موضوع: "مذهبی"

تو از شیعیان ما هستی وگرنه

نوشته شده توسط 18ام آبان, 1392

فاطمة الزهراء (سلام الله علیها) :

إنْ كُنْتَ تَعْمَلُ بِما اءمَرْناكَ وَ تَنْتَهى عَمّا زَجَرْناكَ عَنْهُ، قَانْتَ مِنْ شيعَتِنا، وَ إلاّ فَلا. (تفسير الا مام العسكرى ، ص 320، ح 191. )
اگر آنچه را كه ما اهل بيت دستور داده ايم عمل كنى و از آنچه نهى كرده ايم خوددارى نمائى ، تو از شيعيان ما هستى وگرنه خير.

حضرت ابالفضل (ع) و حضرت علی اکبر (ع) را بیشتر بشناسیم

نوشته شده توسط 18ام آبان, 1392

حضرت ابالفضل(ع) و حضرت علي اكبر(ع) در كربلا چند سال داشتند؟ آيا ازدواج كرده بودند؟ با چه قبيله اي، اسم همسر و فرزندان آن بزرگواران چه بود؟ آيا در كربلا حضور داشتند؟

حضرت ابوالفضل العباس(ع)، با لبابه دختر عبيدالله بن عباس، پسر عموي پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله، ازدواج نمود. (ابوعبدالله المصعب بن عبدالله بن المصعب الزبيري، نسب قريش، دارالمعارف للطباعه و النشر، 1953 م، ج1، ص 79؛ المحبّر، ابو جعفر محمد بن حبيب البغدادي، بيروت، منشورات دار الافاق الجديده؛ بي تا، ج 1، ص 44 )لبابه، از بانوان بزرگ زمان خويش بود و در فضايي آكنده از نور و قرآن و مالامال از عطر روح نواز محبت به خاندان وحي، ديده به جهان گشوده و در سايه سار «قرآن و عترت» تربيت يافته بود. مادر لبابه، ام حكيم جويري دختر خالد بن قرظ كناني است. (عبدالرزاق المقرم، العباس(ع)، نجف، مطبعة الحيدريه، بي تا، ص195)
تاريخ ازدواج: تاريخ ازدواج چندان مشخص نيست اما از سن فرزندان حضرت عباس(ع) مي توان حدس زد كه ازدواج او بين سال هاي 40 تا 45 هجري صورت گرفته و اينكه سن او هنگام ازدواج بيست سال بوده است، (حسين عماد زاده، زندگاني قمر بني‌هاشم، اول، كتابفروشي اسلاميه، 1322 شمسي، ص 26).
فرزندان حضرت: ثمره اين پيوند فرزنداني به نام هاي عبيدالله، فضل، حسن، قاسم و يك دختر بود. (عبدالرزاق المقرم، العباس(ع)، نجف، مطبعة الحيدريه، بي تا، ص 195) اما بين تاريخ نگاران در تعداد آنها اختلاف نظر وجود دارد.
برخي، حضرت عباس(ع) را صاحب دو فرزند به نام هاي عبيدالله و فضل دانسته اند(السيد عبدالمجيد الحائري، ذخيرة الدارين، نجف، مطبعة المرتضوية، 1345 ق، ج 1، ص 145؛ وسيله الدارين، ص 278) و برخي ديگرعبيدالله، حسن و قاسم(بطل العلقمي، ج 3، ص 429)و برخي نيز عبيدالله و محمد را فرزندان او بر شمرده اند.
پس از شهادت حضرت عباس(ع) و فرزندان او در كربلا، لبابه به عقد زيد بن الحسن(ع) «فرزند امام مجتبي(ع)» در آمد و از او صاحب دختري به نام نفيسه گرديد.
سن حضرت هنگام شهادت: حضرت ابوالفضل العباس در سال 26 ه.ق به دنيا آمد(بحارالانوار، ج 45، ص 39). ودر دهم محرم سال 61 هجري قمري به شهادت رسيدند لذا سن آن بزرگوار در روز عاشورا بايد 34 يا 35 سال باشد.
آيا در كربلا فرزندان حضرت حضور داشتند؟عده ای از مورخان نوشته اند که عباس بن علی(ع) در کربلا خانواده خود را به همراه برده بود و در خیمه ای مجزا اسکان داده بود. و در روز عاشورا ابتدا دو فرزند خود را به میدان فرستاد و هر دو به شهادت رسیدند. آن گاه خود به میدان و یا به طرف شریعه فرات رفت. و برخی دیگر از مورخان معتقدند که فرزندان عباس بن علی(ع) در مدینه بودند و در کربلا حضور نداشتند. قول اخیر مشهورتر و صحیح تر می باشد.

ادامه »

شفاعه الحسین

نوشته شده توسط 15ام آبان, 1392

 

فرزندان امام صادق (علیه السلام)

نوشته شده توسط 5ام آبان, 1392

فرزندان امام صادق (علیه السلام)
آن حضرت ده فرزند داشت. هفت پسر و سه دختر. برخي فرزندان آن حضرت را يازده تن ذكر كرده اند كه هفت نفر از آنان پسر و باقي دختر بوده اند. نام فرزندان آن حضرت چنين بوده است: اسماعيل اعرج كه او را اسماعيل امين نيز خوانده اند، عبد الله، ام فروه، وي همان كسي است كه با پسر عموي خود كه همراه با زيد بن علي قيام كرده بود ازدواج كرد. شيخ مفيد گويد: مادر آنان فاطمه، دختر حسين بن علي بن حسين بن علي بن ابي طالب بوده است. عبد العزيز بن اخضر جنابذي گويد: مادر آنان فاطمه، دختر حسين اثرم بن حسن بن علي بن ابي طالب نام داشته است.

فرزندان ديگر آن امام عبارت بودند از: امام موسي كاظم، محمد ديباج و اسحاق و فاطمه كبري، كه از كنيزي به نام حميده بربريه، زاده شده بودند. عبد العزيز بن اخضر جنابذي گويد: وي به همسري محمد بن ابراهيم بن محمد بن علي بن عبد الله بن عباس درآمد و در خانه او نيز وفات يافت.

ديگر از فرزندان آن حضرت عبارت بودند از: عباس، علي عريضي، اسماء و فاطمه صغري، كه هر يك از كنيزي متولد شده بودند. كساني كه فرزندان امام را ده تن دانسته اند از ذكر نام فاطمه كبري خودداري كرده اند و آنان كه اولاد وي را يازده نفر كرده اند فاطمه كبري را جزو فرزندان امام صادق قلمداد كرده اند.


http://www.askdin.com/thread335.html


رابطه عید غدیر با سادات(چرا عید غدیر رو به سادات تبریک میگیم)

نوشته شده توسط 4ام آبان, 1392

روز عید غدیر خم روز منصوب شدن حضرت امیرالمومنین به جانشینی سرور عالمیان حضرت محمد مصطفی(ص)می باشد.
خداوند در این روز به وسیله تعیین امام علی (ع)به عنوان خلیفه پیامبر خاتم دین خود را كامل كرد.و از آنجا كه امیرالمومنین سرسلسه تمام سادات میباشندو تمام سادات فرزندان امام علی (ع)یه حساب می آیند،نصب امام علی(ع)را به عنوان خلیفه،به سادات تبریك می گویند و این عید را عید سادات می نامند
به عباررت دیگر سادات، جزو خانواده پیامبر و از نسل پاک او به شمار می روند. همان گونه که اهل بیت پیامبر جایگاه والایی نزد پروردگار دارند، مقام و شأن فرزندان آنان نیز در نگاه مردم با احترام و تکریم همراه است. بزرگداشت و احترام سادات از سوی مردم در همه زمان ها صورت می گیرد، ولی این امر در روز غدیر که زمان به ولایت و امامت رسیدن حضرت علی علیه السلام است، به فرهنگ خاصی در میان مردم تبدیل شده است. آنان با رفتن به خانه سادات و تبریک گفتن چنین روزی، احترام و اکرام خود را به ایشان آشکار می سازند. رسول خدا صلی الله علیه و آله در روایت های گوناگون، مردم را به گرامی داشت مقام سادات سفارش می کرد و ایشان می فرمود: «دوست داشتن اهل بیت من و فرزندانم، کمال دین است»

منبع:تبیان

روز قیامت شفیع توام...

نوشته شده توسط 25ام مهر, 1392

روز قيامت شفيع توام
شخصى از اهل مرو گفت :
من ، در صلوات فرستادن بر سيد كاينات و خلاصه موجودات - عليه و آله افضل الصلوات - سستى مى ورزيدم ؛ و در آن باب ، اهتمام نكرده ، تغافل مى نمودم ؛ تا آن كه شبى آن حضرت را خواب ديدم ، و به من هيچ التفات نفرمود؛ بلكه از هر جانب كه مى رفتم اعراض مى نمود، چنان كه گويا از من ناخشنود بود.
من عرض رسانيدم كه : يا رسول الله ! چرا به نظر التفات در من نمى نگرى ، و روى مبارك از من مى گردانى ؟
فرمود: من تو را نمى شناسم ؛ به تو، چه التفات كنم ؟
عرض كردم : من ، يكى از امت شمايم ، و از علماء شنيده ام كه پيغمبران امت خود را بهتر مى شناسد، از پدر، فرزند خود را.
فرمود: معرفت من نسبت به امتم ، به قدر فرستادن صلوات ايشان است بر من . و چون تو من را به صلوات ياد نمى كنى ، من چگونه تو را بشناسم و به چه صورت ، از تو خشنود باشم ؟
من از خواب بيدار شدم ، و بر خود لازم گردانيدم ، كه هر روز صد بار صلوات فرستم ، و حق تعالى من را توفيق قيام آن عطا نمود. و بعد از مدتى ، باز آن حضرت را در خواب ديدم ، و به من التفات بسيار نموده ، فرمود: اكنون تو را مى شناسم ، و از تو خشنودم ، و روز قيامت ، شفيع تو خواهم بود.

سد ابواب

نوشته شده توسط 21ام مهر, 1392

سد ابواب

ماجراي سدّ ابواب باستثناي باب بيت حضرت علي عليه السلام، شرح:

پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله پس از هجرت به مدينه منوره و تشكيل نظام اسلامي، در آغازين روزهاي حضورش در اين شهر اقدام به ساختن مسجد نمود، تا پايگاه و محل گردهمايي و عبادت مسلمانان باشد.

مهاجراني كه از مكه معظمه به مدينه منوره هجرت كرده و فاقد خانه و مسكن بودند، همين مسجد را خوابگاه خويش قرار دادند. اما پس از مدتي پيامبر صلي الله عليه و آله آنان را از خوابيدن و بيتوته كردن در مسجد به خاطر حفظ شئونات اسلامي و احترام به اماكن مقدس بازداشت و دستور داد تا براي خويش خانه هايي بسازند و از مسجد بيرون روند.

مهاجران، خانه هايي در اطراف مسجد ساختند ولي هر كدام از آنان، دري به مسجد گشودند، تا ضمن ابراز علاقه مندي به مسجد، در رفت آمد و آنان به مسجد آسان شود و براي درك نماز جماعت رسول خدا صلي الله عليه و آله توفيق بيشتري داشته باشند.از اين وضعيت، مدت چنداني نگذشته بود كه جبرئيل امين بر رسول خدا صلي الله عليه و آله فرود آمد و به آن حضرت وحي كرد كه خداوند سبحان مي خواهد مسجد پاك و نظيف بماند و رفت و آمد مسلمانان در آن، در حال پاكي و طهارت باشد، بدين جهت تمام درهايي كه به آن گشوده شده است، بايد بسته شوند، جز در خانه علي عليه السلام، كه از اين امر استثنا است.

ادامه »

لباس یاس بر تن کرد زهرا (سلام الله علیها).......

نوشته شده توسط 15ام مهر, 1392


اول ذی الحجه ، روز ازدواج و خانواده نامگذاری شد تا تاکیدی باشد بر

اهمیت و ارزش الگو گرفتن از ازدواج علی گونه و ارائه طریقی برای

جامعه بشری درهمه قرون و اعصار. امید است که جوانان این مرز

و بوم که تربیت یافته مکتب اهل بیت (علیهم السلام) هستند، با الگو قرار دادن

منش زندگی مولی علی (علیه السلام) و حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) و با توکل

بر خداوند متعال آغازگر زندگی‌های مشترک اسلامی باشند.


لباس یاس بر تن کرد زهرا / کنار دست او بنشست مولا

محمد خطبه خواند زهرا بلی گفت / غلط گفتم بلی نه یا علی گفت . . .


عاقد: خدا

شاهد: رسول خدا (صلی الله علیه و اله)

دفتر: لوح محفوظ

مکان: عرش

عروس: کوثر (یاس سپیدم)

داماد: حیدر

سالروز ازدواج آسمانیشان مبارک


رنگ الهی

نوشته شده توسط 11ام مهر, 1392

چند نکته ی تفسیری از آیه 138 سوره بقره؛ صِبْغَةَ اللَّهِ

در هنگام خواندن حزب چهارم قرآن كريم حتما آيه 138 سوره بقره از قرآن كريم را ديده ايد كه مي فرمايد:

« صِبْغَةَ اللَّهِ وَمَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللَّهِ صِبْغَةً وَنَحْنُ لَهُ عَابِدُونَ »

ترجمه:

رنگ الهي ( توحيدي بگيريد) و چه رنگي از رنگ الهي خوش رنگ تر است؟ و ما پرستندگان اوييم.

توضيح:

به دنبال دعوت در آيات سابق به پيروي از همه برنامه هاي انبيا، خداوند درين آيه به همه فرمان مي دهد كه بكوشند « رنگ خدايي» را كه بهترين رنگهاست بپذيرندو به اين ترتيب رنگهاي نژادي و قبيلگي و ساير رنگ هاي تفرقه انگيز مادي را از ميان بردارند.

حديثي كه از امام صادق عليه السلام در تفسير اين آيه نقل شده كه: مقصود از « صبغة الله» آيين پاك اسلام است، نيز همين حقيقت را بازگو مي كند.

مفسران مي گويند در ميان مسحيان معمول بود كه فرزندان خود را غسل تعميد مي دادند و گاهي ادويه مخصوص زرد رنگي به آب اضافه مي كردند و مي گفتند اين غسل مخصوصا با اين رنگ خاص باعث تطهير نوزاد از گناه ذاتي كه از آدم به ارث برده مي شود.

قرآن برين منطق بي اساس خط بطلان مي كشد و مي گويد بهتر اين است كه بجاي رنگ ظاهر و رنگ ماده رنگ حقيقت و خدايي بپذيرند تا روح و جان از هر آلودگي پاك شود نه اين رنگ هاي خرافي و موهوم.

راستي چه تعبير زيبايي ست ، اگر مردم رنگ خدايي بپذيرند يعني رنگ وحدت و عظمت و پاكي و پرهيزگاري ، رنگ«بي رنگي» و عدالت و مساوات و برابري و برادري،‌مي توانند در سايه آن به همه نزاع ها و كشكش ها كه براثر « اسير رنگ شدن ها» بوجود مي آيد از ميان بردارند .

منبع: تفسير نمونه، ج1 ، تفسير ذيل آيه138 سوره بقره

—————————-

براي رنگ خدا گرفتن زندگيمون قلبمون تلاش كنيم و براي هم دعا كنيم.


سر نامیدن ذوالقرنین به ذوالقرنین

نوشته شده توسط 9ام مهر, 1392

درحالی که امیرالمومنین علیه السلام بر منبر بودند ابن کواء در مقابل ان حضرت ایستاد و عرض کرد: یا امیرالمومنین از ذوالقرنین به من خبر بده آیا پیغمبر بود یا سلطان ؟ و نیز به من خبر ده که فرق او از طلا بود یا از نقره ؟

حضرت به او فرمودند : ذوالقرنین نه پیامبر بود و نه سلطان و دو فرقش نه از طلابود و نه از نقره بلکه او بنده ای بود که حق تعالی را دوست می داشت و خدای عزوجل نیز او را دوست می داشت ، برای خدا خیر خواهی کرد و خدای عزوجل نیز خیر خواهی او را نمود.

و اما سر اینکه به او ذوالقرنین گفتند این است که وی قوم خود را به حق عزوجل دعوت نمود ولی آنها برفرقش کوبیده و او را زدند ، پس برای زمانی از ایشان غایب شد و سس بسویشان بازگشت و دوباره آنها را دعوت کرد و آنها این بار بر فرق دیگرش کوبیده و بدین وسیله او را مضروب ساختند . سپس امیرالمومنین علیه السلام فرمودند : و در میان شما مثل او می باشد . 1

1- مقصود از « مثل ذوالقرنین » وجود مبارک خود امیرالمومنین (ع) است که از جهت وارد شدن دو ضربت بر فرق ان بزرگوار خود را مثل ذوالقرنین معرفی فرمود و ان دو ضربت عبارت بود از :

الف : ضربتی که روز خندق از عمروبن عبدود بر فرق نازنینش وارد گردید .

ب : ضربتی که شب نوزدهم ماه مبارک رمضان ابن ملجم ملعون به حضرت زد .

 

کتاب علل الشرایع ، تالیف : شیخ صدوق  ، جلد اول ، ص : 156-157

دحو الارض چیست ؟

نوشته شده توسط 8ام مهر, 1392

د حوالارض چیست؟

بیست و پنجم ذیقعده، هم زمان با دحوالارض یعنی گسترش یافتن زمین است. از امیرالمومنین ـ علیه السلام ـ روایت شده است که فرمودند:

«نخستین رحمتی که از آسمان به زمین نازل شد، در بیست وپنج ذی القعده بود. کسی که در این روز روزه بگیرد و شبش را به عبادت بایستد، عبادت صد سال را که روزش را روزه و شبش را عبادت کرده است خواهد داشت.»

همچنین در برخی از روایات این روز به عنوان روز قیام امام زمان مهدی موعود(عج) معرفی شده و خاتم المحدثین، شیخ عباس قمی (ره) روز دحوالارض را از چهار روز معروفی ذکر کرده که روزه آن ثواب هفتاد سال عبادت را دارد.

روز دحوالارض از روزهای پر برکت خدا برای بندگان سالک الی الله

در کتاب شریف «المراقبات» روایت است که امام رضا ـ علیه السلام ـ فرموده اند:

در شب بیست و پنجم ماه ذى القعده حضرت ابراهیم (ع) و حضرت عیسى (ع) متولد شده اند.
در این روز، رسول خدا ـ صلى الله علیه و آله ـ به قصد حجة الوداع از مدینه با یكصد و چهار هزار یا یكصد و بیست و چهار هزار و حضرت فاطمه (ع) و تمامى اهل بیت خود از راه شجره به مکه عزیمت نمودند.

توبه، استغفار، عبادت و شب زنده داری از اعمالی است که در شب دحو الارض سفارش و تأکید بسیاری برای انجام دادن آنها شده است.

شب و روز دحوالارض نمازها و ادعیه مخصوصی دارد که کیفیت آنها در کتاب مفاتیح الجنان مرحوم شیخ عباس قمی (ره) آمده است.

معنای دحوالارض

«دَحو» به معنای گسترش است و برخی نیز آن را به معنای تکان دادن چیزی از محلِ اصلی اش تفسیر کرده اند. منظور از دحوالارض (گسترده شدن زمین) این است که در آغاز، تمام سطح زمین را آب های حاصل از باران های سیلابیِ نخستین فراگرفته بود. این آب ها، به تدریج در گودال های زمین جای گرفتند و خشکی ها از زیر آب سر برآوردند و روز به روز گسترده تر شدند.

از سوی دیگر، زمین در آغاز به صورت پستی ها و بلندی ها یا شیب های تند و غیرقابل سکونت بود. بعدها باران های سیلابی مداوم باریدند، ارتفاعات زمین را شستند و دره ها گستردند. اندک اندک زمین هایِ مسطح و قابل استفاده برای زندگی انسان و کشت و زرع پدید آمد. مجموع این گسترده شدن، «دَحو الارض» نام گذاری می شود.

برنامه های معنوی

زمین، گاهواره زندگی انسان و همه موجوداتِ زنده است، که با تمام کوه ها، دریاها، درّه ها، جنگل ها، چشمه ها، رودخانه ها، معادن و منابع گرانبهایش، نشانه ای از نشانه های آفریدگار به شمار می آید که آن را گسترانیده است. روز دحوالارض ـ روز گسترش زمین ـ روز بسیار مبارکی است و آداب و اعمال ویژه ای دارد؛ از جمله:

1. روزه داشتن که ثواب هفتاد سال عبادت را دارد.
2. احیا و شب زنده داری شب دحوالارض که برابر با یک سال عبادت است.
3. ذکر و دعا.
4. انجام غسل به نیت روزِ دحوالارض و نماز مخصوص آن.

دحوالارض در قرآن

در قرآن کریم به دحوالارض اشاره شده است. خداوند در آیه 30 سوره نازعات می فرماید: «و زمین را پس از آن (آفرینش آسمان و زمین) گسترش داد». بر پایه نظر بیشتر مفسران، منظور از «دَحیها» در این آیه، همان دحوالارض است.

دعای روز دحوالأرض

یکی از برنامه های پیشنهادی در روز مبارک گسترده شدن زمین، خواندن دعای ویژه این روز است. در بخشی از این دعا، به مسأله دحوالأرض چنین اشاره شده است: «ای خدایی که خانه کعبه را گسترانیدی و دانه را شکافتی و سختی را برطرف ساختی، از تو می خواهم در این روز از روزهایت که حق آن را بزرگ نمودی، هر گرفتاری و مشکلی را برطرف سازی».

مناسبت های دیگر این روز

گذشته از واقعه دحوالارض، رویدادهای دیگری نیز در این روز رخ داده اند که اهمیت آن را دوچندان کرده اند؛ از جمله:

• میلاد ابوالانبیاء حضرت ابراهیم علی نبینا و آله و علیه السلام.

• میلاد حضرت عیسی مسیح ـ علیه السلام.

• خروج رسول اکرم ـ صلی الله علیه و آله ـ از مدینه به همراه هزاران حاجی به سوی مکه، به قصد حجة الوداع. در این سفر وجود مقدس امیرالمؤمنین و حضرت زهرا ـ سلام الله علیهما ـ و نیز همه همسران و بسیاری از اصحاب پیامبر (ص) نیز ایشان را همراهی می‌کردند.

• در روایتی نیز آمده است که قائم (عج) در همین روز قیام خواهد کرد.

