها برساند و این واسطه در هر عصر حجت خدا در زمین است.
حضرت امام خمینی رحمه الله وجود امام زمان«عج» را واسطه فیض و عنایات الهی می داند و با کمال افتخار اعلام می دارد آن بزرگوار امروز سکان هدایت را بر عهده دارند:
«ولی اللّه اعظم و بقیة اللّه فی ارضه ارواحنا لمقدمه الفدا که واسطه فیض و عنایات حق تعالی است و دعای خیرش بدرقه امت جدّ بزرگوارش صلی الله علیه و آله می باشد». (18)
و در جایی می فرماید:
«ما مفتخریم که ائمه معصومین از علی بن ابی طالب گرفته تا منجی بشر، حضرت مهدی صاحب زمان - علیهم آلاف التحیات والسلام - که به قدرت خداوند قادر زنده و ناظر امور است، ائمه ما هستند.» (19)
نفس امام و تصرف در عالم
امام راحل رحمه الله برای خلیفه الهی در این نشئه و عالم تصرفی تام و تمام را قائل است و می فرماید:
«چون لیلة القدر لیله توجه تام ولی کامل و ظهور سلطنت ملکوتیه اوست به توسط نفس شریف ولی کامل و امام هر عصر، و قطب هر زمان که امروز حضرت بقیة اللّه فی الارضین، سیدناو مولانا و امامنا و هادینا حجة بن الحسن العسگری ارواحنا لمقدمه فداء است تغییرات و تبدیلات در عالم طبع واقع شود…». (20)
در بیانی دیگر می فرماید:
«اگر سرّ لیلة القدر و سرّ نزول ملائکه در شب های قدر - که الآن هم برای ولی اعظم حضرت صاحب «سلام اللّه علیه» این معنا امتداد دارد - سرّ این ها را ما بدانیم، همه مشکلات ما آسان می شود». (21)
ذخیره خدا
امام خمینی با اشاره به اهمیت قضیه غیبت و لزوم آمادگی و مهیا شدن برای آمدن حضرت مهدی«عج» آورده اند: «قضیه غیبت حضرت صاحب، قضیه مهمی است که به ما مسائلی می فهماند، مِن جمله این که برای یک همچو کار بزرگی که در تمام دنیا عدالت به معنای واقعی اجرا بشود، در تمام بشر نبوده کسی، الا مهدی موعود «سلام اللّه علیه» که خدای تبارک و تعالی او را ذخیره کرده است برای بشر…
در زمان ظهور مهدی موعود - سلام اللّه علیه - که خداوند ذخیره کرده است او را از باب این که هیچ کس در اولین و آخرین، این قدرت برایش نبوده است و فقط برای حضرت مهدی موعود بوده است که تمام عالم را، عدالت را در تمام عالم گسترش بدهد و آن چیزی که انبیاء موفق نشدند به آن با این که برای آن خدمت آمده بودند، خدای تبارک و تعالی ایشان را ذخیره کرده است… (22)
یا می فرماید:
«خودمان را مهیا کنیم از برای آمدن آن حضرت. من نمی توانم اسم رهبر روی ایشان بگذارم. بزرگتر از این است. نمی توانم بگویم که شخص اول است؛ برای این که دومی در کار نیست، ایشان را نمی توانیم ما با هیچ تعبیری، تعبیر کنیم الاّ همین که مهدی موعود است . آنی است که خدا ذخیره کرده است برای بشر.» (23)
در بیانی دیگر امام آورده اند:
«آخرین ذخیره امامت حضرت بقیة اللّه ارواحنا فداه و یگانه دادگستر ابدی و بزرگ پرچمدار رهایی انسان از قیود ظلم و ستم استکبار… [می باشد]. (24)
عصاره موجودات
امام خمینی حضرت ولی عصر«عج» را انسان کامل و عصاره موجودات دانسته ذیل آیه «وَالعَصْرِ إِنَّ الإِنْسانَ لَفِی خُسْرٍ» می فرماید:
وَالعَصْرِ إِنَّ الإِنْسانَ لَفِی خُسْرٍ، عصر هم محتمل است که در این زمان حضرت مهدی - سلام اللّه علیه - باشد یا انسان کامل باشد که مصداق بزرگش رسول اکرم و ائمه هدی و در عصر ما حضرت مهدی - سلام اللّه علیه - است. قسم به عصاره موجودات، عصر، فشرده موجودات، این که فشرده همه عوالم است، یک نسخه ای است نسخه تمام عالم، همه عالم در این موجود، در این انسان کامل عصاره است و خدا به این عصاره قسم می خورد.» (25)
بقیة اللّه خاتم ولایت
حضرت امام قدس سره در بخشی از سخنان خود پیرامون نبوت و امامت بر این عقیده است که نور نبوت و امامت از صدر خلقت بوده و خواهد بود و می فرماید:
«صلوات و سلام خدا بر پیامبران خود، خصوصا خاتم و افضل آنان حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه و آله وسلم و بر امامان و اولیای عظیم الشأن خداوند، به ویژه خاتم آنان مهدی منتظر بقیة اللّه فی الوری ارواحنا لمقدمه الفداء. (26)
در جایی آورده اند:
«ما قائل به این هستیم که نور نبوت و نور امامت از صدر خلقت بوده است و تا آخر خواهد بود. (27)
صفرفلاحی….
احادیث قدسی
نوشته شده توسط12059m 27ام آبان, 1394بسم اللّه الرحمن الرّحيم
مقدمه
امروزه انسانها چنان گرفتار امور دنيوى و مشكلات زندگى شدند كه كمتر به فكر روح و روان خود هستند و كمتر به فكر آخرت و جهان پس از مرگ خود مىباشند و اين مسئله باعث مىشود كه فضائل انسانى در جوامع كم رنگ گردد و جامعه رو به سردى و بى روحى بگرايد. و انسانها گرفتار پوچى و حيرت و بى هدفى خواهند شد….
و از آنجا كه انسان اگر مرشد و واعظى نداشته باشد هلاك خواهد شد، به مصداق هلك من ليس له مرشد يرشده
بنابراين بشر همواره نياز به مرشد و واعظى دارد كه با سخنان كوبنده او را از خواب غفلت بيدار نمايد. كه از واعظان بزرگ عالم، پيامبران و اولياء الهى بودند كه مردم را دعوت به حق و حقيقت مىنمودند.
و خداوند تبارك و تعالى كه بيش از همه به آفريدههاى خود عشق مىورزد، دوست دارد ابناء بشر راه سعادت را طى نمايند و از گمراهى و ظلالت خود را برهانند. بر همين اساس، گاهى خود به ميدان آمده و به موعظه بشر پرداخته و از آنجا كه مشاهده مىنمايد آفريدههاى خود مىتواند بعنوان خليفه روى زمين جائى داشته باشند، ولى چنان گرفتار فساد و تباهى شدند كه از حيوانات بدتر شدند اولئك كالانعام بل هم اضل با اين توصيف، گلايه مىنمايد.
آنچه در پيش روى داريد در واقع مواعظ خداوند است كه هر انسان خسته از دنيا، آن را مطالعه نمايد زنگ و گرد و غبار روحش زدوده خواهد شد و جلائى پيدا مىكند.
لازم به ذكر است مجموعه گرد آورى شده حاوى 46 حديث قدسى مىباشد و همانطورى كه مىدانيد احاديث در فرهنگ دينى ما به سه قسم تقسيم مىشود:
1- احاديث قدسى كه از ناحيه حضرت حق صادر شده و نوعاً جنبه موعظه دارد. و فرقش با آيات قرآن اين است كه در احاديث قدسى جنبه اعجاز وجود ندارد ولى در آيات قرآن جنبه اعجاز وجود دارد و كسى به مثل آن نمىتواند آيهئى بيآورد.
2- احاديث نبوى كه از ناحيه حضرت نبى مكرّم اسلام صادر شده است.
3- احاديث ولوى كه از ناحيه ائمه معصومين عليه السّلام صادر شده است.
لازم به ذكر است از حديث شماره 1 الى، 20 اين مجموعه داراى سند در كتب احاديث شيعه مىباشد و از حديث 21 الى 46 اينجانب سندى در كتب شيعه نيافتم جز در يك كتاب كه به اين عنوان ذكرى شده است:
فهذه فائدة جليله و موعظة بليغه نقلها اميرالمؤمنين عليه السّلام من لسان موسى بن عمران اى العبريه الى العربيه و هى اربعون سوره منتخبة من التورية التى كلم الله تعالى بها موسى بن عمران بلا ترجمان و قال فى تفسير ابى الفضل كانت التورية الف امر و الف نهى و الف وعد و الف وعيد.
ولى چون احاديث، جنبه اخلاقى و موعظهئى دارند. دقت در سند حديث چندان ضرورى به نظر نمىرسد.
در اينجا لازم است از آقاى محمد يوسف ثقفى كه در چاپ و نشر اين مجموعه تلاش نمودند و نيز از برادران عزيز جناب آقاى فانى و آقاى امامى كه از فضلاى حوزه علميه قم مىباشند و در تكميل اين مجموعه همكارى نمودند صميمانه تشكر نمايم.
به اميد صفاى روح و روان آدميان
سالروز ميلاد حضرت اميرالمؤمنين عليه السّلام
سيد محمد حسن مشكوة
13 رجب 1418
حديث يكم
علىبن الحسنبن فضايل عن الحسينبن علىبن يوسف عن زكريابن محمد ابى عبداللّه المؤمن عن علىبن ابى نعيم عن ابى حمزه عن احدهما عليه السّلام
قال ان اللّه تعالى يقول:
يابن ادم تطوّلت عليك بثلاثة سترت عليك ما لو علم به اهلك ما واروك و اوسعت عليك فاستقرضت منك لك فلم تقدم خيراً و جعلت لك نظرة عند موتك فى ثلثك فلم تقدم خيراً
اى فرزند آدم سه مرحمت به تو نمودم
1 - پنهان نمودم از تو چيزهايى را كه اگر خانوادهات علم به آنها پيدا مىكردند، هرگز ترا پنهان نمىنمودند.
2 - به تو وسعت در رزق و روزى دادم. آنگاه از تو قرض خواستم براى خودت، اما تو چيزى پيش نفرستادى.
3 - هنگام مرگ به تو اجازه دادم در ثلث مالت تصرف كنى اما تو چيزى پيش نفرستادى. (1)
حديث دوم
عن ابى ذرالغفارى رضى اللّه عنه قال، قال النبى صلى اللّه عليه و آله
قال اللّه تبارك و تعالى
يابن ادم ما دعوتنى و رجوتنى اغفرلك على ما كان فيك و ان اتيتنى بقرار الارض خطيئة اتيتك بقرارها مغفرة ما لم تشرك بى و ان اخطات حتى بلغ خطاياك عنان السماء ثم استغفرتنى غفرت لك.
اى فرزند آدم هر زمان كه مرا بخوانى و به من اميد داشته باشى تمام آنچه كه بر گردن توست مىبخشم و اگر به وسعت زمين همراه با نگاه به پيش من آئى، من به وسعت زمين همراه با مغفرت به نزد تو مىآيم، مادامى كه شرك نورزى. و اگر مرتكب گناه شوى بنحوى كه گناهت به مرز آسمان برسد سپس استغفار كنى، ترا خواهم بخشيد. (2)
حديث سوم
قال اللّه تبارك و تعالى
يابن ادم انا غنىّ لا افتقر، اطعنى فيما امرتك اجعلك غنيّاً لا تفتقر
يابن ادم انا حى لا اموت، اطعنى فيما امرتك اجعلك حياً لا تموت
يابن ادم انا اقول للشّى كن فيكون اطعنى فيما امرتك، اجعلك تقول للشّى كن فيكون. (3)
اى فرزند آدم همانا من بىنيازى هستم كه محتاج و فقير نمىشوم. مرا اطاعت كن، ترا نيز بىنياز كنم كه محتاج كسى نشوى.
اى فرزند من زندهاى هستم كه نمىميرم، مرا اطاعت كن، تو را نيز زندهئى قرار دهم كه نمىميرد.
اى فرزند آدم همانا من به شىء مىگويم چنين و چنان شو، مىشود، تو نيز مرا اطاعت كن، (به چنان قدرتى) ترا مىرسانم كه به هر چه بگوئى چنين و چنان شو، مىشود.