زیارت حضرت امام رضا ـ علیه السلام ـ بهترین و با فضیلت‌ترین عمل مستحبی این روز است.

www.hawzah.net

تهذیب نفس

نوشته شده توسط 7ام مهر, 1392



خدايا در هر کجا که بوده ام به يادت بوده ام و در راهت قدم گذاشتم و اميدوارم تا هر موقع که خون در رگم باشد به ياد تو باشم. تو هم مرا در اختيار خودم مگذار که منحرف شوم. شهيد ناصر آقايي

رفتيم توي شهر و يک اتاق کرايه کرديم. بهم گفت: « زندگي اي که من مي کنم سخته ها .» گفتم: « قبول» براي همه کاراش برنامه داشت؛ خيلي منظم و سخت گير. غذا خيلي کم مي خورد. خيلي مطالعه مي کرد. خيلي وقت ها مي شد روزه مي گرفت. معمولا همان روزهايي هم که روزه بود مي رفت کوه. به ياد ندارم روزي بوده باشد که دونفرمان دو تا غذا از سلف دانشگاه گرفته باشيم. هميشه يک غذا مي گرفتيم، دو نفري مي خورديم .خيلي وقت ها مي شد نان خالي مي خورديم. شده بود سرتاسر زمستان ، آن هم توي تبريز ، يک ليتر نفت هم توي خانه مان نباشد.کف خانه مان هم نم داشت، براي اين که اذيتمان نمکند چند لا چند لا پتو و فرش و پوستين مي انداختيم زمين.همه اينها يکي بخاطر اين بود که به نفسشو تربيت کنه در عين حال فقرا رو درک کنه.(شهيد باکري)

نماز روز یکشنبه این ماه

نوشته شده توسط 7ام مهر, 1392


ذکر یک نکته :

روز 23 ماه ذی القعده روز زیارتی امام رضا علیه السلام مقارن شده با روز یک شنبه این ماه ، همانطور که عزیزان مستحضر هستند ، برای یک شنبه های این ماه نمازی بسیار با فضیلت وارد شده است بدین شرح که :

روایت شده که رسول خدا صلوات الله علیه در روز یکشنبه ماه ذی‌القعده فرمود: مردم! کدام یک از شما می‌خواهید توبه کنید؟ راوی می‌گوید: گفتیم: رسول خدا! همه ما می‌خواهیم توبه کنیم. حضرت فرمودند: غسل کرده، وضو گرفته و چهار رکعت نماز به جا آورید. در هر رکعت یک بار (فاتحةالکتاب)، سه بار (قل هو الله احد) و یک بار معوذتین (قل اعوذ برب الناس و قل اعوذ برب الفلق) بخوانید. آنگاه هفتاد بار استغفار نموده و در پایان (لا حول و لا قوة الا بالله) بگویید. سپس بگویید: «یا عزیز! یا غفار! اغفرلی ذنوبی و ذنوب جمیع المۆمنین و المۆمنات فانه لا یغفر الذنوب الا انت» ای عزیز! ای بخشاینده! گناهان من و گناهان تمام مردان و زنان مۆمن را ببخش که جز تو کسی گناهان را نمی‌بخشد.

آنگاه فرمود: بنده‌ای از امت من چنین عملی را انجام نمی‌دهد مگر این که از آسمان به او ندا می‌رسد: بنده خدا! عمل را از نو شروع کن که توبه تو قبول، و گناهانت بخشیده شد. فرشته دیگری از زیر عرش ندا می‌کند: ای بنده! مبارک باد بر تو و بر خانواده و خاندانت. منادی دیگری صدا می‌زند: در روز قیامت، دشمنانت را از تو راضی می‌نمایند. فرشته دیگری ندا می‌کند: ای بنده! با ایمان از دنیا می‌روی؛ دینت از تو گرفته نشده و قبر تو نورانی و وسیع خواهد شد. منادی دیگر صدا می‌زند: پدر و مادرت از تو راضی می‌شوند، گرچه خشمگین باشند؛ پدر و مادر و خاندانت بخشیده شده و در دنیا و آخرت خوش رزق خواهی بود. جبرئیل ندا می‌کند: من با فرشته مرگ پیش تو آمده و به او دستور می‌دهم که با تو خوش رفتار بوده، به خاطر مرگ آسیبی به تو نرسانیده و به نرمی روح را از بدنت خارج نماید….(کتاب مفاتیح الجنان ، اعمال ماه ذی القعده )

چه خوب است که در این روز با برکت پیش از زیارت امام عزیزمان با این نماز بر درگاه خداوند متعال از گناهانمان توبه کنیم باشد که از برکت این روز بزرگ روح و جان ما رنگ معنویت و ایمان به خود بگیرد.

 

 

اذان

نوشته شده توسط 6ام مهر, 1392

اذان و نازایی

هشام بن ابراهیم از بیماری اش و از اینکه فرزندی برایش زاده نمی شد ، به امام رضا (ع) شکوه کرد ؛ به او دستور داد که با صدای بلند در منزلش اذان دهد !

هشام می گوید : این کار را کردم ، خدا بیماری ام را زودود و فرزندانم زیاد شد . 1

کتاب پژوهشی درباره اذان ، استاد سید علی شهرستانی ،ترجمه : سید هادی حسینی ،ص : 178

دحو الارض

نوشته شده توسط 31ام شهریور, 1392

روز بيست و پنجم (روز دحوالارض):
همان گونه كه پيش از اين گفته شد، روز بيست و پنجم ذى القعده، روزى است كه نخستين خشكى ها از زير آب سربرآورد، و سپس گسترش يافت. براى اين روز اعمالى نقل شده است:
الف) در روايتى از اميرمؤمنان(عليه السلام) نقل شده است: اوّل رحمتى كه از آسمان به زمين نازل شد، روز بيست و پنجم ذى القعده بود; بنابراين اگر كسى آن روز را روزه بگيرد، و آن شب را به عبادت بپردازد، پاداش عبادت يكصد سال را دارد.
همچنين فرمود: در آن روز، اگر گروهى به ذكر خدا بپردازند، خداوند حاجتشان را پيش از آن كه متفرّق شوند برآورده سازد; خداوند در اين روز هزار هزار رحمت نازل مى كند كه قسمتى از آن شامل كسانى است كه جمع گردند و به ذكر خدا بپردازند و روزش را روزه بدارند و شبش را عبادت كنند.(1)
ب) مستحب است در آغاز روز (هنگامى كه آفتاب كمى بلند شود) دو ركعت نماز بجا آورد و در هر ركعت، بعد از سوره حمد پنج مرتبه سوره والشمس را بخواند و پس از سلام نماز، اين دعا را بخواند:
لا حَوْلَ وَلا قُوَّةَ اِلاَّ بِاللهِ الْعَلىِّ الْعَظيمِ، يا مُقيلَ الْعَثَراتِ، اَقِلْنى عَثْرَتى،
جنبش و نيرويى نيست جز به خداى والاى بزرگ اى ناديده گير لغزشها، ناديده گير لغزشم را
يا مُجيبَ الدَّعَواتِ، اَجِبْ دَعْوَتى، يا سامِعَ الاَْصْواتِ، اِسْمَعْ صَوْتى،
اى اجابت كننده دعاها اجابت كن دعايم را اى شنواى صداها بشنو صدايم را
وَارْحَمْنى وَتَجاوَزْ عَنْ سَيِّئاتى وَما عِنْدى، يا ذَاالْجَلالِ وَالاِْكْرامِ.(2)
و به من رحم كن و از گناهانم و آنچه بدى دارم درگذر اى صاحب جلالت و بزرگوارى.
ج) «شيخ طوسى» فرمود: مستحب است در اين روز، اين دعا را بخواند:
اَللّـهُمَّ داحِىَ الْكَعْبَةِ، وَفـالِقَ الْحَـبَّةِ، وَصارِفَ اللَّزْبَةِ، وَكاشِفَ كُـلِّ
خدايا اى گسترنده خانه كعبه و شكافنده دانه و برطرف كننده سختى و گشاينده هر
كُـرْبَـة، اَسْئَلُكَ فى هذَا الْيَوْمِ مِنْ اَيّامِكَ الَّتى اَعْظَمْتَ حَقَّها، وَاَقْدَمْتَ
غم و گرفتارى از تو خواهم در اين روز از روزهايت كه بزرگ گرداندى حقش را و در سبقت
سَبْقَها، وَجَعَلْتَها عِنْدَ الْمُؤْمِنينَ وَديعَةً، وَ اِلَيْكَ ذَريعَةً، وَ بِرَحْمَتِكَ
پيشش انداختى و در نزد مؤمنين آن را به وديعت نهادى و آن را وسيله اى براى آمدن به پيشگاهت و رسيدن برحمت
الْوَسيعَةِ، اَنْ تُصَلِّىَ عَلى مُحَمَّد عَبْدِكَ الْمُنْتَجَبِ، فِى الْميثاقِ الْقَريبِ
وسيعت قراردادى كه درود فرستى بر محمّد بنده برگزيده ات در روز ميثاق نزديك كه
يَوْمَ التَّلاقِ، فاتِقِ كُلِّ رَتْق، وَداع اِلى كُلِّ حَقٍّ، وَعَلى اَهْلِ بَيْتِهِ الاَْطْهارِ
روز ديدار و ملاقات است آن بزرگوارى كه هر در بسته اى را گشود و به هر حقى دعوت فرمود و بر خاندان پاكيزه
الْهُداةِ الْمَنارِ، دَعائِمِ الْجَبّارِ، وَوُلاةِ الْجَنَّةِ وَالنّارِ، وَاَعْطِنا فى يَوْمِنا هذا
و راهنمايان روشنى بخش و پايه هاى دين خدا و زمامداران كار بهشت و دوزخند و عطا كن به ما در اين روز
مِنْ عَطآئِكَ الْمَخْزُونِ، غَيْرَ مَقْطوُع وَلا مَمْنوُن، تَجْمَعُ لَنا بِهِ التَّوْبَةَ،
از عطاى موجود در خزينه ات كه نه پايان دارد و نه منّتى در آن است گردآورى بدان براى ما توبه
وَحُسْنَ الاَْوْبَةِ، يا خَيْرَ مَدْعُوٍّ وَاَكْرَمَ مَرْجُوٍّ، يا كَفِىُّ يا وَفِىُّ، يا مَنْ لُطْفُهُ
و بازگشت خوبى را بسوى خودت اى بهترين خوانده شدگان و بزرگوارترين مايه اميد اى كفايت كننده اى وفادار اى كه لطفش در
خَفِىٌّ، اُلْطُفْ لى بِلُطْفِكَ، وَاَسْعِدْنى بِعَفْوِكَ، وَاَيِّدْنى بِنَصْرِكَ، وَلا تُنْسِنى
نهان و خفاست بلطف خويش بر من لطف فرما و به عفوت سعادتمندم كن و به ياريت كمكم ده و از ياد
كَريمَ ذِكْرِكَ، بِوُلاةِ اَمْرِكَ، وَحَفَظَةِ سِرِّكَ، وَ احْفَظْنى مِنْ شَوائِبِ الدَّهْرِ،
كريمانه ات فراموشم مكن به حق زمامداران كار خود و نگهبانان رازت و نگاهم دار از آلودگيهاى روزگار
اِلى يَوْمِ الْحَشْرِ وَالنَّشْرِ، وَاَشْهِدْنى اَوْلِيآئَكَ عِنْدَ خُرُوجِ نَفْسى، وَحُلُولِ
تا روز حشر و برانگيخته شدن و گواه گير برايم دوستانت را هنگام جان دادنم و سرازير
رَمْسى، وَانْقِطاعِ عَمَلى، وَانْقِضآءِ اَجَلى، اَللّهُمَّ وَاذْكُرْنى عَلى طُولِ
شدنم در قبر و به پايان رسيدن كردارم و بسر آمدن عمرم خدايا يادم كن در دوران دراز
الْبِلى، اِذا حَلَلْتُ بَيْنَ اَطْباقِ الثَّرى، وَنَسِيَنِى النّاسُونَ مِنَ الْوَرى،
پوسيده شدنم در آن هنگام كه ميان توده هاى خاك وارد شوم و مردم فراموشكار يكسره فراموشم كرده اند
وَاَحْلِلْنى دارَ الْمُقامَةِ، وَ بَوِّئْنى مَنْزِلَ الْكَرامَةِ، وَاجْعَلْنى مِنْ مُرافِقى
و در خانه ماندنى (بهشت) فرودم آر و در منزل كرامت جايم ده و از رفقاى دوستانت و
اَوْلِيآئِكَ، وَاَهْلِ اجْتِبآئِكَ وَأصْفِيائِكَ، وَبارِكْ لى فى لِقآئِكَ، وَارْزُقْنى
برگزيدگان و مخصوصانت قرارم ده و ديدارت را بر من مبارك گردان و حسن عمل روزيم كن
حُسْنَ الْعَمَلِ قَبْلَ حُلُولِ الاَْجَلِ، بَريئاً مِنَ الزَّلَلِ وَسُوءِ الْخَطَلِ، اَللّـهُمَّ وَ
پيش از آن كه عمرم بسر رسد در حالى كه پاك از لغزش و بد كردارى باشم خدايا
اَوْرِدْنى حَوْضَ نَبِيِّكَ مُحَمَّد صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَ أَهْلِ بَيْتِهِ، وَاسْقِنى مِنْهُ
مرا به حوض پيامبرت محمّد درود خدا بر او و خاندانش باد (يعنى حوض كوثر) واردم كن و بنوشان مرا از آن
مَشْرَباً رَوِيّاً سآئِغاً هَنيئاً، لا اَظْمَأُ بَعْدَهُ، وَلا اُحَلاَُّ وِرْدَهُ، وَ لا عَنْهُ اُذادُ،
حوض نوشاندنى سيراب كننده و روان و گوارا كه ديگر تشنه نشوم و از ورود بدان جلوگيريم نكنند و بازم ندارند
وَاجْعَلْهُ لى خَيْرَ زاد، وَ اَوْفى ميعاد، يَوْمَ يَقُومُ الاَْشْهادُ، اَللّهُمَّ وَالْعَنْ
و آن را برايم بهترين توشه راه و كاملترين وعده گاه در روز به پا خواستن گواهان قرار ده خدايا دور ساز
جَبابِرَةَ الاَْوَّلينَ وَالاْخِرينَ، وَبِحُقُوقِ اَوْلِيآئِكَ الْمُسْتَاْثِرينَ، اَللّـهُمَّ
از رحمتت سركشان اوّلين و آخرين را و آنان كه به حقوق دوستان برگزيده ات تجاوز و تعدّى كردند خدايا
وَاقْصِمْ دَعآئِمَهُمْ، وَاَهْلِكْ اَشْياعَهُمْ وَ عامِلَهُمْ، وَ عَجِّلْ مَهالِكَهُمْ،
پايه هاى حكومتشان را در هم شكن و پيروان و عمالشان را نابود گردان و به هلاكتشان تعجيل كن
وَاسْلُبْهُمْ مَمالِكَهُمْ، وَضَيِّقْ عَلَيْهِمْ مَسالِكَهُمْ، وَالْعَنْ مُساهِمَهُمْ
و مملكتهاشان را از ايشان بگير و راهها را بر ايشان تنگ فرما و آنان كه با ايشان سهيم
وَمُشارِكَهُمْ، اَللّـهُمَّ وَعَجِّلْ فَرَجَ اَوْلِيآئِكَ، وَارْدُدْ عَلَيْهِمْ مَظالِمَهُمْ،
و شريك هستند نيز از رحمتت دور كن خدايا شتاب كن در فرج دوستانت و حقوق از دست رفته شان را به آنها باز گردان
وَاَظْهِرْ بِالْحَقِّ قآئِمَهُمْ، وَاجْعَلْهُ لِدينِكَ مُنْتَصِراً، وَبِاَمْرِكَ فى اَعْدآئِكَ
و قائمشان را به حق ظاهر گردان و يارى ستاننده دينت و فرمانرواى در ميان دشمنانت قرارش ده
مُؤْتَمِراً، اَللّـهُمَّ احْفُفْهُ بِمَلائِكَةِ النَّصْرِ، وَبِما اَلْقَيْتَ اِلَيْهِ مِنَ الاَْمْرِ فى لَيْلَةِ
خدايا فرشتگان يارى دهنده را گرداگردش قرار ده و بدان دستورى كه در شب قدر بر او فرستى وى را
الْقَدْرِ، مُنْتَقِماً لَكَ حَتّى تَرْضى، وَيَعُودَ دينُكَ بِهِ وَعَلى يَدَيْهِ جَديداً
انتقام كشَنده براى خودت قرار ده بدان حد كه تو خشنود گردى و دين تو به وسيله او و بدست او بصورت نو و تازه اى
غَضّاً، وَيَمْحَضَ الْحَقَّ مَحْضاً، وَيَرْفِضَ الْباطِلَ رَفْضاً، اَللّـهُمَّ صَلِّ عَلَيْهِ
درآيد و حق كاملاً خالص گردد و باطل يكسره از بين برود خدايا درود فرست بر او و
وَعَلى جَميعِ آبائِهِ، وَاجْعَلْنا مِنْ صَحْبِهِ وَاُسْرَتِهِ، وَابْعَثْنا فى كَرَّتِهِ، حَتّى
بر همه پدرانش و قرار ده ما را از اصحاب و نزديكانش و در زمان رجعت او ما را برانگيز تا
نَكُونَ فى زَمانِهِ مِنْ اَعْوانِهِ، اَللّهُمَّ اَدْرِكْ بِنا قِيامَهُ، وَاَشْهِدْنا اَيّامَهُ، وَصَلِّ
ما در زمان او جزء يارانش باشيم خدايا توفيق درك زمان قيام او را نصيب ما گردان و در روزگار ظهورش ما را حاضر كن و درود فرست
عَلَيْهِ، وَعَلَيْهِ السَّلامُ، وَارْدُدْ اِلَيْنا سَلامَهُ، وَرَحْمَـةُ اللهِ وَبَرَكـاتُهُ.(3)
بر او و سلام او را بسوى ما بازگردان و سلام و تحيت و رحمت خدا و بركاتش بر او باد.

1. اقبال، صفحه 312.
2. همان مدرك، صفحه 314.
3. مصباح المتهجّد، صفحه 669.

چرا به امام رضا (علیه السلام)قبله هفتم می گویند؟

نوشته شده توسط 28ام شهریور, 1392

مدرس خاتون‌آبادي اصفهاني مؤلف کتاب «جنات الخلود» (تألیف شده در سال 1125 هجری) که از علمای برجسته عصر صفوی به شمار می‌رود، ‌در این باره می‌نویسد: حضرت علی‌بن موسی الرضا(ع) را بدین لحاظ قبله هفتم می‌گویند که مردم در روی زمین به هفت موضع توجه دارند یا هفت موضع از زمین، قبله‌گاه مسلمانان است: 1. مکه معظمه 2. مدینه منوره 3. نجف اشرف 4. کربلای معلی 5. مقابر قریش یعنی قبور کاظمین علیهما السلام 6. سامرا و 7. مشهدالرضا(ع). بدین جهت آن بزرگوار را قبله هفتم می‌نامند.
برخی از این نکته استفاده می‌کنند و می‌گویند شاید ثواب زیارت امام رضا(ع) با این هفت موضع برابر باشد، زیرا شیعیانی که به امامت امام رضا(ع) قائل هستند، امامتشان کامل است. برای اینکه بعد از آن حضرت فرقه دیگری در تشیع به وجود نیامد.
وجه تسمیه دیگری که برای اطلاق قید «قبله هفتم» برای حضرت رضا(ع) بیان می‌شود، این است: روزی امام موسی‌بن جعفر(ع) در برابر فرزندان خود موقع نماز فرمودند: باید فرزندم علی برای اقامه نماز جماعت باشد تا من به او اقتدا کنم. بنابراین، حضرت رضا(ع) امام جماعت شدند و از آنجا، حضرت را به قبله هفتم (یعنی قبله امام هفتم) ملقب می‌کردند.
حجت‌الاسلام فاضل بسطامی در کتاب «تحفه الرضویه» در این باره می‌نویسد: احتمالاً امام کاظم(ع) می‌‌خواستند به فرزندان و خویشان بفهمانند که امام بعد از ایشان، «علی‌بن موسی» است.

خدا را به من نشان بده !

نوشته شده توسط 17ام شهریور, 1392

در روايتي آمده است: شخصي پسر خود را نزد امام جعفر صادق(ع) برد و گفت:

«اين بچه مرا كلافه كرده و دائم از من مي پرسد كه خدا را به من نشان بده !
و من هنوز نتوانسته ام پاسخ او را بدهم.»

امام صادق(ع) فرمودند: «اين كار تو نيست!»

سپس بدون اين كه كودك متوجه شود، دستور دادند مقداري قند را در آب حل كرده و بياورند. وقتي آب قند آماده شد، «امام رو به كودك فرمودند: پسرم بنوش! آن گاه از او سؤال كردند: «چه مزه اي مي دهد؟»

كودك گفت: «شيرين است.» ايشان سؤال كردند: «چرا شيرين است؟»
كودك گفت: «حتماً ماده شيريني داخل آن است.»

امام(ع) از كودك خواستندآن ماده را نشان دهد. كودك گفت: «ديده نمي شود.»
امام سؤال كردند: «پس از كجا متوجه شدي كه شيرين است؟»

كودك پاسخ داد: « از مزه اش فهميدم كه چيز شيريني در آب حل شده و موجب شيريني آن گرديده است.»امام صادق(ع) او را تحسين كردند و فرمودند:خدا هم در اين عالم حضور دارد و همان لذتهايي كه از مشاهده كوه، دشت، طبيعت، خوراكي ها و نوشيدني ها و… مي بري، نشان دهنده حضور خالق اين زيبايي ها يعني خداست كه با چشم نمي توان ديد، ولي حضورش را مي توان درك كرد!


سوال؟

نوشته شده توسط 10ام شهریور, 1392

 

هفت حرفي كه درسوره حمد نيامده

نوشته شده توسط 9ام شهریور, 1392

هفت حرفي كه درسوره حمد نيامده
گفتم: کدام سوره از قرآن است که هفت حرف از حروف الفبا را ندارد؟! آقا کمی فکر کرد و گفت: من در دوران جوانی شنیده بودم، ولی یادم نیست، شما بگویید!

گفتم: سوره «فاتحه‌الکتاب» (=سوره حمد) است که هفت حرف ندارد، چون این هفت حرف، مربوط به هفت طبقه جهنم است و آنها را از سوره حمد که «سوره رحمت» است برداشته‌اند و در آیه‌ی‌ ظلمانی گذاشتند. آن هفت حرف ( ث - ج - خ - ز - ش - ظ - ف) است:

حرف ث: از کلمه «ثبور=واویلا» است و اسم مکانی در جهنم است که جای رباخواران و بدکاران است (فرقان/13و14).

حرف ج: از کلمه «جهنم» است (حجر/43).

حرف خ: از کلمه «خُسران=زیان» است (حج/11).

حرف ز: از کلمه «زَقُّوم=درختی در جهنم و غذای گنهکاران» است (دخان/43و44).

حرف ش: «شقاوت» و «شیطان» است (هود/106).

حرف ظ: از کلمه «لَظی» بمعنای زبانه آتش جهنم است (معارج/15).

حرف ف: از کلمه «فَزَعُ الْاَکْبَر=وحشت بزرگ» است (أنبیاء/103).

همه این حروف را بردند و در آیه ظلمانی که در سوره‌ی انعام، آیه 122 است، گذاشتند.

صلواتی که تا یک هفته ملائکه برایش صلوات فرستند

نوشته شده توسط 9ام شهریور, 1392

صلواتی که تا یک هفته ملائکه برایش صلوات فرستند

 

در کتاب جمال الاسبوع از امام جعفر صادق(ع) منقول است : هر کس بعد از نماز عصر روز جمعه ده مرتبه بگوید:

 

اَللهمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ الْأوْصِیاءِ الْمَرْضییّنَ بِأَفْضَلِ صَلَواتِکَ وَ بارِکْ عَلَیْهِمْ بِأَفْضَلِ بَرَکاتِکَ وَ عَلَیْهِ وَ عَلَیْهِمُ السَّلامُ وَ عَلی اَرْواحِهِمْ وَ أَجْسادِهِمْ وَ رَحْمَهُ الله وَ بَرَکاتُهُ

 

ملائکه برای آن شخص از این جمعه تا جمعه دیگر در همین ساعت صلوات می‌فرستد.

جایگاه انسان در قرآن

نوشته شده توسط 6ام شهریور, 1392

1 - خلیفه ی خدا ……………. ( انِّی جاعل فی الارض خلیفة )


2 - تکریم شده و برتری یافته… ( لقد کرمنا بنی آدم و حملناهم فی البر و البحر و رزقناهم من الطیبات و فضلناهم علی کثیر ممن خلقنا تفضیلا ) اسراء/70 ( خَلَقَ لَکُم … سَخَّرَ لَکُم… جَعَلَ لَکُم ‌…أنشَأ لَکُم… .)


3 - احسن المخلوقین …………. ( … فتبارک الله احسن الخالقین ) مؤمنون/14


4 - حامل امانت الهی ………. ( إنّا عرضنا الامانة علی السماوات و الارض فأبین أن یحملها و أشفقن منها و حملها الانسان …) احزاب/ 72


5 - مسجود ملائکة ………( فسجدالملائکة کلُّهم أجمعون ) حجر/30


6 - فاذا سويته و نفخت فيه من روحي فقعوا له ساجدين…..(حجر / 29)

ثمره کنترل

نوشته شده توسط 3ام شهریور, 1392

امام علی ( علیه السلام ) فرمود :
ثمره المحاسبه صلاحٌ النفس . [مستدرک الوسائل ، ج 12 ، باب وجوب محاسبه النفس ]
نتیجه محاسبه نفس به صلاح و سامان آوردن خویش است .

و نیز فرمود :
من حاسب نفسه ربح و من غفل عنها خسر و من خاف أمن ومن اعتبر ابصر و من ابصر فهم و من فهم علم .[ وسائل الشیعه ، ج 12 ، باب وجوب محاسبه النفس ]
کسی که از نفس خود مواظبت کند و از او حساب کشد سود می برد و هر کس از او غافل شود زیان می بیند و کسی که (از نفس خود ) بیمناک باشد در سلامت و امان قرار می گیرد و هر که عبرت گیرد بینا می شود و کسی که بینا باشد هوشیار و زیرک است و کسی که زیرکی دارد آگاهی می یابد .

اهمیت جهاد با نفس

نوشته شده توسط 3ام شهریور, 1392

عن ابی عبدالله ( علیه السلام ) :
أنَّ النبیَّ ( صلی الله علیه و آله ) بعث سریهً فلما رجعوا قال :مرحبا بقوم ٍ قضوا الجهاد الاصغر ، و بقی علیهم الجهاد الاکبر . فقیل : یارسول الله ما الجهاد الاکبر ؟ قال جهاد النفس. [ وسائل شیعه ، ج15 ، باب وجوبه …]
از امام صادق (علیه السلام) روایت شده که فرمودند : همانا پیغمبر ( صلی الله علیه و آله ) لشکری را فرستاد ، پس چون برگشتند فرمود : آفرین باد بر گروهی که جهاد کوچک را به جای آورند و جهاد بزرگ بر آن ها ماند . گفته شد ای پیغمبر خدا جهاد بزرگ چیست ؟
فرمود : جهاد نفس است .

تقدیر در شب های قدر

نوشته شده توسط 7ام مرداد, 1392

بر اساس حدیث شیعه که از حماد بن عثمان که وی از حسان بن علی از جعفر صادق نقل شده‌است؛ شب قدر تا قیامت باقی‌است و در ماه رمضان واقع است.[۱۱] در روایات شیعه آمده‌است که شب قدر یکی از سه شب ۱۹، ۲۱ یا ۲۳ در ماه رمضان است که احتمال شب بیست‌وسوم بیش‌تر است. در اصول کافی نیز آمده‌است که تقدیر در شب نوزدهم و ابرام در شب بیست و یکم و امضا در شب بیست و سوم است.[۱۲]

امام و شب قدر

نوشته شده توسط 5ام مرداد, 1392

آن شب قدر است که در آن گروه‌های به حج رونده، طاعات یا معاصی، با زندگانی یا ممات نوشته می‌شود و خداوند در آن شب و روز، آنچه را می‌خواهد واقع می‌کند، سپس آنها را به صاحب زمین القا می‌نماید. ابن حارث به آن حضرت(ع) عرض کرد: صاحب زمین کیست؟ از شب قدر به عنوان محکم‌ترین دلیل بر وجود حجت خدا بعد از حجت دیگر و استمرار امامت تا روز قیامت یاد شده است، از این رو، امامان(ع)، شیعیان را به احتجاج و استدلال به آن در برابر اهل سنت راهنمایی کرده‌اند. از حضرت امام باقر(ع) روایت شده است: ای شیعیان، به وسیلة سورة «إنا انزلناه» احتجاج کنید تا پیروز شوید.

ادامه »

فرصت شب قدر را غنیمت بدانیم

نوشته شده توسط 5ام مرداد, 1392

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ‏
إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِی لَیْلَةِ الْقَدْرِ (۱)
وَ ما أَدْراکَ ما لَیْلَةُ الْقَدْرِ (۲)
لَیْلَةُ الْقَدْرِ خَیْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ (۳)
تَنَزَّلُ الْمَلائِکَةُ وَ الرُّوحُ فِیها بِإِذْنِ رَبِّهِمْ مِنْ کُلِّ أَمْرٍ (۴)
سَلامٌ هِیَ حَتَّی مَطْلَعِ الْفَجْرِ (۵)


با توجه به آیات سوره قدر می‌توان به فضیلت‌های شب قدر پی برد:
۱. قرآن در آن نازل شده است.
۲. عبادت و احیای آن معادل بیش از هزار ماه است.
۳. خیرات و برکات الهی در آن شب نازل می‏شود.
۴. رحمت خاص خدا شامل حال بندگان می‏گردد.
۵. فرشتگان و روح در آن شب نازل می‏گردند.

شب قدر از شب‌های مقدس و متبرک اسلامی است. خداوند در قرآن مجید از آن به بزرگی یاد کرده و سوره‌ای نیز به نام «سوره قدر» نازل فرموده است. در تمام سال، شبی به خوبی و فضیلت شب قدر نمی‌رسد. این شب، شب نزول قرآن، شب فرود آمدن ملائکه و روح نیز نام گرفته است. عبادت در شب قدر برتر از عبادت هزار ماه است. در این شب، مقدرات یک سال انسان‌ها و روزی‌ها، عمرها و امور دیگر مشخص می‌شود. ملائکه در این شب بر زمین فرود می‌آیند، نزد امام زمان(عج) می‌روند و آنچه را برای بندگان مقدر شده بر ایشان عرضه می‌دارند. شب‌زنده‌داری و تلاوت قرآن و مناجات و عبادت در این شب، بسیار توصیه و تأکید شده است.

ادامه »

فریادرس محرومان

نوشته شده توسط 2ام مرداد, 1392

فریادرس محرومان

در آیین اسلام، ثروتمندان، مسئولیت سنگینى در برابر مستمندان و تهیدستان اجتماع به عهده دارند و به حكم پیوندهاى عمیق معنوى و رشته‏ هاى برادرى دینى كه در میان مسلمانان برقرار است، باید همواره در تأمین نیازمندیهاى محرومان اجتماع كوشا باشند. پیامبر اسلام (ص) و پیشوایان دینى ما، نه تنها سفارشهاى مؤكدى در این زمینه نموده‏ اند، بلكه هر كدام در عصر خود، نمونه برجسته‏ اى از انساندوستى و ضعیف نوازى به شمار می رفتند.

ادامه »

سلام بر لحظه هایی که تو را آوردند...

نوشته شده توسط 2ام مرداد, 1392

سلام بر لحظه‏هایی که تو را آوردند! سلام بر لب‏های رسول اللّه‏ که میلاد تو را به درگاه پروردگار، سبحه گفت و نام یگانه‏ات را از دست جبرئیل گرفت و در گوش عصمتت زمزمه کرد! سلام بر لبخند سرافراز علی علیه‏السلام ، که در طلوع تو اتفاق افتاد! سلام بر تو، امامتِ فردای پس از علی! سلام بر تو، شباهتِ بی‏شائبه محمدی! سلام بر اقیانوس کرامت و سخاوتی که از دامان «کوثر» و «ابوتراب» برخاست.

شهادت "مختار ثقفي" رهبر قيام خون خواهي امام حسين (ع)

نوشته شده توسط 2ام مرداد, 1392

شهادت “مختار ثقفي” رهبر قيام خون خواهي امام حسين (ع)
مختار بن ابوعبيده ثقفي، از جمله رهبران انقلابي کوفه بود که از امام حسين(ع) و نماينده ايشان حضرت مسلم بن عقيل(ع) حمايت کرد و در نتيجه از سوي عبيدا… بن زياد عامل يزيد در کوفه دستگير و زنداني شد. مختار در ايام قيام امام حسين(ع) همچنان در زندان ابن زياد به سر مي برد تا اين که به وساطت شوهر خواهرش، عبدا… بن عمر در نزد يزيد بن معاويه، از زندان آزاد شد. مختار پس از مرگ يزيد، براي خون خواهي امام حسين(ع) در کوفه قيام کرد و تمام عناصر اصلي واقعه کربلا را دستگير کرد و به مکافات اعمال شان رساند. مختار ثقفي پس از 18 ماه حکومت در کوفه و نواحي آن، در چهاردهم رمضان سال 67 قمري در برابر لشکريان عبدا… بن زبير متحمل شکست شد و در اين نبرد به شهادت رسيد.

چهار انبیا

نوشته شده توسط 31ام تیر, 1392

چهار انبیا

آن طوری که گفته شده این انبیا - علی نبینا و آله و علیهم السلام - همزمان با اصحاب کهف بوده اند . زمان مرگشان با یکدیگر متفاوت بوده است ، ولی وقتی اولین پیامبر به دیدار حق شتافت ، یارانشان پیامبران دیگر را در کنار او دفن کردند .

شهر قزوین با سابقه دیرینه خود ، پذیرای چهار تن از پیامبران الهی شد که در گذشته های دور به آن دیار آمدند و در خاک آن غنودند . مرقد مطهر آنان ، در خیابان « پیغمبریه » قرار دارد . در گذشته های نه چندان دور ، در کنار آرامگاهشان ، مسجد ، حسینیه و مدرسه علمیه بوده است و بسیاری از مردم در آن جا ، آمد و شد می کردند .

اسامی مبارک این چارتن عبارت است از : سلام ، سلوم ، سهولی و القیا ، در کنار آنان ، یکی از فرزندان امام حسن مجتبی علیه السلام به نام صالح بن مجتبی ، مدفون است و به علاوه ، بسیاری از بزرگان در این مکان خفته اند . معجزات فراوانی از این قبور متبرک حکایت شده است و از این رو ، مردم برای روای حاجت به آن جا می آیند و آنان را واسطه برای برآآورده شدن حاجات خویش قرار می دهند .

مرحوم میرزا مسعود شیخ الاسلام این مرقد را بنا نهاد . زمانی که آن مرحوم را در عصر مشروطه ترور می کنند ، کار احداث بنا متوقف نمی گردد و کار ناتمام پدر را ، پسر به پایان می رساند . در اطراف ضریح بزرگ و فضای بزرگتر آن ، کتیبه هایی قرآنی قرار دارد که یادگار مرحوم شیخ الاسلام است  .

بر در ورودی این آرامگاه نوشته شده است :

روضه چهار انبیا با صالح بن مجتبی                       کن زیارت از سر اخلاص تا یابی صفا

نام نیک انبیا این باشد ای اهل ولا                             یک سلام و یک سلوم و یک سهولی ، القیا 

پیامبران سرزمین ما ، عباس صالح مدرسه ای ، چاپ دوم ، قم : در راه حق ، 1380 ، ص : 35-33

بیتوته در حرم امام حسین (ع)

نوشته شده توسط 29ام تیر, 1392

کوه توحیدو عرفان حضرت آیت الله قاضی می فرمایند :

« یک بار تصمیم گرفتم که 40 شب در حرم امام حسین (ع) بیتوته کنم و در نقطه نقطه ی حرم بنشینم و به ذکر و عبادت مشغول باشم . شب چهلم حضرت ابا عبدالله (علیه السلام ) چنان عنایتی از حقایق توحید برقلبم نمودند که سیراب شدم و درهای توحید بر من گشوده شد و من هرچه دارم از گوشه ی چشم  ایشان گرفتم .

معمای قرآنی

نوشته شده توسط 23ام تیر, 1392

عظیم ترین آیات قرآن کدام است ؟

بسم الله الرحمن الحیم

 

 

 

آرزوهای هفتگانه حضرت جبرئیل (علیه السلام)

نوشته شده توسط 22ام تیر, 1392

پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله)فرمود:

ای علی (علیه السلام)جبرئیل به سبب هفت خصلت آرزو داشت که از فرزندان آدم باشد،آن خصلتها عبارت است از:

1- نماز را به جماعت خواندن

2- همنشینی او با دانشمندان

3-آشتی دادن بین دو نفر

4-احترام نهادن و خدمت به یتیم

5-عیادت بیمار

6-آب دادن در حج

7- تشییع جنازه کردن

پس علی جان،بر حفظ این خصلتها حریص باش.

 

پی نوشت:

مواعظ العددیه،علی مشکینی،نشرالهادی،قم،ص195

تندیس جوانمردی

نوشته شده توسط 20ام تیر, 1392

تندیس جوانمردی :

نام مالک اشتربرای همگان نامی آشناست . همو که وقتی امام علی علیه السلام او را به سوی مصر فرستاد،به اهالی آن سامان منت نهاد که من شما را بر خود مقدم داشتم که او را به سوی شما فرستادم و در همان نامه او را « اشد علی الفجار من حریق النار ، تندتر از آتش سوزان بر بدکاران » معرفی می کند ، ولی آن گاه که خبر شهادت جان گدازش به کوفه رسید ، آهی جانکاه از درون کشید و فرمود :

مالک و  ما مالک ! و الله لو کان جبلا لکان فندا ، و لو کان حجرا لکان صلدا ، لا یرتقیه الحافر ، و لا یوفی علیه الطائر.

« مالک ! چه مالکی ؟ به خدا اگر کوه بود ، کوهی بود که در سرفرازی یگانه بود و اگر سنگ بود ، سنگی سخت و محکم بود که هیچ رونده ای به اوج قله او نمی رسید و هیچ پرنده ای بر فراز آن پرواز نمی کرد »

انسان شناسی از دیدگاه نهج البلاغه ،ابوالقاسم طاهری ، چاپ قلم ،انتشارات مشهور ، ص : 230

لسان الارض

نوشته شده توسط 20ام تیر, 1392

حضرت یوشع

درگورستان تاریخی تخت فولاد اصفهان ، که قدمتش به پیش از اسلام می رسد و در خیابان امام سجاد علیه السلام قرار دارد ، قبور بسیاری از بزرگان است . در میان این گورستان ، گلستان شهدا قرار دارد که در انتهای آن « لسان الارض » واقع است . گلستان شهدا به باغی می ماند که باید قدم به قدم آن را دید .بارگاه حضرت یوشع برای احداث خیابان ویران شده بود ، اما اکنون با حمایتهای مردم و مسوولان در مرکز ، از احداث خیابان جلوگیری شد . 

بر طبق گفته مردم و عده ای از تاریخ نگاران ، آن حضرت در زمان کوروش به همراه سایر زندانیان از اسارت بابل نجات یافت و به ایران کوچید . دو تن از پیغمبران بنی اسرائیل : جناب شعیا و جناب یوشع ، در اصفهان به خاک سپرده شدند و حضرت یوشع اکنون در «لسان الارض » مدفون است . لسان الارض جایی است که می گویند : هنگام حضور امام حسن مجتبی (ع) زمین با امام سخن گفت و آمدن دشمنان را به آگاهی ایشان رساند . از آن پس ، روزها و شبهای دوشنبه ، پنج شنبه و جمعه ، مردم به این محل آمده و با خداوند متعال راز و نیاز می کنند .

این پیامبر را نباید با یوشع بن نون ، وصی حضرت موسی  - علی نبینا و آله علیهماالسلام - اشتباه کرد . قبر یوشع بن نون در جبل لبنان و در حوالی طیبه قرار دارد .

پیامبران سرزمین ما ،عباس صالح مدرسه ای چاپ دوم ،بهار 1380 ، ص :31-32

برخی از فواید و فضائل روزه

نوشته شده توسط 19ام تیر, 1392

الف)تقویت تقوا،پرهیزگاری و اخلاص

امام صادق (علیه السلام)می فرمایند:خداوند متعال فرموده:«روزه از من است و پاداش آن را من          می دهم»

ب)مانع عذاب های دنیوی و اخروی

امام علی (علیه السلام)می فرماید:«روزه روده را باریک می کند،گوشت را می ریزد و از گرمای سوزان دوزخ دور می گرداند»

ج)آرامش روان و جسم

روزه داری روح و روان و قلب و دل نیز جسم را آرامش داده و باعث سلامتی روح و تندرستی جسم می شود.

پیامبر اکرم (صلی الله علیه و اله) می فرماید:«روزه بگیرید تا سالم بمانید.»

ادامه »

توفیق روزه

نوشته شده توسط 19ام تیر, 1392

توفیق روزه :

در ماه رمضان خداوند متعال توفیق روزه داری را به بندگانش داده است؛«پس هر که ماه رمضان را درک کرد باید روزه بگیرد.»سوره بقره/آیه 185

ماه مبارک آمد،ای دوستان بشارت

نوشته شده توسط 19ام تیر, 1392

ماه مبارک آمد،ای دوستان بشارت

کز سوی دوست ما را هر دم رسد اشارت

آمد نوید رحمت ،ای دل ز خواب برخیز

باشد که باقی عمر،جبران شود خسارت

فرارسیدن ماه ضیافت الهی بر شما مبارک

خصوصيات امام حسن (علیه السلام)- عبادت امام حسن (علیه السلام)

نوشته شده توسط 16ام تیر, 1392

خصوصيات امام حسن (علیه السلام)- عبادت امام حسن (علیه السلام)
در مناقب ابن شهر آشوب و روضة الواعظين روايت شده است كه امام حسن عليه السّلام هر گاه وضو مي ساخت، بندهاي بدنش مي لرزيد، و رنگ مباركش زرد مي گشت سبب اين حال را از آن حضرات پرسيدند فرمود: سزاوار است بر كسي كه مي خواهد نزد ربّ العرش به بندگي بايستد آن كه رنگش زرد گردد و لرزه بر اندامش افتد. چون به مسجد مي رفت وقتي كه نزد در مي رسيد سر را به سوي آسمان بلند مي كرد، و مي گفت:«الهي ضيفك ببابك يا محسن قد اتيك المسيء فتجاوز عن قبيح ما عندي بجميل ما عندك يا كريم»، يعني: اي خداي من، اين مهمان تو است كه بدرگاه تو ايستاده، اي خداوند نيكوكار بنزد تو آمده بنده تبه كار، پس درگذر از كارهاي زشت و ناستوده من، به نيكيهاي خود اي كريم[1].


[1] . منتهي الآمال/ ج 1/ باب چهارم/ فصل دوم/ ص 161.