حديث چهارم
عدة الداعى روى غن زبور داود عليه السّلام
يقول اللّه تعالى
يابن ادم تسألنى و امنعك لعلمى بما ينفعك ثم تلح على بالمسالة فاعطيك ما سألت فتستعين به على معصيتى فاهم بهتك سترك فتدعونى فاستر عليك، فكم من جميل اصنع معك و كم من قبيح تصنع معى، يوشك ان اغضب عليك غضبة لا ارضى بعدها ابداً.
اى فرزند آدم حاجت از من مىطلبى ولى من بر آورده نمىكنم، چرا كه به منافع تو آگاهم (و مىدانم اين را كه از من مىخواهى ضرر بتو مىزند) سپس تو نسبت به خواستهات اصرار مىكنى، در نتيجه آنچه كه مىخواهى به تو مىدهم. آنگاه از همان دادههايم بر معصيت و گناه كمك مىجوئى. پس اراده مىكنم كه آبروى تو را بريزم. و تو دست به دعا بلند مىكنى. و من آبروى تو را حفظ مىكنم. چقدر با تو با خوبى بر خورد كنم و تو چقدر با بدى و زشتى با من معامله مىكنى.
نزديك است نسبت به تو به گونهئى خشمگين شوم كه بعد از آن هيچگاه راضى نگردم. (4)
حديث پنجم
بالاسانيد الثلاثه عن الرضا عن ابائه عليهم السلام قال. قال رسول اللّه صلى اللّه عليه و آله؛
يقول الله تبارك و تعالى
يابن ادم ما تنصفنى؛ اتحبب اليك بالنعم و تتمقت الى بالمعاصى خيرى عليك منزل و شرك الى صاعد و لا يزال ملك كريم يأتينى عنك فى كل يوم و ليلة بعمل قبيح.
يابن ادم لو سمعت وصفك من غيرك و انت لا تعلم من الموصوف لسارعت الى مقته. (5)
اى فرزند آدم چرا انصاف نمىدهى؛ من بوسيله نعمتهاى خود، محبوب تو مىشوم و تو بوسيله گناهان در نزد من مبغوض مىشوى - خير و رحمت من به سوى تو نازل مىگردد و شرت به سوى من بالا مىآيد و پيوسته فرشتهئى بزرگوار در هر شب و روز برايم عمل قبيحت را گزارش مىدهد.
اى فرزند آدم اگر وصف خود را از ديگرى بشنوى و حال آنكه ندانى مورد نظر، خودت مىباشى هر آينه نسبت به چنين فردى خشمگين خواهى شد. (6)
حديث ششم
مجالس الصدوق و عن الحسينبن احمدبن ادريس عن ابيه عن محمدبن احمد الاشعرى عن احمدبن محمد البرقى عن ابيه عن وهب بن وهب عن الصدوق قال، قال رسول الله صلى اللّه عليه و آله
قال اللّه تبارك و تعالى
يابن ادم اطعنى فيما امرتك و لا تعلمنى ما يصلحك.
يابن ادم اذكرنى بعد الغداة ساعة و بعد العصر ساعة اكفك ما اهمك (7)
اى فرزند آدم در آنچه كه به تو امر نمودم مرا اطاعت كن و آنچه صلاح توست به من نياموز
اى فرزند آدم لحظهئى در صبح مرا ياد كن و لحظهئى در عصر، هر چه به خواهى به تو مىدهم.
دختران بخت بسته یا خواستگاران بخت برگشته
نوشته شده توسط12059m 29ام بهمن, 1393دختران بخت بسته یا خواستگاران بخت برگشته
من دختری 22ساله و همین ترم کارشناسی رو تموم کردم و قراره به زودی کارمند بانک بشم. خانواده تحصیلکرده و نسبتا مذهبی دارم با وضعیت مالی خوب و قیافه معمولی نسبتا خوب. من تا حالا شخصیتم اجازه نداده که بخواهم با پسری دوست باشم و درعین اینکه در خانه و جمع دوستام خیلی شوخ هستم ولی همیشه جلوی یک پسر متانتم را حفظ کردم من از جنبه های زیادی واقعا نیاز به یک همسر دارم که با او به آرامش برسم و دوست دارم به این نیازم از راه شرعی اش پاسخ بدهم ولی من یک دخترم! حق اینکه بروم سراغ کسی که می دانم همسر مناسبی می تواند برایم باشد را ندارم. سؤالم از شما این است که چرا دختر وقتی احساس نیاز به ازدواج می کند مثل پسر نمی تواند اقدام کند و کسی را که مطابق میلش هست انتخاب کند؟ چرا باید آنقدر صبر کند تا شاید یکی بیاید خواستگاریش و آن هم اگر نروند و پشت سرشان را هم نگاه نکنن! من با شرایط نسبتا خوبی که دارم خواستگاری ندارم و تکلیف من چیست؟ مگر خدا خودش نمی گوید که اگر نیازی در وجود شما قرار دادم راه ازدواج هم برای پاسخگویی به این نیاز شما قرار داده ام؟! حتما این فقط راجع به پسرها صدق می کند که می توانند بروند خواستگاری دختر مورد علاقیشان نه ما دخترها که اگر پیشنهاد از طرف ما باشد از چشم هرچه پسر و آدمه می افتیم و محکوم می شویم به خیلی چیزها.
با نگاه به اطرافیان و دوستان و هم کلاسی هام کم کم دارم به این نتیجه میرسم که دختر هرچه بیشتر خودش را زیباتر نشان بدهد یا سر و زبون دار باشد یا عشوه بیشتر بیاید و اهل دوست پسر باشد بیشتر طرفدار پیدا میکند! بیشتر دخترهایی مثل من که اهل هیچکدام از اینها نیستند باید همیشه تنها باشند! چرا؟ من موافقم که خواستگاری از طرف دختر واقعاً بعدها به ضررش تموم میشه، اما تکلیف من چیه؟
خانواده خوشبخت
نوشته شده توسط12059m 26ام بهمن, 1393پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) فرمودند: هرگاه خداوند خوبی خانواده ای را بخواهد آنان را در دین فقیه و آگاه کند, کوچک آنان بزرگشان را گرامی و محترم شمارد، در معیتشان مدارا و در هزینه هایشان صرفه جوئی و میانه روی روزیشان کند، به عیب هایشان بینا گرداند پس از آنها دست بکشند و توبه کنند و اگر برای خانواده ای خوبی نخواهد آنان را به حال خود رها کند.[1]
پی نوشت :
1.محمد،محمدی ری شهری،میزان الحکمه،جلد4،حدیث5380
ریشه اش در خودت است
نوشته شده توسط12059m 6ام بهمن, 1393درمان عصبانيت
سؤال: خیلی زود عصبانی می شوم. برای نجات از عصبایت چه کار کنم؟
پاسخ: وقتی رادیاتور ماشین جوش میآورد، سریع کنار میزنید و متوقف میشوید. ما هم وقتی عصبانی میشویم، باید کنار بزنیم. باید توقف کنیم. روایات میگویند: باید سکوت کنیم. حضرت علی(ع) میفرماید: خشم و غضب و عصبانیت خود را با «سکوت» درمان کنید. درمان آن سکوت است. بعد انسان باید یک آب سردی به سر و صورتش بزند. اینکار هم در کاهش عصبانیت موثر است. مثل یک دیگ پر از آب جوش روی اجاق است که اگر شما یک لیوان آب سرد روی آن بریزید از جوش میافتد. البته این کارکافی نیست. سعی کند یک جابجایی هم انجام بدهید. وقتی در خانه عصبانی میشوید چند ساعتی از خانه بیرون بروید. در محل کار که عصبانی میشوید، دو ساعتی مرخصی بگیرید و از محیط کار دور شوید. این جابجایی در آرامش انسان موثر است.
عصبانیت و خشم مثل کیف قاپ است. کیف قاپ میآید کیف شما را به هر قیمتی که هست بزند، ولو به آسیب دیدن شما و ضرر شما هم باشد. عصبانیت، کیف قاپ است و میآید که سرمایه معنوی شما را به هر قیمتی که هست، بزند. شما همان برخوردی را که با کیف قاپ میکنید با عصباینت هم بکنید. سریع جا خالی میدهید و جابجا میشوید. در اینجا هم انسان باید جابجا بشود و این هم کافی نیست. باید وقتی از خانه بیرون میروید، در فکرت، ماجرا را دنبال نکنید و پرورش ندهید. به نقاط مثبت طرف فکر کنید. اگر خدمتی به تو کرده، به خدمات او فکر کنید. روی نقطههای منفی خودت تامل کن. روایات میگویند: هرچه به سر خودت میآید ریشهاش در زیر سر خودت است. دنبال چیز دیگری نگردید. قرآن صریح میگوید: هر بدی که به شما می رسد، ریشهاش در خودت است.[1]
پی نوشت :
1- برنامه سمت خدا، شبكه سوم، حاج آقاي رنجبر، تاريخ23/8 /1388
زنان ایرانی
نوشته شده توسط12059m 30ام مهر, 1393قرقره درماني
دکتر می پرسه: چه اتفاقی افتاده؟
خانم در جواب میگه: دکتر، دیگه نمی دونم چکار کنم. هر وقت شوهرم عصبانی و ناراحت میاد خونه، منو زیر مشت و لگد له می کنه و عصبانیتش رو سر من خالی می کنه!
دکتر گفت: خب دوای دردت پیش منه: هر وقت شوهرت عصبانی و ناراحت اومد خونه، یه فنجون چای سبز بردار و شروع کن به قرقره کردن. و این کار رو ادامه بده.
دو هفته بعد،اون خانم با ظاهری سالم و سرزنده پیش دکتر برگشت!
خانم گفت: دکتر، پیشنهادتون فوق العاده بود. هر بار شوهرم عصبانی و ناراحت اومد خونه، من شروع کردم به قرقره کردن چای و شوهرم دیگه به من کاری نداشت!
دکتر گفت: میبینی؟! اگه جلوی زبونت رو بگیری خیلی چیزا خود به خود حل میشن!
تذكر: در علم بيان، ياد مي گيريم كه سخنمان را چگونه، چه وقت، در چه قالبي و …بيان كنيم. زنان ايراني اغلب وقتي شوهرانشان دير ميآيد به جاي اين كه بگويند دير كردي دلواپس شدم ميگويند چرا دير كردي؟ كجا بودي؟ با كي بودي؟ و…[1]
پی نوشت :
1- آيين شوخي و قوانين خوشي، كتابخانه سايت گفتگوي ديني
ده هزار تومان
نوشته شده توسط12059m 30ام مهر, 1393موجودي به نام فرزند
مردی دیر وقت، خسته و كوفته از سر کار به خانه بازگشت. دم در، پسر پنج سالهاش را دید که در انتظار او بود.
- بابا! یک سؤال از شما بپرسم؟
- بله حتماً. چه سؤالي؟
- بابا شما برای هر ساعت کار چقدر پول میگیرید؟ مرد با عصبانیت پاسخ داد : این به تو ربطی نداره. چرا چنین سوالی میپرسی؟
- فقط میخواهم بدانم. بگویید برای هر ساعت کار چقدر پول میگیرید؟
- اگر باید بدانی میگویم. 1000۰ تومان.
- پسر کوچک در حالی که سرش پایین بود، آهي کشید. بعد به مرد نگاه کرد و گفت: میشود لطفاً 8000تومان به من قرض بدهید؟ مرد بیشتر عصبانی شد و گفت: اگر دلیلت برای پرسیدن این سوال فقط این بود که پولی برای خرید اسباب بازی از من بگیری، سریع به اتاقت برو و فکر کن که چرا اینقدر خودخواه هستی. من هر روز کار می کنم و برای چنین رفتارهای کودکانهای وقت ندارم. پسر کوچک آرام به اتاقش رفت و در را بست. مرد نشست و باز هم عصبانیتر شد. بعد از حدود یک ساعت مرد آرام تر شد و فکر کرد که شاید با پسر کوچکش خیلی خشن رفتار کرده است. شاید واقعاً او به 8000 تومان برای خرید چیزی نیاز داشته است. به خصوص اینکه خیلی کم پیش میآمد پسرک از پدرش پول درخواست کند. مرد به سمت اتاق پسر رفت و در را باز کرد.