اعمال پایانی ماه شعبان

نوشته شده توسط 6ام تیر, 1392

اعمال پايانى ماه شعبان
الف) از امام صادق(عليه السلام) نقل شده است كه هر كس سه روز از آخر ماه شعبان را روزه بگيرد و به ماه مبارك رمضان متّصل سازد، خداوند متعال ثواب روزه دو ماه متوالى را براى او بنويسد.(1)
ب) اباصلت هروى مى گويد: جمعه آخر ماه شعبان خدمت امام رضا(عليه السلام) رسيدم. حضرت فرمود: اى اباصلت! اكثر ماه شعبان رفت و امروز جمعه آخر ماه است، پس تقصيرها و كوتاهى هاى گذشته را در بقيّه اين ماه جبران كن، و به آنچه براى تو سودمند است روى آور; بسيار دعا كن و استغفار نما و قرآن را بسيار تلاوت كن و از گناهان خود توبه نما، تا وقتى كه ماه رمضان داخل مى شود، خود را براى خدا خالص ساخته باشى و هر دَيْن و امانتى بر عهده دارى، ادا كن و كينه هر كس كه در دل دارى بيرون نما و گناهانى را كه انجام مى دادى ترك كن و از خدا بترس و در امور پنهان و آشكار خود بر خدا توكّل نما، كه هر كس بر خدا توكّل كند، خداوند امور او را كفايت مى نمايد، و در بقيه اين ماه اين دعا را بسيار بخوان:
الف) از امام صادق(عليه السلام) نقل شده است كه هر كس سه روز از آخر ماه شعبان را روزه بگيرد و به ماه مبارك رمضان متّصل سازد، خداوند متعال ثواب روزه دو ماه متوالى را براى او بنويسد.(1)
ب) اباصلت هروى مى گويد: جمعه آخر ماه شعبان خدمت امام رضا(عليه السلام) رسيدم. حضرت فرمود: اى اباصلت! اكثر ماه شعبان رفت و امروز جمعه آخر ماه است، پس تقصيرها و كوتاهى هاى گذشته را در بقيّه اين ماه جبران كن، و به آنچه براى تو سودمند است روى آور; بسيار دعا كن و استغفار نما و قرآن را بسيار تلاوت كن و از گناهان خود توبه نما، تا وقتى كه ماه رمضان داخل مى شود، خود را براى خدا خالص ساخته باشى و هر دَيْن و امانتى بر عهده دارى، ادا كن و كينه هر كس كه در دل دارى بيرون نما و گناهانى را كه انجام مى دادى ترك كن و از خدا بترس و در امور پنهان و آشكار خود بر خدا توكّل نما، كه هر كس بر خدا توكّل كند، خداوند امور او را كفايت مى نمايد، و در بقيه اين ماه اين دعا را بسيار بخوان:

اَللّـهُمَّ اِنْ لَمْ تَكُنْ غَفَرْتَ لَنا فيما مَضى مِنْ شَعْبانَ، فَاغْفِرْ لَنا فيما بَقِىَ مِنْهُ.
خدايا اگر در آن قسمت از ماه شعبان كه گذشته ما را نيامرزيده اى در آن قسمت كه از اين ماه مانده بيامرزمان

امام(عليه السلام) در ادامه فرمود: خداوند به احترام و عظمت ماه مبارك رمضان، بنده هاى بسيارى را در ماه شعبان از آتش جهنّم آزاد مى گرداند.(2)

ج) دعاى شب آخر ماه شعبان و اوّل ماه رمضان
حارث بن مغيره نضرى از امام صادق(عليه السلام) روايت كرده است كه آن حضرت در شب آخر ماه شعبان و شب اوّل ماه رمضان اين دعا را مى خواند:
اَللّـهُمَّ اِنَّ هذَا الشَّهْرَ الْمُبارَكَ الَّذى اُنْزِلَ فيهِ الْقُرآنُ، هُدىً لِلنّاسِ و …(3)

1. اقبال، صفحه 723 (اين روايت در زادالمعاد، صفحه 81، از امام رضا(عليه السلام) نقل شده است).
2. زاد المعاد، صفحه 81 و 82.
3. مصباح المتهجّد، صفحه 850.

آیت الكرسی سید آیات قرآن

نوشته شده توسط 4ام تیر, 1392

 

آیت الكرسی سید آیات قرآن

پیامبر به حضرت علی (ع) فرمود: ” یا علی ! من سید عربم-مكه سید شهر هاست- كوه سینا سید همه كوه هاست- جبرئیل سید همه فرشتگان است - فرزندانت سید جوانان اهل بهشتند- قرآن سید همه كتاب هاست - بقره سید همه سوره های قرآن است - ودر بقره یك آیه است كه آن آیه 50كلمه دارد و هر كلمه 50 بركت دارد و آن آیت الكرسی است.

حورالعین

نوشته شده توسط 2ام تیر, 1392


حورالعین
شخصی، زنی داشت «حور» نام. به جهاد رفت و بعد از اینکه دید جمعی شهید شدند، تصمیم گرفت فرار کند. در حال فرار، مردی او را دید و خطاب به وی گفت: از جهاد فرار می کنی و حال آنکه اگر کشته شوی، به وصال «حورالعین» می رسی؛ همان گونه که خداوند فرموده: «و حورٌ عِینٌ* کَاَمثالِ اللُّؤ لُؤِ المکنُون»1؛([در باغ های پر نعمت بهشت] همسرانی از حورالعین دارند همچون مروارید در صدف پنهان اینها پاداشی است که در برابر اعمالی که انجام می دادند.)
مرد فراری گفت: من که خودم در خانه «حور» دارم، به خاطر یک «عین» خود را به کشتن دهم؟!2

 

پی نوشت:

1- سوره واقعه،آیات 24-22

2-لطیفه های قرانی،احمد رنجبری حیدر باغی ،انتشارات راز بان،زمستان 85

حیاء فضیلتی آسمانی :

نوشته شده توسط 2ام تیر, 1392


حیا در قرآن کریم:
واژه حیاء در قرآن کریم در مجموع چهار بار مورد استفاده قرار گرفته که از این تعداد 3 مورد بصورت فعل فعل مضارع و یک مورد به صورت فعل ماضی بکار رفته است و در ادامه ضمن یادآوری آیات مربوطه پیرامون یک شرح مختصری آورده می شود:
الف) خداوند از این که مثال (به موجودات ظاهراً کوچکی مانند) پشه و حتی بالاتر از آن شرم نمی کند…
در این آیه شریفه خداوند اعلام می دارد که برای وصول به هدف مقدس که همانا هدایت گمراهان و آشکار شدن حق است، متوسل شدن به انواع راه های مشروع و معقول و از جمله بهره جستن مثال و تمثیل هیچگونه شگفتی نداشته و خداوند با تمام بزرگی و عظمت از مثال زدن به موجوداتی کوچک همچون پشه شرم و حیایی ندارد.
ب) ای کسانی که ایمان آورده اید! در خانه های پیامبر داخل نشوید مگر به شما اجازه صرف غذا داده شود (مشروط بر این که قبل از موعد نیایید و) در انتظار وقت غذا خوردید پراکنده شوید و(بعد از صرف غذا) به بحث و صحبت ننشینید که این عمل پیامبر را ناراحت کند ولی او از شما شرم و حیا می نماید اما خدواند از (بیان) حق شرم ندارد…
ج) …ناگهان یکی از آن دو دختر به سراغ او آمد در حالی که با نهایت حیاء گام بر می داشت و گفت: پدرم از تو دعوت می کند تا مزد سیراب کردن گوسفندان را به تو بپردازد…
این آیه شریفه بیان کننده بخشی از سرگذشت حضرت موسی(علیه السلام) است. مطابق آیه فوق هنگامی که موسی(علیه السلام) در بدو ورود به سرزمین مدین و برخورد با دختران شعیب (علیه السلام) که قصد آب دادن به گوسفندان خود را داشتند، به یاری آن ها شتافت و در میان ازدحام مردان، گوسفندان آنان را سیراب کرد.هنگامی که دختران شعیب(علیه السلام) به خانه بازگشتند و ماجرا را با او در میان گذاردند، شعیب(علیه السلام) از انان خواس تا موسی (علیه السلام) را به خانه آورده تا مزد عمل او را پرداخت نماید. یکی از دختران بدین منظور عازم محلی شد که موسی(علیه السلام) در آنجا بود.
(سوره انعام/آیه108، سوره احزاب / آیه 32، سوره نور/ آیات 31-30، سوره بقره/ آیه 273، سوره نور/ آیات 59-58).
اقسام حیاء :

ادامه »

بیاییم هرصبح به او سلام کنیم

نوشته شده توسط 1ام تیر, 1392

دعا در قنوت نماز

نوشته شده توسط 1ام تیر, 1392

دعا در قنوت نماز

آقای قاضی به شاگردان خود دستور می دادند این دعا را در قنوت نماز هایشان بخوانند: « اللهم ارزقنی حبّک و حبّ ما تحبه، و حبّ من یحبّک، والعمل الذی یبلغنی إلی حبّک واجعل حبّک احبّ الاشیاء إلی. »

عمر زیاد

نوشته شده توسط 29ام خرداد, 1392

یازده کار عمر را زیاد می کند

1.صدقه زیاد   2.دعای بسیار   3.اطاعت پدر و مادر    4.نماز شب   5  .استغفار پیش از طلوع فجر   6.مواظبت برنامه های شبانه روزی   7. نماز جماعت   8. دعای به مومنان   9. قرآن خواندن زیاد  10 . یاد خدا در آشکارو پنهان 11   . صلوات فرستادن . (1)

 

سیما ممتازان ، صلوات سپر بلا ، ناش : خرد آذین ، چاپخانه دژ ، ص : 41

دعا برای درد

نوشته شده توسط 29ام خرداد, 1392

دعا برای پریشانی و غمگینی و درد

روایت شده است :هرگاه امام محمد باقر(ع) فرزندانش به نزدش می آمدند و از دردی نالان می شد ، ایشان برای فرزندش خم می شد و فرزندش را می بوسید و به او می فرمود : چرا پریشان و غمگین هستی ؟

عرض می کرد : فلان جا از بدنم درد می کند .

به او می فرمود : بعد از فارغ شدن از نماز ظهر ده بار بگو : « یا الله یا الله یا الله » که به درستی هیچ پریشانی و نادانی و بی عقلی و غمگینی این را نمی گوید ، مگر این که خدا به او می فرماید : بنده من حاجت تو چیست؟

هرحاجتی که دارید در آن موقع از خدا بخواهید ، به درستی که خدا آن را اجابت می کند .

و نیز امام صادق (ع) روایت کرده که فرمود : دعای پریشان در شب این است :

« یا منزل الشفاء باللیل و النهار و مذهب الداء باللیل و النهار انزل علی شفاءک شفاء لکل ما بی من الداء

« ای نازل کننده شفا در شب و روز و دور کننده درد در شب و روز ، نازل کن بر من از شت ، شفای همه دردها».

حسین و عبدالله بن بسطام نیشابوری ، طب الائمه ، ناشرانصاری ، چاپخانه قدس ، ص: 211

زندگی نامه حضرت علی اکبر (علیه السلام)

نوشته شده توسط 29ام خرداد, 1392

زندگی نامه حضرت علی اکبر (ع)

حضرت علی اکبر (ع) فرزند ابی عبدالله الحسین(ع) بنا به روایتی در یازدهم شعبان،سال43 قمری در مدینه منوره دیده به جهان گشود. پدر گرامی اش امام حسین بن علی بن ابی طالب (ع) و مادر محترمه اش لیلی بنت ابی مرّه بن عروه بن مسعود ثقفی است.او از طایفه خوش نام و شریف بنی هاشم بود . و به بزرگانی چون پیامبر اسلام(ص)، حضرت فاطمه زهرا(س)، امیر مؤمنان علی بن ابی طالب(ع) و امام حسین (ع) نسبت دارد.
ابوالفرج اصفهانی از مغیره روایت کرد: روزی معاویه بن ابی سفیان به اطرافیان و هم نشینان خود گفت: به نظر شما سزاوارترین و شایسته ترین فرد امت به امر خلافت کیست؟ اطرافیان گفتند: جز تو کسی را سزاوارتر به امر خلافت نمی شناسیم! معاویه گفت: این چنین نیست.

ادامه »

بهترین زمانهای دعا

نوشته شده توسط 28ام خرداد, 1392

انتخاب زمان دعا

از جمله اوقات «بین الطلوعین » است آن وقت مختص برای دعا طلب «روزی» است .

و از جمله آنها ، سه شب قدر از ماه رمضان و افضل از آنها شب « جهنی» (شب بیست و سوم آن ماه است) و شبهای احیاء و آن اولین شب از ماه رجب و شب نیمه شعبان و دو شب عیدین (فطر و اضحی) و روزهای عرفه و عیدین است .

واز جمله، هنگام وزیدن بادها و ریزش باران و زوال ظهر و اولین قطره ای که از خون کشته مومن ریخته شود موقع دعاست،زیرا درهای آسمان در این مواقع باز است و روایت شده است که چون خورشید زوال یابد درهای آسمان و درهای بهشت گشاده شوند و نیازمندیهای بزرگ روا گردد راوی گوید: عرض کردم از چه وقت ؟ فرمود : به مقداری که شخص چهار رکعت نماز بگزارد و دیگر از طلوع فجر تا طلوع آفتاب .

میرزا جواد آقا ملکی تبریزی ، المراقبات،انتشارات مومنین، چاپ پنجم ،ص: 259-258

اعمال مشترک ماه شعبان

نوشته شده توسط 26ام خرداد, 1392

اعمال مخصوص شب ها و روزهاى ماه شعبان
ااعمال مشترك اين ماه
1ـ روزه; درباره روزه مستحبّى در اين ماه بسيار تأكيد شده است. رسول گرامى اسلام(صلى الله عليه وآله) اين ماه را روزه مى گرفت و آن را به ماه مبارك رمضان وصل مى كرد.(1)
روايات فراوانى درباره روزه ماه شعبان وارد شده است كه مختصرى از آنها را نقل مى كنيم:
الف) رسول خدا(صلى الله عليه وآله) فرمود: «شعبان ماه من است و رمضان ماه خداست; هر كس يك روز از ماه مرا روزه بدارد، من در قيامت شفيع او خواهم بود و هر كس، دو روز از آن را روزه بگيرد، خداوند گناهان گذشته اش را مى آمرزد و هر كس كه سه روز روزه بدارد، به او گفته مى شود (از گناهان پاك شده اى) اعمالت را از ابتدا شروع كن».(2)
ب) از امام صادق(عليه السلام) روايت شده است كه چون ماه شعبان داخل مى شد، امام زين العابدين(عليه السلام) اصحاب خود را جمع مى كرد و مى فرمود: اى ياران من! مى دانيد اين چه ماهى است؟ اين ماه شعبان است، رسول خدا(صلى الله عليه وآله) مى فرمود: شعبان ماه من است پس براى محبّت به پيامبر(صلى الله عليه وآله)، و براى تقرّب به پروردگار خود، اين ماه را روزه بداريد، به حقّ آن خدايى كه جان على بن الحسين(عليهما السلام) در دست اوست سوگند ياد مى كنم كه از پدرم حسين بن على(عليهما السلام) شنيدم فرمود: از اميرمؤمنان(عليه السلام) شنيدم كه: هر كس ماه شعبان را براى محبّت به پيامبر خدا(صلى الله عليه وآله) و تقرّب به خداوند روزه بگيرد، خداوند او را دوست مى دارد و به كرامت خويش در روز قيامت نزديك مى كند، و بهشت را بر او واجب مى گرداند.(3)

ادامه »

میلاد مسعود ابوالفضل جوان

نوشته شده توسط 23ام خرداد, 1392

میلاد مسعود اباالفضل جوان است
هنگام شادی و سرور شیعیانست
از دامن ام البنین ماهی عیان است
کز روی وی شرمنده ماه آسمانست

زائر خدا

نوشته شده توسط 22ام خرداد, 1392

صدوق رحمه الله در کتاب «من لا یحضره الفقیه » از حسن بن محبوب از عبدالله بن حزم الازدی روایت کرده که گفت:
«شنیدم از ابا عبدالله (علیه السلام) که می فرمود :کسی که روز اول ماه شعبان روزه بگیرد،بهشت برای او واجب گردد و هر کس دو روز روزه بگیرد ،خداوند در هر روز و شبی در دار دنیا به او نظر می افکند و نظر خود را به او در بهشت ادامه می دهد و هر کس سه روز روزه بدارد ،خدا را در عرش او و بهشت خود زیارت می نماید - و سید در «اقبال» گوید :
«شاید مراد به زیارت خدای در عرش برای قومی این باشد که برای اهل بهشت مکانی در عرش می باشد و هر کس به آنجا برسد «زائر خدا » نامیده می شود ، همچنان که خداوند کعبه شریفه را خانه و حرم خود نامیده هرکس قصد آن کند قصد خدا را نموده است .
میرزا جواد آقا ملکی تبریزی ، ترجمه:علیرضا خسروی، المراقبات برنامه کانل خودسازی ،انتشارات مومنین ، چاپ پنجم ، ص 176-177

 

ثواب صلوات

نوشته شده توسط 20ام خرداد, 1392

صلوات در ماه شعبان

در آسمان دریایی است که آن را دریای برکات گویند و برلب آن دریا ، درختی است که آن را درخت تحیات نامند بر آن درخت ، آشیانه مرغی است مسمی به مرغ صلوات .

وقتی مومنی ،در ماه شعبان ،بر سید پیغمبران (صلی الله علیه و آله ) صلوات فرستد ، حق تعالی آن مرغ را امر نماید تا در آن دریا غوطه خورد ،و پرهای خود را بیفشاند. و هر قطره ای که از پرهای آن مرغ بریزد ، ملکی خلق نماید . و جمیع آن ملک ها ،به تقدیس و تحمید و مدح وثنای پروردگار مشغول گردند . و ثواب آنها در دیوان اعمال صلوات فرستنده ثبت گردد .

و روایت کرده اند که یک صلوات درماه شعبان ، برابر است با ده صلوات در غیر ماه شعبان .

سیما ممتازان ،صلوات سپر بلا ،ناشر :خرد آذین چاپ:چهارم،پاییز 88

حجاب از ديدگاه حضرت زهرا

نوشته شده توسط 18ام خرداد, 1392

حجاب از ديدگاه حضرت زهرا
روزي مرد نابينايي با كسب اجازه به محضر حضرت زهرا آمد. حضرت از او فاصله گرفت و خود را پوشانيد، پيامبر اكرم كه در آن جا حضور داشت از حضرت زهرا پرسيد: «با اين كه اين مرد نابيناست و تو را نمي بيند، چرا خود را پوشاندي»؟ حضرت زهرا در پاسخ فرمود: «اگر او مرا نمي بيند، من كه او را مي بينم، وانگهي او بو را استشمام مي كند». پيامبر (به نشانه تأييد شيوه و گفتار حضرت زهرا«س») فرمود: «أَشْهَدُ اَنَّكِ بَضْعَةٌ مِنّي؛ گواهي مي دهم كه تو پاره تن من هستي».

ادامه »

مبعث و اعمال این روز

نوشته شده توسط 9ام خرداد, 1392

روز بيست و هفتم ماه
بيست و هفتم رجب، روز مبعث است كه روز بسيار شريف و با ارزشى است.
رسول خدا(صلى الله عليه وآله) هنگامى به رسالت مبعوث شد كه مردم در جهالت و گمراهى به سر مى بردند; آثار توحيد از ميان رفته و فروغ انسانيّت خاموش گشته بود; عقايد مردم دستخوش خرافات و تحريفات گشته و اهداف والاى انبياى پيشين، به فراموشى سپرده شده بود و بت پرستى، جنايت، زنده به گور كردن دختران، ظلم و بيدادگرى، غارت و خونريزى، پايمال كردن حقوق ضعيفان و فحشا و منكرات، بر سراسر جزيرة العرب حكومت مى كرد.
مردم ساير كشورها نيز، هر كدام به نوعى گرفتار چندگانه پرستى بودند و محبّت و عدالت از ميانشان رخت بربسته و فضايل و ارزش هاى انسانى به افول گراييده بود.
خداوند متعال، در چنين عصرى، حضرت محمّد(صلى الله عليه وآله) را براى هدايت بشر، به رسالت برگزيد تا مردم را از بت پرستى و شرك، به توحيد و خدا پرستى دعوت كند و آنان را از تاريكى گناه، و ظلمت هاى جهل، رهانيده و به سرچشمه ايمان و دانش، و پاكى و تقوا رهنمون گردد.
«مبعث» تحوّلى شگرف در زندگى جامعه بشرى و رستاخيزى عظيم در روح انسانها به وجود آورد و جا دارد كه روز بعثت رسول خدا(صلى الله عليه وآله)را روز «توحيد» و «احياى ارزشهاى انسانى» بناميم.
گرامى داشتِ اين روز و تجليل از رسول گرامى اسلام و تشكيل مجالس و محافلِ جشن و سرور، در حقيقت تجليل از اهداف بلند آن معلّم بشريّت و اعلام وفادارى به توحيد، نبوّت و همه ارزشهاى والايى است كه از سوى نبىّ مكرّم اسلام(صلى الله عليه وآله)به جامعه بشرى عرضه شده است.
در روايتى از امام صادق(عليه السلام) روز مبعث به عنوان شريفترين اعياد ياد شده است.(1) در هر حال بزرگان براى اين روز، اعمالى ذكر كرده اند:
اوّل: غسل كردن در اين روز مستحب است.(2)
دوم: روزه; اين روز در ميان روزهاى سال يكى از چهار روزى است كه روزه گرفتن آن فضيلت بسيار دارد و پاداش فراوانى براى آن نقل شده است.
در روايتى از امام صادق(عليه السلام) مى خوانيم: «هر كس در روز بيست و هفتم رجب روزه بگيرد، خداوند براى او پاداش روزه هفتاد سال را مى نويسد».(3)
سوم: زياد صلوات فرستادن.
در روايتى از امام صادق(عليه السلام) نقل شده است كه: «در اين روز روزه مى گيرى و بر محمّد و آلش زياد صلوات مى فرستى».(4)
چهارم: زيارت رسول خدا و امير مؤمنان(عليهما السلام) است.(5)
پنجم: دوازده ركعت نماز است.
از «ريّان بن صلت» نقل شده است كه هنگامى كه امام محمّد تقى(عليه السلام) در بغداد بود، روز نيمه رجب و روز بيست و هفتم رجب را روزه مى گرفت و همه ملازمان و ياران آن حضرت نيز روزه گرفتند; آنگاه به ما فرمودند، دوازده ركعت نماز بجا آوريم (هر دو ركعت به يك سلام) كه در هر ركعت، «حمد» و «سوره اى» بخوانيم و هنگامى كه نمازها به پايان رسيد، هر يك از سوره هاى حمد، توحيد و معوّذتين (فلق و ناس) را چهار مرتبه بخوانيم; آنگاه چهار مرتبه گفته شود:
لا اِلـهَ اِلاَّ اللهُ واللهُ اَكْبَرُ، وَسُبْحانَ اللهِ وَ الْحَمْدُ لِلّهِ، وَ لا حَوْلَ وَلا قُوَّةَ اِلاَّ بِاللهِ الْعَلِىِّ الْعَظِيمِ; و چهار مرتبه: اَللهُ اَللهُ رَبِّى لا اُشْرِكُ بِهِ شَيْئاً و چهـار مرتبـه: لا اُشْرِكُ بِرَبّى اَحَـداً.(6).
1. اقبال، صفحه 673.
2. مصباح المتهجّد، صفحه 814.
3. اقبال، صفحه 673. (به همين مضمون چند روايت ديگر را نيز نقل كرده اند).
4. همان مدرك، صفحه 674 و زاد المعاد، صفحه 40.
5. زاد المعاد، صفحه 40.
6. مصباح المتهجّد، صفحه 814، و زاد المعاد، صفحه 40.