- خواب هستی پسرم؟
- نه پدر بیدارم.
- من فکر می کنم با تو خشن رفتار کرده ام. امروز کارم سخت و طولانی بود و ناراحتیهایم را سر تو خالی کردم. بیا این هم 8000 تومان که خواسته بودی. پسر کوچولو نشست خندید و فریاد زد : متشکرم بابا. بعد دستش را زیر بالشش برد و از آن زیر چند اسکناس مچاله بیرون آورد. مرد وقتی دید پسر کوچولو خودش هم پول داشته دوباره عصبانی شد و گفت: با اینکه خودت پول داشتی چرا دوباره تقاضای پول کردی؟ بعد به پدرش گفت: برای اینکه پولم کافی نبود، ولی الان هست. حالا من 1000۰ تومان دارم. آیا میتوانم یک ساعت از کار شما را بخرم تا فردا زودتر به خانه بیایید؟ چون دوست دارم با شما شام بخورم…! [1]
*****
مديريت زمان
جهد را بسیار کن، عمر اندکی است***کار را نیکو گزین، فرصت یکی است
کاردانان چون رفو آموختند***پاره های وقت بر هم دوختند
عمر را باید رفو با کار کرد****وقت کم را با هنر، بسیار کرد
کار را از وقت، چون کردی جدا***این یکی گردد تباه، آن یک هبا.[2]
پی نوشت :
1. محمدعلي قديري، بوسه بر دست(احکام کار و…)، دفترهماهنگي تبليغات اسلامي، فولاد مباركه
2.شعر از پروین اعتصامی
انسانها دقیقا مثل آب هستند
نوشته شده توسط12059m 29ام مهر, 1393همچون آب…
آب تماشایی است چه وقتی که فواره می شود و بالامی رود، چه وقتی که آبشار می شود و فرو می ریزد چه وقتی هم که در جوی یا نهری جاری می شود. صدای آب خیلی آرام بخش است و به انسان آرامش می دهد به شرطی که آب صاف و زلال باشد. آبی که گل آلود هست اصلا تماشایی نیست. وقتی که سیل آب می آید و گل آلود است هیچ تماشایی ندارد، صدای خوشی هم ندارد. صدای آب گل آلود نه تنها به شما آرامش نمی دهد بلکه خیلی هم کسل کننده و خسته کننده است.
انسانها هم دقیقا مثل آب هستند و چنین تقسیم بندی دارند. بعضی از آنها زلال و صاف هستند و یک صفایی دارند. انسان وقتی کنار این افراد مینشیند آرامش پیدا میکند. رفتار، کلام و نگاه آنها به عالم و هستی خیلی تماشایی است. بعضی ها هستند که مثل آب آلوده هستند و اصلا تماشایی نیستند. شما دوست دارید که اصلا این انسان را نبینید و اگر او را دیدید کنار او ننشینید و وقتی او کنار شما می نشیند اذیت می شوی و دوست داری که زود از او فاصله بگیری. خوب است که اگر انسان می خواهد کنار کسی بنشیند آن فرد کسی باشد که مثل آب زلال و گوارا باشد مثل امیرالمومنین. چه کسی از امیرالمومنین بهتر که کنار او بنشینیم. ما که می خواهیم حرفی و سخنی بشنویم، چه سخن و حرفی زلال تر از کلام امیرالمومنین است.[1]
پی نوشت :
1.برنامه سمت خدا، شبكه سوم، حاج آقاي رنجبر، تاريخ27/3 /1390
چند توصيه به خانم هاي شاغل
نوشته شده توسط12059m 2ام شهریور, 1393
به بانواني که مي خواهند در خارج منزل به کاري اشتغال داشته باشند، توصيه مي شود به نکات زير توجه نمايند:
1 . در انتخاب شغل با شوهرتان به تفاهم برسيد و بدون اجازه او شغلي را انتخاب نکنيد، که اين امر آرامش و صفاي خانوادگي را بر هم مي زند و زندگي را بر شما و فرزندانتان تلخ مي گرداند. اين حق شوهر است که اجاز بدهد يا ندهد. به شوهران اين قبيل خانم ها توصيه مي شود که اگر در شغل همسرشان مانعي نمي بينند، لج بازي نکنند و اجازه بدهند به شغل مورد پسندش مشغول باشد، هم به مردم خدمت مي کند هم به اقتصاد خانواده.
2 . در خارج منزل و در محل کار، حجاب اسلامي را کاملاً رعايت نماييد. ساده و بي آرايش به محل کار برويد، از معاشرت با مردان بيگانه تا حد ممکن دوري کنيد. اداره جاي کار و خدمت است، نه جاي رقابت و خود نمايي. شخصيت به لباس، زر و زيور نيست، بلکه به متانت، سنگيني، کارداني و انجام وظيفه است. آرامش، وقار و سنگيني خود را حفظ کنيد، هم محترم باشيد هم احساسات و عواطف لطيف همسرتان را جريحه دار نسازيد، لباس هاي زيبا، آرايش، زر و زيورتان را در خانه و براي همسرتان بگذاريد.
3 . در عين حال که شما در خارج به کار اشتغال داريد، ولي شوهر و فرزندانتان انتظار دارند از کار خانه داري، شوهرداري و بچه داري نيز غفلت نکنيد. با کمک و همکاري شوهرتان نظافت منزل، طبخ غذا، شستن ظروف و لباس ها و ساير امور خانه را تنظيم کنيد و در مواقع مناسب انجام دهيد. منزل شما بايد مانند منزل ساير مردم، بلکه بهتر اداره شود. کار کردن در خارج منزل، مجوز اين نيست که به کارهاي منزل نرسيد و شوهر و فرزندانتان را ناراحت سازيد. کار در خارج از منزل، اصل نيست، اصل آن است که کار در منزل ـ که آسايشگاه اعضاي خانه است ـ انجام گيرد.
به شوهران چنين بانواني نيز توصيه مي شود که در امر خانه داري و بچه داري حتما با همسرشان تعاون و همکاري نمايند. از او انتظار نداشته باشند که هم به شغلش ادامه دهد و هم کارهاي منزل را به تنهايي انجام دهد چنين انتظاري نه مقتضاي شرع است و نه مطابق انصاف و وجدان و نه رسم صفا و محبت و آيين همسرداري. انصاف اقتضا دارد که کارهاي منزل را در بين خودشان تقسيم نمايند و هر يک از آن ها با تناسب حال و وقت، کارهايي را انجام دهند.
4 . اگر بچه دار هستيد، او را يا به کودکستان بسپاريد يا نزد شخص امين و دل سوز و مهربان بگذاريد و به محل کار برويد. مبادا او را تنها در اتاق بگذاريد و برويد که کار بسيار ناروا و خطرناکي است. علاوه بر خطرات احتمالي، موجب ترس و عقده و بيماري هاي رواني خواهد شد.
5. اگر احساس ضرورت مي کنيد که به شغل ديگري غير از مشاغل مذکور مشغول باشيد، حتما با همسرتان تفاهم نماييد و با اجازه و صلاح ديد او کار بگيريد، و اگر موافقت نکرد از آن شغل منصرف شويد، و در صورت موافقت، سعي کنيد شغلي را انتخاب کنيد که کم تر با مردان بيگانه در تماس و ارتباط باشيد که اين کار هم به صلاح خودتان است و هم به صلاح جامعه و به هر حال حجاب اسلامي، ساده و بي آرايش بيرون رفتن را حتماً رعايت کنيد.[1]
پی نوشت :
1.ابراهيم اميني، همسرداري، ص 192 - 195
تقویت حافظه
نوشته شده توسط12059m 2ام شهریور, 1393چند روش برای تقویت تمرکز
1- کتابی را انتخاب کنید، یک صفحه از آن را در نظر گرفته و تعداد کلمات موجود در هر پاراگراف را بشمارید. یک بار دیگر این کار را تکرار کنید تا مطمئن شوید که شمارش را درست انجام داده اید. در ابتدای کار با یک پاراگراف شروع کنید و هنگامیکه این تمرین برای شما آسان تر شد، تمام کلمات یک صفحه را بشمارید. شمارش را به طور ذهنی و با حرکات چشم هایتان انجام دهید.
2- در ذهن خود از یک تا صد را بر عکس بشمارید.
3- در ذهن خود از شماره صد، سه تا سه تا بشمرید و کم کنید.
4- یک کلمه انتخاب کنید و آن را به مدت ۵ دقیقه در ذهن خود تکرار کنید. هنگامیکه توانستید بهتر و آسان تر تمرکز کنید. سعی کنید این کار را برای مدت ۱۰ دقیقه انجام دهید و بدون آنکه تمرکز حواس خود را از دست بدهید.
5- یک سیب را بردارید و از همه طرف به آن نگاه کنید. تمام حواس خود را بر روی آن متمرکز کنید وقتی به سیب نگاه میکنید به چگونگی رشد آن و یا ارزش غذایی آن و یا حتی مغازه ای که آن را خریده اید فکر نکنید، بلکه فقط و فقط به خود سیب فکر کنید. به آن نگاه کنید، آن را ببویید و لمس کنید.
6- همانند تمرین قبل عمل کنید با این تفاوت که این بار چشمانتان بسته باشد. در ابتدا تمرین شماره ۵ را به مدت ۵ دقیقه تکرار کنید و سپس به انجام این تمرین بپردازید. سعی کنید در طی تمرین به کلمات فکر نکنید.
7- شکل هندسی کوچکی ( مثلث، مربع و یا دایره ) را بر روی کاغذ رسم کنید و آن را به رنگ دلخواه درآورید. سپس بر روی آن تمرکز کنید. فقط به آن شکل فکر کنید و افکار نامربوط دیگر را از خود برانید.
8- مانند تمرین قبل عمل کنید با این تفاوت که این بار چشمانتان بسته باشد.[1]
پی نوشت :
1. سایت پزشکان بدون مرز، 10/9/92
من یا مادرت
نوشته شده توسط12059m 17ام تیر, 1393من يا مادرت؟
سؤال: به شوهرم گفتم که من را بیشتر دوست داری یا مادرت را؟ او بلافاصله گفت: مادرم را دوست دارم. از آن روزی که این جمله را گفت دارم آتش می گیرم و می سوزم. آیا این حرف او درست بود؟
پاسخ: پاسخ ایشان پاسخ خوبی نبوده است. اگر همسر ایشان «زن شناس» بودند، این حرف را نمی زدند. می گفتند که خانم این چه حرفی است که شما می زنید من هم شما را و هم مادرم را دوست دارم. هرگلی بویی دارد و این یک برخورد منطقی است. البته سؤال خانم هم خوب نبوده است. شما وقتی ازدواج کردید، نباید سؤال های بی خودی و اشتباه بکنید. مثلا نپرسید که خانم شما قبل از ازدواج ارتباط داشته اید؟ این سؤال شما هم سؤال بی جایی بوده است. قرآن می فرماید: از چیزی که شما را ناراحت می کند، سؤال نکنید. شوهر شما مادرش را دوست دارد و این یک چیز طبیعی است، ولی او شما را هم دوست دارد. اگر شوهر شما به شما این طوری جواب داده است، به خاطر پیام های منفی بوده که سؤال شما به همسرتان داده است. اگر شما خانم «مردشناسی» بودید تا ایشان می گفت که من مادرم را بیشتر دوست دارم، شما می گفتید که باید هم این جوری باشد، شما مادر من را دوست داری، یعنی مادرشما مادر من هم هست. بعد می دید که این برخورد معجزه می کند و آقا به خاطر گفتن این جمله احساس گناه می کند و پیام های مثبت بعدی را به دنبال دارد و عاشقانه شما را خواهد پسندید و دوست تان خواهد داشت. حالا اشتباه کرده اید و باید از این اشتباه درس بگیرید. با این احساسی که دارید می سوزید مقابله کنید، زیرا دیگران که شما را می بینند متوجه می شوند که شما دارید می سوزید، حتی اگر چیزی نگویید. این افکار در رفتار شما اثر خواهد گذاشت. ممکن است که شما حقوق همسرتان را رعایت نکنید و این عامل تنش بشود. این قضیه را کاملا فراموش کنید و این خاطره را از ذهن خودتان دور کنید. نگذارید این عامل تنش و اختلافی در زندگی شما بشود. خدا حس رقابت را برای رشد قرار داده است ولی اگر این حس رقابت تبدیل به حسادت بشود که پیامدهای منفی دارد و بنیان خانواده را بهم می ریزد، هیچ عقل سلیمی این کار را نمی پسندد . باید احساسات و غرایز را مدیریت بکنند. اگر مدیریت کنند دیگر چنین مشکلاتی پیش نمی آید.[1]
پی نوشت :
1. حسين دهنوي، برنامه گلبرگ زندگي، شبكه 3
تقویم شمیم یار
چون شما خانم هستید ...