کرامات قبر امیرمومنان (علیه السلام ) در شب مبعث

نوشته شده توسط 9ام خرداد, 1392

 

 

كرامات قبر امير مؤمنان(عليه السلام) در شب مبعث، به روايت ابن بطوطه
«ابن بطوطه»(1) در سفرنامه خود، درباره كراماتى كه در شب بيست و هفتم رجب، از حرم امير مؤمنان(عليه السلام) ديده شده چنين نقل مى كند:
همه مردم اين شهر (نجف) شيعه اند و از اين حرم، كرامت ها ظاهر مى شود كه منشأ عقيده مردم، به وجود قبر على(عليه السلام) در آن جا، همين كرامت هاست. از جمله آن كه، در شب بيست و هفتم ماه رجب كه آن را «ليلة المحيا» مى نامند، گروه بسيارى از سراسر عراق و فارس و روم بعد از نماز «عشا» در كنار روضه على(عليه السلام) گرد مى آيند و بيماران سخت، مثل افراد فلج و زمين گير را كنار ضريح مى گذارند و خود به نماز و ذكر و قرآن و زيارت، مشغول مى شوند و چون پاسى از شب بگذرد، مريض ها شفا مى يابند و صحيح و سالم مى شوند و با ذكر لا إلهَ اِلاَّ اللّه، مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللّه وَ عَلِىٌّ وَلِىُّ اللّه، برمى خيزند، اين حكايت در ميان آنها بسيار معروف است. هرچند من خود، آن شب را درك نكردم، ولى داستان آن را از افراد مورد اعتماد شنيدم، همچنين در مدرسه حرم، سه تن از افراد زمين گير را ديدم كه يكى از «روم» آمده بود و ديگرى از «اصفهان» و سوّمى از «خراسان» از حالشان جويا شدم، گفتند امسال به «ليلة المحيا» نرسيده اند و منتظرند تا سال آينده، اين شب را درك كنند و شفا يابند، در اين شب مردم از شهرهاى مختلف در نجف جمع مى شوند و بازار بزرگى نيز در آن شهر برپاست كه تا ده روز ادامه دارد.(2)

1. محمّد بن عبداللّه، معروف به ابن بطوطه، عالم و سيّاح معروف، اهل مراكش بوده و در قرن هشتم هجرى مى زيسته است; مدّت سياحت او سى سال طول كشيد. او آنچه را در اين مدّت ديده بود، تدوين كرد كه تحت عنوان «رحلة ابن بطوطه» منتشر شده و كتاب او به فارسى به نام «سفرنامه ابن بطوطه» ترجمه شده است.
2. سفرنامه ابن بطوطه، جلد 1، صفحه 185 و انوار البهيّة، صفحه 80 (با اندكى تصرّف).

قم سرزمین مقدس

نوشته شده توسط 5ام خرداد, 1392

قم سرزمین مقدس


حضرت امام صادق علیه‏السلام فرمودند: تربت قم مقدس است، و مردم قم از مایند و ما هم از آنانیم هیچ ستمگری قصد بد به اهل قم نمی‏کند مگر اینکه عذاب او جلو می‏افتد تا وقتی که مردم به برادران خود خیانت نکنند. اما هنگامی که (به برادران خود) خیانت کنند، خداوند ستمگران را بر آنان مسلط می‏کند.
آنان (اهل قم) یاران قائم ما و دعوتگران حق هستند، آن گاه امام (صادق علیه‏السلام) سر (مبارکشان) را به سوی آسمان بلند کردند و فرمودند: خدایا آنها (مردم قم) را از هر فتنه‏یی مصون بدار و از نابودی نجات بخش.

دعای ماه رجب و تفسیر آن

نوشته شده توسط 5ام خرداد, 1392

یا مَنْ اَرْجُوهُ لِکُلِّ خَیْرٍ
ای که برای هر خیری به او امید دارم

وَآمَنُ سَخَطَهُ عِنْدَ کُلِّ شَرٍّ
و از خشمش در هر شری ایمنی جویم

یا مَنْ یُعْطِی الْکَثیرَ بِالْقَلیلِ
ای که می دهد (عطای ) بسیار در برابر (طاعت ) اندک

یا مَنْ یُعْطی مَنْ سَئَلَهُ
ای که عطا کنی به هرکه از تو خواهد

یا مَنْ یُعْطی مَنْ لَمْ یَسْئَلْهُ
ای که عطا کنی به کسی که از تو نخواهد

وَمَنْ لَمْ یَعْرِفْهُ
و نه تو را بشناسد

تَحَنُّناً مِنْهُ وَرَحْمَهً
از روی نعمت بخشی و مهرورزی

اَعْطِنی بِمَسْئَلَتی اِیّاکَ
عطا کن به من به خاطر درخواستی که از تو کردم

جَمیعَ خَیْرِ الدُّنْیا وَجَمیعَ خَیْرِ الاْخِرَهِ
همه خوبی دنیا و همه خوبی و خیر آخرت را

وَاصْرِفْ عَنّی بِمَسْئَلَتی
و بگردان از من به خاطر همان درخواستی که از تو کردم

اِیّاکَ جَمیعَ شَرِّ الدُّنْیا وَشَرِّ الاْخِرَهِ
همه شر دنیا و شر آخرت را

فَاِنَّهُ غَیْرُ مَنْقُوصٍ ما اَعْطَیْتَ
زیرا آنچه تو دهی چیزی کم ندارد (یا کم نیاید) و

وَزِدْنی مِنْ فَضْلِکَ یا کَریمُ
بیفزا بر من از فضلت ای بزرگوار

یا ذَاالْجَلالِ وَالاِْکْرامِ
ای صاحب جلالت و بزرگواری

یا ذَاالنَّعْماَّءِ وَالْجُودِ
ای صاحب نعمت و جود

یا ذَاالْمَنِّ وَالطَّوْلِ حَرِّمْ شَیْبَتی عَلَی النّارِ
ای صاحب بخشش و عطا حرام کن محاسنم را بر آتش دوزخ

ادامه »

فلسفه تغییر قبله

نوشته شده توسط 5ام خرداد, 1392

 

 

تغییر قبله مسلمانان از بیت المقدس به مكه

پیامبر اكرم صلى الله علیه وآله وسلم‏ در مدت سیزده سال پس از بعثت در مكه و چند ماه بعد از هجرت در مدینه، به امر خداوند متعال به سوى بیت ‏المقدس عبادت مى‏كردند ونماز می خواندند (بیت ‏المقدس زادگاه حضرت عیسى و قبله یهود و نصارا بود) در حالى كه مردم واهالی شهر مكه در آن زمان برای كعبه اهمیت زیادى قائل می شدند و آنجا را بتخا‏نه خود قرار داده بودند.

هنگامیكه پیامبر اكرم صلى الله علیه وآله وسلم به مدینه آمدند و به طرف بیت ‏المقدس نماز خواندند، یهودیان ساكن در مدینه شروع به بهانه جویى و اعتراض و تبلیغ بر علیه مسلمین كردند مبنى بر اینكه اینان از خود استقلال ندارند و اینكه به طرف قبله ما نماز مى‏خوانند،واین مطلب دلیل بر حقانیت ماست .

تمامی این مسائل، دستاویزى براى كوبیدن پیامبر اكرم صلى الله علیه وآله وسلم شده بود.

پیامبر (ص) از این موضوع بسیار رنج می برد و شبها به انتظار وحى (در این مورد) به آسمان چشم می دوخت و ساعت ‏شمارى مى‏كرد. سرانجام یك روز در حالى كه دو ركعت از نماز ظهر را خوانده بود، جبرئیل(ع) مامور شد كه به وی وحی الهی را نازل كند. وی بازوى پیامبر(ص) را گرفت و روى او را به سوى كعبه گرداند. واین ایه شریفه را از سوی پروردگار به وی ابلاغ نمود.

” ما توجه تو را بر آسمان به انتظار وحی و تغییر قبله بنگریم و البته روی تو را به قبله ایكه بدان خشنود شوی بگردانیم پس روی كن به طرف مسجدالحرام و شما مسلمین نیز هر كجا باشید در نماز روی بدان جانب كنید و گروه اهل كتاب بخوبی می دانند كه این تغییر قبله بحق و راستی از جانب خدا و خداوند از كردار (ناپسند ) آنها غافل نیست . “

سوره مباركه بقره ، آیه 144

بعد از تغییر قبله ، یهودیان ناراحت شدند و تبلیغات منفى خود را به شكل دیگرى شروع كردند و اظهار داشتند كه چه عاملى باعث ‏شد كه مسلمانان از قبله پیشین انبیا اعراض نمایند، پس یا كار سابقشان باطل بوده و یا كار فعلى آنان اشتباه است. خداوند متعال در آیه یاد شده جواب آنها را چنین مى‏دهد كه همه جا مربوط به خداست و به هر كجا او دستور دهد، باید بدان سو نماز خواند و نقطه خاصى بدون دستور الهى داراى شرافت ذاتى نیست.

” مردم سفیه بیخرد خواهند گفت چه موجب آن شد كه مسلمین از قبله ای كه بر آن بودند ( بیت المقدس ) روی به كعبه آوردند بگو ای پیغمبر مشرق و مغرب خدایراست و هر كه را خواهد او به راه راست هدایت كند .”

سوره مباركه بقره ، آیه 142

قبله مدینه طیّبه، از معجزات رسول الله ( ص ) است كه بدون اِعمال آلات نجومی و قواعد هندسی و یا دردست داشتن زیج و دیگر منابع طول و عرض جغرافیایی، آن را در غایت دقت و استوا تعیین كرده و به سوی كعبه ایستاد و فرمود:"محرابی علی المیزان”

مدینه و مكه تقریباً در سطح یك دایره نصف النهار قرار گرفته اند و اندكی طول مدینه از مكه بیشتر و عرض مدینه نیز قریب چهار درجه بیشتر از مكه است، و قبله مدینه اندكی از جنوب به سوی مغرب منحرف است; و جالب این است كه ناودان كعبه نیز در جانب غربی آن قرار دارد .

رسول الله ( ص ) هنگامیكه در مكه به سوی بیت المقدس نماز می خواند خانه كعبه را بین خود و بیت المقدس قرار می داد ولی این عمل در مدینه میسر نبود زیرا اگر كسی در مدینه مواجه مكه باشد، ناچار باید بیت المقدس را پشت سر قرار دهد و بالعكس، اما در مكه می تواند در طرف جنوب خانه كعبه، هم به سوی كعبه باشد و هم به سوی بیت المقدس.

چنانچه ناصر خسرو علوی در سیاحت نامه گوید: «مدینه شهری است بر كناره صحرایی نهاده و آنجا قبله، سوی جنوب افتاده است “

فرهاد میرزا در كتاب ارزشمندش عرض مكه مكرمه را 21 درجه و 33 دقیقه شمالی و طول آن را از گرینویچ (رصدخانه لندن) 40 درجه و 10 دقیقه شرقی، و عرض مدینه منوره را 25 درجه شمالی و طول آن را 39 درجه و 55 دقیقه آورده است كه تفاوت میان دو نصف النهار مكه و مدینه 15 دقیقه است. و در اطلس لاروس مكه و مدینه را تقریباً در یك خط نصف النهار ترسیم كرده است.

ادامه »

افتاب عفت

نوشته شده توسط 4ام خرداد, 1392

 

 

به مناسبت سالروز وفات حضرت زينب کبري (سلام الله عليها)   

 

حضرت زينب کبري (عليها السلام)
حضرت زينب , دختر على بن ابيطالب (ع ) و فاطمه زهراى است .
او زنـدگـى شـيـريـنـش را در كـنـار پـدر و مـادر و جد بزرگوارش (نبى گرامى اسلام (ص و برادرانش (امام حسن و امام حسين (ع )) آغاز كرد.
زندگى پررنج و مشقت زينب (س ) پس از پنج سالگى ـ مقارن با رحلت پيامبر اكرم (ص ) ـ آغاز شد و در فاصله اى بسيار كوتاه , پس از مرگ پيامبر, وى شاهد مادرى بود كه در بين درب و ديوار فرياد مى زد: اى فضه , مرا درياب !.
هزاران غم , يكى پس از ديگرى , ميهمان قلب كوچك دختر زهرا شد.
ناراحتى غصب خلافت پدر, بردن على بن ابيطالب (ع ) به اجبار و با پاى برهنه به مسجد, تازيانه هايى كه بر بازوى مادر مى نشست و سرانجام موج سنگين رحلت زهراى مرضيه ى , كمر زينب را شكست .
گويى زينب , از همين آغاز راه , در برابر طوفان تازيانه غم ها قرارمى گيرد تا روزى بتواند همه غم و رنج هستى را بر دوش كشد!.
غـم و رنـجـى كه پدر در كوفه از آن خبر داده است : روزى زينب در كلاس تفسيرش براى بانوان , سوره كهيعص را تفسير مى كرد.
على (ع ) وارد شد و از دخترش پرسيد: كهيعص را تفسير مى كنى ؟!.
زينب عرض كرد: آرى .
على (ع ) فرمود: اى نور ديده !.
ايـن حـروف , رمـزى است در مصيبت وارده بر شما عترت پيغمبر و شايد فرموده باشد: كاف , رمز كربلا است , هاء اشاره به هلاكت عترت دارد, ياء يعنى يزيد,آن كه بر حسين ستم مى كند, عين كنايه از عطش ابى عبداللّه است , و صاد اشاره به صبر دارد.
زينب در زير تازيانه روزگار آبديده مى شود تا پيام رسان عاشورا باشد.
از هـمـيـن رو زمانى كه پسرعمويش , عبداللّه بن جعفر, به خواستگاريش مى آيد, شرط مى كند: در رفتن به خانه برادرم (حسين ) آزاد باشم و هرگاه اوبه مسافرت رفت , من نيز بايد با او بروم !!.
مصيبت شهادت اميرمومنان على (ع ) و امام حسن مجتبى (ع ), زينب را آبديده تر مى كند.
آن گاه زمان هجرت فرا مى رسد و در سال 60 هجرى , به همراه برادرش امام حسين (ع ), از مدينه به مكه و از آن جا به طرف كربلا حركت مى كند.
كـربـلا صـحنه شهادت برادران و برادرزادگان زينب و منظره تماشايى به خون نشستن محمد و عون , دو رزمنده قهرمان و شجاعى است كه در دامان زينب پرورش يافته اند.
زيـنـب , نـاظر اين صحنه هاست و همه اينها از زينب , دختر على (ع ), شيرزنى مى سازد كه از عصر عاشورا, قافله سالار كاروان اسيران آزاديبخش مى شود.
پـس از آتـش گرفتن خيمه ها در شب يازدهم محرم الحرام سال 61 هجرى قمرى و با وجود فشار غـم هـا بر قلب زينب , در نيمه شب با قدى خميده به نماز شب مى ايستد و فرداى آن به همراه امام سجاد(ع ) و ديگر اسرا, راهى كوفه مى شود.
در كـوفـه , زيـنـب (س ) را بـه مـجـلـس ابـن زياد مى برند, در حالى كه كنيزانش , پيرامون وى را گرفته اند.
او با شكوهى خاص وارد مجلس مى شود و به عبيداللّه اعتنايى نمى كند.
ابن زياد, از اين بى توجهى , به شدت ناراحت شده , با اين كه زينب را شناخته است , مى پرسد: اين زن پرنخوت و تكبر كيست ؟.
كسى جواب نمى دهد!.
باز سوال مى كند, تا بار سوم كه زنى پاسخ مى دهد: اين زينب دختر على است !.
عبيداللّه مى گويد: خدا را شكر مى كنم كه شما را رسوا و دروغتان را آشكار كرد!.
زيـنـب با كمال شهامت و شجاعت مى فرمايد: خدا را شكر مى كنيم كه افتخار شهادت را نصيب ما كرد!.
رسوائى از آن فاسق ها است .
ما در عمرمان دروغ نگفته ايم , دروغ هم از آن فاجرهاست .
زينب , در شام و در برابر يزيد نيز با خطبه اى غرا و آتشين , كوس رسوايى يزيد را به صدا درآورد و با ايـن كه در چنگال خون آشام ترين طاغوت زمان اسير بود, چنان حماسه آفريد كه پايه هاى حكومت فرزند معاويه را به لرزه درآورد.
در ظـاهـر, يـزيد فرمانروا بود و زينب تنها و دربند, اما روح بلند دختر فاطمه (س ), يزيد را درهم شـكسته بود و سرانجام يزيد, از ترس سقوطحكومتش , به اين نتيجه رسيد كه كاروان اسيران را به مدينه بفرستد.
پـس از ورود كـاروان بـه مـديـنـه , هـمـه مـى دانـستند بايد به كجا رفت , مسير كاروان به سوى مسجدالنبى ر بود.
زيـنـب كه همه خاطرات مدينه , پيامبر(ص ) و حسين (ع ) را به دل داشت , تا نگاهش به قبر پيامبر گرامى اسلام (ص ) افتاد, صداى گريه اش بلند شدوفريادزد: اى رسول خدار!.
خبر كشته شدن حسين (ع ) را آورده ايم !.
پس از اين ماجرا, مدينه آماده بهره بردارى از كلاس درس امام سجاد(ع ) و زينب كبرى شد.
زينب احكام و فتاوى را براى مردم بيان مى كرد و محور مراجعه آنان بود.
روحيه و بيان زينب (س ), همه را به ياد اميرمومنان (ع ) مى انداخت .
كـار زيـنـب (س ) ابلاغ خون شهيدان بود و چه خوب پيام خود را ابلاغ كرد. حضرت زينب سلام الله عليها، شيرزن دشت كربلا سرانجام پس از عمري دفاع از طريق حقه ولايت و امامت در 15 رجب سال 63 هجرى قمرى در ضمن سفرى كه به همراه همسر گراميشان عبداللّه بن جعفر به شام رفته بودند، وفات يافته و بدن مطهر آن بانوى بزرگوار در همانجا دفن گرديد.
مزار ملكوتى آن حضرت (دمشق/سوریه)، اينك زيارتگاه عاشقان و ارادتمندان اهل بيت عصمت و طهارت عليهم السّلام مى باشد.

‏شمه‏اى از كمالات معنوى حضرت زينب ‏(سلام الله عليها)

بر قلّه دانش‏
زينب كبرى‏عليها السلام بانويى سرشار از بينش و بصيرت بود كه با سيره و سخن خود «فرهنگ برهنگى» و «برهنگى فرهنگى» ديروز و امروز را به خوبى مورد تعرّض قرار داد؛ الگويى ماندگار از شخصيت عظيم خويش به يادگار گذارد و معيارهاى حركت ارزشى و ضدارزشى را براى هميشه ترسيم كرد.
برترين درجه علم، علمى است كه از ذات الهى به انسان افاضه مى‏شود كه به تعبير قرآن مجيد، علم «لَدُنّى» نام دارد: «و عَلَّمْناهُ مِنْ لَدُنّا عِلماً(1)»: «علم فراوانى از نزد خود به او (حضرت خضر) آموختيم». حضرت زينب‏عليها السلام به شهادت امام سجادعليه السلام، داراى چنين علمى بود كه خطاب به عمّه‏اش فرمود:
«أنْتِ بِحَمْدِاللَّه عالِمَةٌ غَيْرُ مُعَلَّمَةٍ و فَهِمَةٌ غَيْرُ مُفَهَّمَةٍ(2)».
«به حمداللَّه تو دانشمند معلم‏نديده و فهميده‏اى فهم نياموخته هستى».
وى در حدود 6 سالگى، شايستگى حفظ خطبه استدلالى، عميق و جامع مادرش فاطمه زهراعليها السلام را داشت و اين نشانه بارزى از رشد فكرى و بلوغ انديشه و تعقّل دخترى است كه در دامان عصمت و طهارت پرورش يافت و به زلال روح و كمال معنوى و قرب الهى رسيد.
يك سال پس از استقرار حضرت على‏عليه السلام در كوفه، زنان و دختران مشتاق دانش، به آن حضرت‏عليه السلام پيام فرستادند و گفتند:
«ما شنيده‏ايم كه دختر شما، حضرت زينب‏عليها السلام همانند مادرش، زهراى مرضيّه، منبع سرشار دانش و داراى علوم و كمالات است. اگر اجازه بدهيد به محضرش حاضر شده و از آن سرچشمه دانش بهره‏مند شويم». على‏عليه السلام اجازه داد تا دختر عالمه‏اش بانوان مسلمان كوفه را آموزش دهد و مشكلات علمى و دينى آنان را حل كند. زينب‏عليها السلام آمادگى خود را اعلام نمود و بعد از ديدارهاى مقدماتى، جلسه تفسير قرآن براى آنان تشكيل داد و پرسش‏ها و شبهات آنان را جواب مى‏داد(3).
از سخنان آن حضرت‏عليها السلام در طول مسافرت كربلا، كوفه و شام، خطبه‏ها و سخنرانى‏هايى كه در فرصت‏هاى مختلف در برابر ستمكاران و طاغيان آن زمان و مردم ديگر ايراد فرمود، به خوبى معلوم مى‏شود كه مراتب علم و دانش و كمال آن بانوى بزرگوار از راه تحصيل و تعليم و اكتسابى نبوده است(4). هم‏چنين در جنبه مقام علميش، علاوه بر توانايى براى ايراد خطبه‏ها، نكته ظريف و اساسى وجود دارد و آن تصميم‏گيرى‏ها و موضع‏گيرى‏هاى به‏جا در مناسبت‏هاى لازم است كه خوب مى‏دانست كجا بايد نرم سخن گفت، در كجا بايد برآشفت و حماسه آفريد، در كجا بايد گريه كرد و اشك ريخت و چه وقت بايد عقل و منطق را به كار گرفت(5).
همچنين نام زينب كبرى‏عليها السلام به عنوان يكى از محدثان برجسته شيعه، صفحات كتب رجال را مزيّن كرده است. روايت‏هاى آن حضرت‏عليها السلام در منابع معتبر شيعه از جمله در كتاب‏هاى «من لا يحضره الفقيه»، «وسايل‏الشيعه»، «بحارالانوار» و… موجود است(6) كه آنها را از مادر و برادرش حضرت سيدالشهداءعليه السلام شنيده و براى ديگران روايت كرده است. اهمّ اين احاديث بدين شرح است: داستان نزول مائده آسمانى براى حضرت زهراعليها السلام، حديث «امّ ايمن» در ماجراى دفن حضرت على‏عليه السلام، خطبه دفاع مادر از حق امامت و مطالبه فدك كه سند اخير را عده‏اى از مورخان و محدّثين نامدار شيعه همچون شيخ صدوق در كتاب «علل الشرايع» و علامه مجلسى در «بحارالانوار» آورده‏اند.
به هر حال اين بانوى شجاع كربلا راوى حديث از مادر و برادر خود بوده و از نظر دانشمندان رجالى و حديث‏شناسان، عدالت و اعتماد اين بانوى پاك و بافضيلت در زمينه بيان حديث و مقامات علمى مورد تأييد قرار گرفته و صداقت و درايت او انكارناپذير است(7).