نوشته شده توسط12059m 16ام تیر, 1393خانم ها در فضاي مجازي
غروب شد
خورشید رفت.آفتابگردون دنبال خورشید می گشت.
ستاره ای چشمک زد.آفتابگردون سرشو پائین انداخت! گل ها هرگز خیانت نمیکنند .
***
خانم ها و دختر خانمهایی که در فضای مجازی سایتها و وبلاگها کار میکنند، هوشیار باشند. خانمها چون از نظر روانشناختی وابستهتر، عشقپذیرتر، قدرت تخیل بالاتر، عاطفیتر و عرفانیتر از مرداناند، زودتر درگیر روابط احساسی میشوند. برخی از خانمها گول ظاهر را میخورند. البته منظورم این نیست که مردان گول نمیخورند الان بحث درباره خانمها و دختر خانم هاست. در فضای مجازی هم این امکان هست که افراد به دلیل تصورات خود، محتوای ضمیر ناهشیار و قدرت تخیل بالا فریب بخورند. فضای مجازی قوه تخدیر کننده و اغفال کننده بالایی دارد چون در آن جا ضمیر ناهشیار و قوه خیال ما فعال می شود و دنبال فرد دلخواه خود میگردنند.
باید مراقب بود ذهن در برداشت اول این گونه برداشت می کند که کاربران سایتهایدینی همه متدین هستند. نه این طور نیست برخی از کاربران ممکن است با لعاب عرفانی در قالب آی دی ای با معنا و حتی پست های زیبا اقدام به شروع ارتباط با خانم ها یا دختر خانم ها کنند. این افراد که زیرک و موذی هم هستند با شیوه های خزنده و نرم به دنبال شکار به راه می افتند. برخی این شیوهها عبارتند از:
1.به عنوان این که شما خواهر متدینی هستید از شما می خواهم که در گزینش و شناختن نامزدم به من کمک کنید. یا این که چون شما خانم هستید روحیه خانم ها را بهتر میشناسید چگونه با همسرم برخورد کنم و…بعد از بحثهای طولانی و ایجاد وابستگی میگوید که همسری ندارد.
2.شما تجربه زیادی در سایت دارید از شما کمک می خواهم تا با کار در سایت آشنا شوم.
3.شما متن ها و پست های زیبایی در رابطه با ….دارید لطف کنید در این موضوع کمکم کنید.
4.خودش را خانم معرفی می کند و در پیام خصوصی ارتباط را صمیمی می کندو سپس تخلیه اطلاعاتی و…
5- خودش را استاد عرفان و اخلاق معرفی می کند.[1]
پی نوشت :
1. م.ح .قديري، نرم افزار نیش ها و نوش ها، و كتاب هشدار براي كبري براي دانلود به سایت گفتگوي ديني رجوع كنيد.
دو مهارت کاربردی برای زندگی بهتر
نوشته شده توسط12059m 1ام دی, 1392امام على(ع): اجعَلْ هَمَّکَ لِمَعادِکَ تَصْلُحْ؛ کوشش و همت خود را مصروف آخرتت گردان، اصلاح میشوی. [1]
امام على(ع): الأنصافُ يرفعُ الخلاف و يُوجبُ الائتلاف؛ انصاف، اختلاف را رفع می کند و سبب الفت و دوستی می شود. [2]
پی نوشت :
1 . ميزان الحکمه، جلد 1، ص 58.
2 . غرر الحكم ، ص 394.
ويژگي هاي افراد داراي اعتماد به نفس
نوشته شده توسط12059m 27ام آبان, 1392ويژگي هاي افراد داراي اعتماد به نفس
1. داشتن احساس مثبت به خود، خدا، زندگي و مردم، و روابط با آنها.
2. داشتن اعتدال.
3. توجه به باورهاي ديني و نقش سازنده آنها در زندگي.
4. شكست و سختي ها را مقدمه پيروزي مي دانند.
5. مشورت با ديگران و استفاده از تجارب ديگران، براي زندگي خوب اهداف (ابتدائي، متوسط و نهايي) با توجه به اولويت دارند.
6. بهره مندي از نشاط روحي و سلامت جسمي و هر شب به مرور برنامه هاي روز خود مي پردازند (براي رفع عيوب) ـ برنامه ريزي دارند.
7. نظارت و كنترل احساسات و عواطف. (محرك اصلي احساس ها و عواطف مغز است، با كنترل آن رفتار را نيز كنترل كرده ايم)
8. ثروت را به خدمت مي گيرند نه اينكه خود خادم ثروت باشند.
9. از نيازمندان دستگيري مي كنند.
و در يك كلام آن گونه كه انتظار انبياء بود، در مسير حق گام بر مي دارند. هر روز گامي به جلوتر مي نهد، عيب هاي خود را كمتر و صفات خوب خود را بيشتر مي سازند، و مطيع دستورات الهي اند. [1]
پی نوشت :
[1] . نينوايي، ژيلا، اعتماد به نفس راه خوشبختي، نداي فرهنگ، چاپ دوم، 1375، ص 24. جزوة شماره هفت مركز مشاوره حوزه علميه قم، آثارو راههاي اعتماد به نفس، ص 5. به نقل از نرم افزار پاسخ
اجرت مشاوره
نوشته شده توسط12059m 25ام مهر, 1392امام حسن عسکری (علیه السلام) فرمودند: زنی خدمت حضرت فاطمه (علیهاالسلام) آمد و گفت: مادر ناتوانی دارم که در امر نماز به مسئله مشکلی برخورد کرده و مرا خدمت شما فرستاده است که سؤال کنم، و مسئله را مطرح نمود. حضرت فاطمه (علیهاالسلام) جواب آن مسئله را داد. آن زن سؤال دوم و سوم را کرد و سپس تا ده مسئله از حضرت پرسید و حضرت (علیهاالسلام) همه را پاسخ داد. سپس آن زن از کثرت سؤال خجالت کشید و عرض کرد: ای دختر رسول خدا، دیگر مزاحم نمی شوم، خسته شدید، حضرت فاطمه (علیهاالسلام) فرمود: خجالت نکش! هر سؤالی داری بگو تا جواب دهم. من از سؤالات تو خسته نمیشوم و با کمال میل جواب می دهم. اگر کسی اجیر شود که بار سنگینی را بر بام حمل کند و در ازای آن، مبلغ صد هزار دینار اجرت بگیرد، آیا از حمل بار خسته می شود؟ زن پاسخ داد: نه. حضرت فرمود: خدا در برابر هر مسئله آن قدر به من ثواب میدهد که بیشتر است از اینکه بین زمین و آسمان پر از مروارید باشد. با وجود این، آیا از جواب دادن مسئله خسته میشوم [1] ؟
کار گروهی
نوشته شده توسط12059m 18ام مهر, 1392كار گروهي
باران به شدت میبارید و مرد در حالی که ماشین خود را در جاده پیش میراند، ناگهان تعادل اتومبیلش بهم خورد و از نردههای کنار جاده به سمت خارج منحرف شد. از خوش شانسی، ماشین صدمهای ندید اما لاستیکهای آن داخل گل و لای گیر کرد و راننده هر چه سعی کرد، نتوانست آن را از گل بیرون بکشد. به ناچار زیر باران از ماشین پیاده شد و به سمت مزرعه مجاور دوید و در زد. کشاورز پیر که داشت کنار اجاق استراحت میکرد به آرامی آمد و در را باز کرد. راننده ماجرا را شرح داد و از او درخواست کمک کرد. پیرمرد گفت: ممکن است کاری از دستش بر نیاد اما اضافه کرد که، «بذار ببینم فردریک چیکار میتونه برات به کنه.» با هم به سمت طویله رفتند و کشاورز اَفسار یک قاطر پیر را گرفت و با زور آن را بیرون کشید. به محض اینکه راننده شکل و قیافه قاطر را دید باورش نشد که این حیوان پیر و نحیف بتواند کمکش کند، اما چه میشد کرد، در آن شرایط سخت به امتحانش میارزید. با هم به کنار جاده رسیدند و کشاورز طناب را به اتومبیل بست و یک سر دیگر آن را محکم دور شانههای فردریک یا همان قاطر بست و سپس با زدن ضربه، پشت قاطر داد زد: «یالا، پل، فردریک، هری، تام، فردریک، تام، هری، پل… یالا سعی تون رو بکنین… آهان فقط یک کم دیگه، یه کم دیگه… خوبه تونستین».
راننده با ناباوری دید که قاطر پیر موفق شد، اتومبیل را از گل بیرون بکشد. با خوشحالی و تعجب از کشاورز تشکر کرد و هنگام خداحافظی از او پرسید: «هنوز هم نمیتوانم باور کنم که این حیوان پیر توانسته باشه، حتماً هر چی هست زیر سر اون اسامی دیگه است، نکنه یه جادوئی در کاره.»کشاورز پاسخ داد: «ببین عزیزم، جادوئی در کار نیست. آن کار را انجام دادم که این حیوان باور کند، عضو یه گروه است و در حال انجام یک کار تیمی است، آخه میدونی قاطر من کوره!»
عیب گویی همسر با شوخی
نوشته شده توسط12059m 18ام مهر, 1392عیب گویی همسر با شوخی
سؤال: آيا شوهر می تواند در مقابل ديگران، عيوب زنش را بگويد و او را تحقير كند، اگرچه به شوخى باشد؟1) در صورتى كه زن ناراحت شود؟2) در صورتى كه زن ناراحت نشود؟
آیت الله بهجت: ايذاى مؤمن و مؤمنه جايز نيست. [1]
آیت الله مکارم شیرازی: الف: جايز نيست. ب:پاسخ: بهتر ترك است. [2] در صورتى كه زن ناراحت مىشود جايز نيست و اگر ناراحت نمىشود بهتر است ترك شود. [3]
آیت اللهتبريزى: غيبت كردن مؤمن و نيز تحقير مؤمن و كارى كه موجب اذيت او مىشود جايز نيست. [4]
بنابر اين فتوا، زن و شوهر نمىتوانند يكديگر را تحقير نمايند به طور مثال مرد نمىتواند با به رخ كشيدن زنان ديگر، زن خود را تحقير كند و يا اجازه ندارد در مقابل ديگران كارى كند و يا حرفى بزند كه زنش تحقير شود. همچنين زن اجازه ندارد عيوب مرد را نزد زن هاى ديگر به گونهاى بيان كند كه يا غيبت شود و يا موجب تحقير شوهر گردد. بنابراين، ايراد گرفتن از يكديگر در مقابل ديگران، بى اعتنايى كردن به يكديگر، ترجيح بدون دليل ديگران به گونهاى كه موجب تحقير همسر گردد و مواردى نظير اینها، جايز نيست و زن و شوهر بايد به شدت از اين گونه امور خوددارى نمايند.
پی نوشت :
1 . آیت الله بهجت، استفتائات، ج4، احكام متفرقه ازدواج.
2 . آیت الله مکارم شیرازی، استفتائات، ج 1، احکام نکاح، سؤال 862 .
3 . سيد مسعود معصومى، احكام روابط زن و شوهر ، س63.
4 . سيد مسعود معصومى، احكام روابط زن و شوهر ، س63.
از محبت خارها گل می شود /وز محبت سرکه ها مل می شود
نوشته شده توسط12059m 6ام مهر, 1392نقش خوش اخلاقی در خانواده
1- تقویت روزی:
آدم خوش اخلاق توانایی اش برای بدست آوردن روزی بیشتر از دیگران است. نقش اخلاق خوش و خوش رویی در تقویت روزی به راحتی قابل درک است. شما هنگامی که می خواهید برای منزل خود چیزی تهیه کنید، از چه کسی خرید می کنید؟ از کسی که خوش اخلاق است یا بد اخلاق؟ هیچ کس از آدم بد اخلاق خوشش نمی آید و دوست ندارد با او معامله کند.