عبادت و انقطاع از خلق‏
در ميان فضايل و كمالات ملكوتى حضرت زينب‏عليها السلام، خلوت با معشوق و مناجات با قاضى‏الحاجات، درخشندگى خاصى دارد. سراسر زندگى او به خاطر جهاد و هجرت در راه خدا و همراهى و همگامى با پدر، مادر و برادر در جهت انجام وظيفه و احياى معالم و معارف اسلام، عبادت محسوب مى‏شود.
عبادت آن بانوى مكرّمه‏عليها السلام تنها به معناى خاص «عبادت» نبود، بلكه تمام حركات و سكنات، خروش و فريادها، سفرها و اسارت‏ها، بيدارگرى‏ها و مبارزات و حتى نفس‏هاى او از آنجا كه به خاطر خداوند بود، همه از مراتبى عميق و والا از اخلاص و عبادت خداوند متعال برخوردار بود.
اكثر شب‏ها را به تهجّد و تلاوت قرآن، صبح مى‏كرد. به گفته برخى از مورّخان، عبادت‏ها و نمازهاى شب پدر و مادر خود را از نزديك ديده بود.. او در حماسه كربلا شاهد بود كه برادرش، حضرت امام حسين‏عليه السلام به برادرش حضرت ابوالفضل‏عليه السلام فرمود: «اى برادر! نزد دشمن برو و يك شب را مهلت بگير؛ شايد بتوانيم به نماز، دعا و خواندن قرآن استغفار در پيش‏گاه پروردگار مشغول شويم. خدا مى‏داند كه من نماز، دعا و استغفار و خواندن قرآن را دوست دارم(8).
در شب يازدهم محرم، على‏رغم آن‏همه خستگى و فرسودگى و مشاهده آن‏همه آلام روحى، نماز شب خود را خواند. امام سجادعليه السلام فرمود:
«عمه‏ام، زينب‏عليها السلام در مسير كوفه تا شام تمام نمازهاى واجب و مستحب را اقامه مى‏كرد و در بعضى از منازل به خاطر شدت گرسنگى و ضعف، نشسته اداى تكليف مى‏كرد(9)».
امام حسين‏عليه السلام كه خود معصوم و واسطه فيض الهى است، هنگام وداع با خواهرش فرمود: «خواهر جان مرا در نماز شب فراموش مكن(10)». اين، نشان از آن دارد كه اين بانو به قله رفيع بندگى و پرستش راه يافته بود و به حكمت و هدف آفرينش دست يازيده بود؛ بنابراين ديده‏ها را بازتر و افق‏ها را برتر و معرفت‏ها را قوى‏تر بايد كرد تا مقام عبوديت زينب كبرى‏عليها السلام را بهتر شناخت.

ادامه »

حب على عليه ‏السلام در قرآن

نوشته شده توسط 4ام خرداد, 1392

حب على عليه ‏السلام در قرآن

استاد مرتضى مطهرى
قرآن سخن پيامبران گذشته را كه نقل مى‏كند مى‏گويد همگان گفتند:«ما از مردم مزدى نمى‏خواهيم، تنها اجر ما بر خداست‏».اما به پيغمبر خاتم خطاب مى‏كند:
قل لا اسالكم عليه اجرا الا المودة فى القربى (1) .
بگو از شما مزدى را درخواست نمى‏كنم مگر دوستى خويشاوندان نزديكم.
اينجا جاى سؤال است كه چرا ساير پيامبران هيچ اجرى را مطالبه نكردند و نبى اكرم براى رسالتش مطالبه مزد كرد،دوستى خويشاوندان نزديكش را به عنوان پاداش رسالت از مردم خواست؟

ادامه »

اعمال شب نیمه ماه

نوشته شده توسط 1ام خرداد, 1392

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

شب نيمه ماه
اين شب، شب ارزشمندى است كه چند عمل در آن وارد شده است:
اوّل: غسل.(1)
دوم: احياى آن شب به عبادت كه فضيلت بسيار دارد.(2)
سوم: زيارت امام حسين(عليه السلام) كه زيارت آن حضرت در شب و روز نيمه رجب مورد تأكيد قرار گرفته است.(3)
چهارم: شش ركعت نماز بگذارد (هر دو ركعت با يك سلام) و در هر ركعتى «حمد» و «يس» و «ملك» و «توحيد» را بخواند .
پنجم: بجا آوردن سى ركعت نماز، كه در هر ركعت يك مرتبه «حمد» و ده مرتبه سوره «توحيد» را بخواند، در روايتى از رسول خدا(صلى الله عليه وآله)پاداش فراوانى براى اين نماز ذكر شده است.(4)
ششم: دوازده ركعت نماز (هر دو ركعت به يك سلام) و در هر ركعت يك بار «حمد» و يك بار «سوره» را مى خوانى و پس از پايان نمازها هر يك از سوره هاى «حمد»، «فلق»، «ناس»، «توحيد» و «آية الكرسى» و همچنين سوره «قدر» را چهار مرتبه مى خوانى و پس از آن، چهار مرتبه مى گويى: سُبْحانَ اللهِ وَ الْحَمْدُ لِلّهِ وَ لاَ اِلهَ إِلاَّ اللهُ وَاللهُ اَكْبَر. سپس مى گويى: أللّهُ أللّهُ رَبِّي، لا أُشْرِكُ بِهِ شَيْئاً، ما شاءَ اللهُ وَ لا حَوْلَ وَ لا قُوَّةَ إِلاَّ بِاللهِ الْعَلِىِّ الْعَظيمِ.
اين نماز را «سيّد» در «اقبال» از امام صادق(عليه السلام) روايت كرده است.(5)
1. زاد المعاد، صفحه 19 و 20.
2. همان مدرك.
3. همان مدرك.
4. اقبال، صفحه 656.
5. همان مدرك

ثواب روزه در چهاردهم ماه رجب

نوشته شده توسط 1ام خرداد, 1392

روز چهاردهم ماه
روزه گرفتن در اين روز پاداش فراوانى دارد. در روايتى از رسول خدا(صلى الله عليه وآله) مى خوانيم: «هركس كه روز چهاردهم ماه رجب را روزه بگيرد، خداوند پاداشى به وى عنايت كند كه نه چشمى ديده و نه گوشى شنيده و نه بر قلبى خطور كرده باشد!…».(1)
1. همان مدرك، صفحه 655.

ثواب فراوان روزه در ایام البیض

نوشته شده توسط 1ام خرداد, 1392

روز سيزدهم ماه رجب مصادف با ولادت اميرالمؤمنين على(عليه السلام) است و اوّلين روز از ايّام البيض است. روزه گرفتن در اين روز، و دو روز بعد، ثواب فراوانى دارد.(1) و هر كس كه بخواهد عمل «امّ داوود» را بجا آورد بايد اين روز را روزه بگيرد.
1. همان مدرك، صفحه 656.

سوره های یس-ملک-توحید در لیالی بیض

نوشته شده توسط 1ام خرداد, 1392

شب سيزدهم ماه
امام صادق(عليه السلام) فرمود: «خداوند به اين امّت سه ماه ارزشمند عطا كرد، كه به امّت هاى قبل نداده بود و آن ماهها، رجب، شعبان و ماه رمضان است و سه شب نيز به اين امّت عنايت كرد كه به امّت هاى پيشين نداده بود و آن شب هاى سيزدهم و چهاردهم و پانزدهم ماه است و همچنين سه سوره (بافضيلت و پرمحتوا) به اين امّت عطا كرد كه به امّت هاى سابق نداده بود و آن سوره هاى «يس»، «مُلك» و «توحيد» است، از اين رو هر كس كه ميان اين سه فضيلت جمع كند، ميان بهترين عطاهاى اين امّت جمع كرده است».
از امام(عليه السلام) سؤال شد: «چگونه مى توان ميان آنها جمع كرد؟»
فرمود: «در ليالى بيض (سه شب مزبور) در اين سه ماه نماز بخواند; به اين نحو كه «در شب سيزدهم، دو ركعت نماز بگزارد و در هر ركعتى پس از سوره «حمد» اين سه سوره (يس، ملك و توحيد) را بخواند، و در شب چهاردهم، چهار ركعت نماز بگزارد (هر دو ركعت به يك سلام) و در هر ركعتى «حمد» و «يس» و «ملك» و «توحيد» را بخواند و در شب پانزدهم، شش ركعت نماز بگزارد (هر دو ركعت به يك سلام) و همان سوره ها را در هر ركعت بخواند».
امام(عليه السلام) در فضيلت اين نمازها فرمود: «هر كس چنين كند فضيلت اين سه ماه را به دست آورده و خداوند همه گناهانش را - جز شرك - مى آمرزد».(1)
1. همان مدرك، صفحه 655

امیرالمومنین و نماز

نوشته شده توسط 23ام اردیبهشت, 1392


امير المؤمنين و نماز
در احوال سرور پارسايان حضرت علي چنين آمده است كه:«كان علي اذا قام الي الصلاة فقال وجّهت وجهي للّذي فطر السموات و الارض تغيّر لونه حتّي يعرف ذلك في وجهه»، آنگاه كه به نماز مي ايستاد اين آيه را تلاوت مي كرد: صورت خود را به سوي معبودي مي گردانم كه آسمانها و زمين را آفريد،

رنگ چهره اش تغيير مي كرد، و اين تغيير كاملاً از چهره اش هويدا بود[1]. در روايتي چنين مي خوانيم: هرگاه مولاي متّقيان به نماز مي ايستد، چهره اش متغيّر مي شد، و بدن نازنيش به لرزه مي افتد، به حضرت عرض مي كردند: اين چه حالتي است اي اميرالمؤمنين؟

حضرت مي فرمودند:«جاء وقت امانة الله التي عرضها علي السّموات و الارض فأيين ان يحملنها و اشفقن منها و حملها الانسان فلا ادري احسن اداء ما حملت ام لا[2]»، يعني هنگام امانت خداوند است، امانتي كه به آسمانها و زمين عرضه شد و آنان نپذيرفتند و در وحشت فرو رفتند، ولي انسان آن را پذيرفت و معلوم نيست كه نيكو اداء خواهد كرد يا خير.
[1] . فلاح السائل / 101، بحارالانوار،/ ج 84/ 366، ميزان الحكمة/ ج 5/ 381.
[2] . بحارالانوار/ ج 84/ 248، اسرار الصلوة ملكي تبريزي/ 11

منبع:سايت انديشه قم به نقل از نرم افزار عاشقترين معشوق

امير المؤمنين و نماز
در احوال سرور پارسايان حضرت علي چنين آمده است كه:«كان علي اذا قام الي الصلاة فقال وجّهت وجهي للّذي فطر السموات و الارض تغيّر لونه حتّي يعرف ذلك في وجهه»، آنگاه كه به نماز مي ايستاد اين آيه را تلاوت مي كرد: صورت خود را به سوي معبودي مي گردانم كه آسمانها و زمين را آفريد،

رنگ چهره اش تغيير مي كرد، و اين تغيير كاملاً از چهره اش هويدا بود[1]. در روايتي چنين مي خوانيم: هرگاه مولاي متّقيان به نماز مي ايستد، چهره اش متغيّر مي شد، و بدن نازنيش به لرزه مي افتد، به حضرت عرض مي كردند: اين چه حالتي است اي اميرالمؤمنين؟

حضرت مي فرمودند:«جاء وقت امانة الله التي عرضها علي السّموات و الارض فأيين ان يحملنها و اشفقن منها و حملها الانسان فلا ادري احسن اداء ما حملت ام لا[2]»، يعني هنگام امانت خداوند است، امانتي كه به آسمانها و زمين عرضه شد و آنان نپذيرفتند و در وحشت فرو رفتند، ولي انسان آن را پذيرفت و معلوم نيست كه نيكو اداء خواهد كرد يا خير.
[1] . فلاح السائل / 101، بحارالانوار،/ ج 84/ 366، ميزان الحكمة/ ج 5/ 381.
[2] . بحارالانوار/ ج 84/ 248، اسرار الصلوة ملكي تبريزي/ 11

منبع:سايت انديشه قم به نقل از نرم افزار عاشقترين معشوق

خبر غیبی هدایتگر

نوشته شده توسط 23ام اردیبهشت, 1392

خبر غیبی هدایتگر
کرامات امام هادی علیه‏السلام گاه بینی ستمگرانی چون متوکل را به خاک می‏مالید و گاه مظلومی را نجات می‏داد، و گاه زمینه هدایت فرد یا افرادی را فراهم می‏نمود، مانند آنچه در ذیل می‏خوانیم.
در روایت آمده که گروهی از مردم اصفهان در زمانی که در آن شهر از ولایت و امامت خبری نبود، نزد شخصی به نام «عبد الرحمن» که عاشق امامت و ولایت بود آمده، از او پرسیدند که چرا شما شیعه شدید؟ در جواب آنها گفت: من در جمع گروهی از مردم این شهر به کنار خانه متوکل رفته بودیم. هدف ما تظلّم و درخواست کمک از خلیفه عباسی بود. جمع زیادی در آنجا ایستاده بودند، ناگاه فرمان متوکل صادر شد که «علی بن محمد» را دستگیر کنید.
من از رفقا و از بعض حاضرین پرسیدم که «علی بن محمّد» کیست؟ جواب دادند: او امام شیعه‏هاست و به احتمال زیاد متوکل او را به قتل می‏رساند. من با خودم گفتم: از اینجا نمی‏روم تا چهره او را ببینم و از نتیجه کار او آگاه شوم. ناگهان دیدم او را سوار بر اسب نموده، آوردند و مردم برای دیدن او صف کشیده بودند.

ادامه »

فشارهای روحی امام هادی (علیه السلام)

نوشته شده توسط 23ام اردیبهشت, 1392

فشارهاى روحى ‏،
امام هادی(ع)را پس از يك روز اقامت در خان صعاليك، به خانه‏اى كه در يك اردوگاه نظامى قرار داشت، بردند. متوكل جاسوسانى را در چهره خدمتكار براى زير نظر داشتن امام به آن خانه فرستاد تا رفت و آمدهاى ايشان را كنترل كنند. اين خانه با ديگر خانه‏ها، متفاوت بود؛ متوكل دستور داده بود که در اتاق حضرت، قبرى بكنند تا بدين وسيله، امام را از كنترل شديد خود آگاه و پيش از هر اقدامى، ابتكار عمل را از امام سلب كند.

صقر بن ابى دلف مى ‏گويد:
« وارد حجره امام شدم، او را در حالی يافتم كه بر حصيرى نشسته بود و پيش پايش قبرى كنده بودند. به او سلام كردم، ايشان پاسخ سلام گفت و فرمود: بيا بنشين. سپس پرسيد: براى چه آمده‏اى؟ گفتم: سرورم! آمده‏ام تا از شما حالى بپرسم. وقتى نگاهم به قبر افتاد، گريستم. امام به من فرمود: اى صقر! لازم نيست براى من ناراحت باشى؛ فعلاً به من آسيبى نمى‏رسد. من خوشحال شدم و خدا را شكر کردم».[1]
امام هادی(ع) در دوران خلافت متوكل، روزگار بسيار سختى را پشت سر گذاشت. هراسى كه متوكل از امام در دل داشت، سبب شده بود تا دستور دهد سربازانش گاه و بى‏گاه بدون اجازه از ديوار وارد خانه امام شوند و آنجا را بازرسى كنند. آنها گاه پا را از اين نيز فراتر مى‏گذاشتند و به هتاكى ساحت مقدس امام مى‏پرداختند. در تاريخ آمده است كه: برخى اوقات متوكل در حالت مستى، امام را شبانه احضار مى‏كرد و به بزم شراب خود فرا مى‏خواند.[2]

ادامه »

اعمال اول روز ماه رجب

نوشته شده توسط 22ام اردیبهشت, 1392

 

روز اوّل ماه
اين روز نيز اعمالى دارد:
1ـ روزه گرفتن; در روايتى از امام رضا(عليه السلام) پاداشهاى مهمّى براى روزه اوّل ماه رجب ذكر شده است.(1)
در روايتى ديگر،امام باقر(عليه السلام) روز اوّل ماه رجب را، روز سوار شدن حضرت نوح بر كشتى بيان كرده و فرمود: «هنگامى كه نوح در اين روز، سوار كشتى شد، به همه كسانى كه با او بودند دستور داد روزه بگيرند; و هر كس اين روز را روزه بگيرد، آتش دوزخ به فاصله يك سال راه، از او دور گردد».(2)
2ـ غسل كردن.(3)
3ـ زيارت امام حسين(عليه السلام); «شيخ طوسى» روايتى را از امام صادق(عليه السلام) نقل كرده است كه آن حضرت فرمود: «هر كس امام حسين(عليه السلام) را در روز اوّل ماه رجب زيارت كند، به يقين خداوند او را مى آمرزد».(4)
4ـ خواندن نماز حضرت سلمان; اين نماز را كه رسول گرامى اسلام(صلى الله عليه وآله) به وى آموخت، به اين نحو است: ده ركعت نماز بجا مى آورى (هر دو ركعت به يك سلام) و در هر ركعت، يك مرتبه «حمد»، سه مرتبه «توحيد» و سه مرتبه «قل يا ايّها الكافرون» را مى خوانى و بعد از سلامِ نماز، دستها را بلند مى كنى و مى گويى:
لا إلهَ اِلاَّ اللهُ، وَحْدَهُ لا شَريكَ لَهُ، لَهُ الْمُلْكُ وَلَهُ الْحَمْدُ، يُحْيى وَيُميتُ، حَىٌّ لايَمُوتُ، وَهُوَ بِيَدِهِ الْخَيْرُ، وَهُوَ عَلى كُلِّ شَىْء قَديرٌ، اَللّـهُمَّ لا مانِعَ لِما اَعْطَيْتَ، وَلا مُعْطِىَ لِما مَنَعْتَ، وَلا يَنْفَـعُ ذَاالْجَـدِّ مِنْـكَ الْجَـدُّ.
معبودى نيست جز خداى يگانه كه شريك ندارد فرمانروايى از آن اوست و ستايش مخصوص اوست زنده مى كند و مى ميراندو اوست زنده اى كه هرگز نميرد هر چه خير است بدست او است و او بر هر چيزى تواناست. خدايا جلوگيرى نيست از آنچه تو عطا كنى و عطابخشى نيست براى آن كس كه تو منعش كنى و كوشش شخص كوشا او را از تو بى نياز نكند.
آنگاه دست ها را بر روى صورت خود مى كشى.(5)
در روز نيمه ماه نيز ده ركعت نماز به همين نحو انجام مى دهى و پس از هر دو ركعت، آن دعا را مى خوانى ولى پس از جمله «وَ هُوَ عَلى كُلِّ شَىْء قَدير» اين جملات را اضافه مى كنى:
اِلهاً واحِداً اَحَداً فَرْداً صَمَداً، لَمْ يَتَّخِذْ صاحِبَةً وَلا وَلَداً.
آن معبود يگانه يكتاى فرد بى نيازى كه نگرفته است همدم و نه فرزندى.
آنگاه دستها را به صورت مى كشى.(6)
و در روز آخر ماه رجب نيز، ده ركعت نماز را به همان نحو، انجام مى دهى و پس از سلام نماز، آن دعا را مى خوانى، ولى پس از جمله «وَ هُوَ عَلى كُلِّ شَىْء قَدير» مى گويى:
وَ صَلَّى اللهُ عَلى مُحَمَّد وَآلِهِ الطّاهِرينَ، وَلا حَوْلَ وَلا قُوَّةَ اِلاَّ بِاللهِ الْعَلِىِّ الْعَظيمِ.
و درود خدا بر محمّد و آل پاكيزه اش باد و جنبش و نيرويى نيست جز به خداى بلند مرتبه و بزرگ.
آنگاه دست ها را بر صورت خود مى كشى و حاجتت را مى طلبى كه به اجابت مى رسد.(7)
پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله) به سلمان فرمود: «هر مرد و زن مؤمنى كه اين سى ركعت نماز را بجا آورد، خداوند گناهانش را بيامرزد و پاداش كسى كه تمام آن ماه را روزه گرفته، به وى عنايت كند و از آتش دوزخ نجات دهد، و اين به منزله ورقه عبور از صراط است».
سلمان مى گويد: «پس از شنيدن اين حديث از رسول خدا(صلى الله عليه وآله) با حالت گريه به سجده افتادم و شكر الهى را بجا آوردم».(8)
5ـ نماز ديگرى از حضرت سلمان(رحمه الله)، اين نماز نيز ده ركعت است (هر دو ركعت به يك سلام) كه در روز اوّل ماه رجب خوانده مى شود: در هر ركعت يك مرتبه «حمد» و سه مرتبه «توحيد».
رسول گرامى اسلام(صلى الله عليه وآله) درباره پاداش اين نماز به سلمان نكته هايى را فرمود، از جمله، بخشش گناهان، محفوظ ماندن از وحشت قبر و عذاب روز قيامت و دور ماندن از برخى ازبيمارى ها.(9)
1. اقبال، صفحه 634.
2. اقبال، صفحه 635، و مصباح المتهجّد، صفحه 797.
3. اقبال، صفحه 628.
4. مصباح المتهجّد، صفحه 801.
5. اقبال، صفحه 637.
6. همان مدرك، صفحه 657.
7. همان مدرك، صفحه 682.
8. همان مدرك، صفحه 637 و 682.
9. اقبال، صفحه 637.

چهار نوع بلا و گرفتاری

نوشته شده توسط 22ام اردیبهشت, 1392

امام جعفر الصادق (علیه السلام):

إذا فَشَتْ ارْبَعَةٌ ظَهَرَتْ ارْبَعَةٌ: إ ذا فَشا الزِّنا كَثُرَتِ الزَّلازِلُ، وَ إ ذا اُمْسِكَتِ الزَّكاةُ هَلَكَتِ الْماشِيَةُ، وَ إ ذا جارَ الْحُكّامُ فِى الْقَضا اُمْسِكَ الْمَطَرُ مِنَ السَّما، وَ إ ذا ظَفَرَتِ الذِّمَةُ نُصِرُ الْمُشْرِكُونَ عَلَى الْمُسْلِمينَ) وسائل الشيعة ، ج 8 ، ص 13.(
هنگامى كه چهار چيز در جامعه شايع و رايج گردد چهار نوع بلا و گرفتارى پديد آيد: چنانچه زنا رايج گردد زلزله و مرگ ناگهانى فراوان شود. چنانچه زكات و خمسِ اموال پرداخت نشود حيوانات اهلى نابود شود. اگر حاكمان جامعه و قُضات ستم و بى عدالتى نمايند باران رحمت خداوند نمى بارد. و اگر اهل ذمّه تقويت شوند مشركين بر مسلمين پيروز آيند.