اگر در یک محله، به طور مثال، دو میوه فروش خوش اخلاق و بد اخلاق وجود داشته باشد، به طور قطع فرد خوش اخلاق مشتری بیشتری جذب می کند تا فرد بد اخلاق. یک کارمند خوش رو و خوش برخورد، امکان استخدام بیشتری دارد تا یک کارمند بد اخلاق و خشن. این موضوع کاملا روشن است و نیاز به توضیح بیشتر ندارد.
در آموزه های دینی ما هم به آن اشاره شده است. در روایتی از علی علیه السلام آمده است: گنجینه های روزی در نرم خویی و گشاده رویی است . فی سعه الاخلاق کنوز الارزاق. (1) و کسى که اخلاقش بد باشد، روزى اش تنگ خواهد شد. و من ساء خلقه ضاق رزقه. (2)
2- تقویت پیوند دوستی:
انسان با قدرت اخلاق می تواند دوستان فراوانی برای خود بیابد. خوش اخلاقی پیوندهای دوستی را محکم و پایدار می کند. یکی از عوامل مهم دوست یابی گشاده رویی و خوش اخلاقی است. آیا شما حاضرید با یک فرد بد اخلاق و پرخاش گر دوست شوید؟ اگر با چنین فردی دوستی کنید، چه مقدار از این رابطه خود لذت می برید؟ افراد بد اخلاق معمولا تنها می مانند و دوستان بسیار کمی دارند و انسان های خوش اخلاق، یاران فراوان و روابط دوستانه صمیمانه و پایدارتری دارند. برخی افراد گله می کنند که چرا قادر نیستند برای خود دوستی بیابند و یا دوستان خود را حفظ کنند. چرا پیوند های دوستی آنان زود گسسته می شود؟ خوب است این افراد پاسخ سوال خود را در نوع برخورد و اخلاق خود جستجو کنند.
هر کسی که یاری می طلبد دوست می دارد با افرادی که خوش رو هستند و اخلاقی نرم و جذاب دارند، پیوند دوستی و صمیمیت برقرار کند. پیامبرگرامی اسلام (صلی الله علیه و آله) به این موضوع اشاره کرده و فرموده است. کسى که اخلاقش نیکو باشد، دوستانش فراوان مى شوند و مردم به او انس مى گیرند. من حسن خلقه کثر محبوه و انست النفوس. (3) خوشرویی دوستی را پایدار می کند. حسن الخلق یثبت الموده. (4) على(ع) فرمود: اخلاق بد، بدترین همنشین انسان است، دوستان انسان را فرارى مى دهد و چیزى وحشتناکتر از بداخلاقى نیست.
و بالاخره در حدیثى مى خوانیم که لقمان حکیم به فرزندش چنین نصیحت مى کرد: فرزندم از بى حوصلگى و بداخلاقی و کم صبرى بپرهیز که با داشتن این صفات بد، دوستى براى تو باقى نمى ماند. ایاک و الضجر و سوء الخلق و قله الصبر فلایستقیم علی هذه الخصال صاحب. (5)
3- تقویت سلامتی و سعادت:
آدم خوش اخلاق از بدنی سالم، روحیه قوی، زندگی گوارا و لذت بخشی برخوردار است و این توانایی در او هست که برای خویش زندگی سعادت مندانه ای را بسازد. در مقابل، آدم بد اخلاق در رنج و عذاب بسر می برد و زندگی ناگواری دارد. خوش اخلاق بودن آثار بسیار گران بهایی بر زندگی این جهانی انسان می گذارد. در چند روایتی که از حضرت صادق آل محمد (ع) در این باره نقل شده، آمده است: خوش اخلاقی زندگی را برای انسان ها گوارا می کند. هیچ زندگىاى گواراتر از زندگى همراه با خوش اخلاقى نیست. هرکسی که خلقش نیکو شد، مشکلات و ناهمواری های زندگی برایش هموار می شود و راه های زندگی برایش آسان می گردد. علی (ع) فرمود: من حسن خلقه سهلت له طرقه. (6)
در روایت دیگری آمده است: بدرستی که نیکوکاری و خوش خلقی، سرزمین ها را آباد می کند و بر عمرها می افزاید. ان البر و حسن الخلق یعمران الدیار و یزیدان فی الاعمار .(7)
شکی نیست که عمران و آبادى در سایه اتّحاد و صمیمیّت و همکارى در میان قشرهاى جامعه به وجود مى آید، و آنچه باعث تحکیم این امور شود، از عوامل مهمّ عمران و آبادى خواهد بود. طول عمر نیز مولود آرامش فکر و آسودگى خیال و جلوگیرى از فقر و همکارى و همبستگى اجتماعى است و این امور در سایه اخلاق به دست مى آید.
بدخلقی و خشم، انرژی بسیار مضر و خطرناکی برای خود انسان و اطرافیان تولید می کند و باعث جوشش خون و و تند شدن ضربان قلب و شدید شدن جریان آن در رگ ها میشود و این چیزی است که از چهره و چشمان انسان به وضوح آشکار میگردد و چنانچه بارها تکرار شود باعث فشار خون و گاهی پاره شدن موی رگ های مغز و به دنبال آن در بسیاری موارد باعث سکته قلبی و مغزی و فلج شدن برخی از اعضای بدن انسان میشود.
ـ از امیرمؤمنان على(علیه السلام) پرسیدند: چه کسى غم و اندوهش از همه بیشتر است؟ من ادوم الناس غما. قال(علیه السلام): فرمود: کسى که از همه اخلاقش بدتر است! اسوئهم خلقا. (8)
همچنین آن حضرت فرمود: چهار چیز است به هر کس داده شود خیر دنیا و آخرت به او داده شده است: راستى در سخن گفتن و اداء امانت، و عفّت شکم (پرهیز از حرام) و حسن خلق. اربع من اعطیهن فقد اوتی خیر الدنیا و الاخره. صدق حدیث و اداء الامانه و عفه بطن و حسن خلق. (9)
پی نوشت ها:
1- بحارالانوار، ج 77، ص 53.
2- غرر الحکم.
3- همان.
4- بحارالانوار، ج 77، ص 150.
5- بحار، ج 10، ص 419.
6- شرح غررالحکم ، ج 5، ص 306.
7- بحارالانوار ،ج 71، ص 395.
8- بحار، ج 10، ص 419.
9- غرر الحکم.
جلوگیری از خفگی کودکان
نوشته شده توسط12059m 14ام شهریور, 1392رعایت این توصیهها برای پیشگیری از خفگی کودکان با مواد غذایی مفید است:
* هیچگاه یک کودک کم سن را هنگام غذا خوردن از نظرتان دور نکنید. نظارت مستقیم در این مورد ضروری است.
* کودکان هنگام خوردن مواد غذایی باید راست بنشینند، باید تعداد دندانهایشان برای این کار کافی باشد، و توانایی عضلانی و رشدی مورد نیاز برای جویدن و بلعیدن غذای انتخابشده برایشان را داشته باشند.
* کودکان باید در آرامش و بدون شتابزدگی غذا بخورند.
* کودکان نباید هنگام راه رفتن یا سوار بودن در ماشین یا بازی کردن غذا بخورند.
* غذاها را به قطعات کوچک تقسیم کنید و هستهها و تخمههای میوهها را خارج کنید. سبزیها را بخارپز کنید تا نرم شوند. هاتداگها را به طور عرضی یا طولی برش بزنید.
* به هنگام خوردن غذا به مقدار کافی مایعات در اختیار کودک قرار دهید، اما کودک نباید مواد جامد و مایعات را به طور همزمان بخورد. مایعات را در فواصل لقمههای غذا به کودک بدهید.
* تنها مقدار کمی کره بادام زمینی هنگامی که کودک آماده است به او بدهید، و آن را با ژله، خامه یا نانهای سبوسدار همراه کنید ( کره بادام زمینی ممکن است به سقف دهان کودک بچسبد و به صورت یک گلوله درآید).
* هنگام انتخاب غذا برای کودک به شکل، اندازه، قوام و ترکیبات آن دقت کنید.
* تکنیکهای احیا مانند احیای قلبی- ریوی کودکان و مانور هیلمیش (فشار بر روی شکم از عقب برای خارج کردن غذا از راه هوایی) را بیاموزید.
منبع : hamshahrionline.ir
رویارویی با مشکلات
نوشته شده توسط12059m 13ام شهریور, 1392رویارویی با مشکلات
از معصوم نقل شده است: راه رهایی از مشکلات دو چیز است؛ چاره اندیشی در صورتی که مسأله چاره داشته باشد و بردباری هنگامی که چاره نداشته باشد. امام کاظم فرمودند سختی و رنج برای فرد بردبار یکی است و برای بی تاب، دوتا. [1]
نکته: فرد بی تاب هم با مشکل دست و پنجه نرم می کند و هم با غرولند کردن و نق نق کردن اعصاب خود و دیگری را خرد می کند و فرصت تفکر برای حل مشکل یا مشورت با دیگران را از خود می گیرد و مشکل را به دلیل انبوه هیجانات منفی بیشتر از آنچه هست ارزیابی می کند و حامیان اجتماعی را از خود دفع و طرد می کند.
پی نوشت :
[1] . محمد باقر مجلسی، بحارالانوار، ج82، ص144.من مانده ام تنهای تنها، مهارت رویارویی با غم غربت، ص51.
شادابی چهره
نوشته شده توسط12059m 10ام شهریور, 1392شادابی چهره
انسان موجودی است سه ساحتی، روح، روان، و جسم. این ابعاد با هم در تعامل هستند از هم اثر میپذیرند و بر هم اثر میگذارند. در حدیث زیر تأثیر تغذیه بر شادابی ظاهری و روانی نمایان است.
پیامبر اعظم (ص) حکایتی نقل فرمودند به این شرح(برادرم عیسی (ع) از شهری می گذشت که دو نفر زن و مرد را دید که بر سر هم فریاد می کشند! حضرت فرمود چه شده است؟
مرد گفت: ای پیامبر خدا ایشان همسر من است و او را مشکلی نیست زنی درستکار است، اما دارم از او جدا می شوم.
حضرت فرمود: چرا؟
مرد گفت: بیآنکه کهنسال شود، چهره اش از طراوت افتاده است.
حضرت گفت: ای زن میخواهی چهره ات پر طراوت شود.
زن گفت: بله ای پیامبر،
حضرت فرمودند:چون غذا میخوری از سیر شدن حذر کن.
آن زن چنان کرد و دیگر بار چهره اش طراوت یافت [1] .
پی نوشت :
[1] علل الشرایع، ص٤٩٧. رک کتاب احکام روان شناختی 2، کتابخانه سایت اسک دین
خدای مشکل گشا
نوشته شده توسط12059m 5ام شهریور, 1392خدای مشگل گشا
دو تا مرد توی سلمانی منتظر نشسته بودند و با هم گپ می زدند.
یکی شون گفت : زندگی خیلی سخته.
اون یکی گفت :
آره ، ولی اگه بری سراغ خدا ، حتما توی سختی ها کمکت می کنه.
و جواب شنید :
کدوم خدا؟!
اگه خدائی بود که وضع مردم اینجوری نبود.
خدا هست و مردم باید رنج بکشند؟!
خدا هست و این همه گره توی زندگی هاست؟!
و هر چه توضیح می شنید ، سرسختانه تر روی حرفش پافشاری می کرد.
اونها گرم بحث بودند که فقیری وارد شد و درخواست پول کرد.
ظاهر اون نا مرتب بود و موهاش بلند و بهم ریخته و ژولیده.
چشم های اونی که دلگرم به خدا بود برقی زد و گفت :
گمون کنم هیچ سلمانی ای در شهر ما نیست ، نظرت چیه؟
اون یکی هم با تعجب پاسخ داد که :
پس الآن ما کجا ئیم؟
اولی ادامه داد که :
اگر در شهر مون سلمانی وجود داشت که نباید کسانی مثل اون پیدا می شدند ، مگه نه؟!