 

شب اوّل ماه رجب

نوشته شده توسط 21ام اردیبهشت, 1392

شب اوّل ماه:

انجام اعمالى در این شب با ارزش، مورد سفارش است

اول: از رسول خدا (ص) نقل شده است که به هنگام رویت هلال ماه رجب، این دعا را مى‌خواند: اَللّـهُمَّ اَهِلَّهُ عَلَیْنا بِالاَْمْنِ وَ الاْیمانِ، وَ السَّلامَةِ وَ الاِْسْلامِ، رَبّى وَرَبُّکَ اللهُ عَزَّوَجَلَّ؛ خدایا این ماه را بر ما نو کن به امنیت و ایمان و سلامت و دین اسلام پروردگار من و پروردگار تو (اى ماه) خداى عزوجل است.

و همچنین از آن حضرت نقل شده است که وقتى هلال ماه رجب را مى‌دید، مى‌فرمودند: اَللّـهُمَّ بارِکْ لَنا فى رَجَب وَ شَعْبانَ، وَ بَلِّغْنا شَهْرَ رَمَضانَ، وَ اَعِنّا عَلَى الصِّیامِ وَ الْقِیامِ، وَ حِفْظِ اللِّسانِ، وَ غَضِّ الْبَصَرِ، وَ لا تَجْعَلْ حَظَّنا مِنْهُ الْجُوعَ وَ الْعَطَشَ؛ خدایا برکت ده بر ما در ماه رجب و شعبان و ما را به ماه رمضان برسان و کمکمان ده براى گرفتن روزه و شب زنده دارى و نگهدارى زبان و پوشیدن چشم و بهره ما را از آن ماه تنها گرسنگى و تشنگى قرار مده.

ادامه »

اعمال مشترک ماه رجب

نوشته شده توسط 21ام اردیبهشت, 1392

اعمال مشترک این ماه

این اعمال که مخصوص روز معینى نیست بلکه در تمام ماه انجام مى‌شود، بسیار است؛ از جمله:

1ـ در تمام ماه رجب، این دعا را بخواند: یا مَنْ یَمْلِکُ حَوآئِجَ السّآئِلینَ، ویَعْلَمُ ضَمیرَ الصّامِتینَ، لِکُلِّ مَسْئَلَة؛ اى که مالک حاجات خواستارانى و اى‌ که نهاد خاموشان دانى براى هر خواسته‌اى، مِنْکَ سَمْعٌ حاضِرٌ وَجَوابٌ عَتیدٌ. اللّـهُمَّ وَمَواعیدُکَ الصّادِقَةُ واَیادیکَ الفاضِلَةُ؛ از جانب تو گوشى شنوا و پاسخى آماده است خدایا به حق وعده‌هاى راستت و نعمت‌هاى بسیار، وَ رَحْمَتُکَ الواسِعَةُ فَاَسْئَلُکَ اَنْ تُصَلِّىَ عَلى مُحَمَّد وَآلِ محمد؛ و رحمت وسیعت از تو خواهم که درود فرستى بر محمّد و آل محمد، واَنْ تَقْضِىَ حَوائِجى لِلدُّنْیا وَالاْخِرَةِ، اِنَّکَ عَلى کُلِّ شَىْء قَدیرٌ؛ و حوایج دنیا و آخرتم را برآورى که به راستى تو بر هر چیز توانایى.

همچنين رسول خدا (ص) فرموده‌اند: هر کس در ماه رجب صد مرتبه بگوید «أَسْتَغْفِرُ اللّهَ الَّذِی لا إلهَ إِلاّ هُوَ، وَحْدَهُ لا شَرِیکَ لَهُ وَ أَتُوبُ إِلَیْهِ» و در پایان صدقه‌اى بدهد، خداوند کارش را به رحمت و مغفرت پایان دهد و هر کس 400 مرتبه آن را بگوید فضیلت شهیدان را دارد.

همچنین ايشان فرمودند: کسى که در ماه رجب هزار مرتبه «لا اِلهَ اِلاَّ اللّه» بگوید، خداوند براى او حسنات فراوانى مى‌نویسد.

در روایتى آمده است: «هر کس در ماه رجب، در وقت صبح، 70 مرتبه و شبانگاه نیز 70 مرتبه بگوید اَسْتَغْفِرُ اللّهَ وَ أَتُوبُ اِلَیْهِ و پس از آن، دستها را بلند کند و بگوید أَللّهُمَّ اغْفِرْ لی وَ تُبْ عَلَىَّ اگر در همان ماه رجب بمیرد، خداوند از او راضى خواهد بود…».

در طول این ماه هزار مرتبه بگوید «اَسْتَغْفِرُ اللّهَ ذَاالْجَلالِ وَ الاْکْرامِ مِنْ جَمیعِ الذُّنُوبِ وَالاْثامِ» تا خداوند رحمان وى را بیامرزد.

«سیّد بن طاووس» در «اقبال» فضیلت فراوانى براى خواندن سوره «قل هو الله احد» در ماه رجب نقل کرده است. از جمله از رسول خدا (ص) روایت کرده است كه هر کس با نیت پاک در ماه رجب، 10 هزار مرتبه سوره «قل هو الله احد» را بخواند، وارد عرصه قیامت شود در حالى که از گناه پاک باشد مانند روزى که از مادر متولد شده است و 70 فرشته به استقبال او مى‌آیند و به وى بشارت بهشت را مى‌دهند.

همچنین آن حضرت براى هزار بار خواندن سوره «قل هو الله احد» در این ماه و حتى صد بار نیز پاداش زیادى ذکر کرد.

در روایتى از رسول خدا (ص) نقل شده است که آن حضرت فرمود: «هر کس یک روز از ماه رجب را روزه بدارد و چهار رکعت نماز بگزارد (هر دو رکعت با یک سلام) و در رکعت اول صد مرتبه «آیة‌الکرسى» بخواند و در رکعت دوم دویست مرتبه «قل هو الله احد»، پیش از مردن جاى خود را در بهشت مى‌بیند و یا دیگرى جاى او را ببیند (و براى او توصیف کند)».

******************

پی نوشت:

مفاتیح الجنان

رجب ماه امیر المومنین

نوشته شده توسط 21ام اردیبهشت, 1392

امام على عليه السلام فرمود:

شهر رمضان شهر الله و شعبان شهر رسول الله و رجب شهرى

رمضان ماه خدا و شعبان ماه رسول خدا و رجب ماه من است.

(وسائل الشيعه، ج 7 ص 266، ح 23)

علت شهادت حضرت زهراسلام الله عليها

نوشته شده توسط 18ام فروردین, 1392

علت شهادت حضرت زهراسلام الله عليها)؟
پاسخ


از سؤالات اساسی در ماجرای آتش زدن خانه حضرت علی(ع) و اهانت به آنبزرگوار این است که: آیا (چنان که شیعیان می‏گویند) به ساحت حضرت فاطمه زهراعلیهاالسلام نیز جسارت کردند؟ و بر آن حضرت صدماتی وارد شد که منجر به شهادت او وفرزندش گردید یا خیر؟

برخی از دانشمندان اهل سنت برای حفظ موقعیت خلفا از بازگو کردن این قطعه ازتاریخ خودداری نموده‏اند؛ از جمله ابن ابی الحدید در شرح خود می‏گوید: «جساراتی راکه مربوط به فاطمه زهرا علیهاالسلام نقل شده، در میان مسلمانان تنها شیعه آن را نقل کرده است.[1]

البته برخی از دانشمندان و مورخان اهل سنت، در این بخش، از بیان واقعیات تاریخی شانهخالی کرده‏اند؛ چنان که سید مرتضی رحمة ‏الله علیه در این زمینه می‏گوید:

ادامه »

"هفت سین قرآن مجید"

نوشته شده توسط 27ام اسفند, 1391

 1- سلامٌ قولاً مِن رَبِّ رحیم.( یس/58) ” از جانب پروردگار [ی] مهربان [ به آنان] سلام گفته می شود.” این ندای روح افزا و نشاط بخش و مملو از مهر و محبت خدا ، چنان روح انسان را در خود غرق می کند و به او لذت ، شادی و معنویت می بخشد ، که با هیچ نعمتی برابر نیست ، آری شنیدن ندای محبوب ، ندایی آمیخته با محبت و آکنده از لطف ، سرتا پای بهشتیان را غرق سرور می کند ، که یک لحظه ی آن بر تمام دنیا و آنچه در آن است برتری دارد. از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله روایت شده : ” در همان حال که بهشتیان غرق در نعمتهای بهشتی هستند نوری بر بالای سرایشان آشکار می شود ؛ نور لطف خداوند که بر آنها پرتو افکنده است. پس ندایی بر می خیزد که “سلام بر شما ای بهشتیان” ، نظر لطف خداوند چنان بهشتیان را مجذوب می کند که از همه چیز جز او غافل می شوند ، و همه نعمتهای بهشتی را در آن حال به دست فراموشی می سپارند.

ادامه »

اگر خدا كفيل است .....

نوشته شده توسط 3ام بهمن, 1391

قال علی (علیه السلام)

اگر خدا کفیل است ،                             غصه برای چه؟

اگر رزق تقسیم شده است،                     حرص برای چه؟

اگر بهشت حق است،                            تظاهر به ایمان چرا؟

اگر حساب حق است،                            خیانت به مال برای چه؟

اگر قیامت حق است،                             دل بستن به دنیا برای چه؟

اگر دنیا فریبنده است،                             اعتماد برای چه؟


دنیا همه هیچ وکار دنیا همه هیچ

ای هیچ برای هیچ بر هیچ مپیچ.

حاج شیخ عبدالصمد بی بالانی

نوشته شده توسط 1ام بهمن, 1391

حاج شیخ عبدالصمد بی بالانی در 15 فروردین 1235 ه . ش ( تاریخ تولد شیخ از شناسنامه همسرش از صفحه ازدواج بدست آمده است) در قریه بی بالان رودسر دیده به جهان گشود .

ادامه »

3 دعای قطعا مستجاب !

نوشته شده توسط 20ام دی, 1391

والدینی که می‌خواهند در «تربیت مهدوی» فرزندانشان موفق باشند و فرزندانی عاشق خدا، قرآن و اهل‌بیت(علیهم‌السلام) تربیتنمایند و آن گاه مهدی یاورانی رشید را به تاریخ بشر هدیه نمایند، باید از عامل دعا در حق فرزندانشان کمال استفاده و بهره را ببرند.

دعای پرنفوذ پدر و مادر

 

امام صادق (علیه السلام): «ثَلاثُ دعوات لا یحجُبنَ عَنِ اللهِ تَعالی: دُعاءُ الوالِدِ لِوَلَدِه إِذا بَرَّهُ و دعوتُهُ علیهِ إذا عَقَّهُ ، و دعاءُ المظلومِ علی ظالِمه و دعاؤُهُ لمن اِنتَصَر لهُ مِنهُ ، و رجلٌ مؤمنٌ دَعا لِاخٍ لَه مؤمنٌ واساهُ فینا ، و دعاؤُه علیه إذا لم یُواسهُ مع القدرةُ علیه ، و اِضطرارُ أخیه إلیه ؛

 

سه دعاست که از پروردگار در حجاب نمی‌ماند و قطعاً مستجاب می‌گردد: (نخست) دعای پدر و مادر در حق فرزندی که نسبت به والدین خود نیکوکار باشد؛ و دعای ایشان آنگاه که در حق فرزند نفرین نماید. (دوم) نفرین مظلوم نسبت به ظالم، و دعای او (مظلوم) در حق کسی که انتقام وی را از ستمگر بستاند و (سوم) دعای مومن آنگاه که دعای مرد مؤمن در حق برادر مؤمن خود که به خاطر ما، او را کمک مالی کرده باشد و نفرین او در حق برادرش که به وی محتاج شده و او می توانسته است نیازش را برطرف سازد و نکرده است »1

 

 

 

کلیدی ترین رمز موفقیت فرزندان

 


یکی از کلیدی‌ترین رمزهای موفقیت فرزندان در طول زندگی، دعای خیر والدین در حق ایشان می‌باشد. دعای پدر و مادر در حق فرزند آن گاه که از دل برآید، دعایی است که آسمان‌های هفت‌گانه را در می‌نوردد و بدون هیچ حجابی در محضر پروردگار به اجابت می‌رسد.2 از سوی دیگر نفرین پدر و مادر فراتر از ابرها به سوی پروردگار بالا می‌رود و سریع‌تر از ضربت شمشیر به اجابت می‌رسد.3

 

از این رو باید پدران و مادران با نیت‌های صادقانه در تربیت فرزندانی منتظر و آماده جان فشانی در رکاب حضرت مهدی، پیاپی دست دعا به سوی پروردگار بردارند و برای موفقیت خود در پرورش فرزندانی مهدی یاور دعا نمایند.

 

یکی از کلیدی‌ترین رمزهای موفقیت فرزندان در طول زندگی، دعای خیر والدین در حق ایشان می‌باشد. دعای پدر و مادر در حق فرزند آن گاه که از دل برآید، دعایی است که آسمان‌های هفت‌گانه را در می‌نوردد و بدون هیچ حجابی در محضر پروردگار به اجابت می‌رسد. از سوی دیگر نفرین پدر و مادر فراتر از ابرها به سوی پروردگار بالا می‌رود و سریع‌تر از ضربت شمشیر به اجابت می‌رسد

 

پدر علامه مجلسی

 

خاطره پدر علامه مجلسی؛ درباره استجابت دعای والدین در حق فرزند، به عنوان یک شاهد تاریخی، بسیار قابل تأمل است. آن جناب می‌گوید:

 

در سحرگاهی پس از به پایان رساندن نماز شب و به هنگام مناجات با پروردگار، حال خوشی دست داد که دریافتم اگر در آن هنگام درخواستی نمایم، اجابت خواهد شد. اندیشیدم که چه دعا و درخواستی نمایم که ناگاه صدای گریه محمد باقر از گهواره‌اش بلند شد. بی درنگ گفتم: «پروردگارا، به حق محمد و آل محمد (صلوات الله علیه و آله) این کودک را از مبلّغان دینت، ناشران احکام پیامبرت و از یاران امام زمانت قرار ده و در این راه او را به توفیق‌های بی پایان نایل گردان!»4

 

سرافرازی شیعه در طول تاریخ مدیون تلاش‌های احیا گرانه علامه محمد باقر مجلسی؛ است.

 

از این رو والدینی که می‌خواهند در «تربیت مهدوی» فرزندانشان موفق باشند و فرزندانی عاشق خدا، قرآن و اهل‌بیت: تربیت نمایند و آن گاه مهدی یاورانی رشید را به تاریخ بشر هدیه نمایند، باید از عامل دعا در حق فرزندانشان کمال استفاده و بهره را ببرند.

 

1173 سال است که رادمردی الهی منتظر به ثمر رسیدن 313 سردار و تربیت یافتن یاورانی مخلص و کامل است. دعا نماییم که خانواده‌های ما مهد پرورش آن سرداران و این مهدی یاوران گردد و به زودی آن امام نور را از انتظار به درآورد!

………………………………………………

پی‌نوشت‌ها:

1. شیخ طوسی، امالی، ص280؛ شیخ حرّ عاملی، وسائل الشیعه، ج7، ص130.

2. همان.

3. امام صادق7: «إیاکُم وَ دَعوَةَ الوالِدِ… تُرفَعُ فَوقَ السَّحابِ… أحَدُّ مِنَ السَّیفِ» کلینی، الکافی، ج2، ص509؛ حلّی، ابن‌فهد، عدّة الدّاعی، ص132 و 133.

4. رفیعی، سید علی محمد، زندگی ملامحمدباقر مجلسی، ص42.

منبع: خانواده و تربیت مهدوی، آقا تهرانی و حیدری کاشانی

انس با خدا

نوشته شده توسط 2ام دی, 1391


مي گويند آن گاه که يوسف در زندان بود، مردي به او گفت: تو را دوست دارم. يوسف گفت: اي جوان مرد! دوستي تو به چه کار من آيد؟ از اين دوستي مرا به بلا افکني و خود نيز بلا بيني! پدرم يعقوب، مرا دوست داشت و بر سر اين دوستي، او بينايي اش را از دست داد و من به چاه افتادم. زليخا ادعاي دوستي من کرد و به سرزنش مصريان دچار شد و من مدت ها زنداني شدم. اينک! تو تنها خدا را دوست داشته باش، تا نه بلا بيني و نه دردسر بيافريني

اعمال ماه صفر

نوشته شده توسط 28ام آذر, 1391

اوّل ماه صفر:
آغاز جنگ صفّين، مطابق نقل مورّخان در سال 37 هجرى است. جنگ صفّين از سوى اميرمؤمنان(عليه السلام) و لشكريانش، در برابر معاويه و سپاه غارتگر شام، آغاز شد و مدّت 110 روز طول كشيد،(2) و در آستانه شكست لشكر شام، عمرو عاص خدعه اى به كار زد و قرآن ها را بر سر نيزه كردند و داستان تأسّف بار حكمين پيش آمد.
همچنين در اين روز در سال 61 هجرى (بنا بر روايتى) سرِ مبارك حضرت سيّدالشّهدا(عليه السلام) را همراه كاروان اهل بيت(عليهم السلام)وارد شهر شام كردند.

ادامه »

دعاي روز شنبه

نوشته شده توسط 18ام آذر, 1391

 

به نام خداى بخشاينده مهربان

بِسْمِ اللّهِ كَلِمَةُ الْمُعْتَصِمينَ وَ مَقالَةُِ الْمُتَحَرِّزينَ وَ اَعُوذُ بِاللّهِ تَعالى

بنام خدا سخن پناهندگان و گفتار پناه جويان و پناه مى برم به خداى تعالى

ادامه »

ضرب المثل قرآني

نوشته شده توسط 18ام آذر, 1391


آیه :


سوره يوسف آيه 51 :
قَالَ مَا خَطْبُكُنَّ إِذْ رَاوَدتُّنَّ يُوسُفَ عَن نَّفْسِهِ قُلْنَ حَاشَ لِلّهِ مَا عَلِمْنَا عَلَيْهِ مِن سُوءٍ قَالَتِ امْرَأَةُ الْعَزِيزِ الآنَ حَصْحَصَ الْحَقُّ أَنَاْ رَاوَدتُّهُ عَن نَّفْسِهِ وَإِنَّهُ لَمِنَ الصَّادِقِينَ

ترجمه فارسی :


الآن حق آشکار گشت!


ضرب المثل :


ماه زير ابر پنهان نمي ماند


English :


what was your business, women, ‘ he asked, ‘when you solicited joseph? ‘ ‘allah save us! ‘ they replied. ‘we know no evil against him. ‘ the governor’s wife said: ‘the truth has been discovered at last, i solicited him, he is among the truthful

اسرار اسماء الهي

نوشته شده توسط 18ام آذر, 1391
اسماءالحسني تعداد ذكر(شماره ابجد) وي‍ژگي
المهيمن 145 طالب اسرار باطن
الحسيب 80 فيصله يافتن امور به هم ريخته
الحفيظ 998 از مهلكه خائف است و سريع الاجابه
الصانع 211 استوار شدن صنايع
القريب 312 گشوده شدن كارهاي بسته
الحليم 88 امن از خوف ،آرامي دل
الشكور 526 شفا،وسعت معيشت

 

پيامك قرآني

نوشته شده توسط 18ام آذر, 1391

 


فارسی :


سوره بقره آيه 103 :
و محققاً اگر آن ها ايمان آورند و پرهيز كار شوند بهره اي كه از خداوند نصيب آن ها شود بهتر از هر جيزي خواهد بود.


شعر :


بيابند خود بهره اي از خدا
                           که بهتر از آن نيست چيزي سزا


English :


Far better had been the reward from their Creator & Nurturer.

 

عداب شمر در برزخ

نوشته شده توسط 14ام آذر, 1391

مرحوم آیت الله سید مرتضی نجومی :

روزی علامه امینی به من فرمود : مدت ها فکر می کردم که خداوند متعال چگونه شمر را عذاب می کند و جزای آن تشنه لبی و جگر سوخنگی حضرت سید الشهدا (ع) را چگونه می دهد؟

شب هنگام خواب دیدم آقا امیر المومنین (ع) در صحرایی بسیار خوش آب و هوا روی صندلی نشسته و من هم خدمت آن جناب ایستادم ، دو کوزه نزد ایشان بود فرمودند : این کوزه ها را بردار و برو از آنجا آب بیاور و اشاره به محلی فرمودند که بسیار با صفا بود ، استخری پر آب و درختانی بسیار با طراوت در اطراف آن بود که صفا و تلالو آب و شادابی درختان قابل توصیف نیست. کوزه ها را برداشته و به آن محل رفتم و آنها را آب نموده ، حرکت کردم تا به خدمت امیر المومنین باز گردم.

ناگهان دیدم هوا رو به گرمی نهاد و هر لحظه گرمی هوا و سوزندگی صحرا بیشتر می شد دیدم از دور شخصی به من نزدیک می شود و هرچه به من نزدیک می شد هوا گرمتر می گردید گویی همه حرارت از آتش اوست.

در همان حال به من الهام شد که او شمر است وقتی به من رسید هوا به قدر گرم سوزان شده بود که قابل تحمل نبود

آن ملعون هم از شدت تشنگی در شرف هلاکت بود ، رو به من نمود که از من آب بگیرد من مانع شدم و گفتم :

اگر هم بمیرم نمی گذارم از این آب قطره ای بنوشی.

حمله شدیدی به من کرد و من مقاومت می نمودم ، دیدم الان کوزه ها را از من می گیرد آنها را به هم کوبیدم کوزه ها شکسته و آب آن به زمین ریخت ، چنان آب کوزه ها تبخیر شد که گویی قطره ای آب در آنها نبوده است.

او که از من نا امید شد رو به استخر نهاد من بی اندازه غمگین شدم که مبادا آن ملعون از آب استخر بنوشد و سیر آب گردد ولی تا به استخر رسید آب استخر چنان ناپدید شد که گویی سالهاست یک قطره آب در آن نبوده ، درختان هم کاملا خشک شد. او هم از استخر مایوس شده بود ، از همان راهی که آمده بود بازگشت .

هرچه دورتر می شد هوا رو به خوبی و خوشی و درختان و آب استخر به طراوت و شادابی اول بازگشتند.

به نزد حضرت امیر (ع) برگشتم فرمود : خدا در عالم برزخ اینگونه آن ملعون را عذاب می کند و اگر یک قطره از آب آن استخر را هم می نوشید از هر زهری تلختر و از هر عذابی برای او دردناکتر بود .

وقایع محرم الحرام

نوشته شده توسط 28ام آبان, 1391

روز سوّم ماه محرّم الحرام:

1.نامه امام حسین علیه السلام برای اهل کوفه

در این روز امام حسین علیه السلام برای بزرگان کوفه نامه ای نوشتند و آن را به قیس بن مسهّر صیداوی دادند که به کوفه برساند.مأمورین بین راه قیس را گرفتند،و پس از آنکه او بر ضد یزید وابن زیاد سخن گفت، او را به شهادت رساندند.(1)

2.ورود عمر بن سعد به کربلا

ادامه »

آقا امام زمان کی می آید؟

نوشته شده توسط 12ام مهر, 1391

در یکی از ملاقاتهایی که حضرت امام (ره) با خانواده ی شهدا داشتند ، فرزند شهیدی 3-4 ساله را برای تبریک خدمت حضرت امام آوردند کودک در آغوش ایشان با حالتی معصومانه پرسید: ” آقا امام زمان کی می آید؟” حضرت امام که از پرسش کودک تعجب کرده بود ، علت این سوال را از همراهان کودک جویا شد. دایی کودک گفت: بارها شده است که این کودک از مادر خود می پرسد: پدرم کی می آید؟ و مادرش هم در پاسخ می گوید: آن روزی که امام زمان (عج) بیاید پدر من هم همراه امام زمان(عج)می آید.

صداي گريه آقا را نمي شنوي

نوشته شده توسط 9ام مهر, 1391

امام مهدي(ع) در کلام امام حسين(ع)

نوشته شده توسط 6ام تیر, 1391

وجود مقدس حضرت بقية‏الله‏الاعظم ، اروحناله‏الفداء، در معارف به عنوان «خونخواه کشته کربلا» (1) شناخته شده و شيعيان همراهي با آن امام منصور براي گرفتن انتقام خون حسين(ع) و يارانش را يکي از آرزوهاي بزرگ خود مي‏دانند، (2) تا جايي که در هر عاشورا به يکديگر اينگونه سر سلامتي مي‏دهند:
«اعظم‏الله اجورنا بمصابنا بالحسين(ع)و جعلنا و اياکم من‏الطالبين بثاره مع وليه‏الامام‏المهدي من آل محمد:» (3)
خداوند پاداش ما را در عزاي مصيبت‏حسين(ع) بزرگ گرداند و او شما را از جمله کساني که به همراه ولي‏اش امام مهدي از آل محمد: به خونخواهي او برمي‏خيزند قرار دهد.
در يک کلام نام حسين(ع) و مهدي(ع) براي شيعيان يادآور يک حکايت ناتمام است، حکايتي که آغازگر آن حضرت اباعبدالله الحسين(ع) و پايان بخش آن حضرت بقية‏الله‏الاعظم (ع) است.
در هر حال از آنجا که در اذهان شيعيان اين دو وجود مقدس از قرابت و ارتباطي جدايي‏ناپذير برخوردارند. از همين رو مناسب ديديم که در ايام عزاي سرور آزادگان به بخشي از معارف ارزشمندي که از آن حضرت در ارتباط با فرزند ارجمندش حضرت مهدي(ع) رسيده است اشاره کنيم:

ادامه »

امام سجاد(ع) سرچشمه کمالات انساني

نوشته شده توسط 5ام تیر, 1391

 امام سجاد(ع) در عين آن که زينت عبادت کنندگان، بزرگمرد عبادت، عرفان وسجده بود، مجاهد بزرگ في‏سبيل‏الله بود، او در عين آن که کانون علم و انديشه ومعرفت‏بود، تواضع ويژه‏اي داشت، و در عين آن که شکوه و جلال و ابهت‏خاصي داشت،داراي حلم و بردباري و سعه صدر مخصوصي بود، و در يک کلمه کانون همه کمالات‏انساني و ارزش‏هاي والاي معنوي، و زيبنده اين شعر معروف بود که:

رخ زيبا يد بيضا دم عيسي داري آن چه خوبان همه دارند تو تنها داري

ادامه »

مگر شما زبان آقا هستید؟

نوشته شده توسط 28ام اردیبهشت, 1391
علامه حسن زاده

اخلاق مساله ای نیست که بتوان از کنار آن به راحتی گذشت. در اهمیت این مساله همین مقدار بس است که پیامبر گرامی اسلام فرمود: انی بعثت لاتمم مکارم الاخلاق: من مبعوث شدم تا مکارم اخلاق را به اتمام و کمال برسانم.

 

ادامه »

فقط یک عمل قبول شد

نوشته شده توسط 28ام اردیبهشت, 1391

خیلی وقتها غرور نسبت به اعمال و عباداتی که انجام می دهیم ما را زمین می زند و سبب لغزش ما می شود.

 این هوای مسموم وقتی وارد ریه های روحی انسان می شود به سرعت اثر مخرب خودش را گذاشته و در زمان کوتاهی روح را مسموم کرده و از نشاط و شادابی و همچنین حرکت به سوی تعالی باز می دارد.

ادامه »

سعه صدر معجزه می کند

نوشته شده توسط 28ام اردیبهشت, 1391
سید مهدی قوام

گاهی اوقات یک برخورد خوب و انسانی می تواند تحول عجیبی ایجاد کند. خیلی ها هستند که یک برخورد با یک عالم ربانی آنها را متحول کرده است. گاهی اوقات در این دیدار حتی سخنی هم گفته نمی شود اما اثر خودش را می گذارد.

 

ادامه »

بين وجوب و عدم وجوب، تفاوت از زمين تا آسمان است

نوشته شده توسط 26ام اردیبهشت, 1391

خدا رحمت كند علماى ما را كه احتياط مى كردند و زود از مسأله خارج نمى شدند.

 آقا سيّد ابوالحسن اصفهانى ـ رحمه اللّه ـ در درس خارج فقه، چند روز معطّل مى شد و دنبال شواهد مى گشت.

 گاهى يك هفته طول مى داد، تا به جايى منتهى شود. آقا ضيا عراقى و شيخ عبداللّه گلپايگانى ـ رحمهمااللّه ـ از شاگردان مهم مرحوم آخوند خراسانى بودند.

يكى از معاصرين از آقا ضيا نقل مى كرد: به در خانه ى آقا شيخ عبداللّه رفتم و مباحثه كرديم و او مرا محكوم كرد، جواب نداشتم، از خانه بيرون آمدم و ديدم جواب دارم، برگشتم، دوباره مباحثه شروع شد، باز به كلّى محكوم شدم و حق را به جانب او ديدم، باز بيرون آمدم و ديدم جواب دارم، دوباره به خانه مراجعت نمودم. و بدين ترتيب، سه بار مكرّر نزد او رفتم و محكوم و مغلوب برگشتم.

انسان نبايد زود قضاوت كند، دقت و تأمل كند، شايد يك كلمه از انسان فوت شود. بين وجوب و عدم وجوب از آسمان تا زمين فرق است.

***********

فرمایشات آیت الله بهجت«قدّس سرّه»

توصیه آیت الله بهجت(ره) درباره همسر و فرزندان

نوشته شده توسط 26ام اردیبهشت, 1391
در محضر بهجت - قسمت دوم

رسیدگی به همسر و فرزندان:

یكی از توصیه‌هایی كه حضرت آیت الله بهجت (اعلی الله مقامه) داشتند این بود كه می‌فرمودند: به خانه كه می‌رسید كتاب‌ها را بگذارید پشت در ولی مواظب باشید که ندزدند! یعنی طوری نشود كه وقتی به خانه می‌روید، تازه بخواهید چیزی بنویسید و کتابی بخوانید و بند كتاب و كامپیوتر و … بشوید؛ اشتباه است، دیگر الآن باید یك وقتی را بگذارید برای زن و فرزند و اهل خانه.

تنظیم برنامه:

عمرتان را به سه 8 ساعت تقسیم کنید: 8 ساعت كار و تلاش؛ كه كار و تلاش ماها درس‌خوندن و درس دادن است. در هر حال، 8 ساعت بیرون درست كارکردن است. 8 ساعت هم برای خواب و استراحت؛ و 8 ساعت هم برای لذت‌‌های حلال، تفكر و عبادت، كارهای شخصی و…

روزی حضرت ایشان برنامه بنده را تقریر كرده و فرمودند: “شما سحر از خانه می‌آیی بیرون و به نماز و حرم می‌روی، و برمی‌گردی خانه و صبحانه می خوری و بعد سر درس و كار تا ظهر؛ ظهر هم نماز ‌خوانده و برمی‌گردی منزل ناهار را می‌خوری؛ اگر وقت خواب باشد نیم‌ساعت هم می‌خوابی، بعد دو مرتبه می‌روی بیرون سركار و درس تا غروب،‌ غروب هم نماز را می‌خوانی.” تازه بعدش ما می‌رفتیم كتابخانه و گاهی اوقات درس‌های فوق‌العاده می‌رفتیم،‌ حدود ساعت 10 به خانه برمی‌گشتیم.

آیت الله بهجت (ره) می‌فرمودند كه “برای چی وقتی می‌آیی خانه و زن و بچّه می‌آیند دور و برتان، تازه كتاب باز می‌كنید و می‌گویید می‌خواهم این‌ها را كه صبح تا حالا خواندم مطالعه كنم؟ چون فردا می‌خواهم آن درس را مباحثه كنم؟ باید طوری برنامه‌ریزی كنید كه وقت زن و بچّه ضایع نشود و به آن ها هم برسید. اهل خانواده هم حقوقی دارند. بالأخره زن و بچه و حتّی خود آدم نیازهایی دارد که اگر لذّت‌های حلال نباشد همان عبادتش هم با نشاط نیست، درس خواندنش هم نشاط چندانی ندارد.”

معمولاً امثال ماها كمتر به این امر توجه می‌كنیم، زن و بچّه را رها می‌كنیم به حال خودشان، و خودمان را مدیون این‌ها می‌كنیم. نباید غافل شد از این كه اگر پول کمتر باشد،‌ زندگی می گذرد؛ ولی زن، دختر و پسر آدم، كمبود محبّت را از کجا جبران کنند؟ در خانه چه کسی را باید بزند و بگوید محبّت می‌خواهم؟ اگر مابه موقع و اندازه به زن و فرزندان محبّت ابراز نداریم، باید عوارض پس از آن را پذیرا باشیم. پول و امور مادی را می توان از خویشان، صندوق و یا کسی قرض گرفت، امّا محبّت را هیچ کس جز مرد و زن نسبت به فرزندان و مرد نسبت به همسر نمی تواند جبران کند. پس باید آدم مواظب باشد كه حق همسر و فرزندانش بخاطر این كه چیزی را کسب و یا جبران كند، ضایع نسازد. محبّت از امور جایگزین ناپذیر است. چند وقت پیش یك نامه‌ای را دریافت كردم که دختر خانمی نوشته بود، من غبطه می‌خورم به دختر خاله ام كه می‌بینم پدرش او را می‌بوسد. دوستش دارد، محبّتش می‌كند. امّا دریغ از یك بوسه‌ای كه بابای ما به ما داشته باشد. تنها حواس او به رفتار ما در منزل معطوف است. او همه ما را خسته کرده و پیوسته می گوید بکن! نکن!…

این چیزی بود كه ما از استاد گرامی حضرت آیت الله بهجت (رضوان الله تعالی علیه) یاد گرفتیم كه باید نسبت به خانه و خانواده بسیار اهمیّت داد و مواظبت كرد كه حق بچه‌ها بخاطر دیگران، یا كتاب و درس ضایع نشود.


منبع : پایگاه اطلاع رسانی مرتضی آقا تهرانی


در سیره ی رسول خدا (ص) آمده است:

نوشته شده توسط 24ام اردیبهشت, 1391


ایشان تا زمانیکه از دنیا رحلت فرمود، هرگز سه روز پیاپی سیر غذا نخورد و اگر می خواست می توانست سیر شود اما دیگران را بر خود مقدّم می داشت.

مجموعه ورام ص 172

فاطمه،مافوق قانون

نوشته شده توسط 23ام اردیبهشت, 1391

يكى از معيارهاى ارزشى اسلام مراعات ادب بويژه در ارتباط با بزرگان و مربيان است و حتى آمده است:

كسى كه ادب ندارد، ايمان ندارد. آيات و روايات زيادى در اين زمينه هست كه از موضوع بحث ما خارج مى‏باشد….
در زمان رسول خدا گروهى از ضعيف‏الايمانها و منافقين هنگام ديدار با پيامبر الهى، بدون مراعات القاب آن حضرت، تنها با اسم، آن بزرگوار را صدا مى‏زدند، خداوند متعال آيه‏ى شصت و سه سوره‏ى نور (1)را فرستاد و بدين وسيله مؤمنين و مسلمانان مأمور گشتند با تعبير: يا رسول‏اللَّه و يا «نبى‏اللَّه» آن حضرت را خطاب كنند.


از حضرت فاطمه‏ى زهرا عليهاالسلام آمده است كه پس از نزول اين آيه، من هم مثل ديگران هنگام ديدار، پدرم را با لقب، يا رسول‏اللَّه، مخاطب قرار مى‏دادم و از گفتن: پدر جان خوددارى مى‏كردم و چندين بار چنين نمودم، ولى در برابر خطاب من، آن حضرت ساكت بود و جواب نمى‏داد. سپس خطاب به من فرمودند: يا فاطمه! اين آيه در حق تو و اهل‏بيت تو نازل نشده. تو از منى و من از تو. خطاب آيه به افراد خشن و ستمگر و خود برتربين است، تو اگر مرا پدر خطاب كنى بهتر است و چنين روشى باعث حيات دل من و رضايت خداوند است. (2)


اين حديث نشان مى‏دهد كه فاطمه و اهل‏بيتش عليهم‏السلام تا چه ميزانى در پيشگاه خدا و پيامبرش ارزش دارند؟ و حتى در حديث ديگرى در اين رابطه آمده است:


شخصى در زمان پيامبر صلى اللَّه عليه و آله دزدى كرد و حضرت دستور داد چهار انگشت دست او را قطع كنند، دزد عرض كرد: يا رسول‏اللَّه! من سوابقى در اسلام دارم آيا دست مرا قطع مى‏كنى؟
رسول گرامى اسلام فرمودند: قانون الهى تبعيض ندارد، حتى اگر چه دخترم (فاطمه) باشد. اين خبر به گوش فاطمه رسيد و او را محزون كرد.


در اين هنگام جبرئيل نازل گشته و آيه‏ى «لئن اشركت ليحبطن عملك….» (3)را بر آن حضرت خواند و بدين وسيله اعلان نمود كه حساب فاطمه از ديگران جداست و شكستن دل او و بريدن دستش برابر شرك است. (4)




1ـ لاتجعلوا دعا الرسول بينكم كدعا بعضكم بعضا….
2ـ يا فاطمه! انها لم تنزل فيك و لافى اهلك و لانسلك و انت منى و انا منك، انما نزلت فى اهل الجفا و الغلظه من قريش اصحاب البذخ و الكبر، قولى يا ابه، فانها احيى للقلب و ارضى للرب. (سفينةالبحار، ج 2، ص 374).
3ـ آيه‏ى 65 سوره‏ى زمر: اگر مشرك شوى تمام اعمالت تباه مى‏گردد.
4ـ بحارالانوار، ج 43، ص 43، ح 43.

تکاليف منتظران حضرت مهدی(عج)

نوشته شده توسط 7ام اردیبهشت, 1391
1-تحصیل شناخت صفات و آداب و ویژگیهای آن جناب
2- رعایت ادب نسبت به یاد او
3- محبت خاص نسبت به آن حضرت
4- محبوب نمودن او در میان مردم
5- انتظار فرج و ظهور آن حضرت
6- اظهار اشتیاق به دیدار آن حضرت
7- ذکر مناقب و فضایل آن حضرت 

8- اندوهگین بودن مومن از فراق آن حضرت
9- حضور در مجالس فضایل و مناقب آن حضرت
10- تشکیل مجالس ذکر مناقب و فضایل آن حضرت
11و12- سرودن و خواندن شعر در فضایل و مناقب آن حضرت
 13- قیام،هنگام یاد شدن نام یا القاب آن حضرت
14و15و16- گریستن و گریاندن وخود را به گریه کنندگان شبیه نمودن بر فراق آن حضرت
17- درخواست معرفت امام عصر از خداوند
18- تداوم درخواست معرفت آن حضرت
19- مداوت به خواندن دعای غریق
20- دعا در زمان غیبت آن حضرت
21- شناختن علامتهای ظهور آن حضرت
22- تسلیم بودن و عجله نکردن
23- صدقه دادن به قصه سلامتی آن حضرت
24- صدقه دادن به نیابت آن حضرت
25و26- حج رفتن به نیابت از آن حضرت و فرستادن نایب از طرف آن جناب
27و28- طواف بیت الحرام به نیابت از امام و نایب ساختن دیگری تا از طرف ایشان طواف نماید
29- زیارت مشاهد رسول خدا و ائمه به نیابت از مولایمان
30- استحباب اعزام نایب برای زیارت از سوی آن حضرت
31- سعی در خدمت کردن به آن حضرت
32- اهتمام ورزیدن به یاری آن جناب
33- تصمیم قلبی بر یاری کردن آن جناب در زمان حضرت و ظهور او
34- تجدید بیعت با آن حضرت بعد از فرائض همه روزه و هر جمعه
35- صله آن حضرت به وسیله مال
36- صله شیعیان و دوستان صالح امام به وسیله مال
37- خوشحال کردن مومنین
38- خیرخواهی برای آن حضرت
39- زیارت کردن آن حضرت
40- دیدار مومنین صالح و سلام کردن بر آنان  
41- درود فرستادن بر آن حضرت
42- هدیه کردن ثواب نماز به آن جناب
43- هدیه نماز مخصوص
44- نماز هدیه به آن حضرت به گونه مخصوص و در وقت معین
45- اهدا قرائت قرآن به آن حضرت
46- توسل و طلب شفاعت نزد خداوند به وسیله آن حضرت
47- دادخواهی و توجه نمودن و عرض حاجت بر آن حضرت
48- دعوت کردن مردم به آن حضرت
49-رعایت حقوق آن حضرت و مواظبت بر ادای آنها ورعایت وظایف نسبت به آن بزرگوار
50- خشوع دل هنگام یاد آن حضرت
51- عالم باید علمش را آشکار سازد
52-تقیه کردن از اشرار و مخفی داشتن راز از اغیار
53- صبر کردن بر اذیت و تکذیب و سایر محنتها
54- درخواست صبر از خدای تعالی
55- سفارش یکدیگر به صبر در زمان غیبت حضرت قائم  
56- پرهیز از مجالسی که نام آن حضرت در آنها مورد تمسخر باشد
57- تظاهر با ستمگران و اهل باطل
58- ناشناس ماندن و پرهیز از شهرت یافتن
59- تهذیب نفس
60- اتفاق و اجتماع بر نصرت آن حضرت
61- موفق شدن بر توبه واقعی و بازگرداندن حقوق به صاحبان آنها
62و63- پیوسته به یاد آن حضرت بودن و به آدابش عمل کردن
64- دعا به درگاه الهی برای جلوگیری از نسیان یاد آن حضرت
65- اینکه بدنت نسبت به آن جناب خاشع باشد
66- مقدم داشتن خواسته آن حضرت برخواسته خود
67- احترام کردن نزدیکان و منسوبین به آن حضرت
68- بزرگداشت اماکنی که به قدوم آن حضرت زینت یافته اند
69و70- وقت ظهور را تعیین نکردن وتکذیب وقتگذاران
71- تکذیب مدعیان نیابت خاصه از آن حضرت در زمان غیبت کبری
72- درخواست دیدار آن حضرت با عافیت و ایمان
73- اقتدا و تاسی جستن به اخلاق و اعمال آن حضرت
74- حفظ زبان از غیر یاد خداوند ومانند آن
75- نماز آن حضرت
76- گریستن در معصیت مولایمان حضرت امام حسین
77- زیارت قبر مولایمان امام حسین
78- بسیار لعنت کردن بر بنی امیه در آشکار و پنهان
79- اهتمام در ادای حقوق برادران دینی
80- مهیا کردن سلاح و اسب در انتظار ظهور آن جناب

********************************************

برگرفته از کتاب گرانسنگ “مکيال المکارم” تاليف مرحوم آيت الله سيد محمدتقي موسوي اصفهاني (جلداول)

براي تعجيل در ظهور امام زمان هزار صلوات بفرستيم

یافاطمه الزهرا(سلام الله علیها) اشفعی لناعندالله

نوشته شده توسط 7ام اردیبهشت, 1391



*فاطمه بنیان گذار مذهب است …فاطمه آموزگار زینب است…نام او خود حدیث برتراست…نام زهرا حرز جان حیدراست…

*ما گوشه
نشینان غم فاطمه ایم…محتاج عطا و کرم فاطمه ایم ….عمریست که ازداغ غمش سوخته ایم . دل سوخته ایم؛ دل سوخته عمرکم فاطمه ایم…

*سرفصل کتاب آفرینش زهراست .روح ادب وکمال وبینش زهراست. روزی که گشاید درباغ بهشت، مسئول گزینش و پذیرش زهراست.         

بالاترين مرتبه کمال انسانيت

نوشته شده توسط 7ام اردیبهشت, 1391

السلام عليك يا فاطمه الزهرا

بالاترين مرتبه کمال انسانيت ، مقام عصمت است؛ که رضا و غضب انسان در همه امور، بر مدار رضا و غضب خدا باشد . اگر عصمت کبري به آن است که انسان کامل به جائي برسد که در همه امور ، به رضاي خدا راضي شود و به غضب خدا ، غضب کند ؛ فاطمه زهرا کسي است که خداوند متعال به رضاي او راضي مي شود و به غضب او ، غضب مي کند و اين مقامي است که منشأ حيرت انسانهاي کامل است .

 

شهادت ام ابيها حضرت زهرا(سلام الله علیها) تسليت باد.

 


  •