دوست من ، آرایشگرها هستند ، ولی تا به اونها مراجعه نکنی از ژولیدگی رهائی پیدا نمی کنی.
خدای مهربون هم هست.
ولی تا سراغش نری ، تا دست توی دستش نذاری و تا ازش نخوای اوضاع رو برات روبراه کنه
این توئی که مقصری ، چون مثل ژولیده ای می مونی که سراغی از آرایشگر نمی گیره.
پس…! [1]
پی نوشت :
[1] . نرم افزار نیش ها و نوش ها، انجمن نرم افزار سایت اسک دین دات کام
شوخی شغلی
نوشته شده توسط12059m 30ام مرداد, 1392شوخی شغلی
زن با عصبانیت رو به شوهرش کرد گفت. تو اصلا به من توجه نداری کمی از همسایه مان که باغبان است یاد بگیر. هر وقت می خواهد زنش را صدا کند می گوید.گل سرخم بیا.گل نرگسم. بیا… مرد که دل خوش از زنش نداشت و شغلش هم آهنگری بود گفت باشد من هم نسبت به شغلم تو را صدا می زنم و از فردا صبح زنش را این طور صدا زد: ای مته قلبم بیا. ای سوهان روحم بیا ای پتک و چکش مغزم بیا…..
دخترهای خوب مثل ...
نوشته شده توسط12059m 23ام تیر, 1392دخترهای خوب مثل سیب های روی درخت هستند …
بهترین ها یشان در بالاترین نقطه درخت قرار دارند !
پسرها نمی خواهند به بهترین ها برسند چون می ترسند سقوط کنند و زخمی بشوند …
بنابراین به سیب های پوسیده روی زمین که خوب نیستند اما به دست آوردنشان آسان است اکتفا می کنند …
سیب های بالای درخت فکر می کنند مشکل از آنهاست در حالی که آنها فوق العاده اند …
آنها فقط باید منتظر آمدن پسری بمانند که آن قدر شجاع باشد که بتواند از درخت بالا بیاید …
تاثیر پینوکیویی
نوشته شده توسط12059m 13ام تیر, 1392تأثیر پینوکیویی
زمانی به شوخی می گفتند اگه دروغ بگوی دماغت دراز میشه! ولی تحقیقات و کشفیات علمی ثابت کرده که اگر دروغ بگوید دماغتان داغ می شود. این یک کشف علمی است و به هیچ وجه شوخی نیست، چون متخصصان دانشگاه گرانادا در یک مطالعه جدید ادعا کردهاند که افزایش اضطراب پس از دروغ گفتن باعث افزایش دمای نوک بینی میشود. این متخصصان میگویند با استفاده از دوربینهای تصویربرداری حرارتی از طریق بررسی چند داوطلب، موفق به کشف این پدیده شدهاند. به نوشته روزنامه دیلیمیل، این متخصصان پدیده تازه کشف شده را «تأثیر پینوکیوی» نامیدهاند. این متخصصان در تصاویر حاصل از دوربینهای حرارتی مشاهده کردهاند که تغییرات خلقی موجب افزایش یا کاهش دمای نوک بینی و نیز عضلات اطراف گوشه داخلی چشمها میشود.
- البته بدون دوربین هم تا حدود زیادی می شود فهمید چه کسی دروغ می گوید. دروغ بر خلاف طبیعت و فطرت ما است. اگر دروغ بگوییم طبیعت و فیزیولوژیک ما واکنش نشان می دهد به همین دلیل برخی کمی لکنت می گیرد، یا صورت قرمز می شود و یا فرد حرکات اضافه مانند خاراندن سر را انجام میدهد. زنان در خواندن زبان بدن از مردان قوی تر هستند، بنابراین در بیشتر موارد دروغ شوهر و فرزندان لو می-رود.
- شکی نیست که هر چه افراد از فطرتشان فاصله بگیرند این واکنش ها کمتر می شد. روحانی مشاوری می گفت: در زنان قم یک فردی پشتش به من بود من را نمی دید داشت به زندانی دیگر فحش و ناسزا و سخنان رکیک می گفت. زدم روی کتفش گفتم. زشته عفت کلام داشته باشید. زندانی برگشت و خیلی ریلکس انکار کرد و گفت: چی؟ ببخشید به نظرم اشتباه شنیده اید؟
- امام على عليه السلام : ما أَضمَرَ أَحَدٌ شَيئاً إِلاّ ظَهَرَ فى فَلَتاتِ لِسانِهِ وَصَفَحاتِ وَجهِهِ؛ هيچ كس چيزى را در دل پنهان نداشت، جز اين كه در لغزش هاى زبان و خطوط چهره او آشكار شد.
لطیفه
پدر: آره پسرم دروغ کار بديه پسرم ما اندازه تو بوديم دروغ نمي گفتيم.
پسر: خب بابا جون ميشه بگي دقيقاً دروغگويي رو از چه سني شروع کرديد. (دو صد گفته چو نيم کردار نيست.)
• می گویند دروغگو کم حافظه است اسن حرف خیلی دقیق است. بنابراین در کنار دروغگویی کلاس های تقویت حافظه ضروری است.
• دروغ مثل بهمن است از یک توده بسیار کوچک شروع می شود و بعد به بهمن ویرانگر تبدیل می شود، بنابراین تنها تخم مرغ دزد شتر دزد نمی شود همه عادات زشت از کوچک شروع می شود. بر همین اساس می گویند the cigarette is gate of addiction سیگار دروازه اعتیاد است [1]
پی نوشت :
[1] .قوانین شوخی و خوشی، سایت اسک دین دات کام
خوابهای بد و کابوس
نوشته شده توسط12059m 10ام تیر, 1392خواب های بد و کابوس
برای خوابهای بد و کابوس چه مرقوم می فرمایید؟
آیت الله بهجت: بسمه تعالی- سوره هایی که با « قل» شروع می شود در وقت خواب بخواند و علاوه بر آن دعایی که در جنات الخلود نقل کرده اند. که اولش این است:
« سبحان الله ذی الشأن دائم السلطان … » را بخواند. [1]
پی نوشت :
[1] . سایت آیت الله بهجت.
عمر عقاب
نوشته شده توسط12059m 6ام تیر, 1392امید و تلاش
عمر عقاب از همه پرندگان نوع خود درازتر است، عقاب مي تواند تا 70 سال زندگي کند، ولي براي اينکه به اين سن برسد بايد تصميم دشواري بگيرد. زمانيکه عقاب به 40 سالگي مي رسد:چنگالهاي بلند و انعطاف پذيرش ديگر نمي توانند طعمه گرفته را نگاه دارند. نوک بلند و تيزش خميده و کند مي شود و شهبال هاي کهن سالش بر اثر کلفت شدن پرها به سينه اش مي چسبند و پرواز براي عقاب دشوار مي گردد. در اين هنگام عقاب تنها دو گزينه در پيش روي دارد:
-يابايد بميرد(بترسد و کاري نکند)
-يا آن که فرايند دردناکي را که 150 روز به درازا مي کشد پذيرا گردد(بترسد ولي…. اقدام کند)
براي گذرانيدن اين فرآيند عقاب بايد به نوک کوهي که در آن جا آشيانه دارد پرواز کند. در آنجا عقاب نوکش را آن قدر به سنگ مي کوبد تا نوکش از جاي کنده شود. پس از کنده شدن نوکش، عقاب بايد صبر کند تا نوک تازه اي در جاي نوک کهنه رشد کند ، سپس بايد چنگالهاي پيشين را از جاي برکند. زمانيکه به جاي چنگال هاي کنده شده ، چنگالهاي تازه اي در آيند. آن وقت عقاب شروع به کندن همه پرهاي قديمي اش مي کند.. سرانجام ، پس از 5 ماه عقاب پروازي را که تولد دوباره نام دارد آغاز کرده ….. و 30 سال ديگر زندگي ميکند.چرا این دگرگونی ضروری است ؟ فرار از زندگی مرغی بیشتر وقتها برای بقا، ما باید فرایند دگرگونی را آغاز کنیم . گاهی وقت ها باید از خاطرات قدیمی، عادت های کهنه و سنت های گذشته رها شویم. تنها زمانی که از سنگینی بارهای گذشته آزاد شویم میتوانیم از فرصت های زمان حال بهره مند گردیم. [1]
پی نوشت :
[1] . نرم افزار نیش ها و نوش ها، سایت اسک دین
راز هوش بز کوهی،روباه،دلفین
نوشته شده توسط12059m 6ام تیر, 1392راز هوش حيواناتى چون بز كوهى ، روباه و دلفين
اى مفضل! در هوش حيوانات انديشه كن و بنگر كه خداوند جل و علا چگونه از سر لطف و رحمت و براى آنكه حيوانات بى عقل و انديشه از نعمتى محروم نگردند در سرشت آنها هوش و كياست نهاد؟
نوعى بز نر كوهى از مارها تغذيه مى كند بر اثر آن، تشنگى سختى مى يابد. از هراس آن كه مبادا سمّ در جانش منتشر شود و او را هلاك گرداند، بر كرانه آب مى ايستد، بسيار ناله مى زند و صدا مى كند ولى ذره اى از آن نمى نوشد؛ زيرا اگر بنوشد به زودى هلاك مى گردد. بنگر كه سرشت اين حيوان چگونه آفريده شده كه از هراس زيان نوشيدن آب، آن تشنگى شديد را بر خود هموار مى سازد؟ براستى كه حتى انسان انديشمند و عاقل نيز غالبا در چنين زمانى تحمل و خويشتن دارى نمى تواند.
روباه نيز هنگامى كه گرسنگى شديد بر او غالب مى آيد، به پشت مى خوابد. شكمش را باد مى كند تا پرنده اى مرده اش بپندارد. وقتى كه بر آن نشست روباه بر آن مى جهد، به چنگش مى آورد و آن را مى خورد. جز آن كسى كه اين گونه و از راه اين حيله متكفل روزى روباه شده چه كسى روباه بى عقل و انديشه را بر اين نيرنگ يارى داده است؟ همچنين از آنجا كه روباه از آن صولت و قدرت و توان حمله ورى ديگر درندگان برخوردار نيست به او هوش و ذكاوت داده شده تا از راه نيرنگ و فريب زندگى كند.
دلفين هم كه پرنده شكار مى كند، هنگامى كه در ميان آب است، نيرنگ او براى شكار اين گونه است: يك ماهى را مى گيرد، مى كشد و آن را بر روى آب مى نهد تا بر آب بماند. آنگاه در زير آن مخفى مى شود. آب را حركت مى دهد تا از بيرون آب پيدا نباشد وقتى كه پرنده بر ماهى نشست حمله مى برد و آن را فرا چنگ مى آورد. [1]
پی نوشت :
[1] . رک: کتاب توحید مفضل ازامام صادق (ع)، نشر جمال، قم. توحيد مفضل (شگفتي هاي آفرينش)،مفضل بن عمرترجمه :
http://www.islamicecenter.com/ketaabkhaaneh/IMAM_SAADIQ
راز هوش بز کوهی،روباه،دلفین
نوشته شده توسط12059m 6ام تیر, 1392راز هوش حيواناتى چون بز كوهى ، روباه و دلفين
اى مفضل! در هوش حيوانات انديشه كن و بنگر كه خداوند جل و علا چگونه از سر لطف و رحمت و براى آنكه حيوانات بى عقل و انديشه از نعمتى محروم نگردند در سرشت آنها هوش و كياست نهاد؟
نوعى بز نر كوهى از مارها تغذيه مى كند بر اثر آن، تشنگى سختى مى يابد. از هراس آن كه مبادا سمّ در جانش منتشر شود و او را هلاك گرداند، بر كرانه آب مى ايستد، بسيار ناله مى زند و صدا مى كند ولى ذره اى از آن نمى نوشد؛ زيرا اگر بنوشد به زودى هلاك مى گردد. بنگر كه سرشت اين حيوان چگونه آفريده شده كه از هراس زيان نوشيدن آب، آن تشنگى شديد را بر خود هموار مى سازد؟ براستى كه حتى انسان انديشمند و عاقل نيز غالبا در چنين زمانى تحمل و خويشتن دارى نمى تواند.
روباه نيز هنگامى كه گرسنگى شديد بر او غالب مى آيد، به پشت مى خوابد. شكمش را باد مى كند تا پرنده اى مرده اش بپندارد. وقتى كه بر آن نشست روباه بر آن مى جهد، به چنگش مى آورد و آن را مى خورد. جز آن كسى كه اين گونه و از راه اين حيله متكفل روزى روباه شده چه كسى روباه بى عقل و انديشه را بر اين نيرنگ يارى داده است؟ همچنين از آنجا كه روباه از آن صولت و قدرت و توان حمله ورى ديگر درندگان برخوردار نيست به او هوش و ذكاوت داده شده تا از راه نيرنگ و فريب زندگى كند.
دلفين هم كه پرنده شكار مى كند، هنگامى كه در ميان آب است، نيرنگ او براى شكار اين گونه است: يك ماهى را مى گيرد، مى كشد و آن را بر روى آب مى نهد تا بر آب بماند. آنگاه در زير آن مخفى مى شود. آب را حركت مى دهد تا از بيرون آب پيدا نباشد وقتى كه پرنده بر ماهى نشست حمله مى برد و آن را فرا چنگ مى آورد. [1]
پی نوشت :
[1] . رک: کتاب توحید مفضل ازامام صادق (ع)، نشر جمال، قم. توحيد مفضل (شگفتي هاي آفرينش)،مفضل بن عمرترجمه :
http://www.islamicecenter.com/ketaabkhaaneh/IMAM_SAADIQ
تیپ های aوb
نوشته شده توسط12059m 4ام تیر, 1392تیپهای A و B
به طور کلي ما از نظر خصوصيات شخصيتي وابسته به دو تيپ A و B هستيم.
افرادي که ویژگیهای شخصيتي مانند: استبداد، حمايت کننده، احساساتي، تحمل ابهام، دلواپسي، نياز شديد به پيشرفت، خشونت، پرانرژي، رقابت جو، جاه طلب، بي حوصله و ستيزه جو و … را دارا هستند، به عنوان تيپ A مطرح میشوند. روانشناسان شخصيت، تيپ A را به عنوان افراد پيچيده احساساتي تعريف میکنند که در کساني میتوان مشاهده نمود که همواره در يک حالت تهاجمي در کشمکش هستند و براي رسيدن به هدف با افراد و عوامل ديگر مقابله میکنند و در مقابل شخصيت هايي که آرام ، صبور و ميانه رو هستند، به عنوان تيپ B مطرح میشوند.
نتايج تحقيقاتي که براي روي انواع شخصيت ها صورت گرفته است، نشان میدهد که تيپ A همبستگي بالايي با فشار عصبي و خطرات جسمي ناشي از آن دارد. کارکنان تيپ A فشار شغلي قابل ملاحظهای را تحمل میکنند، اين افراد کساني هستند که :ساعتهای طولاني تحت فشار عصبي وقت و حجم زياد کار فعاليت میکنند و معمولاً کار را شبها و در اوقات تعطيل به خانه میآورند و قادر به استراحت نيستند ؛ مرتباً خود را مقايسه میکنند و استانداردهاي بالاي بهره وري را براي خود منظور میدارند. همچنین آنها بيشتر به وسيله شرايط کار سرخورده میشوند، از کارهاي ديگران خشمگين میگردند و مورد سوء تفاهم روساي خود قرار میگیرند. نتايج يک تحقيق در آمريکا نشان داده است که 60 درصد مديران امارگيری شده تيپ A و 12 درصد تيپ B هستند. تفکر عموم بر اين است که افراد تيپ A آمادگي بيشتري نسبت به بدترين نتايج فشار عصبي يعني حملههای قلبي دارند. يک افراد تيپ A احتمالاً عمر مفيدشان طولانیتر است ؛ او اظهار داشته که کار آلوده بودن، هميشه عجله داشتن، متعرض بودن به ديگران، لزوماً چيز بدي براي قلب نيست اما آنچه براي قلب مضر است اين است که ميزان بالايي خصومت و عصبانيت داشته باشيد و هنگامي که با افراد روبه رو میشوید زحمت پنهان کردن آن را به خود ندهيد. [1]
پی نوشت :
[1] . قوانین شوخی و شادی، کتابخانه سایت اسک دین.
تقویت حافظه
نوشته شده توسط12059m 1ام تیر, 1392تقويت حافظه
شيخ بهائي (ره) براي تقويت حافظه، مداومت دعاي زير را در قنوت نمازها توصيه كرده است:
«اللهم ارزقني فهمَ النبيينَ و حفظَ المرسلينَ و إلهامَ الملائكه المقربينَ آمينَ يا ربّ العالمين»
امید
نوشته شده توسط12059m 1ام تیر, 1392امید
وقتي از همه جا نا اميد شدي، در میان کوه فرياد بزن آيا هنوز اميد هست؟ خواهي شنيد که هست هست هست
… .
If there ever comes a time when you no longer see any hope, go to the mountains and cry out : “is there any hope left?” You will hear it then: “there is, there is, there is…”
تقویت حافظه
نوشته شده توسط12059m 28ام خرداد, 1392تقويت حافظه
شيخ بهائي (ره) براي تقويت حافظه، مداومت دعاي زير را در قنوت نمازها توصيه كرده است:
«اللهم ارزقني فهمَ النبيينَ و حفظَ المرسلينَ و إلهامَ الملائكه المقربينَ آمينَ يا ربّ العالمين»
الفبای زندگی 2
نوشته شده توسط12059m 26ام خرداد, 1392الفبای زندگی 2
جستجو و آزمایش کنيد . دنيا چيزهای زیادی برای ارائه کردن دارد و شما هم قادرید چيزهای زیادی را ارائه دهيد. هر زمان که کار جدیدی را آزمایش می کنيد خودتان را بيشتر می شناسيد.
Forgive -F : ببخشيد :
ببخشيد و فراموش کنيد . کينه فقط بارتان را سنگين تر می کند و الهام بخش ناخوشایندی است. از بالا به موضوع نگاه کنيد و به خاطر داشته باشيد که هر کسی امکان دارد اشتباه کند.
Grow -G : رشد کنيد :
عادات و احساسات نادرست خود را ترک کنيد تا نتوانند مانع و سد راه شما برای رسيدن به اهدافتان شوند.
Hope -H : اميدوار باشيد:
به بهترین چيزها اميد داشته باشيد و هرگز فراموش نکنيد که هر چيزی امکان پذیر است ، البته اگر در کارهایتان پشتکار داشته باشيد و از خدا کمک بخواهيد.
Ignore-I : نادیده بگيرید:
امواج منفی را نادیده بگيرید . روی اهدافتان تمرکز کنيد و موفقيت های گذشته را بخاطر بسپارید . پيروزی های گذشته نشانه و رابطی برای موفقيت های آینده هستند.
Journey -J : سفر کنيد:
به جاهای جدید سر بزنيد و با فکر روشن ، امکانات جدید را آزمایش کنيد . سعی کنيد هر روز چيزهای جدیدی را بياموزید ، بدین صورت رشد خواهيد کرد و احساس زنده بودن می کنيد.
الفبای زندگی (1)
نوشته شده توسط12059m 23ام خرداد, 1392الفبای زندگی 1
Accept - A : پذیرا باشيد :
دیگران را همانگونه که هستند بپذیرید ، حتی اگر برایتان مشکل باشد که عقاید ، رفتارها و نظرات آنها را درک کنيد.
Break away -B : خودتان را جدا سازید:
خود را از تمام چيزهایی که مانع رسيدن شما به اهدافتان می شود جدا سازید.
Create-C : خلق کنيد :
خانواده ای از دوستان و آشنایانتان تشکيل دهيد و با آنها اميدها ، آرزوها ، ناراحتی ها و شادی هایتان را شریک شوید.
Decide-D : تصميم بگيرید:
تصميم بگيرید که در زندگی موفق باشيد . در آن صورت شادی راهش را به طرف شما پيدا می کند و اتفاقات خوشایند و دلپذیری برای شما رخ خواهد داد.
Explore -E :کاوشگر باشيد :
جستجو و آزمایش کنيد . دنيا چيزهای زیادی برای ارائه کردن دارد و شما هم قادرید چيزهای زیادی را ارائه دهيد. هر زمان که کار جدیدی را آزمایش می کنيد خودتان را بيشتر می شناسيد.
تقسیم
نوشته شده توسط12059m 20ام خرداد, 1392تقسیم
به خدا گفتم بیا دنیا رو قسمت کنیم! آسمون واسه من، ابراش مال تو، دریا مال من، موج هاش مال تو، ماه برای من، خورشید برای تو،
خدا خندید و گفت: تو بندگی کن، همه دنیا مال تو، … من هم مال تو!
“Let’s divide the world up!” I told God “The sky for me, its clouds for you The sea for me, its waves for you The Moon for me, the Sun for you,
God smiled down and said: You be mine… then the whole world for you and… I’ll be for you!
آفت آرزوها
نوشته شده توسط12059m 18ام خرداد, 1392آفت هاى آرزوها از منظر احادیث
نيّت بد
سستى و تنبلى
ناشكيبايى
طلب محال
پرداختن به سرگرمى ها
پرداختن به زوايد
حاكميت فرومايگان
گناهكارى
اهمّيت ندادن به آخرت
تكيه بر غيرخدا
[1]
پی نوشت :
محمدی ری شهری، محمد، فرهنگ نامه آرزو، چاپ اول، 1385.
عطر و آرایش مردان
نوشته شده توسط12059m 16ام خرداد, 1392آراستگي مرد
آراستگی موهاي پيامبر(ص)
پيامبر دستور دادند که به بهداشت موي خود رسيدگي كنيد. اگر برايتان دشوار است كوتاه كنيد. ايشان وقتی موهايشان را بلند میگذاشتند آنها را چرب ميكردند و پارچهاي بر دوش خود ميانداختند تا لباسهايشان چرب نشود.
لباس قرمز امام حسين(ع)
شخصي كه به ملاقات امام حسين -ع- رفته بود، ديد، امام حسين لباس قرمز پوشيده با تعجب گفت شما هم از اين كارها ميكنيد؟ امام فرمودند در خانه براي همسرم ميپوشم. عدهاي مهمان ايشان شده بودند اشتباهي وارد اتاقي شدند كه تزيين شده بود امام آنها را به اتاق خود كه ساده بود راهنمايي كردند و گفتند ما مهر زنان مان را ميدهيم تا با آن هر گونه كه خواستند اتاقشان را تزيين (نه تجملگرايي اشرافي) كنند.
حجاب مردان
بسیاری از مردان گمان ميكنند كه حجاب فقط مخصوص زنان است. در هر حالي كه اگر لباس، عطر و آرايش مرد محرك شهوت زنان غير از همسرش شوند، اشكال شرعي دارد. [1]
پی نوشت :
[1] . نرم افزار نیشها و نوشها، مرکز ملی پاسخگویی به سؤالات دینی.
خفگی در کودکان
نوشته شده توسط12059m 11ام خرداد, 1392اقداماتی که باید هنگام بروز خفگی در کودک انجام دهید
*در چنین مواقعی زمان را از دست ندهید و سعی کنید غذا را از دهان خارج کنید زیرا در غیر این صورت حالت خفگی در کودک رخ می دهد.
* کودک را به حالت دمر برگردانید طوریکه سر او به طرف پایین قرار گیرد و ساعد دست چپ خود را به عنوان حفاظ زیر بدن کودک قرار دهید سپس با دست راست بر فاصله موجود میان شانه های او ضرباتی وارد کنید .
*چنانچه موفق به باز کردن مجرای تنفسی کودک نشدید همان کار را مجددا تکرار کنید .
*اگرموفق نشدید ، بی درنگ با پژشک خود و یا با مرکز اورژانس تماس بگیرید
سارا لوئیس ،مترجم:گلاویژمعتمدی،کاملترین برنامه غذایی برای کودکان ،ص:59 ، نوبت چاپ اول ، ناشر : پرتو زینب،تاریخ انتشار: 1383
حفظ حرمت
نوشته شده توسط12059m 11ام خرداد, 1392حفظ حرمت
سؤال1:من در كودكى و نوجوانى از چند جا دزدى كردهام (از خانه، بستگان يا مغازه و…) ولى حالا كه مى خواهم جبران كنم، نمىدانم چكار كنم؟ چون خجالت مى كشم كه بگويم دزدى كردهام. آيا مى توانم از طرف آنها صدقه بدهم؟
آیت الله خامنه ای: اگر صاحبان اموال مسروقه، حتى ورثه آنها مشخص و موجود باشند، نسبت به آنها ضامن هستيد و به هر شكل مىتوانيد عين آنها و اگر عين تلف شده قيمت آنها را به صاحبانش برگردانيد و يا داخل اموال آنها بکنيد، و لازم نيست آنها مطلع شوند كه اين اموال از آنها به سرقت رفته است. اما اگر به صاحبان آن دسترسى نداريد مى توانيد به نيت صاحبانش بنابر احتياط واجب با اذن حاکم شرعى به فقرا صدقه دهيد. [1]
سؤال2: اگر كسى حقّ الناسى بر گردن داشته باشد و خجالت بكشد كه پول را به فرد مورد نظر بدهد، آيا اگر به نام او پول را صدقه بدهيم قبول است يا خير؟
آیت الله تبریزی: بسمه تعالى در فرض سؤال كه صاحب حق مالى را مىشناسد بايد حقّ مالى را به خود او برساند و لازم نيست بدهكار خودش مال را به صاحب حق بدهد، مىتواند شخصى را واسطه كند كه واسطه مال را به صاحب حق بدهد و به او بگويد كسى به شما بدهكار بود و اين مال را داد و لازم نيست واسطه اسم بدهكار را به صاحب حق بگويد بلكه در بعضى از موارد جايز نيست، و اللّه العالم. [2]
سؤال3:اگر فردى غيبت فرد ديگر را كرد، آيا بايد براى توبه كردن، از طرف مقابل طلب رضايت كند، يا اينكه تنها استغفار كافى است؟ در صورت مانع بودن شرم و حيا، چه بايد كرد؟
آیت الله فاضل: استغفار كافى است. [3]
نکته روان شناختی
احساس ارزشمندی باطری اعتماد به نفس و اراده ما است. خداوند با حکم بالا این احساس را از خرد شدن حفظ کرده است.
پی نوشت :
1 . خامنه ای، أجوبة الاستفتائات، س1264.
2 .تبريزى، استفتائات جديد، ج2، ص 233.
3 . فاضل، جامع المسائل؛ ج1، ص243.
برنامه زندگی
نوشته شده توسط12059m 9ام خرداد, 1392بعد معنوی ما
روان شناسان دنیا انسان را دارای سه بعد می دانستند، بعد زیستی و بعد اجتماعی و بعد روانی. در سال های اخیر بعد معنویت را هم به آن اضافه کرده اند.
قرآن ذکر را مایة آرامش می داند و علمای ربانی آرامش و عمر طولانی دارند.
حس پرستش، معنایابی، حقیقت جویی، کمال خواهی و میل به زیبایی از ابعاد فطری انسان است.
دین به زندگی، درد، رنج، کار و حتی مرگ معنا می بخشد.
جوان و نوجوان با «بحران هویت» در مسیر رشد روبرو می شود که تا رسیدن به تعادل شناختی خودش مضطرب است. او می خواهد ارزش ها و باورهایی را که از والدین دریاف کرده است تخریب کند و از نو با تفکر خود بازساز کند. به همین دلیل است که کارشناسان اسلام شناس می گویند اصول دین تقلیدی نیست بلکه تحقیقی است. او به دنبال رسیدن به پاسخ برای اساسی سؤالات زندگی اش مانند من کی ام، از کجا آمده ام، به کجا خواهم رفت، هدف زندگی چیست و… است باید به او جهت داد تا راه را بیابد. نباید باورهای دینی را به زور به او تحمیل کرد بحث منطقی غیرمستقیم، معرفی کتاب و کارشناس مذهبی، تقویت باورهای درست، جهت دادن در مسیر الگویابی و همراهی کردن با او در تفریح و گردش و ورزش و… مفید است.
سازنده یک سیستم بهتر از دیگران با کار آن آشنایی دارد او می داند که چه چیزی بازده آن را بالا می برد و چه چیزی سبب از بین رفتن آن می شود سیستم خلقت را خداوند ایجاد کرده برنامه رسیدن به موفقیت و سعادت از دفترچه راهنمای او؛ قرآن و حدیث، برگیریم.
گاهی سخن یک انسان متدین که مبلغ دین نیست ولی در جهتی الگوی جوان است اثر بسیار سازنده ای در ارشاد و تربیت دینی دارد.
در ارتباط با افراد موفق و الگوها گرفتار «خطای هاله ای» نشویم؛ مثلا اگر فوتبالیست یا هنر پیشه محبوب ما در کارش برجسته است به این معنی نیست که او حتما در باورهای دینی و هدف در زندگی هم موفق است. همین طور اگر فردی جایی بد عمل کرد به این معنی نیست که کل شخصیت او منفی باشد. باید رفتار منفی را از کل شخصیت جدا کنیم.
در سختی های زندگی باید با مسأله مداری(تفکر، مشاوره، مطالعه، کمک از حامی باتجربه) استفاده کنیم البته هیجان مداری مثبت مثل توسل، دعا و راز و نیاز و تضرع در برابر خدا مفید است. باید از هیجان مداری منفی مانند کشیدن سیگار، نوشیدن مشروب، عیاشی برای فرار از مشکل، گریه های مکرر، اجتناب از اجتماع، رو آوردن به فال گیری و طالع بین ، اعتقاد افراطی به بسته شدن بخت و سحر به شدت اجتناب کنیم.
دعا در حد متعادل اگر با کار و تلاش و مشاوره گره بخورد مطلوب است.
براساس معارف اسلام ما باید برای زندگی ما برنامه داشته باشیم و گرفتار افراط و تفریط نشویم. کل خلقت ما، برای بندگی خداست. ساعات شبانه روز را باید چهار قسمت کنیم: الف-عبادت(بندگی خاص)، ب- کار و تلاش( بندگی عام)، ج- ارتباط با همنشینان سالم( بندگی عام)، د- استفاده از تفریحات سالم برای نشاط و تجدید قوا در سه بخش اول( بندگی عام).
همان گونه که گوشی همراه نیاز به شارژ دارد و بدون شارژ تماس مقدور نیست ما نیز در شبانه روز نیاز داریم خودمان را سه بار با نماز شارژ کنیم و گرنه به آرامش، ارتباط عمیق تر با خدا، مقاومت دربرابر سختی ها و… نخواهیم رسید. [1]
پی نوشت :
[1] ماهنامه فرهنگی، اجتماعی و آموزشی قدر، شماره 58، بهمن 1391
فوایدانگشتر
نوشته شده توسط12059m 5ام خرداد, 1392چهار انگشتر
امام على (عليه السلام) چهار انگشتر در دست شريف مىكرد:
1 - انگشترى از ياقوت سرخ براى شرافت و بزرگوارى
2 - انگشترى از عقيق سرخ براى حرز و محفوظ ماندن
3 - انگشترى از فيروزه، براى پيروزى و شادابى
4 - انگشترى از آهن چينى براى قوّت بخشيدن به انگشت كه ديگران را از استفاده آن نهى مىفرمود. [1]
پی نوشت :
[1] . مكارم الاخلاق ص 86، و ناسخ التّواريخ ص712، و بحارالانوار ج9، و تذكرةالخواصّ ابن جوزى به نقل از الگوهاى رفتارى امام على (عليه السلام) جلد پانزدهم امام على (ع) و تفريحات سالم، محمّد دشتى
رهایی از پیله تاریکی ها
نوشته شده توسط12059m 26ام اردیبهشت, 1392پرورش نادرست
روزی سوراخ کوچکی در یک پیله ظاهر شد. شخصی نشست و ساعتها تقلای پروانه برای بیرون آمدن از سوراخ کوچک پیله راتماشا کرد. ناگهان تقلای پروانه متوقف شدو به نظر رسید که خسته شده و دیگر نمیتواند به تلاشش ادامه دهد. آن شخص مصمم شد به پروانه کمک کندو با برش قیچی سوراخ پیله را گشاد کرد.پروانه به راحتی از پیله خارج شد اما جثه اش ضعیف و بالهایش چروکیده بودند. آن شخص به تماشای پروانه ادامه داد. او انتظار داشت پر پروانه گسترده و مستحکم شود واز جثه او محافظت کند اما چنین نشد .در واقع پروانه ناچار شد همه عمررا روی زمین بخزد و هرگز نتوانست با بالهایش پرواز کند . آن شخص مهربان نفهمید که محدودیت پیله و تقلا برای خارج شدن از سوراخ ریز آن را خدا برای پروانه قرار داده بود تا به آن وسیله مایعی از بدنش ترشح شود و پس از خروج از پیله به او امکان پرواز دهد. گاهی اوقات در زندگی فقط به تقلا نیاز داریم. اگر خداوند مقرر میکرد بدون هیچ مشکلی زندگی کنیم فلج میشدیم - به اندازه کافی قوی نمیشدیم و هر گز نمیتوانستیم پرواز کنیم. [1]
فیلم ،عکس ، پوشش و ... در عروسی ها
نوشته شده توسط12059m 25ام اردیبهشت, 1392برخی منکرات عروسی ها
رفتن به مجالسی که انسان علم دارد در آنجا لهو و لعب برپا می شود، جایز نیست مگر برای نهی از منکر و جلوگیری از گناه. [1]
دعوت از کسانی که امسان می داند اگر به عروسی بیایند گناه و منکرات را اشاعه می دهند جایز نیست، مگر آن که مراقبت کنند در مجلس گناهی نشود. [2]
دعوت از نوازندگان جهت اجرای موسیقی و نیز دعوت از شعبده بازها به منظور شعبده بازی در مجالس، حرام است. [3]
آماده کردن هر گونه وسایل لهو و لعب حرام است. [4]
نگاه کردن به عروس در حالی که پوشش کافی ندارد یا وجه(صورت) و کفین(کف دو دست) او اگر زینت داشته باشد، برای مردان نامحرم جایز نیست. [5]
اگر خانمی بداند چنان چه بدون حجاب عکس بگیرد، عکس او در بین فامیل پخش می شود و نامحرم نیز او را می بیند، جایز نیست عکس بدون حجاب بگیرد.
فیلم و عکس گرفتن همراه داماد و یا نامحرم ها در حالی که زن پوشش کافی نداشته باشد جایز نیست.@
شاباش دادن به رقاص حرام است.@
اختلاط زن و مرد در مجالس عقد و عروسی اگر موجب نگاه کردن نامحرم به عروس یا خانم های دیگر شود، درحالی که پوشش کافی نداشته باشد یا زینت کرده باشند حرام است و باید اجتناب کنند.@
پی نوشت :
1 . مسائل جدید، ص58.
2. احکام روابط زن و مرد، ص 134.
3. همان.
4. همان
5 . تحریرالوسیله، ج2، باب نکاح، م 18.
6 . احکام روابط زن و مرد، ص 257.
7 . جامع الاحکام، آیت الله صافی، ج1، ص297.
8 . محمود اکبری، احکام دو دقیقه ای، چاپ دوم، نشر فتیان، قم، 1391، ص125.
حقوق شرعی شوهر
نوشته شده توسط12059m 24ام اردیبهشت, 1392حقوق شرعي شوهر
حقوق واجب و شرعي مرد نسبت به زن چيست؟
حقوق واجب مرد نسبت به زن عبارت است از:
1. زن بايد با اجازه شوهر از منزل بيرون برود؛ مگر در واجبات و ضروريات زندگي؛
2.زن بايد براي هر لذتي كه او ميخواهد، خود را تسليم نمايد و از نزديكي او جلوگيري نكند، مگر با عذر شرعي (مانند ايام قاعدگي و يا دوران بارداري در صورتي كه نزديكي براي سلامتي او و يا بچه ضرر و خطرر داشته باشد)؛
3.رفع چيزهايي كه باعت تنفّر مرد ميگردد؛
4.زن بايد هر زمان كه شوهر بخواهد، براي او نظافت و آرايش كند. [1]
پی نوشت :
[1] . احكام روابط زن و شوهر، سيدمجتبي حسيني، ص57.